از جمله تأکیدات رهبر انقلاب در انتخابات مشارکت حداکثری مردم برای تعیین سرنوشت خودشان است. ایشان در اینباره در سخنانشان در ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ چنین بیان داشتند: «اگر نابسامانیای وجود دارد، اگر ناکارآمدیای وجود دارد، ما باید آن را با انتخاب درست و انتخاب خوب جبران کنیم، نه با عدم انتخاب. خب اگر چنانچه واقعاً یک ضعفی وجود دارد در مدیریّتها، راه چارهاش چیست؟ راه چارهاش این است که ما اصلاً در مدیریّتها دخالت نکنیم، یا راه چارهاش این است که دخالت کنیم و یک مدیریّت درست و حسابی، مدیریّت به معنای واقعیِ کلمه اسلامی و مردمی به وجود بیاوریم؟ راهش این است دیگر؛ یعنی اگر چنانچه دلخوریای وجود دارد، این دلخوری را این جوری بایستی جبران بکنیم، نه با وارد نشدن در منطقهی انتخابات.» برای تشریح اهمیت حضور مردم و نقشی که رئیسجمهور در معادلات کلان اقتصادی و سیاسی کشور دارد، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR گفتوگویی با دکتر احمد توکلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام انجام داده است.
این روزها در آستانهی برگزاری انتخابات مهم ریاستجمهوری در سال ۱۴۰۰ هستیم. رهبر انقلاب در سخنان اخیرشان در ۱۴ خرداد، دو کلمهی جمهوری و اسلامی را گرهگشای مشکلات کشور عنوان کردند. به نظر شما مشارکت مردم در انتخابات چه ضرورتی دارد و حضور مردم و انتخاب صحیح چه تأثیری در آیندهی کشور میتواند داشته باشد؟
بنا بر فرض، یک حکومت مردمسالار ادارهی کشور را به اتکای رأی مردمش به پیش میبرد. جمهوری اسلامی از اوّل شکلگیریاش (از بهمن ۵۷ تا اسفند ۵۸) تمام ارکانش با رأی مردم تشکیل شد؛ یعنی اوّل امام نوع حکومت را تعیین کرد، بعد مجلس خبرگان انتخاب شد، بعد مجلس خبرگان قانون اساسی را نوشت، قانون اساسی به رفراندوم گذاشته شد و رئیسجمهور انتخاب شد و مجلس تشکیل شد. در واقع تمام ارکان حکومت به شکل کاملاً مردمسالار و آزاد شکل گرفت.
مردم هم در طول زمان این را امتحان کردند و دیدند که نظرشان تأثیر دارد. مثلاً، یکی از جاهایی که نقش مهم مردم را نشان میدهد، سال ۷۶ است که بسیاری میلشان به یکی از نامزدها بود، ولی یک رقیبی آمد و مردم به او روی آوردند و صبح روز بعد از رأیگیری، رهبر انقلاب هم محکم ایستادند و به رأی مردم احترام گذاشتند و از دولت دفاع کردند. الآن یکی از شبهاتی که مطرح میشود اینکه انتخابات مهندسی شده است، خب بر فرض که انتخابات مهندسی شده باشد، ولی مردم هر فردی را که بخواهند، میتوانند انتخاب کنند.
امروز کدام یک از پانزده کشور اطراف ما با نظامهای متفاوت سیاسی (سوسیالیست، پادشاهی و قبیلهای) که دارند اینچنین انتخابات در کشورشان برگزار میشود؟ کشوری مثل ترکیه هم که شانزده سال اردوغان رئیسجمهور آن است، قانون اساسیاش را برای ادارهی طولانی کشور تغییر دادند.
باید بدانیم که حکومتداری واقعاً مشکل است و امروز برای حل مشکلات کشور باید مشارکت کرد. باید برای تغییر و تحول به پای صندوق رأی برویم و نباید با صندوق رأی قهر کنیم. در واقع قهر با صندوق رأی، قهر با خودمان است.
قوهی مجریه و در رأس آن رئیسجمهور بر اساس قانون اساسی و سایر قوانین چه اختیاراتی دارد و چگونه میتواند از ظرفیتهای قانونی خودش برای رشد و پیشرفت کشور استفاده کند؟
در قانون اساسی رئیسجمهور فرد اجرایی کشور و مقام دوم کشور است. ضعف قانون اساسیِ کشورهای غربی این است که لیدرشیپ (رهبری) ندارند؛ یعنی کسی که بالاتر از چهار سال چهار سال عوضشدن، باشد و ثبات داشته باشد و از ارزشهای آن کشور دفاع کند در سیستمشان تعریف نشده است. برای همین گاهی کسی مثل ترامپ پیدا میشود و ارزشهای جامعه خود را نقض میکند، آنوقت فقدان لیدرشیپ، اینجا نقشش معلوم میشود. اما در جمهوری اسلامی ایران طبق نظر فقهی اسلامی ضامن همان خطّ رهبری و ولی فقیه است که باید ثبات داشته باشد و تغییری نکند.
بزرگترین بخش قدرت رئیسجمهور در مدیریت و اختیارات مربوط به برنامهوبودجهی کشور است، ولی شکلگیری مسئولیتش بهوسیلهی نمایندگان مردم کنترل میشود تا دیکتاتوری پیش نیاید؛ چون اگر یکجایی پول و قدرت جمع شود و مهار نداشته باشد، به مردم آسیب میزند. برای همین اختیارات را به رئیسجمهور دادند که اجرائیات کشور را تعیین میکند. در تبصرهی ۱۲۸ قانون اساسی آمده است که رئیسجمهور مسئول برنامهوبودجه و سازمان استخدامی کشور است. این قدرت، سمتها و منابع را طبق قانون تقسیم میکند.
معتقدم ما از نظر قانون اساسی نقصی نداریم. قانون اساسی ما نظم داخلیاش قوی است و یک قانون اساسی قابل افتخار است. در این قانون اساسی، رئیسجمهور اختیارات لازم را دارد. اگر این قابلیت و اختیارات را ندارد، چرا بعضی بعد از چهار سال و هشت سال رئیسجمهور بودن، مجدد ثبتنام میکنند و داوطلب تصدی این جایگاه میشوند؟ این تناقض در رفتار و گفتار بعضی افراد است.
یکی از مسئلههای اصلی امروز کشور تحقق عدالت است، به نظر شما رئیسجمهور منتخب چه نقشی در کاهش فاصلهی فقیر و غنی و تحقق عدالت و مبارزه با فساد میتواند داشته باشد؟
رئیسجمهور شخصیت سیاسی، مقتدر و صاحب امکانات است و تدبیر برای استخدام و توزیع مناصب در اختیار اوست. از سوی دیگر، توزیع اعتبارات هم -که منشأ قدرت میشود- در اختیار او قرارگرفته که البته این اختیارات طبق قانون اساسی زیر نظر مجلس شورای اسلامی است. رئیسجمهور که قدرت بسیاری از کارها را دارد، میتواند ساختارها را بهگونهای ایجاد کند که کمتر فساد رخ دهد. هم قدرت دارد که مناصب را از فاصلهها پاک کند و قانونش وجود دارد و هم با یک روشی ظاهر شود که ارزشها را تحتتأثیر قرار بدهد.
به نظر میرسد که رئیسجمهور با اصلاح ساختارها میتواند به بهبود کار کمک زیادی کند و فساد را از مرحلهی اجرا متوقف کند. برای همین هم من قائلم افرادی که میخواهند رئیسجمهور شوند باید مراقب گفتارهای خودشان در دوران تبلیغات انتخاباتی باشند و وعدههای بدون پشتوانه و غیرواقعی ندهند. اینکه برخی افراد در دوران تبلیغات وعدههای رنگین بدهند که میخواهند فلان کار بزرگ را انجام دهند یا فلان مبلغ را به مردم بدهند، این وعدهها اگر بدون اعلام دقیق منبع مالی باشد، درست و اصولی نیست. مردم باید بدانند هر فردی که در انتخابات وعدهی کاری را میدهد، باید منبع مالی و چگونگی تأمین بودجهی آن را هم برایش شفاف بیان کند، وگرنه این نوع سخنگفتن صحیح نیست.
افرادی که در دوران تبلیغات حاضر هستند باید شأن ریاستجمهوری را رعایت کنند و از بیان برخی سخنان که در تراز رئیسجمهور یک مملکت نیست، پرهیز کنند. مردم هم باید به پای صندوق رأی بیایند و با خودشان قهر نکند. باید برای انتخاب یک رئیسجمهور همه در صحنهی انتخابات حاضر باشیم و با انتخاب درست در سرنوشت خویش مشارکت کنیم