گزارش
حجتالإسلام علیرضا پناهیان در گفتوگو با سایت «الف» و در پاسخ به این پرسش که آیا استقبال مردم از مسؤولان نظام اسلامی با نهی امیرمؤمنان از این رفتار منافات ندارد، اصل ماجرا را اینچنین توضیح داد:
در حکمت 37 نهج البلاغه آمده: «وَ قَدْ لَقِیَهُ عِنْدَ مَسِیرِهِ إِلَی الشَّامِ دَهَاقِینُ الْأَنْبَارِ فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَیْنَ یَدَیْهِ» در مسیری که حضرت به سمت شام میپیمودند، گروهی از مردم شهر «انبار» حضرت را دیدند که شروع کردند پیاده به دنبال امام و در مقابل ایشان دویدن. حضرت ابتدا اعتراضی نکردند، فرمودند این چه کاری است که انجام میدهید؟ مگر حضرت نمیدانستند آنها چه کار میکنند؟ معلوم بود که به استقبال آمدهاند. اما منظور حضرت این بود که فلسفه کار شما چیست؟ آنها در جواب گفتند: «خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا» این عادت ماست، هرکسی رئیس شود ما این کار را برایش میکنیم. بعد از اینکه فلسفه این کار خود را بیان کردند، حضرت آنها را نهی کرده و فرمودند که این کار نفعی برای امرای شما ندارد. شما هم در دنیای خود ضرر میکنید و هم آخرتتان را خراب میکنید.
پناهیان که با سایت «الف» گفتوگو میکرد، درباره اینکه آیا استقبال مردم میتواند صورت صحیحی نیز داشته باشد، گفت:
اگر آن روز هم مردم شهر «انبار» به امیرالمؤمنین(ع) میگفتند: «چون شما ولیالله و وصی پیامبر هستید، به شما احترام میگذاریم» یقیناً امیرالمؤمنین برخورد دیگری میکردند و مانع آنها نمیشدند. همانطور که رسول خدا(ص) در زمان هجرت مانع استقبال مردم مدینه نشدند و حضرت رضا(ع) نیز استقبالکنندگان از خود در نیشابور را از این کار نهی نکرده و حدیثی به آنها هدیه کردند. در حالیکه هر دوی این استقبالها پرشورتر و پرجمعیتتر از آن استقبال مردم شهر انبار بود.
بنابراین نیت و انگیزه استقبال خیلی اهمیت دارد و تعیین کننده است. اصل استقبال اشکالی ندارد؛ مهم این است که فلسفه آن چه باشد. اگر فلسفه آن شاهپرستی باشد، باید ترک شود ولی اگر فلسفه آن خدایی باشد، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه طبق روایات، یکی از اوصاف یاران امام زمان(ع) است. ما استقبال و بدرقهای را خوب میدانیم که خودش قیام لِلّه و تظاهرات ولایی است.
وی در این رابطه به نکته مهمی در رفتار امام خمینی(ره) اشاره کرد و افزود:
زمانی که امام(ره) در نجف یا قم تدریس میکردند، شاگردانشان را از اینکه برای ایشان صلوات بفرستند نهی میکردند و راضی نبودند شاگردان حتی احترامی در این حد برایشان قائل باشند. میگفتند صلوات را جای دیگری بفرستید. اما وقتی بعد از سالها دوری از وطن بنا بود به ایران بازگردند، نه تنها از شکلگیری کمیته استقبال ممانعت نکردند، بلکه توصیهها و هماهنگیهایی را هم با آن کمیته داشتند.
امامی که راضی نبودند سرِ درسشان کسی به احترام ایشان بلند شود و صلوات بفرستد، از برنامهریزی برای استقبال میلیونی در تهران ممانعت نکردند. چون این استقبال، استقبال از شخص نبود؛ استقبال از شخصیت و جایگاه مقدّس ولایت بود. بعد از انقلاب هم همین روش ادامه داشت. حضرت امام(ره) به ابراز ارادت مردم میدان میداد. چون این ابراز ارادت به شخص ایشان نبود.
این مبلغ مشهور سپس الگوی رفتاری پیامبر اکرم در این زمینه را یادآور شد و گفت:
وقتی مردم آب وضوی پیامبر را به عنوان تبرّک میبردند، ایشان مانع نمیشدند. چرا به آنها نمیفرمودند: «این چه کاری است که میکنید؟ خودتان را ذلیل نکنید!» چون میدانستند مردم این کار را به خاطر خدا و با معرفت انجام میدهند. اگر مردم میگفتند: «هرکسی رئیس ما باشد وقتی دست و صورتش را میشوید ما آب وضویش را جمع میکنیم»، قطعاً حضرت مانع میشدند.