وحدت مسلمین و تقریب مذاهب اسلامی، یکی از دغدغههای مهم و قابل تأمل رهبر انقلاب اسلامی بوده و هست. این مطالبهی ایشان، امروز و در بحبوحهی تحولات شگفتانگیز منطقه، از اهمیتی دوچندان برخوردار شده است. اما برخی همواره تلاش میکنند تا سیاستهای جمهوری اسلامی ایران را در قبال مسائل مربوط به جهان اسلام، تفرقهانگیز نشان دهند. گفتوگوی زیر با ادریس هانی، محقق و متفکر مراکشی و از فعالان عرصهی تقریب مذاهب اسلامی است. او معتقد است که اساساً تفکر اصلاحی، شیعه و سنی نمیشناسد و رهبر ایران ادامهدهندهی حرکت اصلاحی در جهان اسلام و ادامهدهندهی راه رهبرانی است که همواره مسألهی وحدت و تقریب، از پایههای فکری و اعتقادی آنها بوده است؛ بنابراین چنین فکری نمیتواند منجر به تجزیه و تفرقه بشود.
تلاشهای بسیاری در طول چند دههی اخیر، در جهت ایجاد وحدت در بین مسلمین و تقریب بین مذاهب اسلامی توسط اندیشمندان، علما و رهبران جهان اسلام صورت گرفته است. اما جهان اسلام هنوز نتوانسته بهطور شایسته، این مهم را ایجاد کند. شما دلایل اصلی آن را چه میدانید؟
من معتقدم همهی بزرگان اسلام درک کردهاند که برای امت اسلامی، هیچچیزی خطرناکتر از جهل نیست. به همین خاطر است که حتی محدثین، در تدوین مجموعههای حدیثی خود، این کتب را با علم و جهل آغاز کردهاند؛ مانند کتاب کافی شیخ کلینی.
علم و جهل در حقیقت یک مدخل عادی نیست و عنصر مهمی برای فهم زندگی، دین و همه چیز است. مشکل ما در وحدت اسلامی این است که با جهل و در ابتدا با جهل بسیط با مسائل روبهرو میشویم اما با تداوم شرایط و انباشته شدن این جهل بسیط، موضعگیریهای مبنی بر جهل مرکب تشکیل میشود و جهل مرکب یک شرّ فراگیر است. چراکه جلوی ظهور علم را میگیرد و برای همین است که منطقدانان جهل را در باب علم میگنجانند زیرا جاهل، در این مقام مطمئن است که علم دارد. مشکل همین جا است و همهی توهمات از همینجا شکل میگیرد.
به نظر من امروزه این جریان، کارآیی خود را از دست داده است؛ چرا که سلفیها قائل به ارتجاع هستند و افکار قدیمی دارند. ما میگوییم ارتجاع و بازگشت خوب است اما آنها باید در یک موضوع اساسی بازنگری و رجوع کنند و آن مسألهی تکفیر و اتهامزنیهای بیجا به دیگران است.
یعنی معتقدید که برای تحقق وحدت اسلامی، باید میزان آگاهی در امت بیشتر شود؟
بله، باید از از آگاهیبخشی شروع کنیم و اولین و کوتاهترین و بهترین قدم ما در این راه، انجام بررسیهای تطبیقی میان مذاهب برای آشناکردن طرفهای اختلاف به اصل ماهیت اختلاف و بررسی امکان وحدت بین مذاهب است. ما باید بدانیم که بر سر چه چیزی اختلاف داریم؟ جهل مرکب به ما میگوید که بر سر مسائل زیادی اختلاف داریم در حالی که علم به ما میگوید بر سر مسائل کمی اختلاف داریم.
جهل مرکب به ما میگوید که اختلاف ما جوهری است در حالی که علم به ما میگوید اختلاف ما عرضی است. علم به ما میگوید که اختلاف ما در عین حال که در دایرهی محدودی وجود دارد، بر اثر اختلاف اجتهادی بوده و این اختلافات نزد علما معمول است. مهم این است که اختلاف ما جاهلانه نبوده و مستدل باشد. اختلاف همراه با دلیل، نزد ادیان و شرایع و سایر عقلا پسندیده است. پس هنگام اختلاف باید بدانیم که اختلاف ما چگونه است و این نیازمند علم است. امروزه علم پیشرفتهی ارتباطات وجود دارد که متأسفانه مسلمانان از این علم به دور هستند و به همین خاطر فرصتهای زیادی را از دست دادهاند؛ چرا که جدایی و تفرقه و دوری از هم سبب ضعف و انحطاط امت اسلامی میشود.
هنگامی که به دنبال اسباب تفرقه میگردیم، در همان ابتدا متوجه میشویم که این امت نمیخواهند حول یک امر متحد شوند، نمیخواهند بر سر خیر متحد شوند. البته درست است که بر باطل هم متحد نیستند و همین جای امیدواری است اما در عین حال نمیخواهند که بر سر خیر متحد شوند. تمام زمینههایی که امروز از آن محروم هستیم، ممکن بود که در امر وحدت و اصلاح این امت و آزادی این امت و مبارزه برای رشد و پیشرفت فرهنگی این امت سهیم باشد. اما متأسفانه بخشی از امت به تفرقه و تجزیه روی آوردهاند و با دشمنی ورزیدن، راه جهل مرکب را انتخاب کردهاند.
به نظر شما موانع سیاسی و اجتماعی برای تحقق وحدت در امت اسلامی چیست؟
برخی به خاطر سودی که از تفرقه میبرند مانع وحدت هستند. ما در اینجا با جهل و شر روبهرو هستیم که شر نیز در اصل، از جهل سرچشمه میگیرد؛ چراکه جهل، نتیجهای جز شر ندارد. چنین افرادی با برنامهی مشخص و در چهارچوب برخی مؤسسهها برای افزایش تفرقه و تجزیهی امت فعالیت میکنند. این امت در جهانی به سر میبرد که تحت سلطهی استکبار جهانی است. این امت به حال خودش رها نشده است بلکه این امت دشمنان داخلی و خارجی دارد. دشمنان داخلی در برابر تاریخ امت و عمق ایدهآلهای آن ضعیف هستند اما این دشمنان داخلی، در برابر عظمت این امت از استکبار جهانی قدرت میگیرند. برای همین، همهی آنها توطئه میکنند که این امت را به وضعی درآورند که زمین بخورد و نتواند بلند شود. البته این امت به واسطهی قدرت و صلابتی که دارد بلند میشود ولی آنها این را نمیدانند و استکبار جهانی این را باور ندارد. دشمنان داخلی نیز به حکم طبیعت و پستی خود نمیتوانند این را باور کنند و من معتقدم همانطور که تفرقه و تجزیه و انحطاط این امت طرفدارانی دارد، وحدت و پیشرفت و شکوفایی این امت نیز مردانی دارد و همهی آنها در یک مبارزه هستند که مبارزهی امید است و همین امید است که نشان میدهد این امت همچنان بر خیر است.
آیا ممکن است صریحتر به افراد و گروههای تفرقهافکن اشاره کنید؟
آنها در میان امت اسلامی شناختهشده هستند. من بر این عقیدهام که نباید از گروه خاصی اسم ببریم؛ چرا که ما قائل به طایفهگری نیستیم. اما با این وجود، به صراحت تمام میگویم که امروزه تفکر سلفی، ویرانگر جهان اسلام است. زیرا تفکر سلفی در زمینههای مختلف، انباشتهای از اشتباهات و جهل مرکب است و موجب دشمنی طرفهای دیگر میشود. از آنها میخواهم که ظرفیت خود را بالا ببرند.
به نظر من امروزه این جریان، کارآیی خود را از دست داده است؛ چرا که سلفیها قائل به ارتجاع هستند و افکار قدیمی دارند. ما میگوییم ارتجاع و بازگشت خوب است اما آنها باید در یک موضوع اساسی بازنگری و رجوع کنند و آن مسألهی تکفیر و اتهامزنیهای بیجا به دیگران است. شما مسلمان هستید و حق دارید نظر خود را داشته باشید، اما این نظرات نباید در جهت نابودی امت و ایجاد فضای تجزیه و تفرقه میان امت باشد. ما میخواهیم که سلفیها به دنبال رشد و تکامل خود باشند و راه پیوستن به امت را پیدا کنند. این دعوت ما است هر چند که ما را تکفیر کنند. اخلاق ما و ایمان و اعتقاد ما و فقه ما، ما را از تکفیر دیگران منع میکند.
مشکل ما در وحدت اسلامی این است که با جهل و در ابتدا با جهل بسیط با مسائل روبهرو میشویم اما با تداوم شرایط و انباشته شدن این جهل بسیط، موضعگیریهای مبنی بر جهل مرکب تشکیل میشود و جهل مرکب یک شرّ فراگیر است.
همانطور که میدانید، حضرت آیتالله خامنهای در زمان آغاز رهبری خود، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی را تأسیس کرده و همواره بر وحدت اسلامی تأکید داشتهاند. به نظر شما نقش ایشان در نزدیک شدن پیروان مذاهب مختلف اسلامی چگونه است؟
نقش ایشان نقش یک رهبر است و آنچه که از یک رهبر انتظار میرود، جهتدهی و راهنمایی و ایجاد مؤسسات اینچنینی است که همهی این کارها را امام خامنهای انجام داده است. ایشان در تمامی خطبههای خود در همهی مناسبتها، چه مناسبتهایی که مربوط به وحدت و تقریب است و چه دیگر مناسبتها، همواره بر وحدت و تقریب تأکید میکند. این یک امر طبیعی است زیرا رهبر ایران، ادامهدهندهی حرکت اصلاحی در جهان اسلام و ادامهدهندهی راه رهبرانی است که همواره مسألهی وحدت و تقریب، از پایههای فکری و اعتقادی آنها بوده است؛ افرادی چون سید جمالالدین و محمد عبده که در این مسیر گام برداشتهاند. حرکت این افراد، نشاندهندهی یک خط واحد است و در واقع همگی آنها توانستهاند در برپایی یک انقلاب و دگرگونی در جهان اسلام موفق شوند.
از جهت دیگر، فکر ایشان یک فکر اصلاحگرا است و چنین فکری نمیتواند منجر به تجزیه و تفرقه بشود. نقش ایشان واقعاً بزرگ است زیرا او در رأس حکومت بزرگی همچون ایران قرار دارد و تا کنون مصمم و با صلابت در برابر کشیده شدن امت اسلام به موانع و جنگهای بیهوده که امت را تضعیف میکند، ایستاده است. بهطوری که ما امروزه میبینیم که هر جنگ طایفی که استکبار آن را به راه میاندازد و تمام اسباب آن را فراهم میکند، به اعتقاد من فقط به خاطر رویارویی با سید علی خامنهای به عنوان یک رهبر و الهامبخش و یک فرد تأثیرگذار بر بسیاری از جریانها میباشد؛ چه در عراق و چه در لبنان و ایران و همهی جهان عرب. کلام ایشان همواره ما را به وحدت و یکپارچگی فرا میخواند.
اساساً فکر اصلاحی، شیعه و سنی نمیشناسد. تشیع و تسنن موضوع اعتقادی و اجتهادی با موارد خاص است. اما هنگامی که از حرکت امت و نهضت صحبت میکنیم، همه مسلمان هستند و با نگاه تفکیکی به آنها نگاه نمیکنیم. هنگامی که درباره حضرت خامنهای صحبت میکنیم، از یک مرد اصلاحگر سخن میگوییم؛ چرا که او با حس طایفهگری سخن نمیگوید و تمام سخنانش مانند دیگر اصلاحگرایان است.