رهبر انقلاب در دیدار با دستاندرکاران کنگره شهدای استان قم با تأکید بر اهمیت زنده نگه داشتن نام و یاد شهدا در جامعه، هنر را یکی از مهمترین ابزارها برای انتقال مفاهیم دفاع مقدس دانستند و فرمودند:«آن چیزی که این ظرفیّت را دارد که بتواند همهی جزئیّات و ریزهکاریها و ظرافتهای این شهادت و شهید و دفاع مقدّس و فداکاری و مانند اینها را منتقل بکند، عبارت است از هنر.» ۱۴۰۱/۰۸/۰۸
به هین منظور رسانه KHAMENEI.IR در گفتوگو با آقای دکتر محمدرضا سنگری استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبی، به بررسی نقش بهرهگیری از قالبهای متنوع هنری برای انتقال پیام شهیدان داشته است.
در دیدار رهبر معظم انقلاب با اعضای کنگره بزرگداشت شهدای قم، ایشان طی سخنانی به اهمیت انتقال معارف و ظرفیتهای دفاع مقدس با زبان هنر اشاره کردند. از ویژگی ها و مشخصات این زبان برایمان بگویید؟
گام نخست در این زمینه، شناخت خود این معارف است، یعنی قلمروهای مختلف معارف دفاع مقدس را اعم از قلمروهای حوزه بینشی، کنشی، منشی و دانشی شناسایی کنیم. بعد از شناسایی و شناخت این ظرفیتها به این مرحله میرسیم که از کدامیک از این ظرفهای هنری میتوانیم برای تبیین این مفاهیم استفاده کنیم.
ظرفیتهای هنری متکثر و متعدد هستند؛ مثلاً بخشی هنر نوشتاری است که حوزه آن ادبیات داستانی بوده و میتوانیم از ظرفیتهای ادبیات داستانی بهرهگیری کنیم. این حوزه قلمروهای چندگانهای دارد؛ از کمینهگرایانه (مینیمال) و داستانک گرفته تا داستان کوتاه، داستان بلند و رمان. حوزه دیگر نوشتاری، شعر است. خوشبختانه در این حوزه و درباره موضوع دفاع مقدس تولیدات بسیار خوبی داشتهایم ولی هنوز فرصت و فضا برای خلق آثار جدید و طرح گنگگوشهها و کمتر گفتهشدههای دفاع مقدس در قلمرو هنر نویسندگی هست. حوزههای دیگر هنر نوشتن نیز مثل قطعه ادبی، خاطرهنگاری، زندگینامهنویسی و ادبیات نمایشی نیز در این زمینه مطرح میشوند. این مجموعه عرصههای متکثری هستند که میتوانیم از آنها به خوبی استفاده کنیم.
برای استفاده از این ظرفیتها طبیعتاً به یک مدیریت و هدایت درست نیز نیاز هست. منظور از مدیریت، یافتن استعدادها و استفاده درست از آنهاست. همچنین باید بررسی کرد که در کدامیک از این عرصهها کمتر کار شده و در کدام عرصهها بیشتر کار شده است، راههای نرفته و حوزههایی را که کمتر در آنها به تولید رسیدهایم، پیدا کنیم و در جهت تقویت آنها حرکت کنیم.
نکته دومی که باید به آن فکر کرد بحث بهرهگیری از هنرهای نمایشی است. ساحت هنرهای نمایشی از سینما شروع و در ادامه تئاتر، تلویزیون و صفحههای مجازی را در برمیگیرند. همه آنها فرصتهایی هستند که میتوانیم در مورد آنها تأمل و تفکر کنیم. برای هر یک از این حوزهها نیازمند مشخص کردن متولی هستیم.
ما در کشور با تعدد مراکز ادبی و هنری روبهرو هستیم اما به نظر میرسد باید نوعی تجمیع یا تقسیم کار در این زمینه صورت بگیرد. باید بررسی کنیم که نهادهای مختلف فرهنگی و هنری از جمله حوزه هنری، سازمان تبلیغات، صداوسیما و همچنین مراکزی که برای تولید کمتر به سراغشان میروند، مثل حوزههای علمیه، چه تولیداتی میتوانند داشته باشند تا در این راستا به ما کمک کنند.
شاخه دیگری هم که میتواند قابل تأمل باشد بحث مخاطب جهانی این آثار است. باید فکر کنیم که برای مخاطبین جهانی چه محتوایی میتوانیم در قالب هنر تولید کنیم. در این زمینه باید این را در نظر داشت که برخی از محتواهای تولید شده که در فضای بومی ایران تولید میشوند ممکن است برای ذائقه جهانی نوعی ناهمخوانی داشته باشد و نتواند با مخاطب ارتباط موثر بگیرد
.
با توجه به ظرفیتهای موجود در زبان هنر، استفاده از این قالب چه نقاط قوت و ضعفی و میتواند داشته است؟
یکی از کاستیهایی که در این زمینه وجود دارد استفاده ناهمگون از حوزهها و گسترههای مختلف هنری است؛ ما در برخی عرصهها پیشرفت خوبی داشتیم ولی در برخی از عرصهها چندان کار نشده است؛ برای مثال، چون شعر یک ویژگی سنتی در ادبیات گذشته ما دارد فربه و بارور شده است که نمونههای بسیار درخشان و خوبی در این زمینه داشتهایم، اما حوزه نمایش پابهپای آن حرکت نکرده و حرکت آن کُندتر و عقبتر است.
همین مسئله در مورد حوزههای دیگر نمایشی مثل تلویزیون و سینما با افتوخیزهایی همراه بوده و گاهی اوقات از آن مدار ارزشی خود فاصله گرفته است؛ یعنی تولید هنری که اتفاق افتاده به جای آنکه بیان دفاع مقدس باشد، در برخی مواقع در تقابل با دفاع مقدس بوده است. وقتی به روایت فتح شهید آوینی نگاه میکنید، میبینید که سرشار از فرهنگ و آموزههای هشت سال دفاع مقدس است. شما در روایت فتح میتوانید به راحتی سیمای واقعی نسلی که در هشت سال دفاع مقدس عاشقانه، عارفانه و مجاهدانه جنگیدند را مشاهده کنید. اما آیا تولیداتی که در سالهای بعد اتفاق افتاد نیز همین تصویر واقعی از جبهه را به ما نشان میدهند؟ در مقابل برخی از این تولیدات ما باید سر خود را پایین بیندازیم، زیرا نسل جدید از ما میپرسد آیا جبهه واقعاً اینگونه بوده است و آیا این تصویر واقعی هشت سال دفاع مقدس است؟ این مسئله جای درنگ و تأمل دارد.
نکته مهم دیگر آن است که ما باید نظام انداموارگی دفاع مقدس را ایجاد کنیم. منظور از نظام انداموارگی این است که مثلاً کسی که در حوزه زیبایی اندام کار میکند نمیتواند فقط روی یک بازوی خود کار کند؛ زیرا وقتی یک بازو فربه و توانا و یک بازو بسیار ضعیف باشد، بسیار ظاهر ناموزون به خود خواهد گرفت. برای اینکه این وضعیت ایجاد نشود و بتوانیم کاستیها را جبران کنیم به یک کار مطالعاتی و پژوهشی عمیق و گسترده در حوزه شناخت ادبیات پایداری و دفاع مقدس نیاز داریم.
چه تدابیر و تمهیداتی میتواند زبان هنر را به عنوان یکی از قدرتمندترین و مؤثرترین ابزارهای بیان معارف و ظرفیتهای دفاع مقدس تقویت کند؟
در این زمینه کارهای مختلفی میتواند صورت بگیرد؛ یکی از این کارها آن است که آموزش نظاممندی را برای نسل خوشاستعداد و نوخاسته امروز فراهم کنیم. میتوان این کار را از مدارس آغاز کرد، زیرا کودکان در این سن زمینه خوبی برای خلق آثار هنری دارند. میتوانیم آنها را شناسایی کرده و سپس آموزش را برای آنها شروع کنیم. به خاطر دارم که در ابتدای انقلاب، شهید بهشتی گفتند که اگر قرار باشد امروز هنر ما شکفته شود، باید ۱۶ حلقه فیلم در اختیار هنرمند قرار دهیم که یکی از آنها را درست کند، یعنی باید فرصت بدهیم تا آنها بتوانند تمرین کنند و ورزیده شوند و برای آینده ساخته شوند.
نکتهای که در اینجا مطرح میشود و پیشتر هم به آن اشاره کردم تجمیع توانمندیهاست، زیرا پراکندگی زیادی در این زمینه داریم و هر کس به شکلی کار میکند. این موارد با هم همساز نیستند و گاهی متعارض هم هستند؛ مثلاً یک مرکز فرهنگی در جهت مخالف مرکز فرهنگی دیگری عمل میکند. به نظر میرسد باید جایی وجود داشته باشد که این موارد را مهندسی کند؛ مهندسی فرهنگی. عرصه هنر باید تجمیع شود تا براساس یک خطمشی مشخص و یک نظامیافتگی این نهادها بتوانند به تولید آثار حوزه دفاع مقدس بپردازد
.
یکی از نکاتی که رهبر انقلاب در این دیدار به آن اشاره کردند اقداماتی است که باعث میشود یاد شهدا در جامعه زنده بماند و پیام آنها شنیده شود. فکر میکنید که کنگره شهدا طی سالهای گذشته چقدر در این زمینه موثر عمل کرده است؟
تردیدی نیست که کنگرههای شهدا تأثیرگذار بوده و باعث شادی خانوادههای شهدا شدهاند. تمام خواستههای این بزرگواران این است که به شهیدشان توجه شود. یاد شهید و تجدید و تجلیل از مقام شهید هم برای ساختن امروز و هم برای آیندگان لازم است.
یکی از طرحهایی که باعث زنده ماندن یاد این شهیدان عزیز در جامعه است، طرح نامگذاری هر خانه به نام یک شهید است. این طرح باعث میشود که نام شهید، شهادت و ارزشهای شهدا و وصیتهای ارزشمند آنها دوباره مطرح شود که بسیار ارزشمند است.
یکی از نقاط ضعف ما گرفتار کلیشه شدن است. این کنگرههای شهدا هم کمی تکراری و یکنواخت شده است، باید این فضا را تغییر داد؛ مثلاً سخنرانیهایی که در این نشستها صورت میگیرند چیزی درخور این نشستها نیستند. نگاه و بیان تازهای لازم است. سخنران باید این فضا را بشناسد و مطالعه لازم را در این زمینه بکند. باید این جلسات بازده زیادی داشته باشند. این نیز نیازمند این است که گروهی خوشفکر، نخبه و جسور دور هم بنشینند و فکر کنند که با کنگرهها چه باید کرد، آنها را باید چگونه برگزار کرد تا هم نوعی نوآوری در آنها صورت گیرد و هم تأثیرگذاری آن عمیقتر و بیشتر شود
.