چکیده
بعد از 11 سپتامبر 2001، ضدیت با اسلام و اسلامهراسی در جوامع غربی بسیار افزایش یافته است. تحلیل محتوایی رسانهها و اظهارات برخی از مقامات غربی نشانگر آن است که آنها تلاش دارند با برجسته کردن اقدامات بر خی گروههای افراطی، مذهب اسلام را به عنوان یک تهدید علیه غرب مطرح سازند و با کمک رسانههای گروهی تلاش میشود با طرح اسلام به عنوان یک تهدید، شکلدهی هویت غربی را این بار به ضرر مسلمانان رقم بزنند. نویسنده در این تحقیق ضمن بررسی ریشههای تاریخی، اجتماعی و سیاسی اسلامستیزی در اروپا دلایل و علل گسترش آن را در ابعاد مختلف تشریح نموده است.
واژگان کلیدی:
بیداری اسلامی، بنیادگرایی، غرب، اسلام ستیزی، هویت.
مقدمه
برخورد با مسلمانان و اسلام و مساله اسلامستیزی در جهان غرب پدیده جدیدی نیست. این مساله ریشه تاریخی دارد و عکسالعملی به گسترش اسلام میباشد. تاریخ اسلام شاهد چند مرحله توسعه به سمت غرب بوده است. قرنهای اولیه هجرت، جنگهای صلیبی، توسعه امپراطوری عثمانی و دهههای اخیر شاهد چند مرحله متمایز از گسترش اسلام بوده است. گسترش اسلام در قرنهای اولیه هجرت (قرن هشتم میلادی)، (از ایتالیا و فرانسه گرفته تا اسپانیا)، نوعی هراس از مسلمانان و اسلام در جهان مسیحیت به وجود آورد. حضور مسلمانان در اسپانیا (آندلس) هشت قرن به طول انجامید. در قرون یازده تا سیزده میلادی، اعلان جهاد علیه مسلمانان در طول جنگهای صلیبی، برخورد با اسلام و مسلمانان را ابعاد جدیدی بخشید. تسلط مسلمانان عثمانی بر بیزانس پایتخت روم شرقی در قرن 15 میلادی و تحت کنترل درآوردن بخشهای گستردهای از اروپا (که تا محاصره وین پایتخت اتریش هم پیش رفت) مسیحیان ارتدکس را در مناطق گستردهای تحت کنترل مسلمانان قرار داد و قلمرو مسیحیت کاتولیک را هم مرز با مسلمانان ساخت.
در طی قرون 19 و 20، توقف، انفعال و رکود در جهان اسلام از نگرانی گروههای ضداسلامی کاست. از این زمان غرب در حالتی تهاجمی قرار گرفت و مسلمانان سنگر به سنگر مواضع خود را واگذار کرده و عقبنشینی کردند. پس از احیای مجدد و بازیابی هویت جهان اسلام که از اواخر قرن بیستم به ویژه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز گردید، به تدریج مجدداً احساس ترس از اسلام و مقابله با مسلمانان در غرب در ابعاد جدیدی آغاز شد. آغاز قرن 21 همزمان با واقعه 11 سپتامبر بود. این واقعه و پیامدهای آن، ضدیت با اسلام و اسلام هراسی را در جهان غرب فراگیر ساخت. وقایع 11 سپتامبر 2001، انفجار ایستگاه مرکز قطار مادرید در مارس سال 2004 و انفجار بمب در ایستگاه متروی لندن در 2005 به سرعت به مسلمانان نسبت داده شد و نماد رفتار و فرهنگ مسلمانان معرفی گردید. موج جریان های ضد مسلمانان در جوامع غربی همانند سایر جریانات بیگانه ستیز و نژاد پرستانه، رنگ و بوی خشونت به خود گرفت. حوادث متعدد در جامعه آمریکا و جوامع اروپایی اتفاق افتاد که قربانی آن مسلمانان و به ویژه افرادی بودند که ظواهر و شعائر اسلامی را رعایت می کردند. در طول این دوران و به ویژه روزهای پس از حوادث ذکر شده صدها عمل جنایتکارانه علیه مسلمانان، مساجد و امکان متعلق به مسلمانان صورت گرفت. شدت این اقدامات خشونت بار در مواردی حتی به کشته شدن مسلمانان این جوامع منجر گردید. اینگونه احساسات و اقدامات ضد مسملانان تنها در سطح جوامع محدود نبود. این مباحث در سخنان و مواضع مسئولان سیاسی و رهبران مذهبی این جوامع، فیلم ها و کتب و مطبوعات این جوامع نیز انعکاس داشته است. اسلام ستیزی به عنوان حمله به تمامیت مذهب اسلام به عنوان مشکل اصلی جهان و معرفی دین اسلام به عنوان افراط گرایی، امروزه حضوری جدی و تاثیرگذار در جوامع غربی و حتی رسانه های موثر بر افکار عمومی جهانی پیدا کرده است. از این منظر در تمامی درگیری هایی که مسلمانان در آن درگیر هستند، مقصر اصلی مسلمانان هستند. نکته قابل ذکر آن است که در حالیکه عقاید ضد یهودیان به عنوان یهودی ستیزی(1) مطرح می شود، دیدگاه های ضد مسلمانان، اسلام هراسی(2) نامیده می شود، که در این اصطلاح مشکل، به اسلام نسبت داده می شود و در این نامگذاری ها نوعی بار ارزشی ملاحظه می شود.
ریشههای اسلامستیزی در اروپا
ادوارد سعید در تبیین خود از نحوه برداشت از مفاهیم شرقی (و از جمله اسلام و مسلمانان) بیان می کند که مفهوم شرق شناسی در نتیجه گسترش امپریالیسم پدید آمده است. فعالیت شرق شناسی، همزمان با تسلط امپریالیسم بر بخش های عظیمی از جهان اسلام شکل گرفته است. بر اساس این اندیشه، غرب به جای تلاش برای فهم و کشف شرق؛ خود به اختراع و ساخت شرق دست زده است. بازنمایی غرب از شرق، نه بر واقعیت جوامع مدرن شرقی بلکه بر تفاسیر متنی و ذهنی استوارند. در حقیقت این شرق محصول شرق شناسی است. نهادهای مستعمراتی و امپریالیستی را باید در روابط قدرت - دانش مورد بررسی تاریخی قرار داد. شرق شناسی ابزاری برای تثبیت و تقویت هویت غربی است. روایت های شرق شناسانه درباره شرق تکمیل و تقویت کننده مبانی غرب هستند. غرب برای تثبیت خود و تقویت مبانی هویتی خود به دشمن نیاز دارد. تقویت «ما» به ایجاد دیگران و کشیدن خطوط تمایز ملموس با دیگران وابسته است. کمونیسم و شوروی در زمانی این نقش را برای غرب ایفا می کرد و پس از فروپاشی شوروی، این نقش را باید جهان اسلام ایفا نماید. در این چارچوب، جهان اسلام باید متحجر، غیرعقلانی، جزمی، عقب مانده، واپس گرا و خشن معرفی و پذیرفته شود. وسایل ارتباط جمعی و نخبگان در کوششی هماهنگ دائماً اسلام را با عبارات منفی و پیوسته با عناصر نامطلوب نمایش می دهند و توانسته اند نگاه بقیه و به خصوص جوامع غربی را شکل دهند. شرق شناسی به شرق صورت کلیشه ای داده و با داستان های ساختگی با ایجاد یک سناریو، امکان معرفی بیشتر هویت غربی را داده است. این دیدگاه ها، شرق را تا ابد عقب بمانده و تهدیدی برای ارزش های غرب می دانند. مسلمانان نمی توانند مثبت بیاندیشند و نمی توان آنها را به راه راست آورد. به این ترتیب شرق (مسلمانان) پدیده ای هولناک هستند که باید تحت کنترل قرار گیرند. اغلب مردم در جوامع غرب دانش چندانی نسبت به اسلام و مسلمانان ندارند و این عدم آگاهی زمینه را برای پذیرش روایت های غالب فراهم می سازد.
بدین ترتیب اسلام ستیزی تصویری از اسلام ارائه می دهد که دارای این مولفه هاست: اسلام دینی کهنه و وحشی است، از سایر ادیان مجزاست، غیرقابل انعطاف و ایستا، خشونت گرا و حامی تجاوز و تروریسم است. اسلام یک ایدئولوژی سیاسی است، در نتیجه خشونت علیه مسلمانان طبیعی و منطقی است. این اندیشه امروز در غرب طرفداران زیادی دارد و جنگ علیه مسلمانان امروزه به بخشی تعیین کننده از هویت غرب تبدیل شده است. هویت غربی در برابر مسلمانان است که مولفه های خود را باز می یابد. تاریخ تکوین هویت غربی نشان می دهد که این هویت در بسیاری موارد در انعکاس به دشمن خود شکل گرفته است. هویت مسیحی، هویت ناسیونالیست (که در برابر ناسیونالیست نازی تکوین یافت) و هویت سوسیالیستی (که در برابر سوسیالیسم شوروی تکوین یافت). همان گونه که در موارد اخیر هویت غربی در تضاد با هویت دشمن (و از همان نوع) شکل گرفت امروزه هویت مسیحی در برابر هویت اسلامی در حال شکل گیری است. نمودارهای این مقاله تصور موجود نسبت به اسلام و مسلمانان در جوامع غربی (اروپا و آمریکا) را نشان می دهد.
انواع مجریان اسلامستیزی
جریانهای مقابله با اسلام و هادیان امواج اسلام ستیزی در جوامع غربی را می توان در گروه های مختلفی به شرح زیر دسته بندی کرد:
1. گروه های صهیونیستی؛
2. مسیحیان صهیونیست (جریان های پروتستان فعال در آمریکا)؛
3. جریان های کاتولیک صلیبی؛
4. جریان های قومی ارتدکس متضاد با مسلمانان (همانند جریان های تندرو صرب)؛
5. گروه های نژاد پرست و آشوبگر؛
6. جریان های سیاسی؛
7. لائیک های مهاجر از کشورهای اسلامی؛
8. ایدئولوژی های انحرافی و ضد اسلامی (همانند بهائیت، مارکسیسم و ...)
گروههای فوق هر یک به دلایل و شیوههای مستقل و خاص با اسلام و مسلمانان در تضاد و مقابله هستند. آنها در بسیاری موارد هویت خود را در تضاد با مسلمانان تعریف کردهاند و از شیوههای مختلف در تقابل با آنها بهره میگیرند. این طیف گسترده به دلایل تاریخی، مذهبی و سیاسی و یا نژادی فعالیت های خود را توجیه می کنند.
نمونهای از تصورات موجود نسبت به مسلمانان اروپا
آنها دارای حس فزاینده هویت اسلامی هستند | آنها میخواهند متمایز بمانند | تصورات مسلمانان |
66 | 88 | آلمان |
47 | 68 | اسپانیا |
60 | 65 | هلند |
63 | 61 | بریتانیا |
70 | 59 | فرانسه |
20 | 42 | لهستان |
نگرانی درباره افراطگرایی اسلامی
تا حدی نگران | بسیار نگران | نگرانی درباره افراط گرایی در کشورش |
35 | 43 | آلمان |
43 | 34 | اسپانیا |
32 | 44 | هلند |
34 | 36 | بریتانیا |
32 | 41 | فرانسه |
7 | 30 | لهستان |
آیا تضادی بین زندگی در یک جامعه مدرن و یک مسلمان معتقد بودن وجود دارد؟
جمعیت مسلمان | مردم عادی | |||
بلی | خیر | بلی | خیر | کشور |
26 | 70 | 49 | 47 | آلمان |
36 | 68 | 57 | 36 | اسپانیا |
35 | 64 | 72 | 28 | بریتانیا |
74 | 26 | 51 | 25 | فرانسه |
نمونه ای از تصورات موجود نسبت به مسلمانان در آمریکا
یک چهارم آمریکاییها دیدگاه بسیار منفی نسبت به مسلمانان دارند
مخالف | بی نظر | موافق | گزاره |
47% | 30% | 23% | مسلمانان به زندگی اهمیت نمیدهند |
41% | 33% | 26% | مسلمانان به کودکان نفرت را میآموزند |
43% | 30% | 27% | اسلام خشونت و نفرت را میآموزد |
دلایل گسترش اسلامستیزی
عوامل متعدد و متنوعی در گسترش اسلام ستیزی در غرب تاثیر داشتهاند. بررسی این عوامل به شناخت هر چه بیشتر دلایل و اشکال اسلام ستیزی کمک خواهد کرد. این دلایل گرچه در موارد زیادی به یکدیگر مرتبط هستند ولی میتوان آنها را در پنج دسته تقسیمبندی کرد:
1. دلایل و زمینههای تاریخی
از لحاظ تاریخی، توسعه و گسترش اسلام و تشکیل جوامع و حکومت های اسلامی در بسیاری از مناطق آنها را رویاروی جهان غرب و حکومت های مسیحی قرار داد. مسلمانان 800 سال اندلس را تحت کنترل خود داشتند. در جنگ های صلیبی جوامع مسیحی در یک جهاد مذهبی سراسری در جنگی که نزدیک به دو قرن طول کشید با مسلمانان جنگیدند.
در قرون 15 و 17 مسلمانان از روسیه تا قلب اروپای شرقی پیش رفتند و این مناطق را تحت استیلای خود درآورند. در قرون 16 تا 20 امپراطوری عثمانی ضمن تسخیر بیزانس که مرکز دینی مسیحیت شرقی محسوب می شد جوامع مسیحی متعددی را به کنترل خود درآورد و همسایه جوامع مسیحی اروپای مرکزی شدند. مجموعه این وقایع تاریخی زمینه بهره برداری را برای جریان های ضد اسلامی فراهم آورده است. اندیشه حاکم بر جنگ صلیبی، همواره اسلام (و مسلمانان) را دشمن خود معرفی کرده است. اندیشه جنگ مقدس با اسلام همواره در این رویکرد وجود داشته است. در برخی از این جوامع گروه هایی مبنای هویت خود و ریشه های روایت خود از هویت ملی را در مقابل مسلمانان قرار داده اند و اسطوره ها و قهرمانان ملی و فرهنگی خود را از رهبران و کشته شدگان در مقابل مسلمانان قرار داده اند.
2. دلایل و مسائل دموگرافیک و جمعیتی
عامل مهم دیگر که به عنوان دلیلی برای گسترش اسلام ستیزی در جوامع غربی مطرح می شود رشد فزاینده جمعیت مسلمانان در جوامع غربی است. مهاجرت مسلمانان به این جوامع و تشکیل جوامعی متمایز در داخل جوامع غربی و همچنین گرایش غیر مسلمانان در جوامع غربی به اسلام و رشد جمعیت بیشتر مسلمانان به نسبت سایر سکنه این جوامع باعث ایجاد و توسعه جوامع مسلمانان در جوامع غربی شده است. در حال حاضر حدود 15 میلیون مسلمان در اروپا زندگی می کنند که بر اساس برآورد 30 سال آینده این رقم می تواند به 50 میلیون نفر برسد. در یک گزارش میزان زاد و ولد مهاجران مسلمان فرانسه سه برابر فرانسوی تباران ذکر شده است. در اکثر جوامع غربی مسلمانان به بزرگترین اقلیت مذهبی تبدیل شده که جمعیت رو به افزایش دارند و نسبت قابل توجهی از جمعیت را به خود اختصاص می دهند و به تدریج به قوه مقننه و حتی مجریه این کشورها راه می یابند، ظهور و قدرت یابی این اقلیت رو به رشد با عکس العمل در گروه های اکثریت روبرو می گردد. جدول زیر روند رو به رشد حضور مسلمانان در قاره اروپا را نشان می دهد.
3. عوامل سیاسی غرب
علاوه بر مسائل تاریخی باید به عامل سیاسی کلان جهان غرب و به ویژه آمریکا نیز توجه کرد. غرب و آمریکا در طول سالیان پس از جنگ جهانی دوم، همواره سیاست های خود را به عنوان مقابله با کمونیسم و شیطان سرخ توجیه می کردند و سامان می بخشیدند. فروپاشی شوروی خطر تهدیدی را که محور سیاست ها و توجیه کننده رفتار و انجام بخش جوامع غربی بود از بین برد و این مساله می توانست مشکلات جدیدی در این جوامع ایجاد کند. یافتن تهدیدی که توجیه کننده رفتار سردمداران جوامعی چون آمریکا باشد یکی از دغدغه های طیف مداخله گر و تهاجمی بود. خطراتی چون چین و روسیه گرچه به تناوب در دهه 90 مطرح می شدند ولی قابلیت و شرایط لازم را فراهم نمی کرد. واقعه 11 سپتامبر با طرح خطر تروریسم اسلامی به سرعت این خلأ را پر کرد و جوامع غربی حول محور مقابله با این خطر فزاینده جدید منسجم شدند. بنابراین خطر اسلام و مسلمانان به عنوان اصلی ترین خطر برای امنیت، فرهنگ و تمدن غربی مطرح شد و توسط رسانه ها و مجامع تولید کننده فرهنگ و رفتار جوامع غربی مورد بهره برداری قرار گرفت و به صورت دشمن خطرناک جایگزین خطر کمونیسم و شیطان شوروی شد. صهیونیست ها یکی از اصلی ترین طرف های ذی نفع در این فرایند بودند. آنها توانستند امواج ضد یهودی و یهود ستیز موجود در جوامع غربی را به جریانات اسلام ستیز تبدیل کنند و خود در حاشیه امن قرار بگیرند. همچنین رژیم صهیونیستی از این فضا به بهترین وجه در سرکوب وحشیانه فلسطینی ها بهره گرفت و با دمیدن در کوره اسلام ستیزی، اقدامات غیر انسانی خود را، در جوامع غربی موجه نشان داد.
4. بیداری اسلامی و احیای هویت مسلمانان
عامل دیگری که در این چارچوب قابل توجه است فرایند احیای هویت در جوامع اسلامی است، جوامع اسلامی پس از آن که در طول دهه های قرون پیشین در حالتی انفعالی قرار داشتند و بر اثر شکست های پی در پی مرحله به مرحله در حال عقب نشینی بودندو این تفسیر در جوامع اسلامی غالب شده بود که در فرایند جهانی شدن باید از مبانی و مظاهر هویت خودی دست برداشت، از دهه های پایانی قرن بیستم به تدریج به مبانی هویتی خود برگشتند و چاره موفقیت را احیای هویت اسلامی یافتند. پیروزی انقلاب اسلامی ایران از اولین جلوه های این فرایند در جهان اسلام بوده امروزه خیزش هویتی در سرتاسر جهان اسلام جلوه های متعددی پیدا کرده و کاملاً مشخص و ملموس است. این خیزش هویتی، باعث شده مسلمانان در برابر ظلم، سرکوب و تحقیر تاریخی ایستادگی کنند. مقاومت در برابر اشغال و تجاوزگری در فلسطین، عراق و سایر جوامع اسلامی نمود گسترده ای پیدا کرده است. تعریف خود بر مبنای هویت خودی و مقاومت در برابر تحمیل ارزش ها و منافع بیگانگان و پیدا کردن روحیه و چهره فعال در دفاع از منافع و هویت خودی بازتاب گسترده ای در سایر جوامع و به ویژه جوامع غربی پیدا کرده است. هراس از این احساس مقاومت و ظلم ستیزی در سردمداران جوامع توسعه طلب باعث می شود که آنها روحیه ستیزش و مقابله با اسلام و مسلمانان را در جوامع خود ایجاد کرده و توسعه دهند. همچنین تعریف یک جمعیت بر مبنای هویت خودی می تواند باعث عکس العمل در گروه های متقابل شود و آنها نیز هویت خود را در مقابله و برخورد با گروه نخست قرار دهند. این وهم به تدریج در اروپا گسترده می شود که اروپا به دو ملت تقسیم شده است:
1- اروپاییان سکولار، ثروتمند، مس و ضعیف و در حال کاستی.
2- مسلمانان مذهبی، جوان، فقیر، قدرتمند و رو به رشد.
بر اساس این اندیشه مردم اروپا در حال افول هستند و در یک هراسی فزاینده به سرمی برند و دچار یک نومیدی دموگرافیک شده اند. این ایده خود نوعی هراس از مسلمانان و قدرت رو به رشد آنها تولید می نماید. این دیدگاه، مسلمانان را در حال جنگ با غرب تصویر می کند. بر این اساس جنگ با اسلام و مسلمانان در سه جبهه متمرکز است:
1- جبهه مرکزی (خاورمیانه).
2- جبهه شرقی (جنوب شرق آسیا: افغانستان، پاکستان و اندونزی)
3- جبهه غربی (اروپا و آمریکا): این جنگ با مهاجران مسلمان در کشورهای غربی متمرکز است.
صحنه های مقاومت در کشورهایی چون فلسطین و عراق بدون در نظر گرفتن واقعیت های اشغالگری و حق مسلمانان در دفاع از سرزمین خود به عنوان جنایت مسلمانان در افکار عمومی جهان تبلیغ می شود. آمریکا نیز در ابتدای سند استراتژی امنیت ملی که در سال 2006 توسط کاخ سفید و شورای امنیت ملی آمریکا به عنوان رسمی ترین سند امنیتی این کشور منتشر شد بیان می کند «آمریکا امروز در جنگ است، جنگ با یک ایدئولوژی تحریف شده، (اسلام)» .
5. گسترش خشونت و تحجر به نام اسلام
اقدامات خشونت باری نظیر بمب گذاری ها، قتل ها و جنایت ها که به نام اسلام در اقصی نقاط جهان صورت می گیرد و موجب نفرت و کینه از مسلمانان می گردد نیز عوامل توسعه اسلام ستیزی محسوب می شود و مورد بهره برداری جریان های فرصت طلب قرار می گیرد. بهره برداری تبلیغاتی از جنایاتی که در مناطقی همانند افغانستان و عراق توسط گروه های انحرافی و مشکوک صورت می گیرد، بزرگ کردن و طرح چنین صحنه های مشمئز کننده به یک برنامه دائمی تبدیل شده و این صحنه های آزاردهنده به طور مداوم در رسانه های بین المللی به عنوان معرفی اسلام و مسلمانان مطرح می شود. همچنین این رسانه ها می کوشند از مسلمانان چهره های خشن ترسیم کنند که به کشتار سایرین دست می زنند و از دیدن مرگ غیر مسلمانان خوشحال می شوند.
نتیجهگیری و نگاهی به آینده
حرکت های اسلام ستیزی با انگیزه ها و اشکال مختلف در جهان غرب رو به گسترش می باشد. این جریان از رسانه ها و ابزار موثر بر افکار عمومی به صورت ماهرانه ای استفاده می کنند و در ساختن تصور توده های مردم و حتی نخبگان جوامع نقش موثری دارند. شکل دهی دشمن برای تثبیت هویت خودی، این بار به ضرر مسلمانان رقم می خورد. اقداماتی که به نام اسلام صورت می گیرد، بیشترین بهره را به این جریان ضد اسلامی می رساند. همچنین جریان های مقاومت و مقابله با اشغالگری نیز، در روایت جریان های اسلام ستیز به عنوان تروریسم، خشونت و تحجر معرفی می گردد. از سوی دیگر واقعیت احیای هویت جهان اسلام پس از دهه های متمادی انفعال و قدرت روزافزون مسلمانان در سرتاسر جهان و به ویژه مناطق استراتژیک جهان و همچنین توسعه گسترده حضور و نقش مسلمانان در جوامع غربی، به انگیزه ها و همچنین دلایل جریان های اسلام ستیز افزوده است. بر این اساس و با توجه به روند رو به گسترش قدرت، حضور و نقش مسلمانان و زخم خوردن جریان های ضد اسلامی صهیونیستی و سلطه گران و حاکمان بر ابزار شکل دهنده افکار عمومی در جوامع غربی، به نظر می رسد تا آینده قابل پیش بینی کماکان شاهد حضور و توسعه جریان های اسلام ستیز به ویژه در کشورهای غربی خواهیم بود.
تلاش برای خارج سازی نمایندگی اسلام و مسلمانان از دست جریان های افراطی و انحرافی و ارائه چهره صحیح اسلامی می تواند یکی از اصلی ترین تلاش ها برای مقابله با جریاناتی باشد که توسط و یا به نام جریان های افراطی در هر دو طرف پیگیری می گردد. مسلمانان در درون جریان احیای هویت و قدرت گیری مجدد هستند و می کوشند عظمت و مجد خود را احیا کنند. این احیای هویت در بسیاری از موارد به شکل مقاومت در برابر اشغالگری نمود پیدا کرده است، ولی اقدام انحرافی توسل به اقدامات خشن ضد اسلامی علیه هم دینان و سایر افراد بیگانه می تواند در این فرایند، اخلالی جدی وارد سازد. جریان های افراطی می کوشند بر این امواج قدرت مند احیای هویت و قدرت مسلمانان حاکم شوند و آنها را از راه اصلی خود منحرف سازند. مسلمانان سراسر جهان با اشغالگری و اقدامات اشغالگران به شدت مخالف هستند و از جریان های مقاومت پشتیبانی می کنند. گروه های انحرافی می کوشند از این احساسات سوء استفاده کنند و این امواج ضد اشغالگری را منحرف ساخته، به خشونت بکشانند و سمت این خشونت کور را متوجه مسلمانان سازند. تحولات عراق، فلسطین و لبنان و بخش های دیگر مشخص می سازد که حرکت هایی که به نام ناسیونالیزم و یا حتی به نام اسلام توسط افراطیونی چون سلفیون صورت می پذیرد و امواج ضد اشغالگران را متوجه انتقام از سایر مسلمانان می سازد اقدامات مشکوکی است که ضمن ایجاد رخنه در صفوف خودی، ابزار و بهانه لازم را برای جریان های اسلام ستیز فراهم می سازد. این جریان انحرافی که می کوشد بر جریان احیای هویت اسلامی حاکم شود یکی از خطرات جدی است که جریان بیداری اسلامی را تهدید میکند.
منابع و مآخذ:
1- به طور مثال در یک بررسی تحقیقی مشخص شد که بیش از 85% اخبار مربوط به اسلام و مسلمانان در تلویزیون ملی سوئد ضد مسلمانان و منفی است. به نقل از
Larson, Garah (2005), "The Impact of Global Conflicts on Local Contexts: Muslims is Sweden After 9/11", Islam and Christian – Muslim Rclations, Vol. 16, No. 1, (Jan), pp. 29-49, p.40.
2- در سال 2006 کمیته مبارزه با تبعیض نژادی اتحادیه اروپا گزارش مفصلی از وضعیت مسلمانان و تبعیض علیه آنان در اتحادیه اروپا و شواهد موجود در مورد اسلام ستیزی منتشر کرد. بنگرید:
European Center on Racism and Xenophobia, Muslims in the European Union: Discrimination and Islamophobia, EUMC 2006.
3- سعید، بابی (1379)، هراس بنیادین، ترجمه: غلامرضا جمشیدی و موسی عنبری، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ص 380.
4- دیدگاه های ادوارد سعید در این باب، به طور مفصل در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.
سعید، ادوارد (1377)، شرق شناسی، ترجمه:عبدالرحیم گواهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
5- بابی، سعید، پیشین، ص 40.
6- همان، ص 41.
7- کارلسون، اینگمار (1380)، اسلام و اروپا، همزیستی یا خصومت، ترجمه: داوود وفایی و منصوره حسینی، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران، ص 22.
8- Kurth, James (2006), "Europe Identity Problem and the New Islamic War", Orbis (Sum), pp. 541-557.
9- Ibid., p.553.
10- Muslims in the European Union, European Monitoring Center on Racism and Xenophobia (EUMC), 2006.
11- به نقل از:
American Public Opinions about Islam and Muslims, Council on American – Islam Relations Research, Center (CAIR), 2006.
12- برنارد لوئیس می گوید: «خطری که از جانب اسلام در طی هزار سال اروپا را تهدید می کرد دوگانه بود: خطر نظامی از یک سو و خطر مذهبی از سوی دیگر، یعنی خطر فتح سرزمین ها و خطر گرویدن به دین اسلام». بنگرید به: لوئیس، برنارد (1381)، برخورد فرهنگ ها، ترجمه بهمن دخت اویسی، تهران: نشر فرزان، ص 120.
13- ارسلان، شکیب (1370)، تاریخ فتوحات مسلمانان در اروپا، ترجمه: علی دوانی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی و لوئیس، پیشین، ص 11.
14- Gandy, Jack (2004), Islam in Europe, Oxford: Blackwell, p. 10-43.
15- این منبع برداشت اروپاییان از اسلام به ویژه در قرن نوزدهم را بررسی کرده است:
Gunny, Ahmad (2004), Perception of Islam in European Writings, Leicester: The Islamic Foundation.
16- به طور مثال صرب ها مبنای هویت ملی خود را در تقابل با اشغالگری و عثمانی ها قرار داده اند و اسطوره قومیتی آنها پرنس لار است که در مقابله با عثمانی ها کشته شده است. کرواسی نیز خود را سنگر مقاومت در برابر توسعه طلبی عثمانی ها معرفی می کند. در این جوامع حتی میادین بسیاری از شهرها مجسمه بزرگ قهرمانان و فرماندهان جنگ در برابر مسلمانان دیده می شود.
17- منصوری، جواد (1375)، «اقلیت های مسلمان و بحران هویت در غرب»، در مجموعه مقالات مسلمانان در کشورهای غیر اسلامی، تهران مجمع جهانی تقریب المذاهب، صص 392-379، ص 389.
18- Savage, Timothy (2004), "Europe and Islam: Crescent Waxing, Cultures Clashing", The Washington Quarterly (Sum), pp. 25-50, p. 29.
19- یک سال پس از واقعه 11 سپتامبر شبکه بی بی سی در گزارشی مطرح کرد که تحقیقات دانشگاهی نشان می دهند که اسلام ستیزی در انگلستان گسترش یافته است و موارد متعدد حمله و تعدی به مسلمانان ثبت شده است.
"Islamophobia Rises after 11 September", BBC. News/ 29 Aug. 2002.
همچنین کارشناسان بیان می دارند که اسلام ستیزی در سرتاسر اروپا افزایش یافته است و در حال افزایش فزاینده است. حتی سازمان همکاری و امنیت اروپا (OSCE) اخیراً این موضوع را در دستور کار خود قرار داده است به نقل از:
"Islamophobia on Rise in Europe", in WWW. Expatica. Com/ Sources in 9 Oct. 2007.
20- Kurth, Op. Cit., p553.
21- Ibid, p. 546.
22- National Security Strategy 2006, (NSS 2006), p.1.
23- به طور مثال در بهار سال جاری (سال 1386) رسانه های جهانی چندین بار فیلمی را پخش کردند که طالبان از صحنه اعدام یک فرد به عنوان خائن تهیه کرده بودند. در این صحنه یک پسر 12 ساله سر از تن فرد محکوم جدا می کرد. همچنین در سال های گذشته بریدن سر گروگان های خارجی با شعارهای اسلامی در عراق پخش و توسط رسانه های بین المللی بارها برای افکار عمومی جهان به نمایش در می آید. این صحنه ها بر تصویر جهانی از اسلام و مسلمین نقش دارند.
24- به طور مثال در بررسی به عمل آمده مشخص شد که گزارش های پخش شده پس از 11 سپتامبر 2001 به طوری طراحی شده بودند که مسلمانان به گونه ای معرفی می شدند که نه تنها از تروریسم و کشتن بی گناهان حمایت می کنند بلکه از دیدن مرگ غیر مسلمانان خوشحال می شوند. به نقل از: Larson, Op, Cit., p.40.