نهضت امام خمینی / انقلاب اسلامی / امام خمینی(ره) / نهضت امام/ نهضت اسلامی
امروز... شما ملاحظه میکنید که نهضت مظلوم امام، دنیای اسلام را فراگرفته است. یک روز در همین شهر تهران و در قم، مثل امروز و فردا، کسانی مظلومانه جان باختند؛ چون نام اسلام را به پیروی از امام بزرگوار فریاد میکردند؛ چون با سلطه بیگانه بر این کشور و با استثمار منابع حیاتی این کشور به وسیله بیگانگان مخالف بودند. آن روز هر کس به این صحنه نگاه میکرد، شاید گمان میبرد که این سخن و این فریاد به پایان رسیده است. امام را با قساوتِ هرچه تمامتر دستگیر و از خانهاش ربودند؛ مردم را با وحشیگرىِ هرچه بیشتر سرکوب کردند؛ اما این فکر با الهام از همین قاعده بزرگ الهی - یعنی توأم شدن صبر و یقین - راه خود را ادامه داد. امام پانزده سال مبارزه کرد و به برکت همان ایمانِ آگاهانه توانست ملت ایران را یکپارچه به صحنه رویارویی با استبداد داخلی و استکبار بینالمللی بکشاند. وقتی ملت در معرکهای پای خود را وسط گذاشت، پیروزی در آن معرکه حتمی است1382/03/14
لینک ثابت
وقتی نهضت اسلامی از سال چهلویک شروع شد، خطر این نهضت را پیش از همه، دستگاههای جاسوسی و اطّلاعاتی امریکا احساس کردند. لذا در سال چهلوسه امام را از ایران تبعید کردند - البته دولت ایران تبعید کرد؛ اما پشت سرِ قضیه، اراده امریکاییها بود - و به کشور همسایه ما بردند، که آنجا هم تحت سلطه نظامیان و دولتهای وابسته به امریکا بود.
اوّلین مضمون سیزده آبان عبارت است از رویارویی رژیم امریکا با نهضت اسلامی و بیداری اسلامی. علّت هم این بود که آنها حدس میزدند اگر اسلام در دل مسلمانان احیاء شود و در عمل آنان تجلّی پیدا کند، این قضیه منحصر به ایران نخواهد ماند و دنیای اسلام را فراخواهد گرفت؛ همچنان که بعد از پیروزی انقلاب، در فلسطین، لبنان و بسیاری از کشورهای اسلامی و عربی، همین معنا تجربه شد. با گذشت چند سال، نهضت اسلامی در ایران اوج گرفت. در سیزده آبان سال پنجاهوهفت - قبل از پیروزی انقلاب - کشتار دانشآموزی پیش آمد؛ یعنی باز چهره خشن رژیم که پشت سرش دستگاههای اطّلاعاتی امریکاییها بود، نمایان شد. این هم باز مقابله با نهضت اسلامی بود؛ البته با خشونت حیوانی1381/08/13
لینک ثابت
اصناف و بازار کسانی بودند که در دوران اختناق به این نهضت [اسلامی] کمک کردند. امام فرمود، اصناف بازوی قدرتمندِ نهضتند. همینطور هم بود؛ اینها تلاش و مجاهدت کردند. تاجر و کاسب بازاری سرمایه خودش را در معرض تطاول مأموران بی انصاف رژیم سفّاک گذشته قرار داد، برای این که به مرجع تقلید و به دین خود و نهضت اسلامی کمک کند. اینها را نباید فراموش کرد. در ماههای قبل از پیروزی انقلاب، صنعتگران و کارگران کشور بزرگترین ضربه را بر پیکر رژیمِ پوسیده سفّاک پهلوی وارد کردند1380/04/10
لینک ثابت
اصناف و بازار کسانی بودند که در دوران اختناق به این نهضت اسلامی کمک کردند. امام فرمود، اصناف بازوی قدرتمندِ نهضتند.1380/04/10
لینک ثابت
نهضت امام... با تکیه به... دین و ایمان عمیق مردم به پیروزی رسید. چند ماه قبل از پیروزی انقلاب، بنده در نامهای برای یکی از بزرگان کشور این نکته را نوشتم که امروز هیچ حزبی، هیچ گروهی و هیچ مجموعهی سیاسی ای قدرت ندارد این مردم و این اقیانوس عظیم را به تلاطم وادار کند و به میدان بکشاند. فقط روحانیت، آن هم در قلّهی روحانیت، مرجعیت آگاه بصیرِ شجاعِ دلبستهی به خدا و معنویتی مثل امام خمینی است که میتواند این ملت و این کشور و این جانهای پاک را بسیج کند و به وسط میدان آورد و این بارِ سنگین - یعنی انقلاب - را به دست آنان بسپارد...
امام معجزهی عظیم ایمان و اسلام را در میان مردم و در دل جوانان نشان داد و مجسّم کرد. عصای موسوی امام و معجزهی روحالّلهىِ او همین بود. شما جوانان و فرزندان عزیز من آن دوران را ندیدید و نمیدانید با جوانان مؤمن در این جامعه چگونه رفتار میکردند. نمیدانید امواج فساد و انحراف چگونه از چهارطرف به ذهن و دل جوانان سرازیر میشد. مگر کسی میتوانست امیدوار باشد و یا تصوّر کند که جوان ایرانی یک روز دستش را به زانوی خود بگیرد و روی پایش بایستد و در مقابل یک رژیم، فریاد بلند کند؟ کاری که امام بزرگوار کرد، عبارت بود از همان معجزهی عظیمی که هنوز دشمنان این ملت و این کشور، مبهوت و متحیرند که در مقابل آن چه کنند!1380/02/16
لینک ثابت
نهضت امام با تکیه به دین و ایمان عمیق مردم به پیروزی رسید1380/02/16
لینک ثابت
از سال 42 که نهضت اسلامی به میدان آمد، دانشگاه جزو اوّلین جاهایی بود که تجاوب کرد. البته آن روز فضای دانشگاه، فضای کاملاً نامطلوبی بود؛ اما عناصر دانشگاهی، از استاد و دانشجو، به صورت تک و در اقلیّت مطلق، از فضا نهراسیدند و پاسخ دادند. در طول دوران مبارزه، از سال 42 تا 57 - پانزده سال - یکی از عناصر صفوف مقدم، دانشگاه بود، که بنده از نزدیک شاهد آن فعّالیت بودم... در آن دوران، ما دانشگاه را از نزدیک دیدیم. وقتی که نهضت به دوْر افتاد، دانشگاه بتدریج گداخته شد؛ تا اینکه سال آخر، حضور دانشگاه بسیاری از محیطهای دیگر را تحت تأثیر و تحتالشّعاع قرار داد1379/12/09
لینک ثابت
در اوّلی که این نهضت [اسلامی] پا به عرصه وجود گذاشت، مردم این شهر [قم] بودند که پاسخ گفتند و دست یاری به سوی امام دراز کردند. من فراموش نمیکنم، در همین مسجد اعظم قم، در هنگامی که تازه اوّلین هفتههای مبارزه و نهضت عظیم روحانیت آغاز شده بود، مردم شهر قم از قشرهای مختلف به محل درس امام بزرگوار ما آمدند، صدایشان را بلند کردند و گفتند ما از شما پشتیبانی کردیم و پشتیبانی میکنیم؛ چرا این کار پیش نمیرود؟ مسأله انجمنهای ایالتی و ولایتی بود. یعنی از قدم اوّل، مردم قم امام را و مبارزه را تنها نگذاشتند. آن روزی هم که قلمهای مزدور و خائن، به امام بزرگوار اهانت کردند، باز این شهر بود؛ همین مردم بودند؛ همین جوانها بودند؛ همین مادران و خواهران و همسران بودند که قیام کردند؛ همین جوانها بودند که به خیابانها آمدند؛ شهید دادند، کتک خوردند، زیر فشار قرار گرفتند؛ اما ایستادند.
مبارزه مردم قم، مبارزه ملت ایران را به دنبال داشت. حضور شما [مردم قم] در خیابانهای شهرتان، به مردم شهرهای دیگر درس داد؛ راه را به آنها نشان داد؛ فهمیدند باید وارد میدان شوند، بیتفاوتی را کنار بگذارند و کنار گذاشتند و این توفان عظیم و این کوره آتشفشان شروع به فعّالیت کرد و دنیا را تکان داد و ملت ایران را آزاد نمود1379/07/14
لینک ثابت
وقتی نهضت اسلامی به مرحله انقلاب اسلامی رسید و زنان با همان برداشت طبیعی که از اسلام در جامعه زنانه بود، جلو افتادند؛ امام فرمودند - و درست هم فرمودند - که: اگر زنان در این نهضت همکاری نمیکردند، انقلاب هم پیروز نمیشد1379/06/30
لینک ثابت
حرکت امام، درس بزرگ امام، خدمت بزرگ امام به این ملت و به ملتهای دیگر این بود که ....به مردم گفت میتوانید و قدرت دارید؛ قدرت در دست شما و متعلق به شماست؛ فقط باید این قدرت را اعمال کنید؛ باید اراده کنید؛ باید تصمیم بگیرید؛ باید خواص و اثرگذاران در ذهن مردم وارد میدان شوند و مردم باید آمادهی فداکاری باشند. در آن صورت همه کار خواهد شد و همه موفّقیتها بهدست خواهد آمد. خودِ او اوّل کسی بود که وارد میدان شد. با ورود او به میدان، خواص آمدند؛ علما آمدند؛ روشنفکران آمدند؛ طلاب آمدند؛ دانشجویان آمدند؛ طبقات گوناگون مردم آمدند و در مدت چند سال، همه قشرها بتدریج به این نهضت عظیم پیوستند و در نتیجه، آن قدرت سیاسی و نظامی و تبلیغاتی که در مقابل این نیروی عظیم مردمی قرار داشت، نتوانست مقاومت کند. نیروی ایمان، نیروی اراده، نیروی رهبری حکیمانه و نیروی استقامت و صبر و پایداری، نه فقط بر قدرت رژیم طاغوت فائق آمد، بلکه بر قدرت امریکا هم که پشت سر او بود، چیره شد1379/03/14
لینک ثابت
درس بزرگ امام این بود که به مردم گفت: میتوانید و قدرت دارید؛ قدرت در دست شما و متعلق به شماست؛ فقط باید اراده کنید1379/03/14
لینک ثابت
عدم اتکا نهضت امام خميني(ره) به تشكيلات حزبی
از سالهای 50 و 49 تا 54 و 55 شدّت اختناق و فشار زیاد بود. گروهها، گروهكها، احزاب سیاسی گوناگون، مخفی، مبارز، سیاسی، غیرسیاسی بهوجود میآمدند و همه در زیر فشارهای رژیم مضمحل میشدند و از بین میرفتند و یا بیخاصیت میشدند. با اینكه بعضی از آنها پشتیبانهای سیاسی بینالمللی هم داشتند؛ به بلوك شرق و غرب - بخصوص به شرق - متّصل بودند و از آنجا هدایت و كمك میشدند، اما نهضت امام متّكی به تشكیلات حزبی نبود. امام هیچ تشكیلات حزبی در داخل كشور نداشت؛ عدّهای شاگردان و دوستان و آشنایان به فكر او و متن مردم بودند. امام هم وقتی در اعلامیهها پیام میداد، مخاطب او، آن عده دوستان و آشنایان مخصوص او نبودند؛ مخاطب او، متن مردم بودند. او با متن مردم و تودهی مردم حرف میزد و آنها را هدایت میكرد و توانست در طول چهارده، پانزده سال، از راه دور این مایهی فكر اسلامی و نهضت اسلامی را اوّلاً در ذهنها عمیق كند، ثانیاً در سطح جامعه توسعه دهد؛ دلهای جوانان و ذهنها و ایمانها را به آن متوجّه كند، تا زمینه برای آن انقلاب عظیم آماده شود.1378/03/14
لینک ثابت
جايگاه رهبري امام خميني در پيروزي انقلاب اسلامي ايران
خیلیها در داخل كشور كارهای بزرگ و مخلصانه و فداكارانهای انجام میدادند، اما اگر مركزیّت امام نبود، هیچكدام از این كارها نبود؛ همهی این تلاشها شكست میخورد و همهی این انسانها از نفس میافتادند. آن كسی كه از نفس نمیافتاد، او بود و دیگران هم به نیروی او قوّت و نیرو میگرفتند. بعد هم هدایت حقیقی یك حركت انقلابی و یك نهضت بزرگ در طول مدت چهارده سال و عبور دادن آن از آن همه عقبات گوناگون توسط آن بزرگوار بود. طوری شد كه افكار غیر اسلامی و ضدّ اسلامی به انزوا گراییدند و به حاشیه رانده شدند؛ روز به روز فكر اسلامی و این تفكّر منطقی و مستحكم و قوی، غلبهی خود را بر افكار دیگر ثابت و آشكار كرد. در همهی قضایای مهم، حضور امام محسوس بود. در سال 1347، امام در نجف مركز فقاهت فكر «ولایت فقیه» را با اتّكاء به مایههای محكم فقهی از آب درآورد. البته «ولایت فقیه» جزو مسلّمات فقه شیعه است. اینكه حالا بعضی نیمهسوادها میگویند امام «ولایت فقیه» را ابتكار كرد و دیگر علما آن را قبول نداشتند، ناشی از بیاطّلاعی است. كسی كه با كلمات فقها آشناست، میداند كه مسألهی «ولایت فقیه» جزو مسائل روشن و واضح در فقه شیعه است. كاری كه امام كرد این بود كه توانست این فكر را با توجّه به آفاق جدید و عظیمی كه دنیای امروز و سیاستهای امروز و مكتبهای امروز دارند، مدوّن كند و آن را ریشهدار و مستحكم و مستدل و باكیفیت سازد؛ یعنی به شكلی درآورد كه برای هر انسان صاحبنظری كه با مسائل سیاسی روز و مكاتب سیاسی روز هم آشناست، قابل فهم و قابل قبول باشد. عزیزان من! در ایران، در آن دوران چهاردهساله بخصوص در این سالهای آخر مبارزان اسلامی احساس تنهایی نمیكردند؛ همیشه احساس میكردند كه امام با آنها مرتبط و متّصل است. در ماجرای درگذشت فرزندش، یك بُعد دیگر از ابعاد این شخصیت عظیم آشكار شد. خیلیها بزرگند، عالمند، شجاعند؛ اما آن كسانی كه این عظمتها در درون عواطف و در زوایا و اعماق دل آنها امتداد داشته باشد، خیلی زیاد نیستند. مرد مسنّی در سنین نزدیك به هشتاد سال در آن زمان، وقتیكه فرزند فاضل و برجستهاش از دنیا رفت كه در واقع پسر او هم یك پسر برجسته و یك فاضل و یك عالم ممتاز و یك امید آینده بود جملهای كه از او نقل شد و شنیده شد، این بود كه «مرگ مصطفی از الطاف خفیّهی الهی است»! او این را مهربانی الهی و لطف پنهانی خدا تلقّی كرد؛ اینطور فهمید كه خدا به او لطف كرده است؛ آن هم لطفی پنهانی! ببینید چقدر عظمت میخواهد در یك انسان! این مصیبتها و این سختیها و این شدّتهایی كه در دوران انقلاب بر این مرد بزرگ وارد آمد و او مثل كوه استواری آنها را تحمّل كرد، ریشهاش در همین عظمت روحی است كه در مقابل مرگ عزیزی اینچنین، چنین برخوردی پیدا میكند. بعد هم قضیهی تبعید ایشان از عراق و شروع هجرت آن بزرگوار به كویت و سپس به فرانسه بود؛ كه فرمود اگر به من اجازهی اقامت در كشوری ندهند، فرودگاه به فرودگاه خواهم رفت و پیامم را به همهی دنیا خواهم رساند. آن عظمت، آن شجاعت، آن شرح صدر، آن استقامت كمنظیر، آن قدرت رهبری الهی و پیامبرگونه، باز خودش را در اینجا نشان داد. این هم بُعد جدیدی از ابعاد شخصیت آن بزرگوار بود. بعد هم كه جریانِ آمدن ایشان به ایران و مواجهه با آن قضایا و تشكیل نظام جمهوری اسلامی بود.1378/03/14
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), انقلاب اسلامی, نهضت امام خمینی, حاکمیت اسلام, اهداف انقلاب اسلامی, اهداف امام خمینی
انقلاب و نهضت امام، براى حاكميت اسلام بود.1378/03/14
لینک ثابت
در سال ۱۳۴۰ مرحوم آیةاللَّه بروجردی - مرجع تقلید - درگذشت... بعد از گذشت حدود یک سالونیم از فوت مرحوم آیةاللَّه بروجردی، نهضت اسلامی شروع شد. در نیمه دوم سال ۱۳۴۱... خیلیها شنیدند که تصویبنامه دولت در آن زمان، قید مسلمان بودن و سوگند به قرآن برای فرد منتخب را حذف کرده است؛ اما خیلی توجّه نکردند که این چقدر اهمیت دارد! درعینحال خیلی اهمیت داشت....این را کسی نمیفهمید؛ اما امام این را فهمید و ایستاد....
تا آن روز هیچ کس از بزرگان حوزههای علمیه و مراجع حدس نمیزد که یک حرکت دینی، آن هم در آن دوران اختناق، اینگونه بتواند پشتیبانی مردم را جلب کند؛ اما امام در همان روز گفت من به پشتیبانی این مردم حرکت میکنم؛ مردم را به این بیابان قم دعوت میکنم. او میدانست که اگر مردم را دعوت کند، از همه ایران جمع میشوند و یک اجتماعِ عظیمِ غیرقابل علاج برای دولت آن وقت و رژیم فاسد به وجود میآورند.
.... سال ۴۲ - یعنی سال دوم مبارزه - رسید که سال شدّت عملها و فشارها و کشتارها بود. آنجا امام مثل خورشیدی در آسمانِ امیدهای ملت ایران ظاهر شد. ... چه در اوّل سال ۴۲ که ماجرای حمله کماندوها به مدرسه فیضیه و حوزه قم پیش آمد و چه در پانزده خرداد سال ۴۲ که عظمت امام در آنجا آشکار شد. ملت ایران ناگهان احساس کرد که پشت و پناهی دارد؛ قلّه عظیمی وجود دارد که میتواند به او چشم بدوزد و به آن توجّه کند. امام در پانزده خرداد اینگونه در صحنه ظاهر شد. بعد از این ماجرا، زندان و تبعید و فشارهای فراوان وجود داشت و امام در آن روز جوان نبود. ... امام در آن سال - در سال شروع مبارزه - شصتوسه ساله بود. ... زندان رفتن و تبعید شدن برای کسی در آن سنین، کار آسانی نبود.... این جریان، درسال ۴۲ و ۴۳ به تبعید چهارده ساله امام، اول به ترکیه و بعد هم به عراق منتهی شد.
در دوران تبعید امام.... با اینکه در ایران نبود، اما از راه دور، مدت چهارده سال قضایای مبارزات اسلامی و نهضت اسلامی در ایران را به معنای واقعی کلمه رهبری کرد. در طول این مدت چهارده سال و بخصوص چند سال اخیر - یعنی از سالهای ۵۰ و ۴۹ تا ۵۴ و ۵۵ - شدّت اختناق و فشار زیاد بود. گروهها، گروهکها، احزاب سیاسی گوناگون، مخفی، مبارز، سیاسی، غیرسیاسی بهوجود میآمدند و همه در زیر فشارهای رژیم مضمحل میشدند و از بین میرفتند و یا بیخاصیت میشدند. با این که بعضی از آنها پشتیبانهای سیاسی بینالمللی هم داشتند؛ به بلوک شرق و غرب - بخصوص به شرق - متّصل بودند و از آن جا هدایت و کمک میشدند، اما نهضت امام متّکی به تشکیلات حزبی نبود. امام هیچ تشکیلات حزبی در داخل کشور نداشت؛ عدّهای شاگردان و دوستان و آشنایان به فکر او و متن مردم بودند. امام هم وقتی در اعلامیهها پیام میداد، مخاطب او، آن عده دوستان و آشنایان مخصوص او نبودند؛ مخاطب او، متن مردم بودند. او با متن مردم و توده مردم حرف میزد و آنها را هدایت میکرد و توانست در طول چهارده، پانزده سال، از راه دور این مایه فکر اسلامی و نهضت اسلامی را اوّلاً در ذهنها عمیق کند، ثانیاً در سطح جامعه توسعه دهد؛ دلهای جوانان و ذهنها و ایمانها را به آن متوجّه کند، تا زمینه برای آن انقلاب عظیم آماده شود. خیلیها در داخل کشور کارهای بزرگ و مخلصانه و فداکارانهای انجام میدادند، اما اگر مرکزیّت امام نبود، هیچکدام از این کارها نبود؛ همه این تلاشها شکست میخورد و همه این انسانها از نفس میافتادند. آن کسیکه از نفس نمیافتاد، او بود و دیگران هم به نیروی او قوّت و نیرو میگرفتند. بعد هم هدایت حقیقی یک حرکت انقلابی و یک نهضت بزرگ در طول مدت چهارده سال و عبور دادن آن از آن همه عقبات گوناگون توسط آن بزرگوار بود. طوری شد که افکار غیراسلامی و ضدّ اسلامی به انزوا گراییدند و به حاشیه رانده شدند؛ روزبهروز فکر اسلامی و این تفکّر منطقی و مستحکم و قوی، غلبه خود را بر افکار دیگر ثابت و آشکار کرد. در همه قضایای مهم، حضور امام محسوس بود... در ایران، در آن دوران چهارده ساله - بخصوص در این سالهای آخر - مبارزان اسلامی احساس تنهایی نمیکردند؛ همیشه احساس میکردند که امام با آنها مرتبط و متّصل است1378/03/14
لینک ثابت
بعد از گذشت حدود یک سالونیم از فوت مرحوم آیةاللَّه بروجردی، نهضت اسلامی شروع شد... در طول... مدت چهارده سال و بخصوص چند سال اخیر - یعنی از سالهای ۵۰ و ۴۹ تا ۵۴ و ۵۵ - شدّت اختناق و فشار زیاد بود. گروهها، گروهکها، احزاب سیاسی گوناگون، مخفی، مبارز، سیاسی، غیرسیاسی بهوجود میآمدند و همه در زیر فشارهای رژیم مضمحل میشدند و از بین میرفتند و یا بیخاصیت میشدند. با این که بعضی از آنها پشتیبانهای سیاسی بینالمللی هم داشتند؛ به بلوک شرق و غرب - بخصوص به شرق - متّصل بودند و از آن جا هدایت و کمک میشدند، اما نهضت امام متّکی به تشکیلات حزبی نبود1378/03/14
لینک ثابت