others/content
نسخه قابل چاپ

سخنرانی حجت‌الاسلام رفیعی در محرم ۱۴۴۲ حسینیه امام خمینی؛

امید؛ مهم‌ترین عامل تحول در زندگی

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif در شب نهم محرم الحرام ۱۴۴۲، مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان با حضور رهبر انقلاب اسلامی در حسینیه امام خمینی برگزار شد. در این مراسم، حجت‌الاسلام والمسلمین رفیعی در سخنانی اصلی‌ترین عامل ایجاد تحول را «امید واقعی و بر اساس تلاش» دانست و چند عنصر امیدآفرین مانند «توکل به خداوند»، «حسن ظنّ به وعده‌های الهی»، «توجه نقاط قوت خود و نقاط ضعف دشمن» و «عبرت از نمونه‌های تاریخی امیدآفرین» را تشرح کرد. به همین مناسبت بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR متن سخنان حجت‌الاسلام ناصر رفیعی با موضوع «عوامل تحول‌آفرینی در زندگی» را منتشر می‌کند.
 
* توفیقی شد دیشب بحث تحول آفرینی نهضت کربلا را مطرح کردیم. امشب بنا دارم اسباب و عوامل تحول روحی را بگویم. البته به یکی از این عوامل می‌پردازم ولی برای اینکه بحث ناقص نماند اشاره‌ای هم به سایر عوامل میکنم. یکی از اسباب تحول تفکر است. اگر انسان اندیشه کند متحول میشود. اندیشه در آسمان و زمین، در خود، در قرآن، در تاریخ. قرآن می‌فرماید «...لِأُولِی الْأَلْبَابِ»(۱) اهل اندیشه‌اند. «یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»(۲). پیغمبر خدا گاهی این آیات سوره‌ی آل عمران را می‌خواند می‌فرمود: «ویل لمن قرأها و لم یتفکر فیها». وای بر کسی که از کنار این آیات عبور کند و در اینها اندیشه نکند.

دوم برخوردهای اخلاقی است، تحویل گرفتن افراد، گشاده‌رویی.‌ گاهی یک برخورد، یک قبیله‌ای را عوض می‌کند. اصلاً استدلال هم نمی‌خواهد، یک جوان را زیر و رو می‌کند. مرحوم طبرسی در مجمع البیان ذیل آیه‌ی ۸۳ سوره‌ی توبه می‌فرماید یک برخورد اخلاقی پیامبر با پسر عبداللّه بن ابی، موجب شد هزار نفر مسلمان بشوند.

عامل بعدی مصائب است. گاهی یک تصادفی، یک بلایی، یک بیماری‌ای، انسان را متحول می‌کند. پسر ابوجهل مهدورالدم اعلام شده. در فتح مکه هم با پیامبر جنگیده. سوار کشتی بود که دچار طوفان شد. همان جا تصمیم گرفت بیاید مسلمان شود. خدمت پیغبر رسید، حضرت هم او را پذیرفت. فرمود «مرحباً بالراکب المهاجر» بارک اللّه بر تو که جرأت هجرت و تحول داشتی.

عامل دیگر انذار است. گاهی انسان بترساند طرف را. ببین قبر است، قیامت است. ائمه‌ی ما این کار را می‌کردند. امام کاظم (علیه‌السّلام) افرادی را آورد کنار قبر و فرمود نگاه کنید در این قبر! اینجا سالن خروجی دنیاست، سالن ورودی آخرت است. سزاوار نیست گناه را ترک کنید، زهد داشته باشید؟ امیرالمؤمنین گاهی اصحاب را کنار قبرستان می‌آورد. یک انذار، یک تذکر، یک یاد معاد، گاهی موجب تحول در انسان می‌شود.

عامل دیگر تاریخ است. انسان بخواند حوادثی که پیش آمده برای دیگران. بالاخره تحول یک نیاز ضروری است. رکود یک خطر است. درجا زدن مقدمه‌ی سقوط است. زمینه‌ی تحول می‌تواند همه‌ی اینهایی که گفتم و دهها عامل دیگر باشد.
 https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/46345/C/13990607_0846345.jpg
* مهم‌ترین عامل تحول امید است
اما امشب یک بحث کلیدی را می‌خواهم مطرح کنم که می‌تواند عامل تحول باشد و با این نگاه وارد کربلا بشوم و آن امید است. امید دادن به دیگران موجب تحول است. برعکس آن، یأس و ناامیدی موجب رکود و توقف است. یکی از عمده‌ترین ریشه‌های تحول، امید است. امید موتور محرکه است، قطب نماست. خیلی اهمیت دارد من دلم می‌خواست یک کسی یک تحقیقی این طوری انجام بدهد، یعنی از مدینه تا کربلا، چند ماه بیشتر نیست، مجموعه‌ی اتفاقات را با عینک امید نگاه کند. اگر شما در تاریخ کربلا یک جا یک حرف ناامید کننده پیدا کردید جایزه دارید. یک وقتی رهبر عظیم‌الشأن دو تعبیر بسیار زیبا فرمودند: دشمن پمپاژ ناامیدی می‌کند.(۳) شما در کوره‌ی امید بدمید.(۴) امید دادن سرمایه است، «ارْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ».

ابی‌عبداللّه صبح عاشورا را با امید شروع کرد، «اَللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کَرْبٍ وَ أَنْتَ رَجَائِی فِی کُلِّ شِدَّةٍ». آقایی که سه روز است در خیمه‌هایش آب نیست. سی هزار آدم محاصره‌اش کرده‌اند، زن و بچه‌اش در معرض اسارت و خطرند. می‌گوید خدایا امید من به توست. پایان عاشورا هم همین است. هنگام وداع با زن و بچه فرمود «استعدوا للبلاء و اعلموا ان الله حافظکم و حامیکم»، آماده‌ی آزمون الهی باشید، بدانید خدا حافظ شماست. «و سینجیکم من شر الاعداء»  بدانید از دست دشمن نجات پیدا می‌کنید. چرا به این اطمینان امام حسین صحبت می‌کند؟ به این دلیل: «و یجعل عاقبة امرکم الى خیر و یعذب اعادیکم بانواع البلاء» خداوند عاقبت و فرجام کار شما را به خیر قرار می‌دهد و خدا تمام این دشمنها را عذاب می‌کند.

متأسفانه یک عده‌ای نان‌شان را در ایجاد ناامیدی می‌‌دانند و این خیلی خطر است. دائماً به نقاط ضعف اشاره می‌کنند. سلبی صحبت کردن طرفدار دارد. شما شروع کنی به انتقاد کردن طرفدار دارد. پستهای شما را هم بیشتر دنبال میکنند در فضای مجازی. اگر قرار بود ناامیدی داشته باشیم دهه‌ی شصت باید این حرفها را می‌‌زدیم. بمباران بودیم، تحریم شدید بودیم، جنگ بود، امکانات نداشتیم. اما امام در آن دوران چقدر به مردم امید و روحیه می‌دادند. و امروز رهبری عظیم‌الشأن همین سیره را دارند.

حتی روایات ما می‌گوید آنجایی که اسباب ناامیدی بیشتر است، شما بیشتر امید داشته باش. «کُنْ لِمَا لاَ تَرْجُو أَرْجَى مِنْکَ لِمَا تَرْجُو». قرآن کریم می‌فرماید گاهی آن قدر کار بر انبیاء سخت می‌شد که به مرز ناامیدی می‌رسیدند. نمی‌گویم ناامیدی، چون انبیاء ناامید نمی‌شوند. علامه طباطبایی می‌فرماید قرآن نمی‌گوید انبیاء مأیوس می‌شدند، تعبیر این است «حَتَّى إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ» یعنی این قدر کافرها میدان پیدا می‌کردند، این گمان در ذهنشان می‌آمد که دیگر فایده ندارد، «وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا».  قرآن می‌فرماید در همین مرحله نصرت خدا می‌آید «جَاءَهُمْ نَصْرُنَا».(۵) ما خودمان در این انقلاب هزاران مورد دیدیم. دیگر آنجایی که هیچ روزنه‌ای نبود روزنه باز شد. امید موتور محرکه و عامل اصلی رشد و ترقی و تعالی است. « فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ» اگر انسان امید دارد به لقاء خدا، « فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا»(۶) عمل صالح انجام بدهد، امیدش را به خدا از دست ندهد.
 
* پنج عامل امیدآفرینی
اجازه بفرمایید به پنج عامل امیدآفرینی اشاره کنم. گاهی زمینه‌های یأس در بعضی‌ها وجود دارد، مثلاً یک گناهی دارد مأیوس می‌شود. شکستی در زندگی‌اش پیش آمده، در یک ازدواجی شکست خورده، یک رشته‌ی دانشگاهی قبول نشده. گاهی نقصها موجب یأس است، گاهی مقایسه‌ها موجب یأس می‌شود. فلانی چرا خانه‌اش این طور است خانه‌ی من چرا این طور است؟ یأس و ناامیدی گاهی در اثر گناه است، گاهی در اثر شکست است، گاهی در اثر مقایسه است.
 
* ۱) توکل و حسن ظن به خدا
توکل و حسن ظن به خدا امید می‌آورد. علامه‌ی طباطبایی می‌فرماید توکل پل رحمانی است. آدم را کفایت می‌کند، رشد می‌دهد. این دو تا آیه را خیلی بخوانید. سفارش پیغمبر است: «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا، وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا»(۷) در آن سفارشات مرحوم آقای نخودکی و حضرت امام هم هست، خواندن این دعا بعد از نماز در تعقیبات.

یک مناجات دارد امام سجاد به نام مناجات امیدواران (راجین) که در مفاتیح هست. خیلی الفاظ قشنگی دارد. «یَا مَنْ بابُهُ مَفْتُوحٌ لِداعِیهِ» ای خدایی که درِ خانه‌ی تو باز است به سوی آنهایی که تو را بخوانند. «وَحِجابُهُ مَرْفُوعٌ لِراجِیهِ» آنهایی که به تو امید ببندند، حجابی نیست، راحت می‌آیند با تو حرف می‌زنند. راحت حرف بزنید با خدا. به زبان فارسی یک گوشه‌ای بنشینید، درد دل کنید، خدا کمکتان می‌کند.

ابوطیار یک تاجرِ ورشکست شده است، ، در کوفه مغازه‌اش خالی از جنس بود، طلبکارها به او فشار می‌آوردند. آمد خدمت امام صادق، زانوی غم بغل گرفت و نشست. آقا فرمود چه شده؟ گفت آقا ورشکست شدم. آقا فرمودند ناامید نباش! من یک راهکار به تو بدهم عمل می‌کنی؟ گفت بله. آقا فرمودند «صَلِّ رَکْعَتَیْنِ او اربعَ رَکعاتٍ». پا شو برو خانه‌تان، دو رکعت یا چهار رکعت، حالا هر چه حال داری نماز بخوان، این دعا را بخوان: « تَوَجَّهْتُ بِحَوْلِ اَللَّهِ وَ قُوَّتِهِ بِلاَ حَوْلٍ مِنِّی وَ لاَ قُوَّةٍ وَ لَکِنْ یَا رَبِّ بِحَوْلِکَ یَا رَبِّ وَ قُوَّتِکَ أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِنَ اَلْحَوْلِ وَ اَلْقُوَّةِ إِلاَّ مَا قَوَّیْتَنِی...»(۸) خدایا من از حول قوه‌ی خودم رفتم بیرون، کاری از من برنمی‌آید، من تکیه کردم به حول و قوه‌ی تو. گفت چشم. بلند شد آمد، نماز خواند و این ذکر را هم گفت و رفت در مغازه‌ی خالی را باز کرد. دید یک کسی پارچه می‌فروشد صدایش زد، با او شریک شد. بالاخره بعد از مدت کوتاهی زندگی‌اش از این رو به آن رو شد.
https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/46345/C/13990607_0546345.jpg
مسئولین محترم امیدتان را به خدا داشته باشید. رهبر عظیم‌الشأن فرمودند چشم امید به خارج از مرزها و غرب را ببندید.(۹) این کشور خیلی ظرفیت‌های عالی دارد. جوانهای با استعداد، شما ببینید چه کردند در مسائل نظامی، چه کردند در مسائل دانش بنیان، چه کردند در مسائل پزشکی. من یادم است سال ۵۷ وقتی یک بیمارستان می‌رفتیم، کمتر پزشک ایرانی عمومی یا متخصص در دسترس بود. اما شما امروز نگاه کنید از اقصی نقاط دنیا برای سخت‌ترین عملهای جراحی چشم و قلب به کشور ما می‌آیند. چرا اینها را نمی‌بینید؟

یک داستان دیگر بگویم. یک آدم بی‌دینی پیش منصور دوانیقی خبیث رفت و علیه امام صادق علیه‌السلام سعایت و بدگویی کرد. گفت آقا دارد سلاح جمع می‌کند، قصد قیام بر علیه حکومت دارد. دروغ می‌گفت، ائمه‌ی ما بعد از کربلا، بنای قیام دیگری نداشتند، چون شرایط فراهم نبود. ضمن اینکه قیام کربلا به اندازه‌ی کافی این تحول را در جامعه ایجاد کرد. در این قصه اما امام فرمودند من بنای قیام ندارم. بالاخره آمدند امام را دستگیر کردند، آوردند پیش منصور دوانیقی. آقا فرمودند آن شخص دروغ می‌گوید. منصور گفت نه آقا ایشان مأمور است، قسم هم می‌خورد. آقا فرمود یک قسمی من می‌گویم آن را بخورد. گفت باشد آقا بفرمایید. نفهمید با چه کسی دارد حرف می‌زند، با امام صادق است با حجت خداست. آقا فرمود بگو: « بَرِئْتُ مِنْ حَوْلِ اَللَّهِ وَ قُوَّتِهِ وَ اِلْتَجَأْتُ إِلَى حَوْلِی وَ قُوَّتِی لَقَدْ فَعَلَ کَذَا وَ کَذَا »(۱۰) بگو از قوه‌ی خدا بیرون بروم، به خودم واگذار بشوم، اگر دروغ بگویم که امام صادق اسلحه جمع می‌کند. قسم را خورد، صورت سیاه روی زمین افتاد و درجا به درک واصل شد و مرد. منابع معتبر، ارشاد مفید و دیگران، این را نوشتند. منصور وحشت کرد، گفت آقا چه کردید؟ فرمود چیزی به او گفتم حالا به تعبیر من که آن ترک توکل به خداست.
 
* ۲) توجه به وعده‌های الهی
دوم توجه به وعده‌های الهی است. روایاتی داریم که امیدوارکننده‌ترین آیات در قرآن را بیان میکند. براساس روایات ۳۲ آیه را جمع آوری کردند که من یک مورد را بیان میکنم. امیرالمؤمنین یک جایی نشسته بود، عده‌ای هم بودند. فرمود چه کسی می‌داند امیدوارکننده‌ترین آیه در قرآن چیست؟ خب هر کسی یک چیزی گفت. آقا فرمود آیه ۱۱۴ هود است. «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ» نماز برپا کنید. نمازهای پنج‌گانه را می‌گوید، عرض من اینجاست در ادامه آیه دارد: «إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ» نماز که حسنه است سیئات را از بین می‌برد. حرص را می‌برد، گناه را می‌برد، صعود به شما می‌دهد،‌ رشد به شما می‌دهد.

خدا آیت اللّه العظمی بهجت را رحمت کند، من خیلی خدمت ایشان منبر می‌رفتم، ایشان هم به ما محبت داشتند و به نظام خیلی ارادت داشتند. به رهبری عظیم‌الشأن خیلی دعا می‌کردند. ایشان غالب جوانها که پیش‌شان می‌آمدند و می‌گفتند آقا یک نصیحتی بفرمایید، می‌فرمود نماز اول وقت! می‌گفتند آقا با خشوع و خضوع باشد؟ می‌فرمود بله، آن خوب است، اما با خشوع و خضوع هم که نبود، شما نماز اول وقت بخوانید، اگر رشد پیدا نکردید من را مقصر بدانید.

ما خیلی وعد‌ه‌های الهی داریم که در قرآن به ما امید می‌دهد. پیغمبر خدا نشسته بود یک آقایی وارد شد، سلام کرد. گفت یا رسول اللّه یک سؤالی دارم، چه کسی روز قیامت حسابرسی می‌کند؟ حضرت فرمود خدا. تا پیغمبر فرمود خدا روز قیامت حسابرسی می‌کند «فَتَبَسَّمَ» یک لبخندی زد. پیغمبر فرمودند که «مِمَّ ضَحِکْتَ»، چرا خندیدی؟ گفت یا رسول اللّه تبسمم مال این است «إنّ الکَریمَ إذا قَدَرَ عَفا»، اگر حسابرسی با خداست، خدا کریم است می‌بخشد. کریم در قدرت می‌بخشد. اینها امید نمی‌آورد؟ حر اگر می‌خواست ناامید شود که کربلا اسمش ثبت نام نمی‌شد. ابوالحتوف و سعد به نقل مرحوم مجلسی از کسانی‌اند که عصر عاشورا به امام حسین پیوستند، سابقه‌ی خوبی هم ندارند. عبیداللّه حر جعفی هیچ پیشینه‌ی خوبی ندارد، با امیرالمؤمنین در صفین جنگیده، چرا امام حسین با فرزندانش آمد پیش او و فرمود تو گناهان زیادی داری ولی من قول می‌دهم جدم شفاعتت کند. چرا روزنه را باز کرد؟ راه مسدود نیست، راه باز است.
https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/46345/C/13990607_0646345.jpg
* ۳) توجه به نقاط قوت خود
عامل سوم توجه به نقاط قوت است. در زندگی‌تان مدام به نقاط ضعف نگاه نکنید. شما این اشکال جسمی را داری، شما در این قصه شکست خوردی، یعنی واقعاً‌ دیگر هیچ نقطه‌ی مثبتی در زندگی شما نیست؟ دیگر هیچ روزنه‌ای نیست؟ چرا، هست. باید به این نقاط قوت توجه بشود. خیلی از اوقات می‌بینی طرف یک بخشی از بدن یا یک عضوی یا یک داشته‌ای که دیگران دارند این ندارد اما در یک قسمت دیگر رشد کرده، ترقی کرده، پیشرفت کرده است.
 
* ۴) نگاه به نقاط ضعف دشمن
چهارم نقاط ضعف دشمن است. نمی‌دانم چرا بعضی‌ها این‌طورند، دلشان می‌خواهد همیشه غرب را بزرگ کنند، خودشان را کوچک کنند. اصلاً نگاه کوچک انگاری در خود و بزرگ انگاری در دشمن دارند. یک وقتی من یک عکسی را به کسی نشان دادم، حالا به مزاح گفتم، مثلاً‌ این مال فلان کشور است. یک پارک خیلی زیبایی بود. آن آقا گفت ببین اینها چه جور پارک درست می‌کنند! چه جور درختکاری می‌کنند، نظم را نگاه کن! گفتم آقا این مال تهران است. این هم آدرسش است. اصلاً ذات بعضی‌ها کوچک انگاری است، تحقیر خود است، این غلط است. انسان اگر ضعف دشمن را ببیند امیدوار می‌شود.
 
* ۵) مشاهده نمونه‌های امیدآفرین در تاریخ
نکته‌ی آخر مراجعه‌ی به نمونه‌های تاریخی و آیات قرآن است. کنار نیل، دشمن پشت سر، آب در مقابل، حضرت موسی می‌گوید نترسید خدا با ماست. کف چاه به یوسف می‌گویند نترس. خیلی بحثها را با اشاره ورود پیدا کردم و یک جمع‌بندی می‌کنم. اول، خلاصه‌ی بحث دیشب این بود که ابی‌عبداللّه نهضتش تحول‌آفرین است. دوم، اصلی‌ترین عامل تحول، امید است، البته نه امید دروغین. امیدی که بر اساس تلاش باشد و این منشأ دگرگونی در انسان و کشور و جامعه خواهد شد.

پی‌نوشت:
۱) سوره آل عمران، آیه ۱۹۰
۲) همان، آیه ۱۹۱
۳) «اینکه «نمیشود، فایده ندارد، نمیتوانید» الان مرتّباً دارد پمپاژ میشود، به‌طور دائم دارد تزریق میشود؛ هم احساس ناامیدی، هم احساس ناتوانی.» بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان، ۱۳۹۷/۰۳/۰۷
۴) «یکی از وظایف علما و روحانیون حفظ و تقویت روحیه‌ی امید در مردم به‌ویژه جوانان است. باید دائماً در کوره‌ی امید دمیده شود، به‌خصوص که نشانه‌های امید فراوان است.» دیدار اعضای مجلس خبرگان با رهبر انقلاب، ۱۳۹۱/۱۲/۱۷
۵) سوره یوسف، آیه ۱۱۰
۶) سوره کهف، آیه ۱۱۰
۷) سوره طلاق، آیه ۲ و ۳
۸) بحار الأنوار  ج۸۸ ص۳۴۱
۹) «علاج کارهای گوناگون، مشکلات گوناگون کشور دست مردم است؛ به بیگانه نباید نگاه کرد، به فلان دولت و فلان دولت نباید امید بست.» بیانات در ابتدای درس خارج فقه، ۱۳۹۸/۰۶/۲۶
۱۰) بحار الأنوار  ج۱۰۱ ص۲۸۲
....
لطفاً نظر خود را بنویسید:
نام :
پست الکترونیکی :
نظر شما :
ضمن تشکر ، نظر شما با موفقیت ثبت شد.
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی