newspart/index2
حمایت استکبار از عراق در جنگ تحمیلی / حمایت استکبار از عراق در جنگ ایران و عراق
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
تلاش غرب برای رئیس جمهوری صدام

چرا[دشمنان انقلاب مرعوب شدند]؟ برای خاطر اینکه دیدند این انقلاب در بین ملّتهای مسلمان در همه‌ی دنیا مورد استقبال قرار گرفت؛ در کشورهایی که رؤسای آن کشورها وابسته‌ی به آمریکا بودند، ملّتها در همان کشورها به نفع انقلاب اسلامی شعار دادند. سال ۵۸ و ۵۹ در اوّل انقلاب، تقریباً در همه‌ی کشورهای اسلامی به نفع انقلاب اسلامی حرف زدند و شعار دادند و خطبه خواندند و مقاله منتشر کردند. این [پدیده] اینها را واقعاً متوحّش کرد؛ دیدند ایران که از دستشان رفت -[قبلاً] بر ایران مسلّط بودند- بیم این هست که تسلّط فرهنگ انقلاب بر ملّتها، [شیوع آن] در میان ملّتهای مسلمان موجب بشود که سایر کشورهای اسلامی و سایر دولتهای اسلامی هم از دستشان برود؛ لذا درصدد برآمدند به هر قیمتی هست این انقلاب را نابود کنند؛ جنگ رژیم بعثیِ صدّام علیه ایران از اینجا شروع شد.

صدّام یک شخصیّتی بود که آنها میدانستند -یعنی [او را] می‌شناختند؛ شخصیّت‌های سیاسی را می‌شناسند- زمینه‌ی یک حرکت خودخواهانه و متکبّرانه و ظالمانه در این آدم وجود داشت؛ به‌طور طبیعی آدم متعرّضِ متجاوزی بود. در هنگام انقلاب هم صدّام رئیس‌جمهور عراق نبود، رئیس‌جمهور عراق فرد دیگری بود -احمد حسن ‌البکر بود- [امّا] جوری ترتیب دادند که او برود کنار و این بشود رئیس‌جمهور عراق تا وادارش کنند، تشویقش کنند، تهییجش کنند برای اینکه حمله‌ی نظامی به ایران بکند. حمله‌ی نظامی به ایران [هم] اوّل به بهانه‌ی این بود -یعنی این‌جور میگفتند و شعار میدادند- که میخواهند مناطق نفت‌خیز را از ایران جدا کنند و به عراق متّصل کنند؛ اینها [فقط] حرف بود؛ بحثِ مناطق نفت‌خیز نبود؛ بحثِ اصلِ حکومت بود، اصلِ انقلاب بود؛ میخواستند انقلاب را نابود کنند. آمریکا و اروپای قدرتمند -حالا کشورهای درجه‌ی دو و سه‌ی اروپا اهمّیّتی نداشتند امّا اروپای اصلی یعنی انگلیس، یعنی فرانسه، یعنی آلمان، یعنی ایتالیا، این کشورهایی که در اروپا موقعیّتی داشتند، توانایی‌ای داشتند- یکسره همه پشت ‌سر صدّام قرار گرفتند و هرچه توانستند به او کمک کردند؛ ‌هرچه توانستند کمک کردند!1396/12/19

لینک ثابت
حمایت شرق و غرب از عراق در جنگ تحمیلی

لشکرهای رژیم صدّام در اوّل جنگ، لشکرهای معدودی بودند، امکاناتشان هم امکانات متعارف بود [امّا] با گذشت زمان -هرچه زمان گذشت، شش ماه گذشت، یک سال گذشت، دو سال گذشت- روزبه‌روز به این امکانات افزوده شد. خب جنگ امکانات را از بین میبرد، ما مثلاً اوّل جنگ یک مقدار تانک داشتیم، بعد بعضی‌اش از بین رفت؛ فرض کنید که مقداری توپخانه داشتیم، بعضی‌اش از بین رفت؛ مهمّات داشتیم خیلی‌هایش از بین رفت؛ قهراً در جنگ مصرف میشود، جنگ امکانات را کم میکند؛ هرچه جنگ پیش میرفت، امکانات رژیم بعثی چند برابر میشد؛ چه کسی به او میداد؟ فرانسه، انگلیس، آلمان، آمریکا؛ شوروی هم که ضدّ آمریکا بود، در این قضیّه همراه آمریکا وارد میدان شد، آن هم به دلیل خاصّ خود: [چون] شوروی تعداد نسبتاً زیادی جمهوری‌های مسلمان دارد؛ حرکت اسلامی، انقلاب اسلامی در ایران موجب میشد که آن جمهوری‌ها به فکر هویّت اسلامی خودشان بیفتند؛ دولت شوروی حاضر نبود، لذا او هم در این قضیّه -در قضیّه‌ی جنگ علیه ما، در قضیّه‌ی مبارزه‌ی علیه ما- کنار آمریکا، دشمن دیرین خودش ایستاد. پس شد آمریکا، شوروی، ناتو -[اعضای] پیمان ناتو که اروپا و آمریکا و مانند اینها هستند- و همه‌ی قدرتهای مسلّط دنیا که پشت‌ سر صدّام قرار گرفتند علیه جمهوری اسلامی، برای اینکه جمهوری اسلامی را از بین ببرند؛ هدف این بود؛ هدف، فتح خرّمشهر یا قصر شیرین یا مانند اینها نبود، هدف این بود که بیایند؛ کمااینکه همان اوّل کار صدّام گفت که ما امروز اینجا مصاحبه میکنیم، یک هفته‌ی دیگر در تهران مصاحبه خواهیم کرد؛ این‌جوری برنامه‌ریزی کرده بود. این، عامل جنگ بود؛ یعنی جنگ تحمیلی یک توطئه‌ی عظیم بین‌المللیِ قدرتمندترین قدرتهای دنیا بود علیه جمهوری اسلامیِ تازه پدید آمده. مثل اینکه همه‌ی حیوانات وحشی بخواهند به یک انسان تنها و بی‌سلاح و بی‌دفاع حمله کنند؛ در واقع این‌جوری بود.

جمهوری اسلامی، آن روز نه نیروهای مسلّح‌ منظّمی داشت، نه دستگاه اطّلاعاتی مرتّب و منظّمی داشت -اوّل انقلاب بود دیگر، همه‌چیز به‌هم ریخته بود- جمهوری اسلامی تنها چیزی که داشت، ملّت باایمان و رهبر مقتدری مثل امام بزرگوار بود؛ این تنها چیزی بود که ملّت داشت. همین کشور فرانسه در وسط جنگ، پیشرفته‌ترین هواپیماها و بالگردهای خودش را داد به عراق؛ همین کشور آلمان، موادّ شیمیایی و سمّی را در اختیار رژیم صدّام گذاشت برای اینکه بتواند در جبهه‌های جنگ از موادّ شیمیایی استفاده کند.

اینهایی که امروز به اتّهام مصرف موادّ شیمیایی، فلان گروه را، فلان کشور را مورد تهاجم قرار میدهند، رسماً، علناً موادّ شیمیایی را در اختیار صدّام قرار دادند که او بمب شیمیایی درست کند، سلاح شیمیایی درست کند و در جبهه‌ها به‌ کار ببرد و به ‌کار برد و ما هنوز بعد از گذشت ۳۰ سال از پایان جنگ -تقریباً ۲۹ سال از پایان جنگ میگذرد- هنوز کسانی را داریم در بین رزمندگانمان و کم هم نیستند که به‌خاطر آلودگی‌های شیمیاییِ آن روز دچارند، گرفتارند، خیلی‌ها هم در این راه شهید شده‌اند. انگلیس‌ها کمک کردند، آمریکایی‌ها کمک کردند، نقشه‌های جنگی و ماهواره‌هایشان کمک کردند، همه‌ی دستگاه‌های شیطانی عالم به این شیطانِ بدبختِ متکبّرِ مغرورِ خودخواه -یعنی صدّام- کمک کردند علیه جمهوری اسلامی، که این جنگ به وجود بیاید و این جنگ ادامه پیدا کند و این جنگ با پیروزی او تمام بشود. البتّه همه‌ی این تلاشها مثل تیری بود که به سنگ بخورد، به خاک بخورد؛ و علی‌رغم همه‌‌ی آنها، هشت سال خودشان را کشتند که یک وجب از خاک جمهوری اسلامی را در اختیار بگیرند، [امّا] نتوانستند؛ در طول هشت سال، ملّت ایران بر تمام این قدرتها پیروز شد.1396/12/19

لینک ثابت
شروع صنعت موشکی با برد بیست کیلومتر

یک روزی بود که این کشور ــ همین تهران که شما حالا بحمداللّه با خیال راحت و با امنیّت [در آن] رفت‌وآمد میکنید ــ زیر موشکهای صدّام بود؛ خیلی از شماها شاید آن‌وقت در دنیا نبودید. ما هیچ وسیله‌ی دفاع نداشتیم، [درحالی‌که] همه به صدّام کمک میکردند؛ آمریکا برای همین موشکها و برای ابزارهای دفاعی و حتّی برای نقشه‌ی میدان جنگ به صدّام کمک میکرد؛ ماهواره‌هایش و دیگران کمک میکردند. فرانسه کمک میکرد؛ فرانسه، هم موشک میداد، هم هواپیما میداد. آلمان کمک میکرد؛ موادّ شیمیایی میداد. میدانید در موارد زیادی لشکر صدّام کار شیمیایی کردند. ما چقدر جانباز شیمیایی داریم، چقدر از آنها از دنیا رفتند! موادّش را آلمان به اینها میداد. آلمان موادّ شیمیایی در اختیار اینها میگذاشت که اینها بمب شیمیایی درست کنند. حتّی گاهی شاید بمب شیمیایی هم بهشان میداد؛ همه کمک کردند؛ ما دست‌خالی بودیم، وسیله‌ای نداشتیم؛ [لذا] به فکر افتادیم که باید خب وسیله‌ی دفاعی درست کنیم. شروع کردیم؛ از صفر در واقع شروع کردیم. من اگر بگویم به شما و تصویر کنم ــ که حالا متأسّفانه وقت نیست ــ که اوّلین چیزی که ما توانستیم پرتاب کنیم که بُردش هم حدود بیست کیلومتر بود چه بود، ممکن است خنده‌تان بگیرد! [وسیله‌ای] مثل یک ناو‌دان درست کرده بودند که ما مثلاً فرض کنید بتوانیم موشک آرپی‌جی را با یک شکلی از روی این ناو‌دان پرتاب کنیم، که مثلاً حدود پانزده کیلومتر یا بیست کیلومتر هم برود؛ این‌جوری شروع شد. بعد توانستیم توانایی‌ها را بیشتر کنیم. وقتی توانایی‌هایمان زیاد شد و دشمن دید که ما میتوانیم مقابله‌به‌مثل کنیم، متوقّف شد؛ این تجربه‌ی ما است. ما اگر چنانچه قدرت دفاعیِ خودمان را افزایش ندهیم، دشمنان ما جَری خواهند شد، گستاخ خواهند شد، تشویق خواهند شد به اینکه به ما حمله کنند. باید قدرت دفاعی‌ ما جوری باشد که دشمن تشویق نشود به یک اقدام و به دست از پا خطا کردن.1396/07/26
لینک ثابت
مصادیق خیانت های غرب بر علیه ملت ایران

یکی از چیزهایی که نفوذ در باورهای مردم هدف قرار میگیرد این است که خیانتهای غرب را فراموش کنند. آقایان! ما از غرب صدمه دیده‌ایم. در تبلیغات جهانی تکیه میکنند روی اینکه چرا در جمهوری اسلامی، بعضی‌ها -گاهی هم اسم بنده را بالخصوص می‌آورند- با غرب مخالفند، چرا با آمریکا مخالفند. باید فراموش نکنیم که غرب با ما چه کرده. من طرف‌دار قطع رابطه‌ی با غرب نیستم -حالا این را هم عرض خواهم کرد- این را همه میدانند. من هشت سال رئیس‌جمهور بودم، با همین کشورها و با همین رؤسای جمهور نشسته‌ام، برخاسته‌ام و صحبت کرده‌ام. الان هم همین‌جور است؛ الان هم ازجمله‌ی برنامه‌های میهمانهای آقای رئیس‌جمهور ملاقات با بنده است. در حرفها هم که با همدیگر فحش و فحش‌کاری نمیکنیم؛ حرف میزنیم و تفاهم میکنیم. ما مخالف ارتباط با غرب نیستیم [امّا] مسئله این است که بدانیم با چه کسی داریم تعامل میکنیم و بدانیم طرف ما چه کسی است.

غرب، کشورهای غربی، از اواسط دوران قاجار، علیه کشور ما فعّالیّتهایشان را شروع کردند؛ ضعف سلاطین قاجار موجب شد اینها دائماً همین‌طور امتیاز بگیرند، مدام فشار بیاورند، مدام دایره‌ی زندگی ما را تنگ کنند و پیشرفتهای ما را متوقّف کنند. بعد به این نتیجه رسیدند که باید یک نفر از خودشان را بیاورند، که آوردند؛ رضاخان از خودشان بود. حالا بعضی‌ها همین را هم دارند خدشه میکنند و [میگویند] رضاخان را انگلیس‌ها نیاوردند؛ یک امر به این وضوح را که خودهایشان اقرار کردند، تکرار کردند، خود انگلیس‌ها گفتند، خود مسئولان حکومت طاغوت این را مکرّر گفتند، امّا اینها دارند انکار میکنند. واقع قضیّه این است که رضاخان را آوردند، بعد که احساس کردند ممکن است آن‌چنان‌که مایلند در مشتشان نچرخد، او را برداشتند و پسرش را گذاشتند. بعد که باز از درون کشور یک حرکتی به‌عنوان نهضت ملّی شروع شد، سرکوب کردند و بیست‌وهشتم مرداد را به‌وجود آوردند. بعد از بیست‌وهشتم مرداد، دستگاه جهنّمی ساواک را به‌وجود آوردند. اینها را غربی‌ها کردند، اینها را همین انگلیس‌ها کردند؛ بعد از انگلیس‌ها نوبت آمریکایی‌ها بود. کشاورزی کشور را نابود کردند، پیشرفت علمی کشور را متوقّف کردند، مغزهای فعّال را دزدیدند و بردند یا متوقّف کردند، طبقه‌ی جوان را به فساد و لاابالی‌گری و اعتیاد و مشروب‌خواری و مانند اینها کشاندند؛ این کارهایی است که غرب در کشور ما کرده. نمیگویم ماها بی‌تقصیر بودیم، امّا اداره‌ی کار و تدبیر کار دست آنها بوده است و آنها کرده‌اند. تقصیر ما این است که ما در صدد علاج برنیامدیم، در صدد مقاومت برنیامدیم. امروز هم اگر مقاومت نکنیم، همان آش است و همان کاسه؛ بازهم همین خواهد شد.

بعد، انقلاب اسلامی رخ داد؛ از روز اوّلی که انقلاب رخ داد غرب شروع کرد با ما مخالفت کردن. نه فقط مخالفت [بلکه] بنا کرد معارضه کردن. به صدّام اینها کمک کردند، به ضدّ انقلاب‌ها در بخشهای مرزی کشور اینها کمک کردند؛ هم پول دادند، هم سلاح دادند، هم کمک سیاسی و فکری کردند. علیه انقلاب و دستگاه انقلاب و شخص امام راحل (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) و مسئولین انقلابی اینها بودند که شایعه‌پراکنی کردند، لجن‌پراکنی کردند و دشمنی کردند. در جنگ هرچه توانستند به صدّام کمک کردند؛ بمباران شهرهای ما به‌وسیله‌ی صدّام انجام گرفت امّا با پشتیبانی آنها؛ اگر آنها نبودند صدّام نمیتوانست این کار را انجام بدهد. [سلاح] شیمیایی را آنها به صدّام دادند، موشک را آنها دادند، میراژ را آنها دادند، برنامه‌های جنگی را آنها برایش تنظیم کردند، این صحنه‌های جنگ به‌وسیله‌ی آنها طرّاحی شد، عکسهای هوایی از رفت‌وآمدهای سربازهای ما را آمریکایی‌ها به عراق و به صدّام دادند؛ با ما این‌جوری رفتار کردند. بعد [هم] که جنگ تمام شد، تحریمها را آنها بر ما تحمیل کردند. ما با اینها مخالفتی [و دشمنی‌ای] نکردیم؛ خود ما یک بنائی را گذاشتیم و گفتیم ما به این بنا وفاداریم؛ اینها برای اینکه ما این بنا را گذاشتیم و مستقل از آنها است و تابع آنها نیست شروع کردند با ما دشمنی کردن. چه کار کنیم ما؟
من میبینم بعضی از برادران ما گاهی اوقات میگویند که ما باید با همه‌ی دنیا رابطه داشته باشیم؛ خب بله، با همه‌ی دنیا -البتّه منهای آمریکا و رژیم صهیونیستی- باید رابطه داشته باشیم؛ ما مشکلی نداریم. اوّلاً همه‌ی دنیا فقط اروپا و فقط غرب نیست؛ در همین حدود چهار سال قبل از این و در همین شهر تهران، مگر اجلاسی تشکیل نشد که بیش از ۱۳۰ یا ۱۴۰ کشور در آن شرکت کردند؟ حدود چهل یا بیشتر رئیس دولت و رئیس کشور شرکت کردند؛ از همه جا آمدند اینجا و در اجلاس غیر متعهّدها شرکت کردند. ما مشکلی نداریم با اینها؛ دنیا که فقط اروپا نیست؛ دنیا جای وسیعی است. قدرتها هم امروز در دنیا پخش شده و تقسیم شده؛ شرق دنیا -یعنی منطقه‌ی آسیا- امروز مرکز یک قدرت عظیمی است. ما با اینها ارتباط داریم؛ ما حرفی نداریم. با اروپا هم ما مشکلی نداریم، اروپایی‌ها با ما مشکل ایجاد کرده‌اند. بنده به یکی از این رؤسای اروپایی که اخیراً اینجا آمده بود گفتم که اروپا باید خودش را از تبعیّت آمریکا در سیاستهایش نجات بدهد. اروپایی‌ها تبعیّت از سیاست آمریکا کردند؛ او ما را تحریم کرد، اینها هم تبعیّت کردند؛ او علیه ما تبلیغات کرد، اینها هم تبعیّت کردند. خب، ما چه کار کنیم؟ در قضایای مختلف، اروپایی‌ها بودند که ابتدای به دشمنی کردند. سر قضیّه‌ی آن قهوه‌خانه‌ی میکونوس، رئیس‌جمهور وقت ما را متّهم کردند و به دادگاه میخواستند بکشانند؛ اسمش را به‌عنوان متّهم در دادگاه مطرح کردند! خب چه‌کار کنیم ما با اینها؟ برویم التماس کنیم؟ برویم بگوییم آقا با ما بهتر از این باشید؟ ما کاری نکردیم با اینها؛ اینها هستند که دشمنی میکنند. اگر ما در مقابل دشمنی دشمنانمان با شجاعت و با اقتدار نایستیم، ما را خواهند خورد، خواهند بلعید. «ما» که میگویم، یعنی کشور را، یعنی ملّت را؛ وَالّا شخص بنده و امثال بنده که اهمّیّتی نداریم؛ کشور را [خواهند بلعید]. ما مسئول کشوریم، مسئول ملّتیم، مسئول تاریخیم؛ نباید اجازه بدهیم. خب، بنابراین اینها رفتارشان با ما این‌جوری بوده.1394/12/20

لینک ثابت
مصادیق برخورد غربی ها با ملت ایران در نود سال اخیر

در کشور خود ما، برخورد غربى‌‌ها و دست‌‌اندرکاران تمدن کنونى غرب در طول این صدسال اخیر، هشتاد نود سال اخیر، با کشور ما چگونه بوده. ما این‌‌همه تجربه‌‌ى ضربه زدن از سوى غرب داریم. عده‌‌اى هستند در کشور - روشنفکران غرب‌‌گرا، غرب‌‌زده، دلباخته‌‌ى غرب - این تجربه‌‌ها در مقابل چشم آنها است، [اما] از این تجربه‌‌ها درس نمیگیرند. خب، آنها دیدند که غربى‌‌ها رضاخان را آوردند بر این کشور مسلط کردند و دیکتاتورىِ عجیب‌‌وغریب رضاخانى، به‌‌وسیله‌‌ى انگلیس‌‌ها در این کشور برپا شد - آمدند یک عنصرِ قلدرِ بى‌‌منطقِ بى‌‌اعتناى به اصالتهاى کشور را بر این کشور مسلط کردند - بعد هم در دهه‌‌ى ۲۰، همان قدرتها آمدند ایران را اشغال کردند، در واقع به یک معنا بین خودشان تقسیم کردند؛ همانها آمدند نفت را بردند و قراردادهاى ظالمانه را بر این کشور تحمیل کردند؛ همانها کودتاى بیست‌‌وهشتم مرداد را راه انداختند و یک دولت ملى را - که با همه‌‌ى عیوبى که داشت بالاخره برخاسته‌‌ى از آراء مردم بود - ساقط کردند و نابود کردند؛ همانها نهضت ملىِ نفت را به انحراف کشاندند و مجدداً سلطه‌‌ى بر منابع طبیعى و مادىِ ما را به دست گرفتند؛ همانها در یک مدت طولانى، دیکتاتورىِ محمدرضا را بر این کشور تثبیت کردند و از آن با همه‌‌ى وجود حمایت کردند؛ در دوران حکومت سى‌‌وچند ساله‌‌ى محمدرضا بر کشور، چوب حراج به ثروت مادى و معنوى ما زده شد، پدر این ملت را در آوردند، در فقر نگه داشتند، در جهل نگه داشتند، فساد عمومى در تمام ارکان این کشور به راه انداختند، فرهنگ کشور را، دین مردم را، همه چیز را در واقع از بین بردند، این با پشتیبانى و حمایتِ همین دولتهاى غربى بود؛ در مقابله‌‌ى با انقلاب ملت ایران و حرکت عظیم ملت ایران، هرچه توانستند کارشکنى کردند؛ از صدام حسین حمایت کردند، دفاع کردند - با اینکه خودشان صدام را هم قبول نداشتند، اما چون صدام در مقابل جمهورى اسلامى بود، هرچه توانستند به صدام کمک کردند - همین غربى‌‌ها، همین انگلیس، همین آمریکا، همین فرانسه: بمب شیمیایى دادند، امکانات گوناگون نظامى در اختیارش گذاشتند؛ خب اینها تجربه‌‌هاى ما است. روشنفکر غرب‌‌زده، چون دستگاه محاسباتى‌‌اش دستگاه اختلال‌‌یافته‌‌اى است، از این تجربه‌‌ها استفاده نمیکند، بهره نمیبرد، استنتاج درست نمیکند.1393/05/01
لینک ثابت
پشتیبانی استکبار جهانی از صدام در جنگ تحمیلی

دفاع مقدس ما، دوران جنگ هشت‌ساله‌ی پر ماجرای این کشور، داستان ایستادگی ملت ایران و ایستادگی جوانان ما در مقابل خباثتها و دشمنی‌های کفر و استکبار جهانی است. درست است، در مقابل ما به‌ظاهر یک رژیم بعثی بود - صدام بود - و او هم عنصری بود به‌قدر کافی خبیث، به‌قدر کافی ضد بشریت و ضد انسانیت، اما فقط او نبود؛ آن چیزی که موجب شد این جنگ، هشت سال ادامه پیدا کند، عوامل پشت پرده‌ی استکبار جهانی بودند که او را تشویق میکردند، به او وعده میدادند، امکانات میدادند. آن‌وقتی که در این سرزمین‌های خوزستان - که شما حالا بخشی از آنها را مشاهده کردید - دشمنان ما مجبور به عقب‌نشینی شدند، یک دولت اروپایی به آنها وسیله‌ای داد که بتوانند در دریا، خباثت و شیطنت و شرارت خودشان را ادامه بدهند؛ موشکی به آنها دادند. نمیگذاشتند عملیاتی که در منطقه انجام میگیرد، سرنوشت جنگ را به انتها برساند؛ تشویقش میکردند. یعنی دست استکبار جهانی، دست همین دولتهای اروپایی و دولت آمریکا، پشت رژیم خبیث معاند بعثی قرار داشت و او را به ادامه‌ی کار تشویق میکرد. نمیخواستند بگذارند جمهوری اسلامی از این حادثه‌ی بزرگ، پیروز و سربلند بیرون بیاید؛ میگفتند صریحاً.1393/01/06
لینک ثابت
درهم کوبیده شدن پیشتیبانی دشمن در عملیات شکست حصر آبادان

در همین عملیاتی که در این منطقه اتفاق افتاد - منطقه‌ی دارخوین؛ اینجا منطقه‌ی درگیری بسیار تعیین‌کننده‌ی عملیات ثامن‌الائمه بود - که سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران با همکاری یکدیگر، برای دستور امام برنامه‌ریزی کردند، طراحی کردند، در همین منطقه توانستند دشمن را عقب بنشانند و آن روحیه‌ای را که دشمن به‌خاطر پشتیبانی‌های فرنگی‌ها و خارجی‌ها و اروپایی‌ها به‌دست آورد، در هم بکوبند و بشکنند و محاصره‌ی آبادان را از بین ببرند؛ بعد از این عملیات، عملیات طریق‌القدس؛ بعد از این عملیات، عملیات فتح‌المبین؛ بعد عملیات الی‌بیت‌المقدس؛ این عملیات‌های پشت سر هم که رزمندگان عزیز ما، جوانان فداکار ما در قالب ارتش، در قالب سپاه، در قالب بسیج و نیروهای مردمی، در قالب مجموعه‌های عشایری، حتی در قالب شهربانی و ژاندارمری و کمیته‌های آن روز، می‌آمدند در این میدان جنگ و این فداکاری‌ها را انجام میدادند؛ این عملیات میتوانست جنگ را به خاتمه برساند و پایان بدهد؛ اما جبهه‌ی دشمن نظام اسلامی - یعنی همین اروپایی‌ها و دولتهای اروپایی و دولت آمریکا - نمیگذاشتند؛ طرف مقابل را تشویق میکردند، امکانات جدیدی به او میدادند، او را به برنده شدن در این جنگ امیدوار میکردند؛ لذا جنگ هشت سال طول کشید. هشت سال جنگ، شوخی نیست؛ جنگهای بزرگ و معروف دنیا در دورانهای نزدیک به ما، چهار سال و پنج سال و شش سال و این‌جورها طول کشیده؛ هشت سال جنگ، آن‌هم در این منطقه‌ی وسیع، از شمال تا جنوب - از منطقه‌ی شمال غربی کشور تا این انتهای جنوب - این درگیری‌ها وجود داشت. قصدشان این بود که کاری کنند که نظام اسلامی احساس کند که قادر بر مقابله‌ی با این دشمنان نیست؛ میخواستند کاری کنند که جمهوری اسلامی را به‌عنوان یک مجموعه‌ی ضعیف و ناتوان معرفی کنند. خدای متعال دست قدرت خود را نشان داد و دهان دشمنان جمهوری اسلامی و دشمنان پرچم برافراشته‌ی اسلام را با مشت پولادین سنت الهی خُرد کرد و بینی آنها را به خاک مالید و نشان داد که نظام اسلامی، چون متکی به ایمانهای مردم و به عواطف مردم است، در مقابل همه‌ی قدرتهای مادی جهان، هم میتواند از خود دفاع کند، هم میتواند طرف مقابل را وادار به اعتراف به عجز کند.1393/01/06
لینک ثابت
کمک مستکبرین به صدام در بمباران شیمیایی حلبچه

این منطقه[پاكستان و افغانستان، تا منتهاالیه غرب آسیا]، منطقه‌ی سرشار از ثروت و دارای موقعیّت بسیار مهمّ جغرافیایی و طبیعی است، طبعاً[مستکبرین]به این منطقه توجّه دارند، نظر دارند، كه اگر انسان نگاه كند به حرفهای اینها و آنچه كه تاكنون انجام دادند، هدفشان این است كه این منطقه را با محوریّت رژیم صهیونیست، متعلّق به خودشان كنند و حاكمیّت خودشان را در آنجا مستقر كنند؛ دنبال این هستند. در همین قضایای اخیر سوریّه هم ملاحظه میكنید، این بهانه‌ای كه اخیراً مطرح كرده‌اند، مسئله‌ی شیمیایی است. حالا البتّه با زبانْ‌بازی و لفّاظی سعی میكنند كه وانمود كنند به خاطر یك مسئله‌ی انسانی میخواهند وارد این قضیّه بشوند؛ كیست در دنیا كه دروغ بودن این ادّعا را نداند؟ آنچه كه برای سیاستمداران آمریكا بلاشك مطرح نیست، همین جنبه‌های انسانی است. اینها كسانی هستند كه در زندان گوانتانامو و قبل از آن در ابوغریب عراق، چند هزار زندانی را بی‌محاكمه به صِرف اتّهام، چند سال نگه داشتند، هنوز هم عدّه‌ای از آنها هستند؛ خب، این انسانی است؟ اینها كسانی هستند كه بمباران شیمیایی وسیع صدام را در این منطقه - چه آنچه در حلبچه‌ی عراق اتّفاق افتاد، چه آنچه در شهرهای ما، سردشت و غیره، اتّفاق افتاد - دیدند و دم بر نیاوردند، بلكه حتّی كمك هم كردند؛ حالا ما فرض كنیم كه كمك به معنای این نبوده است كه آمریكایی‌ها ابزار شیمیایی را به آنها داده باشند - البتّه غربی‌ها دادند، در این تردیدی نبود و اطّلاعاتش دست ما هست - ولی حدّاقل این است كه آمریكایی‌ها دیدند، مطّلع شدند و كمترین اعتراضی نكردند؛ اینها مسئله‌ی انسانی‌شان این‌جوری است.1392/06/14
لینک ثابت
امتناع یوگسلاوی از فروش سلاح های متعارف به ایران در جنگ تحمیلی

در مسائل جهانی آن چیزی كه از همه واضح‌تر و بارزتر است، بیش فعال شدنِ جبهه‌ی مقابل ماست. بیماری بیش‌فعالی یكی از بیماری‌های كودكان و نوجوانان است. بیش‌فعالی معناش این است كه تحرك، زیاد؛ كارهای گوناگون انجام میدهند، اما تمركز نیست، هدف نیست؛ به این در و آن در میزنند. تحرك زیاد، اما بدون هدف و غالباً همراه با ناكامی. این حالت بیش‌فعالی است. انسان این حالت را امروز در جبهه‌ی مقابلِ دشمن مشاهده میكند. مشغول تحركات گوناگونند: تحریم، قطعنامه، تهمت، جوسازی علیه نظام اسلامی، تقویت معارضان داخلی، به اصطلاح ورزشكارها دوپینگ كردنِ معارضین داخلی، كه اینها را همین طور هی با آمپولهای نیروزا كه هیچ تأثیری هم در تقویت واقعی ندارد و فقط ظاهراً او را فعال میكند، هی تزریق كنند
پارسال در همان بحبوحه‌ی جریان فتنه‌ی سال 88 شنیدید كه یكی از شبكه‌های اجتماعی اینترنتی كه در ارتباط با معارضین فعال بود: خبرهای اینجا را ببرند، دستورهای آنجا را برسانند، همین طور شلوغ كنند، فضا را چه كنند، میخواست موقتاً برای تعمیرات كارش را تعطیل كند، دولت آمریكا مانع شد، گفت شما اگر الان، ولو برای تعمیرات تعطیل موقت بكنید، این به معارضین داخل ایران ضرر میزند؛ جلویش را گرفتند. یعنی تعطیلی موقت را به این شبكه‌ی اجتماعی اجازه ندادند. یعنی كمكهای اینجوری بود. و انواع و اقسام كمكها و اعانتهایی كه به اینها میشود.
امروز، همه‌ی وسائل ارتباطی را به كار گرفتند؛ وسائل سیاسی را به كار گرفتند؛ وسائل فرهنگی را به كار گرفتند؛ وسائل اقتصادی را به كار گرفتند، برای اینكه تحریمها در حق ایران كهنه نشود و وسط راه از كار نیفتد. دولت آمریكا یك مأمور عالیرتبه‌ی اقتصادی و پولی خودش را مخصوصاً مأمور این كار كرده كه این همین طور وظیفه‌اش این است كه كمیته‌هائی را هدایت كند، به این طرف و آن طرف دنیا مسافرت كند، با سران و رهبران كشورها تماس بگیرد و دائم كشورهای دیگر را علیه ایران وادار كنند. این بیش‌فعالیِ نظام استكبار و جبهه‌ی مقابل نظام اسلامی، امروز به نظر من بارزترین حوادث است.
خب، انسان از این حادثه، چند نكته را استفاده میكند. نكته‌ی اول این است كه این، ناشی از قدرت روزافزون بیداری اسلام است. اینی كه انسان می‌بیند طرف - حریف - دستپاچه شده، تلاش میكند، سراسیمه شده، به این در میزند، به آن در میزند، این فعالیت را میكند، آن را می‌بیند، این را می‌بیند؛ این پیداست كه این طرفِ قضیه، قدرتی پیدا كرده است كه او را مرعوب كرده، به هراس انداخته و سراسیمه كرده. اگر ما ضعیف بودیم، اگر ما آسیب‌پذیر بودیم، اگر میتوانستند با یك ضربت، ما را به زانو در بیاورند، این همه تلاش لازم نبود. این تلاش، نشانه‌ی اقتدار این طرف است؛ و واقع قضیه هم همین است، كه حالا من اشاره خواهم كرد.
این طرف نسبت به سه دهه‌ی قبلی قوی‌تر شده است، مجرب‌تر شده است، آگاه‌تر شده است، دستهای بازتری پیدا كرده است و متقابلاً دشمن ضعیف‌تر شده است. یك روز همه‌ی دنیای مستكبر، مجتمعاً علیه ایران بودند. یعنی واقعاً یك نقطه‌ی استراحتگاه وجود نداشت. در دهه‌ی اول انقلاب اینجور بود دیگر. شوروی یك قدرتی بود كه فقط یك كشور كه نبود، یك مجموعه‌ی عظیم از كشورها بود كه مركز، اینجا و در روسیه‌ی امروز بود؛ اروپای شرقی متعلق به اینها بود، غالب كشورهای آفریقائی و آمریكای لاتین با اینها بودند و در آسیا بسیاری از اینها حساب میبردند. اینها علیه جمهوری اسلامی بودند. ما آن وقت برای یك سلاح متعارف به هیچ جا نمیتوانستیم مراجعه كنیم؛ یعنی هیچ كشوری در دنیا نبود كه یك سلاح متعارف - مثلاً فرض كنید تانك - را بیست تا، سی تا اگر میخواستیم، به ما بفروشند. من همان وقت زمان ریاست جمهوریِ خودم، سفری كردم به یوگسلاوی، كه علی‌الظاهر خیلی هم ما را تحویل گرفتند و احترام كردند و به‌به و چه‌چه هم كردند؛ اما هرچه اصرار كردیم، اینها حاضر نشدند به ما همین سلاحهای متعارف را بدهند. با اینكه یوگسلاوی جزو كشورهای مستقل بود، نه جزو غرب بود، نه جزو بلوك شرق بود؛ اما در عین حال حاضر نشدند. دیگران كه خب، جای خود دارند
آن طرف هم بلوك غرب بود؛ آمریكا بود، اروپا بود، همین فرانسه‌ی امروز كه حالا تبلیغات علیه ما میكنند و حرف علیه ما میزنند، آن روز «میراژ» علیه ما میفرستادند، «سوپر اتاندارد» علیه ما میدادند؛ یعنی حمله‌ی آن روزِ این كشورها علیه ما از حالا خیلی بیشتر بود. امروز آلمانها فرض كنید كه یك حرفی در تبلیغاتشان - صدر اعظمشان یا دیگری - میزند؛ آن روز سلاح شیمیائی به صدام میدادند، كارخانه‌ی سلاح شیمیائی برایش درست میكردند؛ یعنی دشمنی‌ها آن روز عملی‌تر و فعالتر بود.
امروز، این حرفها نیست، این خبرها نیست؛ یعنی نمیتوانند، زمینه‌ای برای آنها وجود ندارد، نه اینكه امروز نجیب‌تر شده‌اند، بهتر شده‌اند؛ نه، می‌بینند كه نمیشود كاری‌اش كرد؛ یعنی این حجم عظیم، روزبه‌روز پرمغزتر هم شده، قوی‌تر هم شده. و غرب، امروز - این نكته‌ی مهمی است - احساس میكند كه سلطه‌ی قدیمی‌اش بر دنیای اسلام متزلزل شده؛ یعنی اینهائی كه در كشورهای اسلامی و عربی بی‌هیچ مانعی و رادعی میتاختند و جلو میرفتند، امروز می‌بینند نمیشود؛ نمیتوانند. این موج اسلامی آنها را وادار كرده، حتّی تجدیدنظر میخواهند بكنند، آن هم براشان مشكل شده. در بعضی از كشورها كه وابستگی آنها به غرب واضح و آشكار است - مردمشان هم این را میدانند و ناراضی هستند - میخواهند یك تجدیدنظرهائی بكنند، بلكه بتوانند اوضاع را روبه‌راه بكنند، نمیتوانند؛ برای آنها یك راه بن‌بست است. امروز غرب در یك چنین موقعیتی است. خب، این ضعف طبعاً نتیجه‌اش همین است كه بیایند سراغ این چیزها و قطعنامه صادر كنند. قطعنامه، یكی دو تا، پنج تا، ده تا. قطعنامه‌ای كه دل ملتها، حتّی دل دولتها هم با او همراه نیست. همین دولتهائی كه بعضی‌ها خودشان عضو شورای امنیتند و این قطعنامه‌ها را امضا میكنند، ما اطلاع داریم كه حتّی بعضی از خود این دولتها راضی به این تحریمها نیستند؛ برای آنها یك عمل قسری است و یك عمل جبری است؛ یك رودربایستی سیاسی است. وضع این است.
بنابراین، حوادثی از قبیل آنچه در این مدت برای ما اتفاق افتاده است - چه قطعنامه‌ی 1929، چه این مسئله‌ی اهانت به قرآن كریم، چه اظهارات صریحاً خصمانه‌ای كه علیه جمهوری اسلامی میكنند، چه آنچه كه در سال 88 گذشت، كه این هم بلاشك و به طور واضح دست دشمنان مستكبر در این جریان عیان بود - اینها همه‌اش به خاطر این است كه آن طرف احساس میكند كه این طرف قوی شده است. این قدرت و قوّت و استحكامی كه در این طرف به وجود آمده، آن طرف را میترساند. این در اظهارات خودشان هم هست و دارند میگویند: اگر این كار را نكنیم، ایران قدرت اول خاورمیانه میشود؛ اگر این كار را نكنیم، نفوذ ایران در خاورمیانه زیاد میشود؛ از این حرفها میزنند.1389/06/25

لینک ثابت
اعمال فشار آمریکا و شوروی سابق بر جمهوری اسلامی در جنگ با صدام

جنگی كه در سال 1359 علیه جمهوری اسلامی شروع شد، اگرچه از طرف صدام بدبخت و روسیاه بود، اما پشت سر این قضیه یك پروژه‌ی بین‌المللیِ استكباری بود برای زمین زدن نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی. تحلیلگران غربی تحلیل كردند و فهمیدند و درست هم فهمیدند كه این انقلاب فقط این نیست كه یك رژیم دست‌نشانده را در ایران از بین برده است و این كشور عظیم و پربركت را از سیطره‌ی استكبار خارج كرده؛ بلكه این حركت الهام‌بخش خواهد شد، دنیای اسلام را تكان خواهد داد، ملتها را به فكر خواهد انداخت. همین هم شد: فلسطین به فكر افتاد، كشورهای شمال آفریقا به فكر افتادند، در تمام دنیای اسلام حركت و جنب و جوش هویت‌یابیِ اسلامی شروع شد كه تا امروز هم همچنان رو به توسعه و گسترش است. چون فهمیدند كه اینجا كانون الهام‌بخش دنیای اسلام خواهد شد، گفتند جمهوری اسلامی را باید ما به هر كیفیتی هست، از بین ببریم. لذا بااینكه منطقه، منطقه‌ی خطیری است، منطقه‌ی نفت است و غربی‌ها خیلی به مسأله‌ی نفت و خلیج فارس اهمیت می‌دهند و امنیتِ اینجا برایشان حیاتی است، لیكن درعین‌حال وارد میدان شدند، صدام را تقویت كردند، بلكه او را تشجیع كردند كه این جنگ را شروع كند؛ او هم چون آدم نادانِ كله‌شقِ قدرت‌طلبِ خامی بود، خیال می‌كرد كه حالا می‌آید دو سه روزه یا چند هفته‌ای مسئله را تمام می‌كند و با قدرت برمی‌گردد سر جای خود. لذا وارد این جنگ شدند و هشت سال تمام ایران اسلامی فشارهای همه‌جانبه‌ای را كه از سوی همه‌ی قدرتهای بزرگ دنیا بر ایران از كانال جنگ وارد شد، تحمل كرد؛ این خیلی مهم است. شورویِ سابق از این كانال به ایران فشار آورد، امریكا فشار آورد، پیمان ناتو- اروپائی‌ها- فشار آوردند، مرتجعین منطقه با انواع و اقسام طرق از این كانال علیه جمهوری اسلامی فشار آوردند. یكی از این فشارها هر انقلابی را، هر دولتی را به زانو درمی‌آورد و از پا می‌انداخت؛ اما مجموع این فشارها نه فقط جمهوری اسلامی را از پا درنیاورد، بلكه ملت ایران را قوی‌تر و آگاه‌تر، و عزم و اراده‌ی آن‌ها را راسخ‌تر كرد و جمهوری اسلامی را روز به روز به سمت قوت اسلامی و الهی پیشتر برد. ایستادگی در میدان دفاع، چنین اثری را به وجود آورد.
ضربات فراوانی هم به جبهه‌ی مقابل زده شد. یعنی صدام و رژیم بعثی ضربه‌ی اصلی را اینجا خوردند. امریكا به فكر افتاد كه می‌تواند دست و پای آن‌ها را جمع كند. یعنی دیدند رژیمی است توخالی كه متكی به مردمش نیست؛ این را فهمیدند. در واقع ضربه‌ی اصلی را ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی به این متجاوز زد، كه آخرش به این جاها منتهی شد كه ملاحظه می‌كنید. اما جمهوری اسلامی روز به روز قوی‌تر شد.1386/06/23

لینک ثابت
هماهنگی شوروی و آمریکا در حمایت از عراق و کمک نکردن به ایران

در دفاع مقدس، حادثه‌ای که اتفاق افتاد، چه بود؟ یک‌وقت بین دو کشور- حالا همسایه یا غیر همسایه- جنگی اتفاق می‌افتد، این یک طور است؛ یک‌وقت هم یک اتحاد نانوشته و اعلام‌نشده و بعضاً اعلام‌شده از سوی همه‌ی قدرتهای بین‌المللی- قدرتهای حاضر در جهان- علیه یک نقطه و یک کانون و یک مرکز است؛ این دو باهم فرق دارند. این جنگ، با آن جنگ تفاوت دارد. جنگ ما، از نوع دوم بود؛ یعنی همه‌ی کانونهای قدرت بین‌المللی- قدرت نظامی و سیاسی و پولی و امنیتی و غیره- متفق‌القول و متحد العمل بر سر ایران ریختند؛ جنگ احزاب به معنای واقعی کلمه؛ یعنی همه‌ی احزاب قدرت دنیا و باندها و مجموعه‌های قدرت، بر سر ایران ریختند. چرا؟ آن یک تحلیل سیاسی دارد؛ به هر دلیل. یعنی شوروی و امریکا با همه‌ی اختلافاتشان، در این قضیه هماهنگی داشتند. همین سنگرها و پنج‌ضلعی‌هایی که آقایان اشاره کردند، تاکتیکهای شوروی بود که به عراقیها منتقل شده بود. شماها که دستتان توی کار جنگ بوده، این‌ها را می‌دانید و مطلعید. هواپیمای غربی و شرقی، موشک غربی و شرقی، توپ‌خانه‌ی غربی و شرقی، تانک پیشرفته‌ی غربی و شرقی و انواع مهماتهای غربی و شرقی، به وسیله‌ی رژیم بعثی عراق، علیه ما به کار رفت؛ یعنی همه به آن کمک می‌کردند.
بعد از اینکه جنگ تمام شده بود - به نظرم آخر سال 67 بود - در سفری که بنده - آن‌وقت رئیس‌جمهور بودم - و مسئولان به یوگسلاوی سابق - که از هم پاشید و یکی از مراکز مهم پشتیبانی عراق بود - داشتیم، پس از یک مذاکره‌ی طولانی و مفصل، حاضر نشد حتّی تانگش را به ما بفروشد! در حالی که هر وقت عراقیها در جبهه کم میآوردند، بلافاصله انواع و اقسام تانگهای شرقی و غربی برایشان میآمد؛ وقتی یک تانگشان ضربت میخورد، معطّلش نمیشدند، جرثقیل را میآوردند و آن را به داخل هور یا رودخانه پرتاب میکردند و از دُوْر خارجش میکردند؛ برایشان اهمیتی نداشت. حالا بچه‌های ما با چه زحمتی این تانگهای غنیمتی را گیر میآوردند، وصله‌پینه میکردند و استفاده میکردند. یعنی از امکانات جنگی - انواع و اقسام مهمات و ابزار - از تاکتیک، از اطلاعات فضایی، از همه‌ی انواع پشتیبانیها - پول، پشتیبانی سیاسی و غیره - در اختیار یک طرف جنگ بود - که رژیم بعثی بود - و همه در آنجا متمرکز شده بودند؛ یک طرف هم جمهوری اسلامی به تنهایی - تنهاییِ واقعی - بود.1385/07/29

لینک ثابت
مژده‌ی تلفنی شهید صیاد شیرازی به رهبری در روز فتح خرمشهر

ما باید عدالت و اخلاق را مستقر کنیم و جامعه‌ی خود را به معنای واقعی اسلامی کنیم. این احتیاج دارد به کار و تلاش و ایمان و عمل صالح و مجاهدت در راه خدا. آیا این مجاهدت اثر دارد؟ آیا به نتیجه می‌رسد؟ بله. دلیل؛ سوم خرداد. دلیل؛ فتح خرمشهر. دلیل؛ هشت سال دفاع مقدس. شهید محمد جهان‌آرا که پدر بزرگوارش این‌جا صحبت کرد، در کدام کلاس نظامی دوره دیده بود؟ شهدای عزیز ما کدامیک از ابزارهای پیشرفته‌ی نظامی را در اختیار داشتند؟

بنده در همان دوران غربت - وقتی خرمشهر در اشغال دشمنان بیگانه بود - نزدیک پل خرمشهر رفتم و به چشمِ خودم دیدم وضعیت چگونه است. فضا غم‌آلود و دلها سرشار از غصه بود و دشمن با اتکاء به نیروهای بیگانه که به او کمک می‌کردند - همین امریکا و غربی‌ها و همین مدعیان دروغگو و منافق حقوق بشر - در خرمشهر مستقر شده بود. تانکهای او، وسایل پیشرفته‌ی او، هواپیماهای مدرن او، نیروهای تا دندان مسلح او؛ بچه‌های ما آر.پی.جی هم نداشتند؛ با تفنگ می‌جنگیدند؛ اما با ایمان و با صلابت. همین جوانان، با دست خالی، اما با دل پُر از امید و ایمان به خدا، بدون این‌که ابزار پیشرفته‌یی داشته باشند و بدون این‌که دوره‌های جنگ را دیده باشند، وسط میدان رفتند و بر همه‌ی آن عوامل غلبه پیدا کردند.

روز سوم خرداد، همان ساعت اولی که رزمندگان ما خرمشهر را گرفته بودند، مرحوم شهید صیاد شیرازی به من تلفن کرد - بنده آن وقت رئیس جمهور بودم - و گزارش اوضاع جبهه را می‌داد. می‌گفت الان هزاران سرباز و افسر عراقی صف بسته‌اند، برای این‌که بیایند ما دستهایشان را ببندیم و اسیر شوند! قدرت معنوی یک ملت این است. فقط خرمشهر نیست - خرمشهر یک نماد است - کربلای 5 ما هم همین‌طور بود؛ والفجر 8 ما هم همین‌طور بود؛ فتوحات فراوان دیگر ما هم همین‌طور بود؛ عملیات خیبر و بدر و مجموعه‌ی هشت سال دفاع مقدس ما هم همین‌طور بود. البته ناکامی و شکست هم داشتیم و شهید هم دادیم؛ میدان مبارزه است. به برکت ایمان شهیدان ما و ایمان شما پدران و مادران و همسران - که شماها هم پشت سر شهدا قرار دارید؛ چون اگر پدر شهید، مادر شهید و همسر شهید با او همدل و هم‌ایمان نباشند، او نمی‌تواند برود بجنگد - توانستید در این مبارزه پیروز شوید. این همان درسی است که باید همواره جلوی چشم ما باشد و به آن نگاه کنیم.مبارزه‌ی مجدانه‌ی توأم با ایمان، در همه‌ی مراحل با پیروزی همراه است.1384/03/03

لینک ثابت
حمایت آمریکا از رژیم دیکتاتوری در قضایای 15 خرداد و 17 شهریور

اظهارات مسئولان دولتِ استكباری امریكا نشان می‌دهد كه این‌ها در منطقه‌ی خاورمیانه، علیه همه‌ی ملتهای این منطقه مقاصد و نقشه‌هایی دارند. این ایجاب می‌كند كه ملتهای منطقه بیدار شوند. رئیس‌جمهور امریكا راجع به وجود دمكراسی در این منطقه حرفهایی بر زبان آورده است كه اگر كسی نقش امریكا را در دفاع از قدرتهای مستبد در طول چهل، پنجاه سال گذشته- بعد از جنگ دوم به این طرف- بداند، از اینكه رئیس‌جمهور چنین رژیمی ادّعا كند متولّی دمكراسی است، شرمنده می‌شود كه چرا باید چنین حرف بی‌حساب و غلطی، این‌طور با گستاخی و وقاحت بر زبان كسی جاری شود. این‌ها كسانی هستند كه سالهای متمادی از پلیدترین دیكتاتورها حمایت كردند. در كشور ما كودتای 28 مرداد را آمریكاییها به‌راه انداختند و بیست و پنج سال سخت‌ترین و سیاه‌ترین دیكتاتوری را در این كشور به وجود آوردند و قرص و محكم از آن حمایت كردند. هر فاجعه‌ای كه به‌وسیله‌ی آن رژیم در ایران صورت گرفت- مثل قضایای 15 خرداد و 17 شهریور كه در هركدام از این حوادث، تعداد كثیری از مردم غیر نظامی و مردم كوچه و خیابان به‌دست عوامل مزدور رژیم كشته شدند- آمریكاییها جانب رژیم دیكتاتوری را گرفتند و علیه مردم حرف زدند؛ چه در قضیه‌ی اوّل كه زمان «كِندی » بود، چه در قضیه‌ی دوم كه زمان «كارتر» بود. از «صدّام حسین» كه امروز خود را نقطه‌ی مقابل او به حساب می‌آورند، چه حمایتها كردند. امروز وضع آن‌ها بهتر از گذشته نیست؛ همان‌طور است.1382/08/23
لینک ثابت
حمله صدام به ایران؛ طرح استکبار برای مقابله با انقلاب اسلامی

حمله‌ی نظامی رژیم «صدّام» که هشت سال ما را مجبور به مجاهدت و قبول مشکلات جنگ کرد، غیر متعارف نبود. این روش همیشگی استکبار علیه ملتهای مستقل و آزادی‌خواه است. در همان سالهای اوّلِ ریاست جمهوری بنده، «احمد سکوتوره» رئیس‌جمهور گینه‌ی کوناکری که یک چهره‌ی برجسته‌ی انقلابی، محترم، علمی و سیاسی آفریقا محسوب می‌شد و در تمام دنیا و اروپا هم خیلی آبرومند بود، به ایران آمد و در مذاکراتش با من مطلبی به این مضمون گفت که ما بعد از انقلاب، از حمله‌ی بغداد به شما تعجّب نکردیم؛ چون طبق تجربه، یکی از کارهایی که علیه اغلب کشورهای مستقل، از طرف استکبار به کار رفته، این است که از طرف مرزها به این‌ها فشار نظامی بیاورند تا با مشغول کردن و گرفتن منابع مالی و انسانی آن‌ها، مانع رسیدن آن کشورها به هدفها و آرمان‌هایی شوند که برای خود تعریف کرده‌اند. این، نقشه‌ی طرّاحی‌شده‌ی دشمن علیه ما بود. همین آمریکاییها و وزیر دفاع کنونی‌شان که هرچند روز یک‌بار، یاوه‌ای علیه نظام جمهوری اسلامی می‌پرانند، کسانی بودند که از نزدیک با صدّام حسین- که الآن دنبالش هستند- همکاری داشتند و به او کمک علمی و تسلیحاتی و اطلاعاتی می‌کردند تا شاید بتوانند ایران را شکست دهند، که نتوانستند.1382/07/22
لینک ثابت
اشغال دایمی خوزستان؛ هدف عراق از حمله به ایران

واقعه‌ی خرمشهر از دور فقط یك حادثه‌ی تاریخی است كه برای ملت ایران هیجان‌آور و افتخارآمیز است؛ ولی از نزدیك، این قضیه شبیه یك معجزه‌ی بزرگ بود. وقتی رژیم عراق با تشویق دولتهای دشمنِ انقلاب به مرزهای ما حمله كرد، هدف‌گیری دقیقی كرده بود. خرمشهر، قدمِ اوّل و بسیار مؤثّر از این هدف‌گیری بود. هدف آن‌ها به طور خلاصه این بود: با خود فكر كرده بودند با پیروزی انقلاب، ایران اوّلًا نیروی مسلّحی ندارد كه از مرزها دفاع كند؛ ثانیاً سامان اداری و اجتماعیِ درستی ندارد تا بتواند به دفاع از كشور و منافع ملی بپردازد؛ ثالثاً در دنیا انقلاب طرف‌داری ندارد. یك طرف امریكا بود، دشمنِ پر از حقد و كینه علیه انقلاب- چون انقلاب سلطه‌ی امریكا را بر این كشور از بین برده بود، بنابراین از غضب و كینه‌ی بر انقلاب و نظام اسلامی پُر بودند- یك طرف هم شوروی سابق بود؛ آن هم با دلایل دیگری علیه انقلاب اسلامی. این دو ابرقدرت كه در دهها مسئله باهم اختلاف داشتند، در دشمنی با ایران با یكدیگر اتّحاد كلمه داشتند و هر دو به رژیم عراق صمیمانه و با همه‌ی وجود كمك و از آن دفاع می‌كردند! ناتو و قدرتهای اروپایی به عراق كمك كردند؛ هواپیما دادند، بمب دادند، تانك دادند، وسایل شیمیایی دادند، هلیكوپتر دادند، موشك دادند. اروپای شرقی نیز كه آن روز زیر سیطره‌ی حكومت شوروی و وابسته‌ی به آن بود، هرچه عراق می‌خواست، به او داد. بنابراین یك طرف عراق بود با حمایت امریكا و شوروی و ناتو و ورشو- كه همان پیمان اروپای شرقی و كشورهای بلوك‌كمونیست بود- و همچنین دولتهای عربی منطقه كه پول و سلاح و امكانات و مشاور نظامی و هرچه دولت بغداد برای رسیدن به هدفهای خود در این حمله احتیاج داشت، بی‌دریغ در اختیار او قرار می‌دادند؛ یك طرف هم نظام جمهوری اسلامی بود.
امریكا با این نظام بد بود و برای اینكه این نظام از بین برود، لحظه‌شماری می‌كرد. شوروی هم با این نظام بد بود؛ اروپاییها هم با آن هیچ‌گونه رابطه‌ای نداشتند و هیچ دلسوزی‌ای برای آن نمی‌كردند؛ دولتهای مرتجع هم به گونه‌ی دیگر. امكانات مالی كشور، بسیار ضعیف؛ نیروهای مسلّح، نامنسجم؛ وسایل نظامی، بعضی كهنه و فرسوده و بعضی منتظر قطعه‌ای بود كه به ما نمی‌فروختند. هواپیما داشتیم، قطعه نداشت؛ تانك داشتیم، قطعه نداشت و دنیا به ما نمی‌فروخت؛ در داخل هم از این وسایل هیچ‌چیز تولید نمی‌شد.
در چنین وضعیتی، طبیعت قضیه چیست؟ طبیعت قضیه همان چیزی است كه عراق پیش‌بینی كرده بود: با یك حمله بیاید ابتدا خرمشهر را بگیرد، بعد اهواز را بگیرد، بعد دزفول را بگیرد و در نهایت خوزستان را از ایران جدا نماید؛ سپس شروع به چانه‌زنی كند. خوزستان را تا آخر پس ندهد، منابع نفتی كشور را در اختیار بگیرد و بعد هم دولت انقلاب را از موضع ضعف و ذلّت پای میز مذاكره بنشاند. این، نقشه‌ی رژیم عراق و در حقیقت نقشه‌ی امریكا و شوروی بود.1381/03/01

لینک ثابت
کمک تمام قدرتهای دنیا به عراق در جنگ تحمیلی

[رژیم عراق به هنگام حمله به مرزهای ایران با خود فكر كرده بودند] در دنیا انقلاب طرف‌داری ندارد. یك طرف امریكا بود، دشمنِ پر از حقد و كینه علیه انقلاب- چون انقلاب سلطه‌ی امریكا را بر این كشور از بین برده بود، بنابراین از غضب و كینه‌ی بر انقلاب و نظام اسلامی پُر بودند- یك طرف هم شوروی سابق بود؛ آن هم با دلایل دیگری علیه انقلاب اسلامی. این دو ابرقدرت كه در دهها مسئله باهم اختلاف داشتند، در دشمنی با ایران با یكدیگر اتّحاد كلمه داشتند و هر دو به رژیم عراق صمیمانه و با همه‌ی وجود كمك و از آن دفاع می‌كردند! ناتو و قدرتهای اروپایی به عراق كمك كردند؛ هواپیما دادند، بمب دادند، تانك دادند، وسایل شیمیایی دادند، هلیكوپتر دادند، موشك دادند. اروپای شرقی نیز كه آن روز زیر سیطره‌ی حكومت شوروی و وابسته‌ی به آن بود، هرچه عراق می‌خواست، به او داد. بنابراین یك طرف عراق بود با حمایت امریكا و شوروی و ناتو و ورشو- كه همان پیمان اروپای شرقی و كشورهای بلوك‌كمونیست بود- و همچنین دولتهای عربی منطقه كه پول و سلاح و امكانات و مشاور نظامی و هرچه دولت بغداد برای رسیدن به هدفهای خود در این حمله احتیاج داشت، بی‌دریغ در اختیار او قرار می‌دادند؛ یك طرف هم نظام جمهوری اسلامی بود.
امریكا با این نظام بد بود و برای اینكه این نظام از بین برود، لحظه‌شماری می‌كرد. شوروی هم با این نظام بد بود؛ اروپاییها هم با آن هیچ‌گونه رابطه‌ای نداشتند و هیچ دلسوزی‌ای برای آن نمی‌كردند؛ دولتهای مرتجع هم به گونه‌ی دیگر. امكانات مالی كشور، بسیار ضعیف؛ نیروهای مسلّح، نامنسجم؛ وسایل نظامی، بعضی كهنه و فرسوده و بعضی منتظر قطعه‌ای بود كه به ما نمی‌فروختند. هواپیما داشتیم، قطعه نداشت؛ تانك داشتیم، قطعه نداشت و دنیا به ما نمی‌فروخت؛ در داخل هم از این وسایل هیچ‌چیز تولید نمی‌شد.1381/03/01

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی