«اقتصاد مقاومتی، هم عزّت ملّی است، هم گرهگشایی فعلی است.» این جملهای است که رهبرانقلاب در دیدار چند روز پیش خود با جمعی از اساتید دانشگاه بیان فرمودند. از طرف دیگر، از نظر رهبرانقلاب، یکی از وظایف دانشگاه، شرح و بسط گفتمانی موضوعاتی نظیر اقتصاد مقاومتی است. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR با دکتر مسعود درخشان، استاد اقتصاد انرژی و عضو هیأت علمی دانشکدهی اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که در دیدار اخیر نیز یکی از سخنرانان جلسه بود، در همین زمینه گفتوگویی ترتیب داده است. بخشهای مهم این گفتوگو به شرح زیر است:
در سایر نقاط دنیا، در گام نخست دانشگاههای شاخصی را ایجاد میکنند که سازوکارهای موجود در آنها با دانشگاههای دیگر در همهی قسمتها (از گزینش اساتید تا مسائل مالی) متفاوت است. چنین است که نیازهای نهادهای رسمی، متولی مشخصی پیدا میکند و بهصورت دقیق به این نیازها پاسخ داده میشود. در سایر نقاط دنیا، دانشگاههای پیشرو هستند که با نهاد رسمی ارتباط پیدا میکنند و هر دانشگاهی توان این کار را ندارد. برای مثال، همین کینزِ معروف، استاد مدرسهی تربیت نیرو برای مستعمرات انگلستان بود. این مدرسه به ابتکار مالتوس برای تربیت مدیران در مستعمرات
اگر دانش کافی داشته باشیم، میتوانیم قراردادهای نفتی را بررسی کنیم تا مشکلات قراردادهای فعلی نفتی پیش نیاید. در قراردادهای جدید نفتی باید آثار و نتایج دوردست را ببینیم.
به وجود آمد. جان استوارت میل نیز از اساتید همین مدرسه بود و این مدرسه تا پایان جنگ جهانی دوم به کار خود ادامه داد. کینز در زمان جنگ جهانی دوم تصمیم گرفت که به کمک دولت انگلستان برود. برای همین منظور نیز وارد دفتر اقتصادی دولت انگلستان شد که این دفتر با جذب اساتید معروف انگلستان، به مدیریت کشور در خلال جنگ جهانی دوم کمک میکرد. کینز و سایر اقتصاددانان به مدت سه چهار سال بهصورت تماموقت در این دفتر مشغول به کار شدند. کینز در همین دفتر طرح بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول را ارائه داد و پس از اتمام کارهای خود، مجدداً به دانشگاه بازگشت.
هماکنون دانشگاه علامه طباطبایی از کسی مانند من که ۳۵ سال از عمرم را در راه تبیین اقتصاد اسلامی گذاشتهام، مطالبهای ندارد. علیرغم اینکه این مدت را صرف مطالعات اسلامی کردهام، سراغ من نمیآید. زمانی هم که نوبت به ارتقای علمی من میرسد، صرفاً به این موضوع اکتفا میکند که چند مقاله نوشتهام. اما سؤالی از من نمیپرسد که برای تبیین هرچه بهتر اقتصاد اسلامی، چه کردهام.
همچنین اگر دانش کافی داشته باشیم، میتوانیم قراردادهای نفتی را بررسی کنیم تا مشکلات قراردادهای فعلی نفتی پیش نیاید. در قراردادهای جدید نفتی باید آثار و نتایج دوردست را ببینیم؛ اینکه پس از سی سال از اجرای چنین قراردادهایی، شرکت ملی نفت ما چه مختصاتی پیدا میکند.
آیا این قراردادها و رشد شرکت ملی نفت در دامن شرکتهای انگلیسی، مقوم نظامی اسلامی و اقتصاد مقاومتی است؟ ثمرهی این قراردادها شکلگیری شرکتهای نفتی است که بدون شک نظام سیاسی ما را نیز تحتتأثیر قرار میدهد. بدون شک میگویم شرکتی که در دامن BP رشد کند و مانند یک بچه بهمدت ۲۸ سال آن را پرورش دهد، مقوم جمهوری اسلامی نیست.
مهندسان نفتی کسانی هستند که در شرایط نبود شرکتهای خارجی، روزانه سه میلیون و هفتصد هزار بشکه نفت استخراج و در زمان جنگ تحمیلی نیز مخازن آسیبدیده را تعمیر میکردند، اما برخی از مسئولین پایتختنشین که پای دکل حفاری نبودهاند، به این تواناییها باور ندارند و قراردادهای مضری را منعقد میکنند. چنین فضایی به بخش خصوصی این پیام را القا میکند که برای موفقیت تبدیل به «دلال وابستگی» بشو تا موفق شوی. دلالی وابستگی دقیقاً هدف دشمنان است. بر این اساس، یک جریان نفوذی اقتصادی شکل میگیرد.
حدود بیست سال قبل، طی جشن پیروزی انقلاب اسلامی در سفارت ایران در انگلستان بودم که نمایندهی BP در آن جشن حضور داشت. وی از ما میپرسید چگونه به مردم ایران اثبات کنیم که ما BP زمان مصدق نیستیم و قصد خیانت به مردم ایران را نداریم؟ درحالیکه امروز این شرکت با جریان فرهنگی و سیاسی که شکل گرفته است، بهراحتی وارد کشور میشود و کسی هم نمیتواند جلوی آن را بگیرد. چرچیل جملهای دارد که میگوید: «انگلستان زمانی که بهجایی میرود، میگوید ما اینجاییم و اینجا خواهیم ماند.» این جمله دقیقاً در این زمان صحت دارد.
اساساً هر کشوری که فکر کند و بخواهد اقتصاد خود را براساس دانش پیش ببرد، در وهلهی نخست میبایست به فکر مقاومسازی باشد.
اساساً هر کشوری که فکر کند و بخواهد اقتصاد خود را براساس دانش پیش ببرد، در وهلهی نخست میبایست به فکر مقاومسازی باشد. ما برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی اولاً میبایست خود را مقاوم کنیم. پس از آن در صورت بروز ناملایمات، با آنها مقابله کنیم و در مرحلهی آخر از توان پیشبینی و آیندهنگری برخوردار شویم. همهی کشورهای توسعهیافته از این مسیر عبور کردهاند و برای این اقدامات شاخصسازی نیز نمودهاند. برای مثال، در انگلستان سیاستهای انرژی بر این اساس تنظیم شده است که وابستگی این کشور به هریک از حاملهای انرژی به میزان بیش از چهل درصد، برخلاف منافع ملی انگلستان است. یا آمریکا پس از آنکه در سال ۱۹۷۳ قیمت نفت بالا رفت و همزمان بحرانهای منطقه را پیشبینی نمود، بلافاصله وابستگی خود به واردات نفت از خاورمیانه را کاهش داد.
متن کامل این گفتوگو از اینجا قابل دسترسی است.