بنابراین، آغاز مبارزه کمکم از انتفاضههای فلسطین شروع شد و نهایتاً به جریانهایی مثل حماس و جهاد اسلامی تبدیل شد که جریان مقاومت در مقابل گروه مذاکرهی تشکیلات خودگردان بودند. مقاومت روزهای اوّل هیچ امکاناتی نداشت و در شرایط بسیار سختی بود و در یک محیط کاملاً تحت اشغال باید مأموریتش را انجام میداد، ولی بهتدریج و به مرور زمان با آن نگاه عمیق انقلاب اسلامی و امیدی که به وعدهی خداوند داشتند با همان قوت، قدرت، سرعت و شدت به تناسب شرایط زمان مسیر امام را دنبال کردند.
امّا امروز چه اتفاقی افتاده؟ امروز ما میبینیم که اسرائیلیها در جنگ ۳۳روزه عملاً شکست خوردند. اصلاً تصورشان این نبود که حزبالله بتواند در مقابل آنها مقاومت کند. بعد هم گفتند که ما نیاز به پیروزی داریم و باید یک پیروزی داشته باشیم تا بتوانیم چهرهی خودمان را بازسازی کنیم. در سال ۲۰۰۸ جنگ ۲۲روزهی غزه را شروع کردند، ولی بعد از ۲۲ روز مجبور شدند که از مصر و کشورهای دیگر و سازمان ملل تقاضا کنند که بیایند و مصالحه کنند و آتشبس اعلام شود. آستانهی تحمل رژیم صهیونیستی از ۳۳ روز در سال ۲۰۰۶ به ۲۲ روز در سال ۲۰۰۸ میرسد و بعد دو سال به هشت روز و در آخرین جنگی که با حماس داشتند به دو روز میرسد؛ یعنی وقتی صهیونیستها جنگ را شروع کردند، حماس موشکبارانش را شروع کرد و موشکهایش توانست از گنبد آهنین عبور کند و اهدافش را بزند. به همین خاطر بود که رژیم صهیونیستی دوروزه دست به دامن بقیه شد. رژیم صهیونیستی که یک روز فکر میکرد کل جهان اسلام را باید بگیرد و اشغال کند، آستانهی تحملش به نقطهای رسیده بود که دو روز هم نتوانست در مقابل کوچکترین گروه مقاومت در پهنهی جهان اسلام مقاومت کند.
الآن به توازن قدرت ایجادشده بین صهیونیستها و حزبالله نگاه کنید. حزبالله اعلامکرده هر اقدامی رژیم صهیونیستی انجام دهد پاسخ میدهم. وقتی حزبالله میخواهد پاسخ دهد، رژیم صهیونیستی دست به دامن همه میشود که به حزبالله بگویید اشتباه شد و دیگر این اتفاق نمیافتد. جالب است که صهیونیستها ارتششان را آمادهباش صددرصد میدهند، ولی شش کیلومتر از مرزهایشان فاصله میگیرند. تقریباً هشت نه ماه پیش یکی از بچههای حزبالله را زدند و الآن هشت نه ماه است ارتش رژیم صهیونیستی سرگردان است؛ یعنی جرئت نمیکنند به مرزهای خودشان برگردند. حزبالله هم همچنان آماده است که انتقام بگیرد. تفاوت را ببینید که وضعیت از کجا به کجا رسیده است. الآن جمهوری اسلامی هم از حیث اقتدار و توانایی در حوزههای مختلف اصلاً قابل مقایسه با گذشته نیست. بنابراین، امروز مقاومت در یک موقعیتی قرار دارد که فقط حماس کافی است که رژیم صهیونیستی را از بین ببرد.
موازی با فرآیند قدرتگرفتن مقاومت، جریان عادیسازی روابط بعضی از سران عربی با رژیم صهیونیستی را هم شاهدیم. هرچند پیش از این کشورها، مصر که هم کشور بزرگتری بود و هم مهمتر این راه را طی کرد و با رژیم صهیونیستی به صلح نشست. از نگاه شما آیندهی فرآیند عادیسازی به کجا خواهد رسید؟
صهیونیستها با طرح معاملهی قرن خواستند عجولانه از ظرفیت ترامپ استفاده کنند. ترامپ آمد و طرحهای زمینماندهای که از گذشته در رابطه با رژیم صهیونیستی مطرح بود را روی میز آورد. انتقال سفارت به تلآویو، الحاق جولان، الحاق کرانهی باختری و وادارکردن کشورهای عربی به عادیسازی روابط از بخشهای این طرح بود. ترامپ گفت رؤسای جمهور قبلی این شجاعت نداشتند، امّا من دارم. رؤسای جمهور قبلی آمریکا به این نتیجه رسیده بودند که مسئلهی فلسطین باید به مرور زمان به فراموشی سپرده شود و اصلاً به آن پرداخته نشود. ترامپ با این حرکتی که کرد، مسئلهی فلسطین به بحث اوّل جهان اسلام تبدیل شد، دقیقاً همان چیزی که ما میخواستیم. همین کشورهایی که عادیسازی روابط را شروع کردند از قبل هم بهترین روابط را با رژیم صهیونیستی داشتند و به او خدمات میدادند. سال ۱۹۹۵ در زمان کلینتون دفاتر اقتصادیشان را باز و ارتباطشان را با رژیم صهیونیستی برقرار کردند، ولی ترامپ آمد این سیاست پنهان را علنی کرد؛ منتها از کجا شروع کردند؟! از کشورهایی که ملت ندارند. مثلاً، بحرین چند درصد جمعیتش با حکومت همراه است، یا در امارات چند درصد مردم اماراتیاند؟! خب جمعیتی ندارند.
بعد از معاملهی قرن مردم مصر و اردن هم حساس شدند با اینکه این دو کشور قبل از اینها روابطشان را بهسمت عادیسازی برده بودند، ولی تصورشان این بود که با قدرت نظامی و اقتصادیشان مقاومت را از صحنه برمیدارند و روابط هم عادیسازی میشود و رژیم صهیونیستی میداندار میشود. حالا به نتیجهی میدان نگاه کنید! امروز با رفتن ترامپ، بایدن باید هزینههای اشتباهات ترامپ را بدهد. تیم بایدن از تیم رژیم صهیونیستی و نتانیاهو شاکی است و معتقد است که آن هدف نهایی که اسرائیل باید در آینده به آن برسد را خراب کردند. نه اینکه با اهداف اسرائیل مخالف است، نه! در همان مسیر و با همان نگاه است، منتها معتقد است اشتباهات تاکتیکی ترامپ میتواند آیندهی آمریکا و اسرائیل را در معرض خطر قرار بدهد. شما ببینید الآن برخوردشان با صهیونیستها به گرمی زمان ترامپ نیست. بعضاً تند شده و برخوردهای تندی با هم دارند. به نظر من معاملهی قرن از بین رفت و دیگر بحث چندانی نخواهد شد. بحث عادیسازی روابط هم به نوعی متوقف خواهد شد. اگر ادامه هم داشته باشد باز یکی دو کشور را مجبور میکنند که این کار را بکنند. خب هزینهای که میدهند بیشتر از فایدهای است که به دست میآورند.
جمهوری اسلامی ایران برای مسئلهی فلسطین بهطور مشخص گزینهی همهپرسی از فلسطینیان داخل و خارج از سرزمینهای اشغالی را مطرح کرده است. حدوداً آمار فلسطینیان چقدر است و این طرح چگونه میتواند فرصت اجراشدن پیدا کند؟
طرح چهار مادهای همهپرسی که جمهوری اسلامی و رهبر انقلاب آن را به دفعات مطرح کردهاند کاملاً منطقی، دموکراتیک و با ادبیات و زبان امروز جهانِ مدعی است. آنها مدعیاند که تابع حقوق بشرند یا مدعیاند همه چیز باید بر اساس انتخابات باشد. خب همهی آن چیزهایی که ادعایش را دارند، در این طرح آمده است. بر مبنای این طرح، مردم اصلی فلسطین اعم از مسیحی، یهودی و مسلمان باید در انتخابات شرکت کنند. الآن آماری که میدهند حدود ۱۴ میلیون نفر فلسطینی اعم از داخل اراضی اشغالی، کرانهی باختری، نوار غزه و سایر نقاط دنیاست. حرف هم این است که بالاخره صاحبان اصلی فلسطین از همهی ادیان مختلف بیایند در انتخابات شرکت کنند. نتیجهی انتخابات هر چه شد بر اساس آن زندگی مسالمتآمیز را شروع کنند. منتها رژیم صهیونیستی اشغالگر که به انتخابات تن نمیدهد. تعجب این است که در دنیایی که همه ادعای دموکراسی و آزادی انتخابات دارند، چرا اینها سکوت میکنند. یک طرح کاملاً دموکراتیک با ادبیات امروز جهانی وجود دارد، ولی بقیه میترسند بیایند از آن حمایت کنند. تصور ما این است که اگر دنیا واقعاً حرفهای خودش را قبول دارد بهعنوان دموکراسی و انتخابات برای مردم و تعیین سرنوشت ملتها که در تمام قوانین و در تمام کنوانسیونهای دنیا و در تمام ادیان و مکاتب مذهبی دنیا هم به آن اشاره شده، اجازه بدهد ملت فلسطین این کار را بکند، ولی قطعاً آنها این کار را نمیکنند. آنها سعی میکنند فشار بیشتری بیاورند تا مردم را مجبور کنند از کشور خارج شوند و آنها بتوانند سرزمین بیشتری را اشغال کنند. تصورم این است که هیچ طرحی جز این نمیتواند امنیت و آرامش را در سرزمین اشغالی بهوجود بیاورد و هر کسی هم از حقوق طبیعی خودش بهرهمند باشد. الآن مسلمانان هم نمیگویند که یهودیها را از اینجا بیرون کنید، بلکه میگویند صاحبان اصلی بیایند و رأی بدهند. مثل همهی کشورهای دیگر دنیا رأی بدهند، بمانند و زندگی کنند.