newspart/index2
جهاد فرهنگی / مجاهدت فرهنگی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
پیدایش شهر قم ، از یک حرکت جهادی و توأم با بصیرت

شهر قم شهر علم است، شهر جهاد است، شهر بصیرت است. بصیرت مردم قم یکی از آن نکات بسیار مهمی است که در طول این سی و چند سال همواره خود را نشان داده است. جالب است که پیدایش شهر قم هم ناشی بود از یک حرکت جهادی و توأم با بصیرت. یعنی خاندان اشعریون که آمدند این منطقه را محل سکونت خودشان قرار دادند، در واقع اینجا را پایگاهی کردند برای نشر معارف اهل‌بیت (علیهم‌السّلام)؛ یک مجاهدت فرهنگی را در اینجا شروع کردند. اشعریون قبل از آنکه به قم بیایند، جهاد در میدان نبرد هم انجام داده بودند؛ جهاد نظامی هم کرده بودند؛ بزرگِ اشعریون در رکاب جناب زیدبن‌علی (علیهماالسّلام) مبارزه کرده بود؛ لذا بود که حجاج‌بن‌یوسف بر اینها خشم گرفت و اینها مجبور شدند بیایند و این منطقه را با تلاش خود، با بصیرت خود، با دانش خود، منطقه‌ی علم قرار بدهند. همین هم موجب شد که حضرت فاطمه‌ی معصومه (سلام اللَّه علیها) وقتی به این ناحیه رسیدند، اظهار تمایل کردند که به قم بیایند؛ به خاطرِ بودن همین بزرگان اشعریون. آنها رفتند از حضرت استقبال کردند، حضرت را به این شهر آوردند و این بارگاه نورانی از آن روز و از بعد از وفات این بزرگوار در این شهر نورافشانی میکند. مردم قم که پدید آورنده‌ی این حرکت عظیم فرهنگی بودند، از آن روز پایگاه معارف اهل‌بیت را در این شهر تشکیل دادند و صدها عالم، محدث، مفسر و مبیّن احکام اسلامی و قرآنی را به شرق و غرب دنیای اسلام فرستادند. از قم، علم به اقصای خراسان و اقصای عراق و شامات رفت. این، بصیرت آن روزِ مردم قم است؛ که پیدایش قم بر اساس جهاد و بصیرت شد.
در دوران معاصر ما هم عیناً همین مسئله اتفاق افتاد؛ یعنی قم پایگاه برترین معارف اسلامی و الهی شد و به برکت مجاهدت و بصیرت و حضور علمای بزرگ، سرچشمه‌ای در این نقطه جوشید که شرق و غرب دنیای اسلام از آن بهره‌مند شده‌اند.
من دو مقطع مهم را یادآوری میکنم، که در این دو مقطع مهم قمی‌ها حقیقتاً نقش ایفاء کردند؛ نقشهای مؤثر و ماندگاری را مردم قم در این دو مقطع به وجود آوردند: یکی مقطع عاشورای سال ۴۲ و پانزده خرداد که دو روز بعد از عاشورا بود. روز عاشورا در همین مدرسه‌ی فیضیه مردم قم جمع شدند، فریاد و غریو امام را شنیدند، جانهاشان را لبریز کردند و دو روز بعد که خبر دستگیری امام بزرگوار را شنیدند، در صحن مطهر اجتماع کردند. این حرکت عظیم آنها موجب شد که نهضت روحانیت به رهبری امام بزرگوارمان در حصار حوزه محبوس و محصور نماند؛ بیاید وارد جامعه شود. پیشرو این کار، قمی‌ها بودند و این کار بزرگ را انجام دادند.
مقطع دیگر، مقطع سال ۵۶ است که عمق توطئه‌ی دشمن را در اهانت به امام بزرگوار درک کردند؛ فهمیدند مسئله چیست؛ صرفاً این نیست که خواسته‌اند به امام بزرگوار اهانتی بکنند. در شهر قم، اولین تظاهرات مردمیِ گسترده علیه آن حرکت خائنانه به وجود آمد. خون جوانان قمی در این خیابانها، در همین خیابان ارم، در خیابان چهارمردان بر روی زمین ریخته شد؛ جان دادند؛ با خون خودشان صدق سخن خودشان را اثبات کردند. در طول این سی سالِ بعد از پیروزی انقلاب، باز در همه‌ی مقاطع، این مردم مردمی هستند که با اخلاص، با صدق و صفا و با بصیرتِ مثال زدنی وارد میدان شدند. دشمن برای قم برنامه داشت، طرح داشت؛ اگر مردم قم بیدار نبودند، بابصیرت نبودند، طرحهای دشمنان درباره‌ی قم، طرحهای خطرناکی بود. بیداری مردم و حضور حوزه‌ی علمیه در این شهر موجب شده است که این شهر پایگاه بصیرت باشد.۱۳۸۹/۰۷/۲۷

لینک ثابت
جهاد فرهنگی

تدابیری انتظار نمی‏رفت- این برجستگی‏هائی که در دوره‏ی هشت سال دفاع مقدس به وجود آمد- اتفاق افتاد، با هزینه‏های زیادی هم همراه بود. چقدر جان عزیز فدا شد، چقدر ثروت مال‏ و ثروت وقت مصرف شد. شما امروز آن‏ها را در واقع با کار هنری خودتان بازآفرینی می‏کنید. همان تأثیراتی را که آن حادثه می‏توانست در یک نسل، در یک جامعه باقی بگذارد، شما با این نوشته‏ی خودتان، با این فیلم خودتان، با این کار هنری خودتان که بازآفرینی آن حادثه است، در مخاطب خودتان ایجاد می‏کنید. این خیلی کار بزرگی است، خیلی کار مهمی است؛ شما برای آن تابلوی پرشکوه و پر از ریزه‏کاری و ظرافت و زیبائی آئینه می‏شوید. خود این کار فرهنگی و کار هنری شما که روایت آن جهاد مقدس هست، جهاد است؛ زیرا سعی بر این بوده که آن مفاهیم والا به دست فراموشی سپرده بشود؛ برای این تلاش شده، کار شده. آن عزتی، اعتماد به نفسی، احساس اقتداری که از ناحیه‏ی معنویت رزمندگان ما و جامعه‏ی اسلامی ما احساس شد و توانست آن حادثه‏ی عجیب و شگفت‏انگیز- یعنی پیروزی در دفاع مقدس و شکست نخوردن در مقابل تهاجم این همه دشمن- را رقم بزند، آن خصوصیات، آن خصلتها، برای ملت ما، برای کشور ما، یکی از بزرگترین نیازهاست. این‏ها را بایستی نگه داریم و در مقابله‏ی با تلاشی که می‏شود برای به فراموشی سپردن آن‏ها، مقاومت کنیم. کار شما روایت دفاع مقدس و همین مجاهدت بزرگ است.۱۳۸۸/۰۶/۲۴
لینک ثابت
جهاد فرهنگی

باید دانست که رحمت الهی و کمک الهی بستگی دارد به حرکت و تلاش انسان مؤمن؛ به عمل صالح او. باید در میدان باشیم، باید احساس وظیفه را فراموش نکنیم؛ مجاهدت را فراموش نکنیم؛ جهاد در صحنه‏های مختلف، وظیفه‏ی ماست و ضامن پیشرفت و پیروزی ماست. در صحنه‏ی سیاسی هم جهاد هست، در صحنه‏ی فرهنگی هم جهاد هست، در صحنه‏ی تبلیغاتی و ارتباطاتی هم جهاد هست، در صحنه‏های اجتماعی هم جهاد هست. جهاد فقط جهاد نظامی نیست؛ انواع و اقسام عرصه‏های زندگی بشر، عرصه‏ی جهادند.۱۳۸۶/۰۵/۲۸
لینک ثابت
جهاد فرهنگی

سعی کنید هویت جهاد، تغییر پیدا نکند. اینی که شما میبینید هویت بعضی از اشخاص - فکرهایشان، ترکیبهای ذهنیشان - از ‌اول انقلاب تا حالا صد و هشتاد درجه عوض شده، این یک روال و ممشای طبیعی نیست که بگوئید طبیعتش همین است دیگر؛ ‌نخیر، هرگز اینجوری نیست. طبیعی این است که اگر انسان یک فکر و یک راهی را به منطق و استدلال پذیرفت، این را تا آن ‌نقطه‌ی آخرِ راه برود و اگر عمرش کفاف نداد، در این راه بمیرد. این طبیعی نیست که ما بگوئیم: یک راهی را حرکت کنیم برویم؛ ‌گاهی هم با شور و خیلی هیجان، بعد از یک نقطه، ناگهان زاویه بزنیم! بعد، این زاویه‌ها اینقدر ادامه پیدا کند که تبدیل شود به ‌عکس! این، به هیچ وجه طبیعی نیست.‌۱۳۸۶/۰۴/۲۵
لینک ثابت
جهاد فرهنگی

مگر مجموعه‏ی بسیجی- آن هم بسیجیِ انقلاب و دانشجوی انقلاب- می‏تواند نسبت به مسائل سیاسی کشور بی‏تفاوت یا بدون موضع و بدون نظر باشد؟! مگر چنین چیزی ممکن است؟! من، شما دانشجوهای بسیجی را توصیه می‏کنم به این که محافظه‏کار نشوید و همواره دانشجو و بسیجی- به همان معنای مثبت و پُرخون و پُرتپش- باقی بمانید. البته دنباله‏ی این که می‏گوئیم «محافظه‏کار نشوید» این است که «ولی هوشیار هم باشید». کاملًا هوشیار باشید. شعار می‏دهید: دانشجو بیدار است! بله، همین توقع هست؛ من می‏خواهم به شما عرض بکنم: بیدار باشید. بیداری دانشجو هم فقط بیزاری از امریکا نیست. امریکا چیست؟ امریکا به معنای یک منطقه‏ی جغرافیایی یا یک ملت مطرح است؟ یا نه، به عنوان یک حجم و هویت سیاسی، امنیتی، تشکیلاتی، فرهنگی که به چشم دیده نمی‏شود؟ آن هم تشکیلاتی با پشتوانه‏ی عظیم مالی و تجربه‏ی فراوان در کار تبلیغات و جنگ روانی. بیزاری از این، بیداری مضاعف لازم دارد. مثل بیداری در میدان جنگ نظامی نیست که شما اگر در سنگر بیدار باشید، به مجردی که دشمن کوچک‏ترین تحرکی نشان داد، او را هدف قرار بدهید. در جنگ فرهنگی، در جنگ سیاسی، در جنگ امنیتی، تحرک دشمن را درست نمی‏توان دید. گاهی اوقات، دشمن کار را به گونه‏ای ترتیب می‏دهد که حرف حقی، از زبان یک نفر صادر بشود! دشمن ناحق و باطل است، پس چرا می‏خواهد این حرف حق از زبان آن شخص صادر بشود؟ چون می‏خواهد پازل خودش را کامل کند. این پازل از صد یا دویست قطعه تشکیل شده؛ یک قطعه‏اش هم همین حرف حقی است که آن شخص باید بزند تا این پازل را کامل کند! اینجا این حرف حق را نباید زد. پازل دشمن را کامل نباید کرد. در این حد هوشیاری لازم است! بله، وارد سیاست بشوید و فکرِ سیاسی کنید؛ اما بسیار هوشیار. دشمن نباید بتواند از هیچ حرکت و اظهار و موضع‏گیری شما استفاده کند. این، اصل اول و یک خط قرمز است.
چطور دشمن را بشناسیم؟ چطور تمایلات او را کشف کنیم؟ چطور بفهمیم که این کار به نفع دشمن یا به ضرر دشمن است؟ این همان نقطه‏ی اساسی است. این همان جایی است که به اهتمام کامل، مطلقاً سهل‏انگاری نکردن و هوشیاری و بیداری کامل احتیاج دارد. اگر هم در جایی برای انسان مطلب روشن نیست، آنجا نباید حرکت کند. اگر دیدید زیر پا محکم است، پا بگذارید؛ اگر دیدید مشکوک است، پا نگذارید. بنابراین محافظه‏کار نباشید، اما هوشیار باشید؛ این، آن خط سیاسی است. البته سخت است و آسان نیست؛ اما شما هم مرد کارِ سختید؛ بسیجی هستید و باید این کار سخت را به عهده بگیرید.۱۳۸۶/۰۲/۳۱

لینک ثابت
جهاد فرهنگی

مکتب بسیج، مکتب مجاهدت معنوی و مخلصانه است. این مجاهدت، برای ملت و کشور و بالاتر از همه برای دین خدا و سرافرازی ‌پرچم آزادگی اسلامی در همه‌ی دنیاست. این مجاهدت خطراتی دارد. بالاترین خطر برای انسان، جان باختن است. در مکتب ‌بسیج، نام این جان باختن» شهادت «است. شهادت بالاترین ارزش عاشورایی انسان و بالاترین ارزش در معیار ارزش‌های معنوی ‌است. در روایت وارد است: »فوق کل ذی برّ برٌّ حتی یقتل الرّجل فی سبیل‌اللَّه «بالاتر از هر فضیلتی، ارزشی و معنویتی، ارزش ‌دیگری وجود دارد، تا وقتی که فرد به شهادت میرسد، که بالاترین ارزشهاست. آن معنای جهاد است و این معنای شهادت است‌.‌
افرادی به نیابت از دشمنان عزت این ملت سعی کردند جهاد را بدنام کنند. الان میدانید در کشورهایی از منطقه‌ی ما، سعی ‌امریکاییها بر این است که آیات جهاد را از کتابهای درسی بیرون بیاورند؛ اصرار کردند که باید این کار را بکنید؛ بعضی از دولتهای ‌ضعیف و زبون هم این را قبول کردند. میخواهند جهاد را از آیات قرآن و تعالیم دینی خارج کنند؛ چون ضامن عزت ملتهای ‌اسلامی و امت اسلامی و بزرگترین سنگر و حصن حصین مقاومت، جهاد فی‌سبیل‌اللَّه است. شهادت را به عنوان یک عمل ‌ساده‌لوحانه معرفی کردند، که خود برترین ارزشهایی است که جهاد به دنبال دارد. جهاد وقتی میتواند اثر خودش را به‌طور کامل ‌نشان دهد که با دل نهادن به شهادت همراه باشد.‌۱۳۸۴/۰۶/۰۲

لینک ثابت
جهاد, جهاد فرهنگی, جهاد سیاسی, جهاد نظامی, جنگ سیاسی, جنگ فرهنگی

در میدان نبرد، كارزار همیشه نظامی نیست؛ گاهی سیاسی است؛ گاهی هم فرهنگی است.۱۳۸۴/۰۲/۱۲
لینک ثابت
جهاد فرهنگی

دنیای اسلام پس از رخوت و خواب آلودگی درازمدت و خسارت بار خود که سرانجام به سیطره سیاسی و فرهنگی بیگانگان انجامید و منابع مادی و بشری‏اش در خدمت رشد و اقتدار و سلطه دشمنانش قرار گرفت، اکنون خود را بازیافته و به مرور، در برابر غارتگران و حرامیان، جبهه گرفته است.
نسیم بیداری اسلامی در همه جای جهان اسلام وزیده و پا نهادن اسلام به عرصه عمل، به مطالبه ای جدی بدل شده است. نظریه «اسلام سیاسی» جایگاهی والا در ذهن نخبگان یافته و در مد نگاه آنان، افقی روشن و امیدبخش گشوده است.

با افول اندیشه‏های وارداتی و پرجنجال، همچون سوسیالیسم و مارکسیسم و به خصوص با دریده شدن پرده ریا و فریب از روی دمکراسی لیبرال غرب، سیمای عدالتخواه و آزادی‏بخش اسلام، از همیشه آشکارتر گشته و بی‏رقیب، در صدر آرزوهای عدالتخواهان و آزادی‏طلبان و نخبگان و اندیشمندان نشسته است. جوانان و جوانمردان بسیاری در کشورهای مسلمان به نام اسلام و در آرزوی حکومت عدل اسلامی به جهاد سیاسی و فرهنگی و اجتماعی روی آورده‏اند و عزم ایستادگی در برابر تحمیل و سلطه بیگانگان مستکبر را در جوامع خود گسترش می‏دهند.۱۳۸۲/۱۱/۰۸

لینک ثابت
جهاد فرهنگی

هرجا شما تلاش و مجاهدت کنید، مطمئن باشید کمک الهی بالای سرتان است. بله؛ اگر تنبلی کنیم، کنار ‌بنشینیم، محاسبه بد بکنیم و فریب بخوریم، کمک الهی از ما گرفته خواهد شد. دیگر نباید از خدا شکایت ‌کنیم که چرا به ما کمک نکرد؛ از خودمان باید شکایت کنیم و خودمان را باید ملامت نماییم. کسانی که ‌تلاششان مؤثّر است، اگر وارد میدان کار و تلاش شوند و از اراده و فکر و جان و جسمِ خودشان مایه بگذارند، ‌حتماً کمک الهی بالای سر آنها و در اختیار آنهاست.‌۱۳۸۲/۱۰/۱۴
لینک ثابت
جوان, جهاد, همکاری, اخلاق اسلامی, تحصیل علم و دانش, تحقیق و پژوهش علمی, تولید علم, حرکت علمی ایران, عرصه علم, جهاد علمی, جهاد سیاسی, جهاد فرهنگی

من جوانان عزیز را به یك مجاهدت حقیقی دعوت می‌كنم. مجاهدت فقط جنگیدن و به میدان جنگ رفتن نیست. كوشش در میدان علم، اخلاق، همكاریهای سیاسی و تحقیق نیز برای مردم جهاد محسوب می‌شود.۱۳۸۱/۱۲/۰۶
لینک ثابت
جهاد, تحقیق و پژوهش علمی, اخلاق اسلامی, همکاری, تولید علم, حرکت علمی ایران, عرصه علم, تحصیل علم و دانش, جهاد علمی, جهاد سیاسی, جهاد فرهنگی

كوشش در میدان علم، اخلاق، همكاریهای سیاسی و تحقیق نیز برای مردم جهاد محسوب می‌شود.۱۳۸۱/۱۲/۰۶
لینک ثابت
جهاد, فرهنگ, فرهنگ‌سازی, کار فرهنگی, تولید فکر, جهاد فرهنگی, جهاد فکری

ایجاد فرهنگ و اندیشه‌ی صحیح در جامعه جهاد است.۱۳۸۱/۱۲/۰۶
لینک ثابت
جهاد فرهنگی

بسم الله الرّحمن الرّحیم‏

رحلت عالم مجاهد آیت‏اللّه آقای حاج سید محمد شیرازی رحمة اللّه علیه را به بیت شامخ و معظم شیرازی و بخصوص به خانواده‏ی محترم و فرزندان مکرم ایشان و نیز به همه‏ی‏ دوستداران و ارادتمندان آن مرحوم بخصوص به حضرات کربلائیهای مقیم ایران صمیمانه تسلیت عرض می‏کنم.

آن عالم بزرگوار سالهای متمادی از عمر خویش را در عراق و ایران صرف جهاد فرهنگی و سیاسی برای اعلای کلمه‏ی اسلام و ترویج مکتب اهل بیت علیهم‏السّلام نموده و زحمات فراوانی تحمل کردند. تألیفات متعدد ایشان در علوم اسلامی و مبارزه با صهیونیزم و استکبار، متضمن مجموعه‏ی بزرگی از معارف دینی و سیاسی است و سعی مشکور و مجاهدت مقبولی در درگاه خداوند متعال است. إن شاء اللّه. از خداوند متعال علوّ درجات و حشر با اجداد طاهرینش را برای آن عالم بزرگوار مسئلت می‏کنم.۱۳۸۰/۰۹/۲۶

لینک ثابت
جهاد فرهنگی

بخش مهمی از سوره‏ی بقره و بعضی از سوره‏های دیگر قرآن مربوط به برخورد و مبارزه‏ی فرهنگی پیغمبر با یهود است. چون گفتیم این‏ها فرهنگی بودند؛ آگاهیهایی داشتند؛ روی ذهنهای مردم ضعیف الایمان اثرِ زیاد می‏گذاشتند؛ توطئه می‏کردند؛ مردم را ناامید می‏کردند و به جان هم می‏انداختند. این‏ها دشمن سازمان‏یافته‏ای بودند. پیغمبر تا آنجایی که می‏توانست، با این‏ها مدارا کرد؛ اما بعد که دید این‏ها مدارابردار نیستند، مجازاتشان کرد. پیغمبر، بیخود و بدون مقدّمه هم سراغ این‏ها نرفت؛ هرکدام از این سه قبیله عملی انجام دادند و پیغمبر برطبق آن عمل، آن‏ها را مجازات کرد. اوّل، بنی قینقاع بودند که به پیغمبر خیانت کردند؛ پیغمبر سراغشان رفت و فرمود باید از آنجا بروید؛ این‏ها را کوچ داد و از آن منطقه بیرون کرد و تمام امکاناتشان برای مسلمانها ماند. دسته‏ی دوم، بنی نضیر بودند. این‏ها هم خیانت کردند- که داستان خیانت‏هایشان مهم است- لذا پیغمبر فرمود مقداری از وسایلتان را بردارید و بروید؛ این‏ها هم مجبور شدند و رفتند. دسته‏ی سوم بنی قریظه بودند که پیغمبر امان و اجازه‏شان داد تا بمانند؛ این‏ها را بیرون نکرد؛ با این‏ها پیمان بست تا در جنگ خندق نگذارند دشمن از طرف محلاتشان وارد مدینه شود؛ اما این‏ها ناجوانمردی کردند و با دشمن پیمان بستند تا در کنار آن‏ها به پیغمبر حمله کنند! یعنی نه فقط به پیمانشان با پیغمبر پایدار نماندند، بلکه در آن حالی که پیغمبر یک قسمت مدینه را- که قابل نفوذ بود- خندق حفر کرده بود و محلات این‏ها در طرف دیگری بود که باید مانع از این می‏شدند که دشمن از آنجا بیاید، این‏ها رفتند با دشمن مذاکره و گفتگو کردند تا دشمن و آن‏ها- مشترکاً- از آنجا وارد مدینه شوند و از پشت به پیغمبر خنجر بزنند! پیغمبر در اثنای توطئه‏ی این‏ها، ماجرا را فهمید. محاصره‏ی مدینه، قریب یک ماه طول‏ کشیده بود؛ در اواسط این یک ماه بود که این‏ها این خیانت را کردند. پیغمبر مطّلع شد که این‏ها چنین تصمیمی گرفته‏اند. با یک تدبیر بسیار هوشیارانه، کاری کرد که بین این‏ها و قریش به هم خورد- که ماجرایش را در تاریخ نوشته‏اند- کاری کرد که اطمینان این‏ها و قریش از همدیگر سلب شد. یکی از آن حیله‏های جنگیِ سیاسیِ بسیار زیبای پیغمبر همین‏جا بود؛ یعنی این‏ها را علی‏العجاله متوقف کرد تا نتوانند لطمه بزنند. بعد که قریش و همپیمانانشان شکست خوردند و از خندق جدا شدند و به طرف مکه رفتند، پیغمبر به مدینه برگشت. همان روزی که برگشت، نماز ظهر را خواند و فرمود نماز عصر را جلوِ قلعه‏های بنی قریظه می‏خوانیم؛ راه بیفتیم به آنجا برویم؛ یعنی حتّی یک شب هم معطل نکرد؛ رفت و آن‏ها را محاصره کرد. بیست و پنج روز بین این‏ها محاصره و درگیری بود؛ بعد پیغمبر همه‏ی مردان جنگی این‏ها را به قتل رساند؛ چون خیانتشان بزرگتر بود و قابل اصلاح نبودند. پیغمبر با این‏ها این‏گونه برخورد کرد؛ یعنی دشمنیِ یهود را- عمدتاً در قضیه‏ی بنی قریظه، قبلش در قضیه‏ی بنی نضیر، بعدش در قضیه‏ی یهودیان خیبر- این‏گونه با تدبیر و قدرت و پیگیری و همراه با اخلاق والای انسانی از سر مسلمانها رفع کرد. در هیچ‏کدام از این قضایا، پیغمبر نقض عهد نکرد؛ حتّی دشمنان اسلام هم این را قبول دارند که پیغمبر در این قضایا هیچ نقض عهدی نکرد؛ آن‏ها بودند که نقض عهد کردند.۱۳۸۰/۰۲/۲۸
لینک ثابت
جهاد فرهنگی

من می‏خواهم محیط دانشگاه و جوان دانشجوی خودمان را توجّه بدهم که مواظب تئوریهای وارداتی غربی که هیچ هدفی جز حفظ آن روابط تحکّم‏آمیز غرب با کشورهایی از قبیل کشور ما را ندارد، باشند. البته تحت نامهای مختلف، بسیار حرفها زده می‏شود؛ اما هدف یک چیز بیشتر نیست. این انقلاب و این نظام و این حرکت عظیم مردمی آمده و این سلطه و اتوریته‏ی تحکّم‏آمیز غربی را در این کشور شکسته است. امروز در کشور ما ارزشهای غربی به صورت قانونی و رایج وجود ندارد. امروز دادن منافع کشور به بیگانگان، در کشور ما یک امر مذموم محسوب می‏شود. امروز سفره‏ای را که با هزاران طمع در این کشور پهن کرده بودند بخصوص آمریکاییها جمع شده می‏بینند. این برای مراکز قدرت و تسلّط جهانی، خسارت کمی نیست. برای برگرداندن اوضاع به صورت قبلی چه کار کنند؟ اوایل انقلاب ناشیانه آمدند و جنگِ روبه‏رو راه انداختند؛ ولی وقتی بینیشان به خاک مالیده شد، فهمیدند راهش این نیست. لذا به جنگ فرهنگی متوسّل شدند. جنگ فرهنگی کار آسانی نیست؛ کار زبدگان است. لذا زبدگان می‏نشینند فکر می‏کنند و نسخه می‏نویسند و متأسفانه عدّه‏ای هم در داخل همانها را رله می‏کنند! آن‏ها حرفهایی را می‏زنند، عدّه‏ای هم فارسیِ آن را می‏گویند و شکل بومی به آن حرفها می‏دهند! باید مراقب این‏ها بود.۱۳۷۹/۱۲/۲۲
لینک ثابت
جهاد فرهنگی

دشمن مستکبر که بیداری امت اسلامی، تهدیدکننده‏ی مطامع و منافع نامشروع اوست، مهم‏ترین سلاحی که در برابر این موج فزاینده در دست دارد، سلاح روانی است: نومیدسازی، تحقیر هویت، به رخ کشیدن قدرت و تمکّن مادی خویش. امروز و در آینده هزاران ابزار تبلیغی به کار افتاده و خواهد افتاد که مسلمانان را از آینده‏ی درخشان نومید و یا به آینده‏ای که منطبق با نیّات پلید خود آنان است ترغیب کنند. این جنگ فرهنگی و روانی از آغاز دوران استعمار تاکنون، کاری‏ترین ابزار غرب در سلطه‏گری‏اش بر کشورهای اسلامی بوده است. آماج این تیر زهرآلود، نخست نخبگان و روشن‏فکران و سپس توده‏ی مردم‏اند. مبارزه با این ترفند جز با روی‏گردانی از فرهنگ تحکّم‏آمیز و تحمیلی غرب ممکن نیست. فرهنگ غربی باید به‏وسیله‏ی نخبگان و روشن‏فکران، پالایش شود. عناصر مفید آن جذب، و اجزاء زیانبار و مخرّب و فسادانگیز آن از ذهن و عمل جامعه‏های اسلامی طرد شود. معیار در این پالایش بزرگ، حکمیّت فرهنگ اسلامی و اندیشه‏های بارور و راهگشا و هدایت‏گر قرآن و سنت است. این یک‏فصل اساسی از مبارزه‏ی همه‏جانبه و خوش عاقبتی است که علمای دینی و روشن‏فکران و نخبگان سیاسی در سراسر جهان اسلام بر عهده دارند. به امید آنکه حج امسال بتواند عزم همگان را در پیمودن این راه پربرکت و پرافتخار، راسخ و جازم کند.۱۳۷۹/۱۲/۱۲
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
ایران همدل

شرکت در پویش ایران همدل

ورود به صفحه پرداخت