کتاب «تنها گریه کن»، روایت زندگی «سرکار خانم اشرف سادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان»، در دوران مبارزات انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و پس از آن است که به قلم خانم اکرم اسلامی تدوین و توسط انتشارات حماسه یاران منتشر شده است. در تقریظ رهبر انقلاب بر حاشیه این کتاب آمده است: «با شوق و عطش، این کتاب شگفتیساز را خواندم و چشم و دل را شستشو دادم. همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی؛ راوی، عالی؛ نگارش، عالی؛ سلیقهی تدوین و گردآوری، عالی، و شهید و نگاه مرحمت سالار شهیدان به او و مادرش در نهایت علوّ و رفعت .. هیچ سرمایهی معنوی برای کشور و ملّت و انقلاب برتر از اینها نیست. سرمایهی باارزش دیگر، قدرت نگارش لطیف و گویایی است که این ماجرای عاشقانهی مادرانه به آن نیاز داشت.» پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مناسبت «یازدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» و انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «تنها گریه کن» گفتگویی با آقای حسین کاجی، روایتگر دفاع مقدس انجام داده است.
جنابعالی چرا پیشنهاد نوشتن چنین کتابی را به خانم اسلامی دادید؟ چه انگیزهای بود که این شهید بزرگوار را برای معرفی و نوشتن کتاب انتخاب کردید؟
محوریت مؤسسهی حماسه در قم کارهای شهدا، ایثارگران، جانبازان است. این مؤسسه بهدنبال معرفی و ارائهی الگوهای جدیدی به جامعه است. شناخت من از مادر شهید معماریان به بیش از سی سال برمیگردد. با اینکه من خودم راوی و پژوهشگر بودم، با مادری مواجه شدم که در همهی صحنههای انقلاب و در هر کار ارزشمندی حضور دارد که میتواند برای نسل امروز و آینده الگو باشد. من با مادری برخورد کردم که در انقلاب نقش دارد، در جنگ شوهر و پسرش را به جبهه میفرستد، در پشتیبانی جنگ کار میکند و پسر شهیدش را خودش تشییع و دفنش میکند و بالا سر قبرش میایستد و دستش را به دعا بلند میکند، ولی گریه نمیکند. مادری که بعد از جنگ هم جهاد در وجودش جاری و ساری است. در راهپیماییها، در تشییع جنازهی شهدا، در گلزار شهدا، در روایتگری شهدا در شهرستانهای مختلف حضور دارد. شاید بیش از صد شهرستان ایشان بهعنوان سخنران و پیامرسان شهدا حضور داشتند. امروز هم در کمکرسانی به همنوعان و مواسات و ایشان حضور دارد. فامیل و مردم از دغدغههای اصلی ایشان است؛ حتی قرضالحسنه و خیریهای هم دارد و به نیازمندان کمک میکند.
خانمیِ خستگیناپذیر با این خصوصیات که جهاد در او جاری و ساری است، بهترین الگو برای نوشتن کتاب بود. من این نکته را هم به خانم اسلامی گفتم شهدا گلاند، ولی ما باید سراغ باغبانهایی که این گلها را پرورش دادند هم برویم و این کار یکی از ضرورتهای جامعه است. پیشنهاد من به خانم اسلامی این بود که سراغ باغبان شهید محمد معماریان برود که این گل معطر را پرورشداده و زندگیاش را برای نسلهای آینده به قلم و تصویر بکشد.
در واقع، شخصیتی را پیدا کردید که همچنان جهاد در او ادامه دارد و امروز در عرصهی خدمات اجتماعی و فرهنگی فعال است. پیشنهاد شما به خانم اسلامی این بود که فقط بهسراغ مادر شهید برود و فرزندش را روایت کند، یا کل این زندگی را روایت کند؟
نه، من گفتم با همان نگاهی که ما هر جا نگاه کردیم و این مادر را دیدیم، شما روایت کنید. به او گفتم برو این مادر را روایت کن که از دل این مادر این شهید آمده و آن باغبان را روایت کن. قهرمان این خانه و این قصه این مادر است. برو در بطن این مادر و روایتش کن. پیشنهاد من این بود که با نگاه مادرانه کتاب نوشته شود.
به نظر شما کتاب «تنها گریه کن» چقدر توانسته حس مجاهدت و فداکاری را به مخاطب منتقل کند؟
به نظرم میتواند یکی از بهترین کتابهای مادرانهی دفاع مقدس باشد. این کتاب یکی از کتابهایی است که هر خوانندهای را به خودش جذب میکند و مسائلی مثل سبک زندگی جهادی، دفاع، جهاد، کار مواسات، روابط اجتماعی، خستگیناپذیری، نشاط و روحیه میتواند به مخاطب الگو بدهد.