others/content
نسخه قابل چاپ

معادلات میدانی و تحلیل وضعیت آینده

«تجزیه یمن»؛ نقشه عربستان

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif آقای محمد عبدالسلام سخنگوی جنبش انصارالله یمن و هیئت همراه عصر سه‌شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۸ با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. اهمیت این دیدار را از جنبه‌های مختلفی می‌توان بررسی کرد. به همین مناسبت، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در گفت‌گویی با آقای محمدرضا مرادی کارشناس و تحلیل‌گر مسائل منطقه‌ی غرب آسیا به بررسی ابعاد گوناگون مسئله‌ی یمن و جنگ عربستان سعودی علیه این کشور و همچنین زوایای مختلف دیدار هیئت یمنی با رهبر انقلاب اسلامی پرداخته است. 

* چه اتفاقی در یمن افتاده و چگونه بحران به این مقطع رسیده است؟ 
در درجه‌ی اول باید به این واقعیت توجه داشته باشیم که این جنگ با هدف تسلط امارات و عربستان بر یمن و شکست انصاراللّه شروع شده است. ائتلاف سعودی فکر می‌کرد با محاصره‌ و با جنایت‌های بسیار و تشدید حملات می‌تواند انصاراللّه را شکست دهد، اما این جنگ نه‌تنها باعث شکست انصاراللّه نشده، عملاً به استان‌های جنوبی عربستان نیز سرایت کرده است. همچنین انصاراللّه از موضع پدافندی و دفاعی به موضع آفندی و حمله تغییر وضعیت داده است.

یمن در شرایط کنونی با یک بحران بسیار بزرگ دست و پنجه نرم می‌کند. در این باره روزنامه‌ی گاردین اعلام کرده که ۸۵ هزار کودک در این جنگ قربانی شده‌اند. طبق اعلام یونیسف نیز در هر ۱۰ دقیقه یک کودک یمنی به دلایل مختلف می‌میرد. اخیراً هم خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از یک مرکز اطلاعاتی در آمریکا که اطلاعات مکانی و درگیری‌های مسلحانه را گردآوری می‌کند، اعلام کرد از شروع جنگ در یمن تا کنون ۹۱ هزار نفر کشته شده‌اند. خب این آمارها بسیار قابل توجه است و خسارت‌های تحمیلی این جنگ به مردم یمن، بسیار وسیع است. سازمان ملل نیز تأکید کرده که جنگ یمن باعث شده این کشور ۲۰ سال به عقب بازگردد.

همه‌ی این‌ها نشان‌دهنده‌ی حجم وسیع حمله و خسارت‌هایی است که ائتلاف سعودی به یمن وارد کرده و بزرگ‌ترین فاجعه‌ی انسانی را در این کشور رقم زده است.

در شرایط کنونی جنگ به آن نقطه‌ای نرسیده که ائتلاف سعودی و ائتلاف عربی می‌خواستند و بر خلاف تصور آن‌ها انصاراللّه توانسته خیلی سریع خود را بازیابی کند. امروزه انصاراللّه تبدیل به یک گروه‌ مقاوم و قدرت‌مند شده که می‌تواند در برابر سلاح‌های مدرن آمریکا و انگلیس و فرانسه و دیگر کشورها مقاومت کند.
 
* در حال حاضر محاصره یمن و شدت آن چگونه است؟
محاصره‌ی یمن از سال ۲۰۱۵ شروع و در سال ۲۰۱۶ بسیار تشدید شد. الان محاصره‌ی یمن هم هوایی، هم زمینی و هم دریایی است. یعنی عملاً یمن و آن بخشی که دست انصاراللّه و انقلابیون است، کاملاً در محاصره‌ی ائتلاف سعودی قرار دارد و تنها راه خروج از آن همین بندر الحدیده است که آن هم بسیار تحت نظارت قرار دارد و به‌ندرت کشتی‌هایی در آن پهلو می‌گیرند تا دارو یا غذا به مردم یمن برسانند. این محاصره باعث شده که حتی دارو و مواد غذایی به یمن نرسد و خسارت‌هایش برای مردم بسیار زیاد است. حدود ۱۱ میلیون یمنی در وضعیت فشار جسمی و روحی بسیار شدیدی زندگی می‌کنند. مخصوصاً کودکان یمنی بزرگ‌ترین قربانیان این محاصره هستند. گروه کودکان جاده‌ای اعلام کرده‌اند که ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار کودک در یمن اکنون با قحطی روبه‌رو هستند. همچنین متأسفانه سه‌چهارم از جمعیت ۲۷ میلیونی یمن نیاز به کمک‌های غذایی دارند که ۸ میلیون نفر آن‌ها در آستانه‌ی قطحی کامل قرار دارند. سازمان ملل حتی هشدار داده که کمبود غذا در یمن جان ۱۳ میلیون نفر را تهدید می‌کند.
 
حدود ۹۰ درصد از مواد خوراکی یمن از خارج تأمین می‌شود و کنترل بندر الحدیده به‌ عنوان تنها راه ارتباطی انصاراللّه با جهان خارج باعث شده که مواد غذایی بسیار کمی وارد یمن شود. حمله‌ی ائتلاف سعودی به یمن که اساساً فقیرترین کشور عربی بود، این کشور را در وضعیت بسیار وخیم‌تری قرار داد و باعث شد ۶۱ درصد از یمنی‌ها در وضعیت ناامنی غذایی به سر ببرند. به‌ صورت کلی و تیتروار اگر بخواهیم آمار گرسنگی در یمن به دلیل محاصره را توضیح بدهیم، از این قرار است:
بیش از ۱۹ میلیون یمنی قادر به تهیه‌ی مواد غذایی مورد نیاز خود نیستند که در مقایسه با سال ۲۰۱۷، این تعداد ۲۴ درصد افزایش پیدا کرده است. نزدیک به ۸ میلیون نفر یمنی اکنون به کمک‌های فوری غذایی نیازمندند. طبق اعلام یونیسف، در هر ۱۰ دقیقه یک کودک یمنی می‌میرد. حداقل در ۱۰ استان یمن گرسنگی شدید حاکم است، و از هر ۵ نفر، ۴ نفر با ناامنی غذایی مواجه‌اند. ۳۲ درصد از نواحی یمن در معرض قحطی کامل قرار دارد. یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر از کودکان یمن به‌شدت دچار سوء تغذیه‌اند. این خلاصه‌ای از وضعیت مردم یمن است به د‌لیل تحمیل محاصره‌ی عربستان سعودی در ۵۲ ماه گذشته، که به یک بحران و فاجعه‌ی انسانی منجر شده و متأسفانه با سکوت مجامع بین‌المللی هم مواجه است.

* آیا یمن درگیر یک جنگ نیابتی است؟
این که انصاراللّه به نمایندگی از ایران می‌جنگد یا نه، مسأله‌ای است که مقامات انصاراللّه بارها به آن پاسخ داده‌اند و اعلام کرده‌اند که انصاراللّه نماینده‌ی هیچ کشوری نیست و از جانب هیچ کشوری نمی‌جنگد. ائتلاف سعودی اما همواره سعی می‌کند این گروه را به ایران منتسب کند. دلیلش هم کاملاً واضح است؛ عربستان نمی‌خواهد خودش را بازند‌ه‌ی جنگی بداند که طرف مقابلش گروه کوچک انصاراللّه باشد. در واقع عربستان با معرفی کردن ایران به‌ عنوان عامل اصلی جنگ، به ‌نوعی سعی می‌کند ایران را طرف مقابل خود در جنگی بداند که بازنده‌ی آن است. لذا این که انصارالله نماینده‌ی ایران باشد یا نه، در واقعیت چندان مصداقی پیدا نمی‌کند.

البته طبیعی است که به دلیل اهداف و ایدئولوژی مشترک بین ایران و گروه‌های مقاومت مانند انصاراللّه یمن یا حزب‌اللّه لبنان یا گروه‌های مقاومت فلسطین، آن‌ها را متحدان طبیعی ما قلمداد می‌کنند و کاملاً طبیعی است که ایران از این گروه‌ها حمایت کند، اما این که ایران آن‌ها را شکل داده باشد و برای‌شان سلاح بفرستد، قطعاً نه، زیرا محاصره‌ی شدیدی بر یمن حاکم است و امکان ارسال سلاح برای این گروه وجود ندارد.

در مورد نقش انصاراللّه باید توجه داشته باشیم زمانی که در فروردین سال ۹۴ ائتلاف سعودی به یمن حمله کرد، انصاراللّه گروهی بود که واقعاً در مقابل عربستان و امارات شانس چندانی نداشت، چون سلاح‌های عربستان و امارات بسیار پیشرفته‌تر بودند و منابع مالی و انسانی گسترده‌تری در اختیار این‌ها بود. کسی تصور این را هم نمی‌کرد که انصاراللّه روزی به این درجه برسد که اکنون به‌ عنوان یکی از دو طرف منازعه مشروعیت پیدا کند و خودش را این‌قدر توان‌مند نشان بدهد. انصاراللّه از روز اول با سلاح‌ها و موشک‌های قدیمی و ابتدایی‌اش جنگ را شروع کرد، اما به‌تدریج و هر چه از روز اول جنگ فاصله گرفت، موفق شد موشک‌های خودش را ارتقاء دهد. اخیراً هم از پهبادهای قاصف  استفاده کردند و شرقی‌ترین نقاط عربستان یعنی شهر الدّمام را هدف قرار دادند. یعنی انصاراللّه از ابتدای جنگ تاکنون توانسته موازنه‌ی وحشت و قدرت را بر ائتلاف سعودی حاکم کند و این نشان‌ از توان‌مندی‌ها و ظرفیت‌‌های آنان دارد.
 
* رهبر انقلاب از ابتدای جنگ پیش‌بینی کرده بودند که عربستان از ورود به میدان یمن پشیمان خواهد شد. هم‌اکنون نتیجه‌ی درگیری‌ها چه بوده است؟ 
در همان ابتدای جنگ یمن رهبر معظم انقلاب تأکید کردند که پوزه‌ی آل‌سعود به خاک مالیده خواهد شد. عملاً هم طبق اعلام کارشناسان عربی و حتی برخی از مقامات سعودی، بازنده‌ی جنگ یمن ائتلاف سعودی بوده است. عربستان در فروردین ۹۴ اعلام کرد ظرف چند هفته به ‌دنبال این است که انصاراللّه را شکست بدهد و منصور هادی رئیس‌جمهور مستعفی یمن را به قدرت بازگرداند، اما می‌بینیم که ۵۲ ماه از آن زمان گذشته و نه‌تنها این هدف محقق نشده، بلکه اکنون جنگ به استان‌های جنوبی عربستان، یعنی نجران و جیزان و عسیر هم سرایت کرده است. حتی ریاض پایتخت عربستان نیز دیگر در برابر حملات پهبادی و موشکی انصاراللّه امنیت ندارد.

عربستان و امارات خسارت‌های بسیاری در این جنگ متحمل شده‌اند و عربستان به‌ سبب حملات موشکی و پهبادی انصاراللّه مجبور شده بسیاری از شرکت‌های صنعتی و تجاری خود را در سه استان جنوبی تعطیل کند و بیش از هفت هزار نفر را از این مناطق به جاهای دیگر منتقل کند. حتی ۵۰۰ مدرسه و واحد آموزشی را نیز تعطیل کرده است.

برخی منابع اعلام کرده‌اند که عربستان تا ۳۰۰ میلیارد دلار در این جنگ هزینه کرده و ۲۵۰۰ سرباز را در این جنگ از دست داده است که ۶۰ افسر رده‌بالا هم در بین این کشته‌ها بوده‌اند. همچنین طبق اعلام برخی منابع غربی بیش از ۶۵۰ تانک سعودی تا الان منهدم شده است و ۱۸ جنگنده نیز به ‌دست انصاراللّه یمن ساقط شده است. علاوه بر آن، عربستان هزینه‌های بسیار زیادی به کشورهای غربی پرداخته است. می‌دانید که نزدیک به ۵ هزار سرباز انگلیسی در عربستان هستند که از پایگاه‌های هوایی عربستان حفاظت می‌کنند.

همچنین نیروهای آمریکایی هم در عربستان حضور دارند. عربستان قراردادهای بسیار سنگینی با آمریکا منعقد کرده است. مثلاً در سفر ترامپ به عربستان تنها یکی از این قراردادها، فروش ۱۱۰ میلیارد دلار اسلحه به عربستان بوده است. همه‌ی‌ این‌ها برای ائتلاف سعودی هزینه است؛ هزینه‌ی جنگی که در آن پیروز نشده و نخواهد شد.
 
* آیا ائتلاف عربستان - امارات در یمن در حال فروپاشی است؟ 
ائتلاف سعودی در سال ۱۳۹۴ متشکل از ۹ کشور بود، اما با شکست‌های میدانی و پیروزی‌های انصاراللّه کشورهای عربی از این ائتلاف خارج شدند. بحرین و مراکش خارج شدند و قطر هم به ‌دلیل اختلافاتش با عربستان و امارات از ائتلاف بیرون آمد. مصر هم که از ابتدا خیلی دخالت نمی‌کرد و کشورهای دیگر هم یکی بعد از دیگری از این ائتلاف خارج شدند. اکنون امارات تنها کشوری است که به‌ صورت کامل و همه‌جانبه در کنار عربستان مانده است. البته امارات از روز اول با یک نگاه و یک راهبرد مشخصی وارد جنگ با یمن شد. برای عربستان تقویت انصاراللّه یمن و حاکم شدن این جنبش بر یمن یک تهدید بزرگ بود. عربستانی‌ها به ‌صورت تلویحی بارها اشاره کردند که نمی‌خواهند شاهد تولد یک حزب‌اللّه دوم در مرزهای جنوبی خود باشند، زیرا یمن مستقل و قدرت‌مند را یک تهدید برای عربستان می‌دانند.

در عربستان این ضرب‌المثل بسیار رایج است که «هر چه به ما می‌رسد، از یمن است»؛ یعنی ریشه‌ی مشکلات‌شان از یمن است. مقامات سعودی دولت علی عبداللّه صالح را تبدیل به یک دولت دست‌نشانده کرده بودند که از جانب یمن خیال‌شان راحت باشد، اما انقلاب سال ۲۰۱۱ باعث شد این تهدید برای عربستان به‌ وجود بیاید که یمن به ‌عنوان یک کشور مستقل و قوی بتواند مزاحمت‌هایی برای عربستان ایجاد کند یا حتی باعث ‌شود دخالت‌ها و نفوذ عربستان در یمن پایان بیاید.

عربستان در این سال‌ها تلاش‌های بسیاری کرد که نفوذش را در یمن ریشه‌دار کند. نفوذی که عربستان در قبایل یمنی ایجاد کرده بود، باعث شد برخی رسانه‌ها از اصطلاح «دولت در دولت» یاد کنند، چون عربستان عملاً یک دولتی را درون قبایل یمنی ایجاد کرده بود. همه‌ی این‌ها باعث شده بود که عربستان به نوعی برای خودش مدیریت کند و از استقلال و تقویت و قدرت‌مند شدن یمن جلوگیری کند. با انقلاب ۲۰۱۱ همه‌ی این مسائل کنار رفت و تهدید یمن برای عربستان بیش از هر زمان دیگری رنگ واقعیت به خود گرفت. البته در همان سال‌های ابتدایی و با طرح «ابتکار خلیجی»، سعودی‌ها و کشورهای خلیج ‌فارس موفق شدند منصور هادی (معاون علی عبداللّه صالح) را به قدرت برسانند و به نوعی بحران را مدیریت کنند، اما زمانی که منصور هادی به‌ دلیل فسادها و کج‌روی‌ها و انحرافات در دولتش مجبور شد به‌ سمت عدن فرار کند و انصاراللّه برای حفاظت از انقلاب ۲۰۱۱ وارد صنعا شدند، ائتلاف سعودی به این نتیجه رسید که دیگر با این شیوه و جهت‌گیری نمی‌تواند یمن را تحت سلطه نگهدارد. لذا به یمن حمله کرد تا از تسلط و تقویت انصاراللّه جلوگیری کند و حداقل یمن قدرت‌مند را چند سال به عقب بیندازد.

اما امارات به ‌هیچ عنوان نگاه عربستان را در یمن نداشته و ندارد، زیرا انصاراللّه اساساً به ‌طور مستقیم خطری برای امارات به ‌شمار نمی‌رود. البته یمنِ قوی و مستقل ممکن است بالقوه و شاید در آینده تهدیدی برای امارات باشد، اما دغدغه‌ی امارات نیست. امارات ‌دنبال این بوده که بر جنوب یمن تسلط بیابد و بنادر الحدیده و المقلا و دیگر بنادر یمن را به اشغال خودش درآورد، زیرا در استراتژی‌هایی که برای خودش ترسیم کرده بود، تسلط بر این بنادر برایش مهم است. در این راستا حتی تنگه‌ی باب المندب برای امارات بسیار مهم است. حتی امارات با سومالی و اتیوپی و کشورهای آن طرف دریای سرخ قراردادهایی بسته بود که آن‌جا نفوذ کند و پایگاه‌های نظامی داشته باشد. امارات دنبال این بود که با تسلط بر بنادر المکلا و الحدیده به ‌نوعی حضور خودش را در آن‌جا تثبیت کند. امارات حتی برای تسلط بر جزیره‌ی مهم و راهبردی سُقُطرا در دریای سرخ هم خیز برداشت، اما به ‌دلیل اختلاف‌هایش با عربستان به نتیجه نرسید.

بنابراین نوع نگاه و انگیزه‌های این دو کشور عضو ائتلاف از ورود به جنگ در یمن با هم متفاوت بوده و اختلاف نظرهایی بین این دو وجود داشته و دارد. امارات دنبال تسلط بر جنوب بود و عربستان از اول شکست انصاراللّه و تسلط بر تمام یمن را دنبال می‌کرد. در شرایط کنونی نیز بین این دو کشور بر سر مناطق نفوذ اختلاف است.
 
* معنای این رخداد تازه تسخیر کاخ ریاست‌جمهوری یمن توسط جدایی‌طلبان نزدیک به امارات برای ائتلافِ به رهبری عربستان چیست؟ 
درگیری‌های دو سه هفته‌ی گذشته یک تحول تازه در جنوب یمن به شمار می‌رود. شورای انتقالی جنوب موفق شده که بر عدن مسلط شود و کاخ المعاشیق مقر دولت منصور هادی را به تصرف درآورد و همه‌ی نیروهای منصور هادی را از عدن اخراج کند. تاکنون چندین درگیری در جنوب یمن بین امارات و عربستان پیش آمده است، زیرا نگاه دو طرف به مسأله‌ی یمن متفاوت است. علاوه بر این، دولت منصور هادی مورد حمایت عربستان است و حزب الاصلاح که یک شاخه ‌از اخوان‌المسلمین است، در این دولت نقش مهمی ایفا می‌کند. در حالی که امارات اساساً ضد اخوان‌المسلمین است و به‌شدت با این حزب و نیز حزب الاصلاح در جنوب یمن مخالف است. یکی از دلایل اصلی درگیری‌های اخیر در جنوب یمن می‌تواند اعتراض امارات به حزب الاصلاح بوده باشد.

درگیری‌های اخیر جنوب یمن باعث شده که تحلیل‌های کاملاً متفاوت و حتی بعضاً متضادی در این مورد شکل بگیرد. دلیل این مسأله هم به عدم شفافیت تحولات جنوب برمی‌گردد، چون ممکن است مسائل پشت پرده به گونه‌ای باشد که بسیاری از تحلیل‌گران را به خطا بیندازد. اساساً در منطقه‌ی غرب آسیا تحلیل‌گران همواره کار بسیار سخت و پیچیده‌ای دارند، زیرا به ‌دلیل عدم شفافیت در داده‌ها و مسائل مهم، معمولاً تحلیل‌ها بر اساس حدس و گمان خواهد بود و احتمال خطا همواره وجود دارد. برای تحلیل این ماجرا چند سناریو قابل تصور است اما به‌ نظر می‌رسد سناریویِ هماهنگی امارات و عربستان برای تجزیه‌ی یمن با واقعیت‌های میدانی هم‌خوانی بیشتری دارد، زیرا این دو کشور در ۵۲ ماه گذشته نتوانسته‌اند در یمن به اهداف‌شان برسند و به ‌همین دلیل سعی می‌کنند که منافع خودشان را از طریق تجزیه‌ی یمن تأمین کنند. طبق تحولات اخیر و اخباری که از مقامات سعودی منتشر می‌شود، می‌توان نتیجه گرفت که یمن را اکنون در مسیری حرکت می‌دهند که این کشور را به سه قسمت تقسیم ‌کنند؛ یک قسمت در شمال و تحت حاکمیت انصاراللّه، یک قسمت در جنوب و به‌ویژه در خط ساحلی نزدیک به امارات، قسمت سوم هم در شرق یمن یعنی در المهره و حضرموت که نزدیک عربستان است.

در مورد اهمیت جنوب برای امارات صحبت کردیم، اما در بحث بنادر؛ ببینید، عربستان از همان روزهای نخست جنگ اهمیت ویژه‌ای برای شرق یمن قائل بود. مخصوصاً دو منطقه‌ی المهره و حضرموت که مساحت بسیار زیادی از یمن به شمار می‌آیند و عربستان سعودی پایگاه‌های نظامی بسیاری در آنجا و در استان المهره ایجاد کرده است. البته همواره هم با مخالفت مردم المهره مواجه بوده، اما نفوذ خودش را در آن‌جا بسط داده است. علت این مسأله هم نگاه تاریخی عربستان به این دو منطقه‌ی المهره و حضرموت و روابط قدیمی و مراودات اقتصادی و نگاه ویژه‌اش به این مناطق است.

منطقه‌ی حضرموت یمن همواره برای عربستان بسیار مهم بوده است. این استان که برخی می‌گویند یک گنج پنهان در یمن است، ذخایر نفتی بسیار زیاد و کشف‌نشده‌ای دارد که می‌تواند یمن را به بزرگ‌ترین تأمین‌کننده‌ی نفت دنیا تبدیل کند. در اوایل جنگ اخیر بعضی از شبکه‌های غربی اعلام می‌کردند که یکی از اهداف امارات و عربستان از شروع جنگ، تسلط بر منابع نفتی کشف‌نشده‌ی حضرموت است. همچنین حضرموت ۳۶ درصد از مساحت سرزمینی یمن را به خود اختصاص داده و همیشه از نگاه عربستان مهم بوده است. بحث نوار ساحلی حضرموت و المهره هم بسیار اهمیت دارد و عربستان ‌همواره دنبال این بوده که بر این مناطق مسلط شود. پس حالا که نتوانسته بر همه‌ی یمن تسلط یابد، ‌دنبال این است که بر شرق یمن و مخصوصاً نوار ساحلی ۴۵۰ کیلومتری حضرموت با دریای عرب و خلیج عدن سلطه پیدا کند و این موقعیت مهم ژئوپلیتیکی را به دست بیاورد. حتی به این سبب که برخی از خطوط لوله‌های نفتی عربستان از حضرموت به دریای عرب می‌رسد، این منطقه برای عربستان اهمیتی فوق‌العاده دارد.

لذا این سناریو به واقعیت نزدیک‌تر است که عربستان و امارات با همکاری هم به دنبال تجزیه‌ی یمن هستند. البته قطعاً اختلافات و درگیری‌هایی بین امارات و عربستان در جنوب یمن به ‌وجود می‌آید و حتی در آینده ممکن است به دلیل اهمیت حضرموت و مخصوصاً مرکز آن بندر المکلا، درگیری‌ بین امارات و عربستان بیشتر و وسیع‌تر جلوه کند، اما این اختلافات نباید باعث شود که ما فکر کنیم امارات جدای از عربستان به ‌دنبال تجزیه‌ی جنوب یمن است، زیرا اساساً امارات و عربستان در این قضیه با هم هستند و در استراتژی واحد خودشان ‌دنبال منافع‌شان در یمن خواهند بود.
 
* ابعاد موفقیت‌‌های انصاراللّه چه در بُعد نظامی و چه در بُعد نیروی انسانی چگونه است؟
نکته‌ی جالب دقیقاً این است که انصاراللّه تیرماه سال ۹۷ برای نخستین بار با استفاده از پهباد به آسمان ریاض نفوذ کرد، اما دقیقاً یک سال و چند ماه بعد نقاط مختلف عربستان را مورد حملات پهبادی قرار داد و این یک دستاورد بسیار بزرگ برای انصاراللّه است. اخیراً هم وزیر دفاع یمن اعلام کرد که ۳۰۰ نقطه‌ی حساس امارات و عربستان را شناسایی کرده‌اند و در لیست حملات قرار داده‌اند. این باعث شد یک هراس راهبردی بر ائتلاف سعودی حاکم بشود، چون دیگر هر نقطه از خاک عربستان و هر نقطه از خاک امارات در تیررس انصاراللّه یمن قرار دارد.

البته این پیروزی یک‌باره به دست نیامده و انصاراللّه در چند سال گذشته به‌تدریج موفق شده توانش را ارتقا دهد و به این نقطه برسد که اکنون پهبادهای قاصف K2 و موشک‌های برکان و قاهر و انواع موشک‌های دیگر را تولید کند. این که مثلاً پهباد قاصف 2K موفق می‌شود بیش از هزار کیلومتر را طی کند و تأسیسات نفتی عربستان در اطراف ریاض را هدف قرار دهد یا این‌که به شهر الدمام در شرقی‌ترین نقطه‌ی عربستان برسد بدون این‌که سامانه‌های دفاعی پاتریوت آمریکایی مشکلی برای این پهبادها به وجود ‌آورد، نشان‌دهنده‌ی توان بسیار بالای نظامی انصاراللّه است. همین توانایی باعث شده عربستان دوباره دست به دامان آمریکا شود؛ اخیراً ۵۰۰ نظامی آمریکایی برای مقابله با حملات انصاراللّه به ریاض سفر کردند.

در بُعد انسانی نیز انصاراللّه طی این مدت موفق شده است قبایل مختلف یمنی را با خودش همراه کند، چرا که مقابله‌ی انصاراللّه با ائتلاف سعودی در واقع مقابله با دشمنان خارجی یمن است. این روزها ما می‌شنویم که قبایل مختلف یمنی با انصاراللّه بیعت می‌کنند یا کمک‌های نقدی و غیر نقدی خودشان را به جبهه‌های جنگ می‌فرستند یا قول همکاری در برابر متجاوزین می‌دهند. بنابراین انصاراللّه دیگر تبدیل به یک گروه بسیار پیشرفته‌ی نظامی شده که انواع موشک‌های بالدار و بالستیک و انواع پهبادهای مدرن را در اختیار دارد. علاوه بر آن، از لحاظ انسانی نیز موفق شده که قبایل مختلف یمن را با خودش همراه کند.

همچنین انصاراللّه در زمینه‌ی سیاسی پیشرفت بسیار زیادی کرده و موفق شده خودش را به ‌عنوان یک گروه مشروع و  قانونی در یمن بشناساند. پیش از این انصاراللّه به ‌عنوان یک گروه شورشی و حتی از نگاه برخی کشورهای غربی تروریست شناخته می‌شد، اما اکنون سازمان ملل در گفت‌وگوهای استکهلم در سوئد با انصاراللّه مذاکره می‌کند.
 
* آیا یمنی‌ها که امروز به سوی اهداف دشمن متخاصم موشک شلیک می‌کنند، به خودکفایی نظامی رسیده‌اند؟
انصاراللّه موفق شده با استفاده از ظرفیت‌های خود، موشک‌های ساخت چین یا شوروری سابق را هم در بُرد و هم در دقت موشک‌ها ارتقا بدهد. انصاراللّه در مسیری حرکت می‌کند که نهایتاً می‌تواند به خودکفایی بینجامد، اما این که الآن بگوییم خودکفا شده است، خب مسأله‌ای پیچیده است، زیرا یمن اکنون تحت شدیدترین محاصره‌ها قرار دارد و طبیعی است که امکان این امر وجود ندارد. با وجود همه‌ی این تحریم‌ها انصارالله موفق می‌شود پهبادهای مدرن را تولید کند و موشک‌های ساخت شوروی و چین را طوری ارتقا بدهد که با این دقت به اهداف اصابت کند و نیز این که در زمینه‌ی رادارگریزی این‌قدر ارتقا پیدا کنند، نشان‌دهنده‌ی این است که جنبش انصاراللّه یمن ظرفیت‌های زیادی دارد و می‌تواند در زمینه‌ی موشکی و پهبادی و تسلیحاتی به یک کشور و یک گروه قدرتمند تبدیل شود. البته با توجه به شرایط کنونی برای رسیدن به خودکفایی مسیری طولانی وجود دارد، اما انصارالله از بسیاری از کشورهای عربی با وجود همه‌ی سختی‌ها جلوتر است.

مجموعاً می‌توانیم بگوییم که انصاراللّه در بُعد نظامی موفق به پیروزی شده و تقریباً اکثر شخصیت‌های سیاسی و غیر سیاسی به آن معترف هستند. عربستان توانسته محیط جنگ را به استان‌های شرقی عربستان منتقل کند، اما در زمینه‌ی دفاع از خود، انصاراللّه کاملاً موفق عمل کرده است. همه‌ی این مسائل باعث شده عربستان و امارات به این نتیجه برسند که انصاراللّه با این وضعیت دچار شکست نخواهد شد، زیرا نسبت به ۵۲ ماه گذشته بسیار قدرتمندتر و باتجربه‌تر است.

اکنون وظیفه‌ی انصاراللّه این است که با کمک شخصیت‌هایی که خواستار اتحاد و یکپارچگی یمن هستند، با توطئه‌ی تجزیه‌ی یمن مقابله کند. قطعاً مقابله با این توطئه از مقابله با حملات نظامی سخت‌تر و پیچیده‌تر خواهد بود. البته این نکته نیز مهم است که عملاً عربستان و امارات در ۵۲ ماه گذشته امتحان خودشان را در مورد تجزیه‌ی یمن پس داده‌اند و بسیاری از استان‌هایی که نیروهای عربستان و امارات در این مدت بر آن‌ها حاکم بودند، به استان‌هایی بسیار ناامن و بسیار فقیر تبدیل شده که تحت شدیدترین ظلم‌ها قرار دارد.

اگر مردم جنوب هم واقعاً ‌دنبال این باشند که به ‌سمت پیشرفت، به ‌سمت زندگی و به سمت یک کشور امن حرکت کنند، به ‌نظر می‌رسد اتحاد تنها راه‌ آن است. اکنون یمن جنوبی و یمن شمالی باید با اتحاد در کنار هم بتوانند این بار هم در مقابل متجاوزان پیروز شوند. رهبر انقلاب هم در دیدار با محمد عبدالسلام نسبت به این توطئه‌ی خطرناک ائتلاف سعودی هشدار دادند و تأکید کردند که امارات و عربستان پس از شکست، این بار به‌ دنبال تجزیه‌ی یمن هستند و باید در مقابل این تجزیه هشیار بود.
 

* جایگاه ایران در تحولات فعلی یمن چیست و دیدار رهبر انقلاب با جمعی از رهبران انصاراللّه یمن چه پیام‌هایی به همراه داشت؟
در درجه‌ی اول ایران بیشتر از لحاظ سیاسی و معنوی پشتیبان انصاراللّه یمن بوده و همواره از گفت‌وگوهای یمنی به‌ عنوان مهم‌ترین راه حل بحران حمایت کرده است. ایران بارها طرح‌های خود را در مورد یمن ارائه داده و پایان محاصره‌ی یمن، توقف درگیری‌ها و شروع گفت‌وگوها از مهم‌ترین طرح‌های ایران برای حل مسأله بوده است. برخلاف دیگر کشورها که با دخالت در یمن و ارسال سلاح به طرف‌های متخاصم با انصاراللّه، باعث شعله‌ کشیدن این جنگ شده‌اند، ایران همواره کوشیده تا به نوعی در این مسأله خویشتن‌داری کند و بر گفت‌وگو تأکید ورزد.

دیدار اخیر برخی از رهبران انصاراللّه با رهبر انقلاب نیز پیام بسیار مهمی برای جبهه‌ی مقابل داشت، زیرا در شرایط حساس کنونی ایران که به نوعی قدرتش را در عرصه‌ی منطقه‌ای نشان داده -مخصوصاً در برابر نفت‌کش انگلیسی و پهباد آمریکایی- این حمایت ایران از انصاراللّه پیام بسیار مهمی برای جبهه‌ی سعودی بوده است؛ جبهه‌ای که روزبه‌روز شکست‌های بیشتری را در این جنگ متحمل می‌شود.

حمایت ایران از انصاراللّه و دیدار محمد عبدالسلام سخنگوی این گروه با رهبر انقلاب، آن هم بعد از ‌گذشت ۵۲ ماه از جنگ، نشان می‌‌دهد که جنگ یمن واقعاً به مراحل پایانی خودش رسیده و انصاراللّه پیروز این جنگ است. انصاراللّه در ۵۲ ماه گذشته در محاصره‌ی کامل بود و حتی اجازه‌ی خروج به اعضای انصاراللّه برای شرکت در نشست‌ها و گفت‌وگوها با دولت منصور هادی داده نمی‌شده است. در این شرایط اما محمد عبدالسلام به دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی آمده است. عربستان و امارات هم به نوعی شکست را پذیرفته‌اند. درگیرهای اخیر در جنوب نیز که طی آن طرح تجزیه‌ی یمن کلید خورد، این معنی را می‌تواند داشته باشد که عربستان و امارات هم جنگ با انصاراللّه را تقریباً خاتمه‌یافته تلقی می‌کنند و بیشتر سرگرم تجزیه‌ی یمن شده‌اند.
 

در واقع این بشارت پیروزی که رهبر انقلاب در این دیدار به محمد عبدالسلام و انصاراللّه و مردم یمن دادند، بسیار مهم است. نکته‌ی مهم دیگر این است که سخنان رهبر انقلاب در مورد تحولات یمن  بار دیگر ثابت کرد اتحاد محور مقاومت و ایران و یمن فراتر از اتحادهای سیاسی و منطقه‌ای و یک اتحاد بسیار مهم و راهبردی است. همین باعث می‌شود که فشارهای مختلفی بر انصاراللّه و حزب‌اللّه و گروه‌های مقاومت فلسطین وارد بیاید. حتی بسیاری از شخصیت‌های یمنی اعلام کرده‌اند که این دیدار در اوج اقتدار انجام گرفته و این دیدار را تشبیه کرده‌اند با دیدار برخی از مقامات دولت منصور هادی با مقامات سعودی که در نهایتِ خفّت و ذلّت انجام شده است.

بنابراین پیام قاطع این دیدار اولاً اثبات قدرت محور مقاومت در منطقه است. ثانیاً اثبات این قضیه است که انصاراللّه موفق به پیروزی شده و در شرایط پیروزمندانه به دیدار عالی‌ترین مقام ایران آمده است. سوم هم این‌که شرایط حساس فعلی که بدخواهان یمن را در گرداب و توطئه‌ی تجزیه فرو برده‌اند، ایران حامی کشور و مردم بزرگ یمن است.
....
نام پرونده : یمن
لطفاً نظر خود را بنویسید:
نام :
پست الکترونیکی :
نظر شما :
ضمن تشکر ، نظر شما با موفقیت ثبت شد.
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی