همایش بینالمللی زنان و بیداری اسلامی صبح امروز در تهران آغاز به کار کرد. گفتوگوی زیر با دکتر سوسن صفاوردی، دبیر علمی این همایش، به بررسی نقش و جایگاه زنان در جریان موج جدید بیداری اسلامی پرداخته است.
در جریان بیداری اسلامی لایهها و طبقات مختلف اجتماعی فعال بوده و نقشآفرینی کردهاند. یکی از این گروهها زنان بودهاند. میزان و چگونگی تأثیرگذاری زنان در بیداری اسلامی چگونه بوده است؟
قطعاً در شکلگیری هر تحولی، عناصر مختلف نقش دارند. از تجمیع نقشآفرینی این عناصر است که یک رخداد بزرگ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شکل میگیرد و به پیروزی میرسد. نهایتاً تأثیرگذاری این عناصر میتواند با هوشیاری استمرار و تداوم یابد. زنان نیمی از جامعهاند و مربی و تأثیرگذار بر نیم دیگر جامعه نیز هستند. لذا قطعاً نقششان در تحولات اجتماعی کاملاً پررنگ است و نمیتواند مورد تغافل قرار بگیرد؛ همانگونه که در فرمایشهای امام خمینی
رحمهالله پیرامون نقشآفرینی زنان نیز این جمله را میبینیم که بدون زنان پیروزی انقلاب اسلامی امکانپذیر نبود.
با شکلگیری انقلاب اسلامی ایران و بازتابهای گستردهی آن، در سالهای اخیر شاهد شکلگیری نسلی از زنان مسلمانی بودهایم که با اعتماد به باورهای خودشان و با احیای هویت دینی، منشأ تحولات عمدهای از جمله بیداری اسلامی شدهاند. تأکید میکنم که هویت دینی را نهفقط برای مسلمانها، برای همهی ملتهای دینمدار به وجود آوردهاند.
دربارهی این هویت دینی چه توضیح بیشتری میتوان ارائه داد؟
احیای مجدد هویت دینی فقط منحصر به هویت اسلامی نمیشد؛ همانگونه که ما شاهد جهاد و مبارزهی «راشل کوری» که یک آمریکایی و مسیحی بود، در قلب فلسطین هستیم، تا حدی که بولدوزرهای رژیم صهیونیستی او را زیر گرفتند و به شهادت رساندند. در واقع به اذعان تمام کسانی که راشل کوری را از نزدیک دیده بودند، او در فلسطین اشغالی با تمسک به ارزشهای دینی حرکت کرد.
اینها همه نشانهی برگشت به هویت ارزشمدار و هویت دینمدار است. در دین است که منافع جمعی مد نظر قرار میگیرد و انسانها با حمایت از هم به مبارزه برای احقاق حق برمیخیزند و دست به دست هم میدهند. این در حالی است که در تفکرات غیر دینی منفعت فردی حرف اول را میزند و اصالت بر پایهی منافع و خود فردی است. لذا هر حرکتی که اینگونه شکل میگیرد و هر حرکت آزادانه و حقطلبانهای قطعاً با رویکردی ارزشی و معنوی و نهایتاً با یک رویکرد دینی است.
بسیاری از هجمههای دشمن و کشورهای استعماری علیه اسلام و نیز دامن زدن به جریان ایرانهراسی، از موج اسلامهراسی ناشی میشود. این موج در نتیجهی خودباوری و بازگشت ملتها به ارزشها و معنویت در اقصینقاط جهان شکل گرفته و البته زنان نیز از این جریان تأثیرپذیر بودهاند و حتی نقش بسزایی را هم ایفا کردهاند. مثلاً ما قطعاً نمیتوانیم بیداری اسلامی را بدون نقش تأثیرگذار شهیده حجاب «مروه شروینی» از مصر ببینیم. یا پیشتر از ایشان خانم «بنتالهدی صدر». به هر حال اینها از زنانی بودهاند که با یک اعتماد به نفس تحسینبرانگیز، به استقبال خطر رفتهاند و با دنیای استکبار مبارزه کردهاند. ایشان در پایداری بر ارزشها و باورهای دینی در واقع الگویی را به زنان دنیا معرفی کرده و زمینههای شکلگیری این بیداری را بهتدریج شکل دادهاند.
تحولات مهم فرهنگی و اجتماعی مقولاتی نیستند که یکشبه به نتیجه برسد. لذا باید جریان بیداری اسلامی را یک روند فرهنگی مسبوق به سابقه و عقبهی تاریخی قوی ببینیم که از همان برگشت به باورهای دینی و احیای مجدد هویتهای دینی شکل گرفته و تا امروز رسیده است. در این شکلگیری مجدد هویت دینی اول افراد ایفای نقش میکنند و کمکم گروهها و تودهها نیز به این موج میپیوندند و امواج مبارزین را شکل میدهند.
آیا نقش زنان و ایستادگی آنها در جریان بیداری اسلامی، مسبوق به یک سابقه و عقبهی تاریخی است؟
بله. معتقدم هر یک نفری که در بین ملتهای آزاده بلند میشود و خونش میریزد، این خون بر روند تحولاتی که بعدها شکل میگیرد، تأثیرگذار است؛ حرکتهایی که به نام آزادی، حقطلبی و عدالت شکل میگیرد. مثلاً در همین تحولات اخیر، خانم «آیات القرمزی» شاعر بیست سالهی بحرینی که شعری را علیه آل خلیفه میخواند، مورد شکنجه قرار گرفت و موج جدیدی را در مبارزه با آلخلیفه ایجاد کرد. ما نیز در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ شاهد قتل عام زنان و کودکان در کنار مردان بودیم که تأثیرگذاریاش به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید.
وقتی زنان پا در میدان مبارزه میگذارند با آمدنشان اعضای خانواده را نیز ترغیب میکنند. اعضای خانواده و گروههای اجتماعی که انتظار میرود پیشقراول کاری باشند، وقتی میبینند زنان به میدان آمدهاند، آنها هم ترغیب میشوند. لذا این مسئله نقش تأثیرگذاری را به زنان میدهد که غالباً نیازی نیست به صورت یک موج شکل بگیرد. یعنی اینجا کثرت و کمیت مهم نیست، بلکه کیفیت حضور مهم است.
مثلاً اولین بار که یک خانم به واسطهی حجابش از اشتغال منع شد، آن زمان او تنها یک نفر بود. امروز اما از قِبل رشادت یک زن در آلمان، گروههایی در این کشور شکل گرفتهاند که با حجابستیزی در فرانسه مقابله میکنند. در کشورهای دیگر اروپا نیز به همین شکل است. یعنی همیشه یک نفر هست که بلند میشود، حرکت میکند و با حضور آن یک نفر و تأثیرگذاری حرکت عدالتخواهانه و حقطلبانهی این یک نفرها، موجهایی پدید میآید که ما امروز شاهد آن هستیم.
به عنوان نمونه خانم جواهر عبدالعلی دختر دانشجوی مسلمانی بود که در دانشگاه بحرین بر اثر حملهی مأموران دچار ضربهی مغزی شد و پس از یک ماه به شهادت رسید. اگرچه حالا رسانههای غربی تسلطی را ایجاد کردند که وقایع نتوانند به اذهان عمومی راه یابند، ولی به هر حال فضای سایبری و امکانات دیگری به وجود آمده که مانع از این مونولوگ و بلوک رسانهای غرب شده است. در نتیجه وقتی این افراد به میدان میآیند و با توجه به این نکته که خونی اگر در مسیر حق بریزد، تأثیرگذاری خودش را دارد، ما شاهدیم که رشادتها و مبارزات این عزیزان، فوج دختران محجبه را به تظاهراتهای خیابانی و تحصنها آورده است.
وقتی زنان پا در میدان مبارزه میگذارند با آمدنشان اعضای خانواده را نیز ترغیب میکنند. اعضای خانواده و گروههای اجتماعی که انتظار میرود پیشقراول کاری باشند، وقتی میبینند زنان به میدان آمدهاند، آنها هم ترغیب میشوند. لذا این مسئله نقش تأثیرگذاری را به زنان میدهد.
چه تحولاتی در نقشآفرینی اجتماعی-سیاسی زنان به عنوان بیداری اسلامی اتفاق افتاده و خواهد افتاد؟
تأکید میکنم که بسیاری از تحولات جریان بیداری اسلامی، به هر حال یک الگوبرداری از انقلاب اسلامی ایران بوده است. هجمهی شدید دنیای استکباری علیه ایران نیز مستند بسیار محکمی بر این مدعا است. الگوی انقلاب اسلامی الگویی است که با طرح شعارهای دینی شکل گرفته، با طرح شعارهای دینی به پیروزی
رسیده و با طرح شعارهای دینی در مسیر پیشرفت خود حرکت کرده است.
در مورد زنان تا قبل از انقلاب اسلامی -همانگونه که در ایران قبل از انقلاب هم همین الگو را دنبال میکردند- کشورهای غربی در اثر جهانیسازی که به دنبالش هستند، چه در عرصهی فرهنگی و چه در عرصهی سیاسی این الگو را از زن موفق ارائه داده بودند که: زن موفق کسی است که بدون تمسک به اخلاقیات، معنویت و عفت و با باز بودن و برهنه بودن و با کنار گذاشتن ارزشهای اخلاقی و دینی میتواند در عرصههای مختلف پیشرفت کند. با پیروزی انقلاب اسلامی اما این تحول در ایران ایجاد شد که زنان نشان دادند واقعاً برای پیشرفت و توانمندی نهتنها نیازی نیست که ارزشها را کنار بگذارند، بلکه تمسک به ارزشها یک مسئولیتی را برای آنها ایجاد کرده که توانستهاند به میدانهای بیشتری دست یابند و عرصهی فعالیتهای آنها گستردهتر از قبل شده است.
این الگونه نهتنها برای منطقه، که برای کل جهان بوده است. خانمها میبینند که علیرغم تبلیغات گسترده، یک گروه دیگر با شکل و شمایل و تفکر و مکتب دیگری در همهی عرصهها توانمندیهای بسیار خوبی را نشان دادهاند و نهتنها عقب نماندهاند، بلکه زنان در کنار خانواده به سطوح بالای اجتماعی-سیاسی-فرهنگی و حتی اقتصادی رسیدهاند.
اتفاقاً این حجابستیزی و اسلامهراسی از همین جا شروع شد، زیرا الگویی را که غرب سالهای سال تبلیغ و ترویج کرده و بارش را به دوش کشیده بود، بیاثر شد. یکی از مدیران ارشد رژیم پهلوی در حوزهی زنان، در یکی از اجلاسهای بینالمللی به ما گفت: «شما که نمیتوانید بیایید و با این الگویی که معرفی میکنید، دستاورد ما را به هم بریزید.» اما امروزه کاملاً آشکار است که دقیقاً برعکس شده و الگوی زن مسلمان ایرانی به عنوان یک الگوی جدید در جهان مطرح و شناخته شده است.