رهبر انقلاب درباره اثرات انقلاب اسلامی در دیگر کشورها فرمودند: «مفاهیم انقلاب و مفاهیم اسلام، مثل عطر گلهای بهاری است؛ هیچ کسی نمیتواند جلوی آن را بگیرد؛ پخش میشود، همهجا میرود؛ نسیم روحافزا و روانبخشی است که همهجا را به خودی خود میگیرد.» ۱۳۹۳/۹/۶
بخش عربی پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مناسبت چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی گفتوگویی با آقای عباس خامهیار، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لبنان درباره تأثیر انقلاب بر ملتهای منطقه انجام داده است.
متن این گفتوگو به زبان عربی را از اینجا میتوانید مطالعه کنید.
انقلاب اسلامی تنها منحصر به ایران نبوده است، چراکه پیش از پیروزی انقلاب نشانههایی مبنی بر علاقهمندی برخی ملتها و نیز شماری از گروهها و جریانهای غیرایرانی به انقلاب وجود داشته است. علت اصلی این علاقهمندی نیز به ویژگیهای شاخص انقلاب اسلامی از جمله اسلامیت، آزادیخواهی، عدالتطلبی و دیگر ویژگیهای آن باز میگردد. با توجه به این مسئله، آیا انقلاب اسلامی از سوی ملتها، شخصیتها و یا گروهها و سازمانهای خارجی و غیرایرانی مورد حمایت قرار گرفت؟ کمکها و حمایتها عمدتاً در چه زمینههایی متمرکز بودند و چه اقدامات مهمی در این عرصه انجام گرفت؟
در آن زمان، شرایط بهگونهای بود که پس از تحولاتی نظیر فروپاشی امپراتوری عثمانی، شکست اعراب در جنگ با رژیم صهیونیستی، ایجاد بلوکبندیهای گسترده، گسترش لیبرالیسم، کاپیتالیسم و سرمایهداری و نیز گسترش کمونیسم توسط اتحاد جماهیر شوروی که ملتهای مسلمان را هدف قرار داده بود، فضای ناامیدی سراسر جهان اسلام را فراگرفته بود؛ اما نهایتاً تحولات ایران و انقلاب اسلامی امیدی در دل این ملتها ایجاد کرد. ملتها تصور میکردند خلل و ناامیدی که در جایجای کشورهای اسلامی بهوجود آمده است، میتواند توسط انقلاب اسلامی، اندیشههای امام
رحمةاللهعلیه و انقلابیون ایرانی پُر شود. لذا بهصورت جدی، در تمامی حوزهها یک حمایت همهجانبه از انقلاب اسلامی صورت گرفت و ما شاهد خیز بلند جوانان در کشورهای مختلف و ریختن آنها به خیابانها در حمایت از انقلاب اسلامی بودیم. انتشار افکار و اندیشههای اندیشمندان و فرهیختگانِ انقلاب اسلامی در جایجای کشورهای اسلامی بیسابقه بود. اگر شمال آفریقا را در نظر بگیریم، ما این حمایت را در سودان مشاهده کردیم. این در حالی است که در آن زمان، یک رژیم مستبد تحت رهبری جعفر نمیری بر سودان حکمرانی میکرد. افزون بر این، دانشگاهیان در کنار انقلاب اسلامی ایستادند. شخصیتهای بزرگی نظیر صادق المهدی، حسن الترابی و محمد مکی بهشدت از انقلاب اسلامی حمایت کردند. جنبش اسلامگرای سودان که بخشی از جمعیت اخوانالمسلمین بود آشکارا از انقلاب اسلامی حمایت کرد. کتابهای انقلابیون ایران، روشنفکران و علمای ایران در سودان دستبهدست میگشت، ترجمه و منتشر میشد.
از سوی دیگر، در تونس نیز همین اتفاق افتاد. راشد الغنوشی، نظریهپردازِ شناختهشده در دنیای سیاست و رهبر حزب نهضت تونس و دیگر شخصیتهای این کشور حمایت بسیاری در این زمینه به عمل آوردند. در آن زمان، جنبش الاتجاه الاسلامی که بعدها تبدیل به جمعیت النهضه الاسلامیه شد بهشدت از انقلاب اسلامی حمایت کردند. در همین حال، مجله المعرفه که نشردهنده اندیشههای روشنفکران و مذهبیونِ اسلامگرایِ تونسی بود، مقالات زیادی را به رشته تحریر در آورد. یک مرتبه در پشت جلد نشریه راجع به امام نوشتند: «عمامة لا کالعمائم»؛ یعنی این عمامه همچون دیگر عمامهها نیست و متفاوت است. در این کشور همچنین شاهد وصف ویژگیهای امام خمینی
رحمةاللهعلیه در قالب شعر بودیم. خودِ راشد الغنوشی مقالهای به رشته تحریر در آورد و بهگونهای از زبانِ پیامبر اکرم با نوشتن حدیث، امام خمینی
رحمةاللهعلیه را کاندیدای خلافت مسلمین معرفی کرد. این اقدام بزرگی بود.
در دیگر کشورها نیز وضعیت به همین شکل بود. بهعنوان نمونه، مصریها در حمایت از انقلاب اسلامی به خیابانها ریختند. جنبش اخوانالمسلمین بهعنوان ستون فقرات اسلام سیاسیِ جوامع اهل سنت و بزرگترین، فراگیرترین و مؤثرترین جریان اسلامگرای جامعه اهل سنت بهشدت از انقلاب اسلامی و اندیشههای امام طرفداری کرد و نسبت به گسترش این اندیشه مبادرت ورزید. افزون بر این، با سفر شاه به مصر و نیز دفنش در این کشور مخالفت جدی صورت گرفت. در اردن علیرغم تمامی فشارهایی که وجود داشت، اردنیها بهشدت از انقلاب اسلامی دفاع کردند. این حمایتها بهویژه در لبنان جانانه و همگانی بود. شخصیتهای نظیری همچون فتحی یکن که اندیشمند بزرگ اهل سنت است و نیز شیخ سعید شعبان از انقلاب اسلامی حمایت کردند. شخصیتهایی شیعی مانند علامه محمدحسین فضلالله، علامه شیخ شمسالدین، شیخ محمدجواد مغنیه جملگی شخصیتهای بزرگی بودند که اندیشههای امام را بازنشر دادند. در عرصه عمل نیز اولین هیئتی که به ایران آمد، از کویت بود. به محض پیروزی انقلاب اسلامی، هیئت بلندمرتبهای از کویت بهمنظور تبریک پیروزی انقلاب خدمت حضرت امام رفتند. هیئت دیگری متشکل از تمامی طوائف و گروهها اعم از سنی، شیعی و مسیحی، ناسیونالیستها و ملیگراها از لبنان برای تبریک نزد امام رفتند.
در پاریس نیز شاهد آن بودیم که برخی هیئتها از کشورهای مختلف عربی نزد امام
رحمةاللهعلیه رفتند. تمامی مطبوعات، رسانهها و مجلاتی نظیر «المعرفه»، «الطلیعه الاسلامیه» و «الأمه» که در واقع ارگان این تشکلها و جریانهای بزرگ اسلامی محسوب میشدند، تمامی شمارههای خود را به انقلاب اسلامی، تبیین اندیشههای امام
رحمةاللهعلیه و اهداف انقلاب اسلامی اختصاص دادند. این بدان معناست که یک حمایت گسترده و بیسابقه از انقلاب اسلامی به عمل آمد. در آمریکای لاتین نیز همین اتفاق افتاد و انقلاب بهعنوان ادبیات مقاومت و ادبیات الهیات مطرح شد و در آنجا امام
رحمةاللهعلیه را احیاگر دین خواندند. در فلسطین، انقلاب اسلامی یک بارقه امیدی را بهوجود آورد. شخصیتهای بزرگ مسیحی و رهبران مذهبی مانند اسقف کابوچی به دیدن امام
رحمةاللهعلیه آمدند و با ایشان بیعت کردند. این یک سنت بیسابقهای در میان مسیحیان بود. افزون بر این، در شبهقاره هند، پاکستان، بنگلادش و هندوستان این حمایتها وجود داشت. علمای بزرگی مانند امام بخاری و ابوالأعلی مودودی و ابوالحسن ندوی جملگی رهبران بزرگ جریان اسلامی جماعت اسلامی بودند و هر کدام بهنحوی با انقلاب اسلامی بیعت کردند. حمایتها از انقلاب اسلامی در سطح افکار عمومی، در سطح جریانهای سیاسی و نیز در سطح نخبگان و علمای دینی و مذهبی بیسابقه بود. به نظر من هیچ انقلابی تا این سطح مورد حمایت فراگیر جریانهای مذهبی و فرامذهبی و حتی ناسیونالیسم قرار گرفت.
هجمه گسترده و پس از آن جنگ فراگیر تحمیلی رژیم صدام علیه انقلاب اسلامی را در همین چهارچوب میتوان تعریف و تبیین کرد. در واقع، حمایتهای گسترده، بیسابقه و بیمانند در حال تبدیلشدن به خطر بزرگی برای رژیمهای حاکم بود و تنها راهی که مدنظر آنها قرار گرفت، تهاجم گسترده فیزیکی علیه انقلاب بود. بنابراین، جنگ در این راستا قابل تعریف و تحلیل است. شمار نگاشتهها در حمایت از انقلاب اسلامی امروز از صدها اثر نیز عبور کرده است. کتاب محمد حسنین هیکل تحت عنوان «مدافع آیة الله» (توپهای آیتالله) در همان ابتدای جانگرفتن انقلاب اسلامی نگاشته شد. پس از آن، بهمحض پیروزی انقلاب اسلامی، شخصیتی مانند فهمی هویدی، کتاب ماندگار «ایران از درون» را به رشته تحریر درآورد. تمامی این اقدامات در تنویر افکار عمومی جهان عرب و کشورهای اسلامی نقش بزرگی ایفاء کردند. کشورهای عربی هم که در آن زمان بهعنوان کشورهای جبهه پایداری معرفی میشدند، لیبی، الجزایر، سوریه بودند که هم حکومتهایشان و هم مردمشان از انقلاب اسلامی حمایت کردند. این دولتها فضای بیشتری را برای مردم خود جهت حمایت از انقلاب اسلامی، فراهم کردند. طبیعتاً اقلیتهای دینی و یا مسلمانانی که در جایجای اروپا و یا آمریکا حضور داشتند همین حمایتها را به عمل آوردند. حامد الگار، روژه گارودی، کلیم صدیقی و ظفر بکداش، کتابهایی را در حمایت از انقلاب اسلامی نگاشتند. این شخصیتها همگی هم در انگلیس، هم در کانادا و هم در آمریکا بهمنظور تبیین انقلاب اسلامی، همایشهای بزرگی را در جایجای کشورهای مذکور برپا کردند. آنها در چهارچوب قوانین کشورهای میزبان، اندیشههای انقلاب اسلامی را نشر میدادند. بنابراین، آنها نقش بزرگی بر عهده داشتند. همچنین من به یاد دارم که روزنامه کرسنت که توسط کلیم صدیقی و ظفر بکداش در لندن و کانادا بهصورت همزمان منتشر میشد، این نقش را ایفاء کرد. این فضا یک فضای حمایتی گسترده بود.
نقش رسانههای غیرایرانی در حمایت از انقلاب اسلامی را چطور ارزیابی میکنید؟ این رسانهها در کمک به انقلاب ایران چه نقشی ایفاء کردند؟ کدام رسانهها در این زمینه فعالیت کردند و چه اقدامات شاخصی انجام دادند؟
انقلاب اسلامی در آن زمان یک انقلاب آزادیخواه، ضداستبدادی، ضداستعماری، ضدامپریالیستی و استکبارستیز معرفی شده بود. طبیعتاً تمامی رسانهها اعم از رسانههای دارای گرایش اسلامی از انقلاب اسلامی حمایت کردند. البته در آن زمان، رسانهها بهخاطر محدودیتهای موجود کمتر گرایش اسلامی داشتند، اما بااینحال، رسانهها در حمایت از انقلاب نقش بزرگی ایفاء کردند. السفیر که روزنامه پُرتیراژ و روزنامه اول جهان عرب بود، نقش بزرگی در حمایت از انقلاب اسلامی ایفاء کرد. طلال سلمان، سردبیر این روزنامه به پاریس رفت و با امام
رحمةاللهعلیه ملاقات کرد. او به تهران نیز آمد. این شخصیت لبنانی همواره صفحات بزرگ و مهم السفیر را در اختیار انقلاب اسلامی و انقلابیون قرار میداد. روزنامه راستگرای النهار که یکی از روزنامههای پُرشمار جهان عرب بود، ویژهنامههای خاص و ویژهای را به انقلاب اسلامی اختصاص میداد. برخی از مسئولان و خبرنگاران این روزنامه به پاریس رفتند و با امام
رحمةاللهعلیه در نوفل لوشاتو مصاحبه کردند. همانطور که پیشتر اشاره کردم، تمامی ارگانهای احزاب و گروههای سیاسی مثل نشریه الطلیعه الاسلامیه، المعرفه، الأمه، المجتمع و ... جملگی نشریههای وابسته به گرایشهای اسلامی در جایجای کشورهای عربی بودند و نقش مهمی در حمایت از انقلاب ایفاء کردند.
روزنامههای ترکیه و متعلق به اسلامگرایان نیز این حمایت را به عمل آوردند. رهبر جریان اسلامی ترکیه بزرگترین حمایت را از انقلاب اسلامی به عمل آورد. اساساً میتوان گفت که یک حمایت یکپارچه توسط رسانهها از انقلاب اسلامی انجام شد بهگونهای که حتی برخی از رسانههای رادیویی آن زمان علیرغم وابستگیشان به قدرتهای بزرگ به اجبار مجبور بودند موضعی نسبتاً بیطرفانهای را تا جایی که برایشان مقدور بود، اعمال کنند. رادیو لندن عربی و رادیو مونتکارلو که یکی از بزرگترین رادیوهای جهان عرب بود و به دولت فرانسه وابستگی داشت بهعنوان منبعی برای افکار عمومی جهان عرب محسوب میشد و تلاش میکرد تا جایی که امکان داشت و محدودیتها اجازه میداد، به انعکاس اخبار انقلاب اسلامی بپردازد. همین وضعیت در تمامی رسانههای آن زمانِ جبهه پایداری نظیر سوریه، تونس، الجزایر و سودان وجود داشت.
بازتابهای برجسته پیروزی انقلاب اسلامی در سطح منطقه و جهان چگونه بود؟ پس از پیروزی انقلاب عمدتاً سران چه کشورهایی جمهوری اسلامی را مقصد سفر خود انتخاب کردند و این سفرها چه نتایجی را برای انقلاب بهدنبال داشتند؟
اولین کشورهایی که در قبال انقلاب اسلامی موضعگیری کردند، کشورهایی بودند که بهنحوی با رژیم شاه در تقابل بودند. این کشورها بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نسبت به ارسال پیام تبریک مبادرت ورزیدند. تعداد کشورهای آمریکای لاتین بیش از دیگر کشورها بود. در میانِ کشورهای عربی، بیشتر الجزایر و سوریه و لیبی در این زمینه پیشتاز بودند. در سطح مردمی، تقریباً اکثر جوامع اسلامی بهویژه جوامعی که کمتر تحت فشار بودند، هیئتهای بزرگی را به ایران فرستادند و دیدارهایی نیز انجام شد. اولین دیدار شاید به دیدار یاسر عرفات مربوط میشد که بهمنظور تحویلگرفتن سفارت فلسطین به ایران آمد و این یک پدیده بیسابقه بود. تا آن زمان، فلسطینیان هیچگونه دفتر نمایندگی در هیچیک از نقاط جهان بهصورت رسمی نداشتند. بنابراین، تبدیل سفارت اسرائیل در مرکزیت تهرانِ آن روز به سفارت و دفتر نمایندگی فلسطین، بازتاب بزرگی در دنیا داشت و مثل توپ صدا کرد. آقای عرفات وارد تهران شد و سفارت را تحویل گرفت. پس از آن، به یاد دارم که هیئت کنفرانس اسلامی از طرف رئیسجمهور سنگال که رئیس کنفرانس اسلامی بود بهمنظور تبریکگفتن پیروزی انقلاب اسلامی با امام
رحمةاللهعلیه ملاقات کرد. هیئتهای رسمی از دیگر کشورها نیز کموبیش آمدند. این وضعیت تا زمان شروع جنگ تحمیلی ادامه داشت. با آغاز جنگ تحمیلی، برخی محدودیتها در سفرها ایجاد شد.
به این مسئله نیز باید اشاره کنم که تقریباً بدون استثناء تمامی فرهیختگان، شخصیتها و اندیشمندان مسلمان یا بهصورت هیئت، یا جداگانه و یا در قالب کنفرانسهای بزرگی که در آن زمان تحت عنوان کنفرانسهای ائمه جمعه جهان برگزار میشدند، در ایران حضور یافتند و پیروزی انقلاب را تبریک گفتند. آنها در مراسمهایی که بهمناسبت سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی و سالگرد انقلاب تشکیل میشد و یا در همایشهایی که به نام همایشهای جنبشهای اسلامی در تهران برپا میشد، مشارکت داشتند. در واقع، آنها فضایی را ایجاد کردند که میتوان گفت که بدون استثناء تمامی محبان، طرفداران و هواداران فرهیخته انقلاب اسلامی و آزادیخواهان، رهبران مذهبی جملگی هر کدام به یک مناسبت یا بنا بر دعوتی که از پیش هماهنگ می شد، به ایران می آمدند و از نزدیک، پیروزی انقلاب اسلامی را به رهبران و مسئولان ایران تبریک میگفتند؛ حتی برخی از شخصیتها هواپیماهای اختصاصی کرایه میکردند و بهوسیله آنها به ایران میآمدند.
اتفاق برجستهای که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در نخستین ساعات انقلاب در ایران رخ داد، تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی بود. این اقدام چه پیامهایی را به صهیونیستها و متحدان غربی-عربی آنها مخابره کرد؟
اساساٌ، انقلاب اسلامی انقلاب ضداستعماری و ضداشغالگری بود. امام
رحمةاللهعلیه در ابتدای نهضت پانزده خرداد، سخنرانی معروفی در عصر عاشوراء در روز چهاردهم خرداد سال ۱۳۴۲ در فیضیه داشتند. بهرغم اینکه این نهضت یک نهضت ضداستبدادی، ضددیکتاتوری و ضد رژیم شاه بود و شاه را هدف قرار داده بود، اما در همان سخنرانی، امام
رحمةاللهعلیه پیوندی را میان استبداد و استعمار و میان شاه و رژیم صهیونیستی قائل بودند. فلسفه گِرهزدن این دو مقوله به یکدیگر شاید امروز برای ملتها روشنتر است. امام
رحمةاللهعلیه در آن سخنرانی، پانزده بار نام شاه را بردند، اما هجده بار به نام اسرائیل اشاره کردند. این نشان میدهد که نهضت امام
رحمةاللهعلیه علاوه بر ویژگیهای ضداستبدادی و ضددیکتاتوری، اساساً، یک نهضت ضداستعماری بود. این روند ادامه داشت تا اینکه بلافاصله در شب پیروزی انقلاب، مردم شعار «امروز ایران، فردا فلسطین» را سر دادند. طبیعتاً با این اندیشه و با این ظلمستیزی و اشغالگریستیزی که جزو پیامهای انقلاب محسوب میشد، طبیعی بود که پایگاه استعمار در قلب جمهوری اسلامی و در قلب تهران منهدم بشود و از بین برود و [این پایگاه] به آزادیخواهان و مردم اصلی سرزمینهای اشغالی هدیه بشود. این یک اقدام کاملاً سمبلیک و تأثیرگذار بود و موجب شد تا روحیه فلسطینیان، ملتها، آزادیخواهان و مبارزان ضداستعماری بالا برود.
این رویداد با اقدامات بعدی که امام
رحمةاللهعلیه انجام دادند نظیر اعلام آخرین جمعه ماه رمضان بهعنوان روز قدس و معرفی هفته وحدت، همراه شد. مصوبات مجلس شورای اسلامی در رابطه با حمایت از انتفاضه فلسطینیان در طول سالیان بعد نیز از جمله دیگر حمایتهای انقلاب اسلامی از فلسطین محسوب میشود. این حمایتها تا به امروز نیز به اشکال مختلف ادامه دارد. این مسئله گویای اهداف والای انقلاب اسلامی در قبال مستضعفان و آزادیخواهان و در قبال قبله اول مسلمانان است. اتفاقاً یکی از نکات اساسی که امروز ملتها و اندیشمندان بر اساس آن، انقلاب اسلامی ایران را مورد ارزیابی قرار میدهند و تأکید میکنند که انقلاب اسلامی باثبات است و از اهداف اولیه خود عدول نکرده است، بحث حمایت رهبران و ملت ایران از قدس، از فلسطین و مردم فلسطین است. این یکی از شاقولهای اساسی و سنگ محکی برای انقلاب اسلامی و پایداربودن آن در راستای تحقق اهداف اولیه خود محسوب میشود.