newspart/index2
عرصه علم / الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
پیشرفت, پیشرفت‏ علمی و فناوری, پیشرفت علمی ایران, عرصه علم, پیشرفت ملت ایران

امروز انسان وقتی به راه‌های مختلف برای پیشرفت کشور نگاه می‌کند، می‌بیند همه به علم منتهی می‌شود .1383/09/11
لینک ثابت
تقلیدگرایی, تقلید فرهنگی, عرصه علم, علم‌آموزی, پیشرفت‏ علمی و فناوری, پیشرفت علمی ایران, حرکت علمی ایران

شاگردی كردن در علم، به معنای تقلید كردن در فرهنگ نیست؛ این نكته‌ی بسیار مهمی است.1383/04/17
لینک ثابت
اولویت‌های علمی, جنبش نرم افزاری, تولید علم, حرکت علمی ایران, عرصه علم

در زمينه‌ى علمى، نهضت نرم‌افزارى و توليد علم بايد تحقق پيدا كند. اين شعار نيست.1382/05/15
لینک ثابت
پیشرفت, عرصه علم, تکریم علم, حرکت علمی ایران, پیشرفت‏ علمی و فناوری, علم و نیاز جامعه

علم با ارزش است و از جمله عواملی که ارزش علم را بیشتر می‌کند، این است که علم با غایت و هدفهای مشخّصی که طبق نیازها تنظیم شده است، به طرف پیشرفت و توسعه سیر کند.1382/02/22
لینک ثابت
تمدن, تمدن اسلامی, تمدن‌سازی نوین اسلامی, پیشرفت‏ علمی و فناوری, تولید علم, حرکت علمی ایران, علم‌آموزی, عرصه علم

بدون شک علم پایه‌ی تمدّن است؛ اما شرط کافی برای یک مدنیّتِ درست نیست.1382/02/22
لینک ثابت
جوان, جهاد, همکاری, اخلاق اسلامی, تحصیل علم و دانش, تحقیق و پژوهش علمی, تولید علم, حرکت علمی ایران, عرصه علم, جهاد علمی, جهاد سیاسی, جهاد فرهنگی

من جوانان عزیز را به یك مجاهدت حقیقی دعوت می‌كنم. مجاهدت فقط جنگیدن و به میدان جنگ رفتن نیست. كوشش در میدان علم، اخلاق، همكاریهای سیاسی و تحقیق نیز برای مردم جهاد محسوب می‌شود.1381/12/06
لینک ثابت
جهاد, تحقیق و پژوهش علمی, اخلاق اسلامی, همکاری, تولید علم, حرکت علمی ایران, عرصه علم, تحصیل علم و دانش, جهاد علمی, جهاد سیاسی, جهاد فرهنگی

كوشش در میدان علم، اخلاق، همكاریهای سیاسی و تحقیق نیز برای مردم جهاد محسوب می‌شود.1381/12/06
لینک ثابت
نخبگان علمی(مخاطب), ترجمه, تفکر ترجمه‌ای, پیشرفت علمی ایران, عرصه علم, حرکت علمی ایران

من به اقتباس معتقدم؛ اما به ترجمه‌ی محض و اکتفای به ترجمه، معتقد نیستم1381/07/03
لینک ثابت
اهداف خوب و بد تحصیل دانش

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم
الحمدللَّه ربّ العالمین و صلّى اللَّه على سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة اللَّه على اعدائهم اجمعین.
قبل از شروع مباحث فقهى، طبق معمول حدیثى را از کتاب شریف تحف‌العقول عرض کنیم؛ بعد هم به عرایض خودمان بپردازیم. «من وصیت ابى‌عبداللَّه علیه‌السّلام لمحمّدبن‌نعمان الاحول - مؤمن‌الطّاق -(۱) یابن‌النعمان لا تطلب العلم لثلاث»؛ دانش را براى سه هدف تحصیل مکن: اوّل «لترائى به»؛ این‌که با آن ریا کنى؛ خود را به این و آن نشان بدهى که من عالمم. علم را براى خود نمایى تحصیل مکن. دوم «و لا لتباهى به»؛ براى مباهات هم آن را تحصیل مکن. على‌الظّاهر آن «ترائى به»، یعنى خودنمایى در بین مردم عادى که من عالمم؛ دومى - که مباهات باشد - براى خودنمایى در بین علماست؛ یعنى وقتى در مجمع علما قرار گرفتى، هدف از تحصیل علم این باشد که مباهات کنى بله، ما هم این مطلب یا این مطالب را بلدیم. براى این هم تحصیل علم مکن. سوم «و لا لتمارى»؛ براى مراء - جدل و بحث - هم تحصیل علم مکن. مراء، یعنى مجادله و سرسختى در بحث. «افتمارونه على ما یرى(۲)» که در قرآن شریف هست، یعنى با او درباره‌ى آن چیزى که با چشم خود دیده - که مراد، حوادث لیله‌ى معراج است - بحث و جدل مى‌کنید؟ بنابراین طبق این حدیث، حضرت فرموده است براى این سه مقصود علم را تحصیل نکن. در واقع علم را باید براى دانستن و عمل کردن تحصیل کرد؛ نه براى خودنمایى و سرى توى سرها درآوردن و بحث و جدل کردن.

«و لا تدعه لثلاث»؛ به خاطر این سه انگیزه هم علم را رها نکن: «رغبة فى الجهل»؛ یکى به خاطر رغبت در جهل. بعضى مى‌خواهند ندانند؛ کأنّه با این دانستن و با این علم عناد دارند. تعجب نکنید؛ هستند در عالَم کسانى که گوش نمى‌کنند به یک حرفى؛ یا دیگران را نهى مى‌کنند از گوش کردن به یک حرفى؛ براى این‌که نگذارند این علم در آنها به وجود بیاید. بعضى خودشان گوش نمى‌کنند؛ بعضى دیگران را وادار مى‌کنند به گوش نکردن، تا این‌که این دانش را به خاطر عناد با آن دانش تحصیل نکنند. این‌جا یک جمله‌ى مطلقى را فرمودند؛ «رغبة فى الجهل». حال این «العلم» ى که گفته شده است، آیا مراد همین علم مصطلح در کلمات ائمّه است؟ یعنى علم دین، فقه دین؟ ممکن است. بنابراین «رغبة فى الجهل»، یعنى جهل در همین مقوله؛ جهل نسبت به همین علم. اما ممکن هم هست که کسى بگوید نه؛ این الف و لام «علم»، الف و لام عهد نیست که این علم را بفرماید؛ مطلق علم را مى‌فرماید. هیچ علمى را براى این‌که مى‌خواهى جاهل به آن باشى، ترک نکن. یک وقت انسان داعى ندارد، وقت ندارد؛ آن بحث دیگرى است؛ اما به خاطر عناد با خود علم نباید علم را ترک کرد. «و زهادة فى‌العلم»؛ دوم این‌که کسى علم را ترک کند، به خاطر این‌که در تحصیل علم، در داشتن علم، زهد و کم‌رغبتى دارد. «زهادة»، یعنى بى‌رغبتى، بى‌علاقگى. علم را به خاطر این‌که به آن رغبت ندارى، ترک نکن. یعنى این‌طور نباشد که برایت دانستن چیزى این قدر کم‌اهمیت باشد که در آن بى‌رغبتى نشان دهى. «و استحیاء من النّاس»؛ به خاطر حیا از مردم هم علم را ترک نکن. براى بعضى، تحصیل علم کأنّه خلاف شأن و مرتبه است؛ در حالى که اگر گوش کنند، بنشینند، فرا بگیرند، تحصیل کنند، براى آنها مراتبى را هدیه و اعطا خواهد کرد. درعین‌حال نمى‌خواهند؛ براى این‌که حیا مى‌کنند از تحصیل علم؛ کأنّه شأن خودشان را از تحصیل علم اجلّ مى‌دانند! به خاطر این سه چیز علم را ترک نکن. حالا یک وقت انسان مى‌خواهد علمى تحصیل کند که وقت ندارد، آن بحث دیگرى است؛ یا مى‌خواهد علمى تحصیل کند که پول تحصیل آن را ندارد، استاد آن را ندارد؛ این مانعى ندارد. اما ترک تحصیل علم به خاطر این نباشد که یا بى‌رغبت هستى، یا رغبت در جهالت دارى، یا به خاطر استحیاء از مردم. بعد فرمود: «والعلم المصون کالسّراج المطبق علیه»؛ علمى که انسان آن را پوشیده بدارد و در معرض تبلیغ و تعلیم و عمل در نیاورد، مثل چراغى است که روى آن را بپوشانند؛ یعنى بى‌فایده است و نور آن به کسى نخواهد رسید.

این حدیثى است از حضرت ابى‌عبداللَّه علیه‌السّلام به مؤمن‌الطّاق که در نسخه‌ى تحف‌العقول ما، صفحه‌ى ۳۱۳ است.1379/06/20

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی