دموکراسی دروغین, لیبرال دموکراسی, دموکراسی غربی بحمدالله فعّالیّتهای مسئولین کشور خوب است، حقّاً و انصافاً دارند فعّالیّت میکنند، تلاش میکنند؛ منتها مراقبت مضاعف لازم است؛ چون این دشمن دشمن نابکاری است، دشمن وقیح و بیحیائی است. آمریکا به سادهترین سؤالهای افکار عمومی دنیا امروز جواب نمیدهد. افکار عمومی دنیا از آمریکاییها میپرسند آیا شما خبر دارید که یک کشوری دارد یمن را ده ماه، یازده ماه بمباران میکند، شهرها را نابود میکند؟ اطّلاع دارید یا اطّلاع ندارید؟ اگر اطّلاع دارید چرا حمایت میکنید؟ اگر اطّلاع دارید چرا اعتراض نمیکنید؟ اگر اطّلاع دارید و این را جنایت میدانید، چرا هواپیماهای سوخترسانتان به آنها کمک میکنند؟ چرا کمک میکنید؟ چرا حمایت میکنید؟ شما که دم از حقوق بشر میزنید، جوابش را بدهید. اینکه هزاران کودک، هزاران زن و مرد، غیر نظامی، داخل خانهها، در بیمارستانها، در مدرسهها بدون هیچ دفاعی کشته بشوند، تروریسم نیست؟ این وقیحترین و بیرحمانهترین شکل تروریسم دولتی نیست؟ چرا از آن حمایت میکنید؟ آمریکاییها به این جواب نمیدهند؛ صافصاف به چشم مردم دنیا نگاه میکنند، ادّعای طرفداری از حقوق بشر هم میکنند! این حالا یمن است؛ مسئله، مسئلهی این یک سال اخیر است؛ آن طرف فلسطین است با ۶۰ سال، ۶۵ سال سابقه. میبینید مردم فلسطین را دارند چهکار میکنند، میبینید خانههایشان را خراب میکنند، میبینید مزرعههایشان را نابود میکنند، میبینید ساختمانسازی میکنند و عناصر صهیونیست را با تفنگ در آن خانهها مینشانند و مسلّح نگهشان میدارند؛ اینها را میبینید، [پس] چرا دفاع میکنید؟ چرا پول میدهید؟ چرا دائماً در قبال به قول خودتان لابی صهیونیستیِ داخل آمریکا کوتاه میآیید و دائماً تملّق میگویید؟ چرا؟ اینها سؤالات سادهی افکار عمومی است. به یک کلمه از این سؤالها جواب نمیدهند. آنوقت ادّعای دوستی میکنند، ادّعای علاقهمندی به حقوق بشر میکنند، ادّعای دموکراسی میکنند. در کشورهایی که همپیمان آمریکا در منطقهی ما هستند، اسم انتخابات را نمیشود آورد، اصلاً با پدیدهای به نام انتخابات آشنایی ندارند، اصلاً نمیفهمند انتخابات چیست، [امّا] آمریکای طرفدار دموکراسی با اینها عقد اخوّت بسته؛ [آنهم] چهجور! همهجور هم از آنها دفاع میکند. دشمن ما یکچنین دشمنی است؛ آمریکا یکچنین موجودی است. البتّه من بارها گفتهام که منظور، هیئت حاکمهی آمریکا است؛ منظور نظام آمریکایی است -به مردم آمریکا ما کاری نداریم- نظام آمریکا یک چنین نظامی است. وقیحانهترین کارهای خلاف را انجام میدهند، بعد هم تو روی آدم میخندند، و جوابی هم به این سؤالات نمیدهند! خب، اگر واقعاً جوابی دارند جواب بدهند به افکار عمومی عالم. وقتی یک کشوری در مقابل یکچنین دشمنی است، باید حواسش جمع باشد؛ ملّت ایران باید حواسش جمع باشد. به فضل الهی، حواس ملّت ایران جمع است و جمع بوده است، و این حرکت عظیم مردمی تاکنون توانسته است تدبیر این دشمن حیلهگر و غدّار و نابکار را خنثی بکند؛ بعد از این هم به فضل الهی این دشمن را خوار خواهد کرد.1394/11/19
حکومت استبدادی, دموکراسی دروغین در كنار نظامهای استبدادی و دیكتاتوری، نظامهایی هستند كه ولو ظاهرشان مردمسالارانه و دموكراسی است؛ اما باطنشان متكی به ثروت و به پول و به منافع طبقات خاص است.1383/04/07
حمایت آمریکا از رژیم دیکتاتوری در قضایای 15 خرداد و 17 شهریور اظهارات مسئولان دولتِ استكباری امریكا نشان میدهد كه اینها در منطقهی خاورمیانه، علیه همهی ملتهای این منطقه مقاصد و نقشههایی دارند. این ایجاب میكند كه ملتهای منطقه بیدار شوند. رئیسجمهور امریكا راجع به وجود دمكراسی در این منطقه حرفهایی بر زبان آورده است كه اگر كسی نقش امریكا را در دفاع از قدرتهای مستبد در طول چهل، پنجاه سال گذشته- بعد از جنگ دوم به این طرف- بداند، از اینكه رئیسجمهور چنین رژیمی ادّعا كند متولّی دمكراسی است، شرمنده میشود كه چرا باید چنین حرف بیحساب و غلطی، اینطور با گستاخی و وقاحت بر زبان كسی جاری شود. اینها كسانی هستند كه سالهای متمادی از پلیدترین دیكتاتورها حمایت كردند. در كشور ما كودتای 28 مرداد را آمریكاییها بهراه انداختند و بیست و پنج سال سختترین و سیاهترین دیكتاتوری را در این كشور به وجود آوردند و قرص و محكم از آن حمایت كردند. هر فاجعهای كه بهوسیلهی آن رژیم در ایران صورت گرفت- مثل قضایای 15 خرداد و 17 شهریور كه در هركدام از این حوادث، تعداد كثیری از مردم غیر نظامی و مردم كوچه و خیابان بهدست عوامل مزدور رژیم كشته شدند- آمریكاییها جانب رژیم دیكتاتوری را گرفتند و علیه مردم حرف زدند؛ چه در قضیهی اوّل كه زمان «كِندی » بود، چه در قضیهی دوم كه زمان «كارتر» بود. از «صدّام حسین» كه امروز خود را نقطهی مقابل او به حساب میآورند، چه حمایتها كردند. امروز وضع آنها بهتر از گذشته نیست؛ همانطور است.1382/08/23
ادعای دموکراسی با رای 25 درصدی مردم افرادی كه اینقدر به حقوق انسانها و ملتها و به آراء مردم بیاعتنا هستند، غلط میكنند خود را متولّیِ دمكراسی بدانند. الآن هم خطكشیای كه در این منطقه كردهاند و گفتهاند كدام كشور در خطّ دمكراسی هست، كدام كشور نیست، نشاندهندهی نیّتهای شوم و مقاصد رسوای آنهاست. آنها به دمكراسی هم عقیده ندارند. رئیسجمهور فعلی امریكا با كمتر از بیست و پنج درصد آراءِ مردمش و با حكم قاضی رئیسجمهور شده است! چه دمكراسیای؟! كدام دمكراسی؟! به آراءِ مردم اهمیت نمیدهند و اعتنایی نمیكنند. همانطور كه عرض كردیم، دمكراسی حربهای است برای اینكه ندای عدالتخواهی در حلقوم ملتهای جهان خفه شود؛ برای اینكه حق مردم فلسطین پامال شود و كسی نفهمد؛ برای اینكه هرجا منفعتی وجود دارد و یك نقطهی حسّاس جغرافیایی هست كه به درد منافع نامشروع امریكا میخورد، بتوانند به آن دست بیندازند و كسی صدایش درنیاید. كیست كه امروز این حرفها را در دنیا نداند؟ این مطالب قابل اعتنا نیست و من هم قصد جواب دادن به این حرفها را ندارم؛ این حرفها رسواتر از آن است كه بخواهیم جواب دهیم.1382/08/23
ادعای دموکراسی با وجود قتل عام مردم عراق و افغانستان اظهارات مسئولان دولتِ استكباری امریكا نشان میدهد كه اینها در منطقهی خاورمیانه، علیه همهی ملتهای این منطقه مقاصد و نقشههایی دارند. این ایجاب میكند كه ملتهای منطقه بیدار شوند. رئیسجمهور امریكا راجع به وجود دمكراسی در این منطقه حرفهایی بر زبان آورده است كه اگر كسی نقش امریكا را در دفاع از قدرتهای مستبد در طول چهل، پنجاه سال گذشته- بعد از جنگ دوم به این طرف- بداند، از اینكه رئیسجمهور چنین رژیمی ادّعا كند متولّی دمكراسی است، شرمنده میشود كه چرا باید چنین حرف بیحساب و غلطی، اینطور با گستاخی و وقاحت بر زبان كسی جاری شود... عراق یك كشور سیمیلیونیِ مستقل در یك منطقهی حسّاس است؛ اما اینها بیاعتنا به آراء و خواست مردم آمدهاند یك حاكم امریكایی در عراق گذاشتهاند. اینها كسانی هستند كه صدها نفر از مردم افغانستان و عراق را به صِرف سوءظن و تهمت یكجا به قتل رساندند و حتّی عذرخواهی هم نكردند! در افغانستان كاروان مردم را كه برای عروسی میرفتند، زدند و كشتند، بعد گفتند اشتباه شده؛ لازم هم ندانستند عذرخواهی كنند! در عراق هر روز با مردم درگیر میشوند و خانهها و محیط امن زندگی مردم را لگدكوب میكنند؛ اما عذرخواهی هم نمیكنند! افرادی كه اینقدر به حقوق انسانها و ملتها و به آراء مردم بیاعتنا هستند، غلط میكنند خود را متولّیِ دمكراسی بدانند.1382/08/23
حکومت استبدادی, لیبرالیسم, لیبرال دموکراسی, دموکراسی غربی, دموکراسی دروغین در بسیاری از كشورهایی كه پرچم دیكتاتوری ندارند، بلكه پرچم آزادی و لیبرالیزم و تكیه به رای مردم دارند، باطن كار همان دیكتاتوری و تسلط بر ارادههای مردم است.1382/07/22
حقوق بشر, لیبرال دموکراسی, سوء استفاده از مفاهیم شریف, دموکراسی دروغین, دروغ آمریکا و غرب, ایالات متحده امریکا ادعای حقوق بشر و گسترش دمكراسی و آزادی در دنیا و حرفهایی را كه سران امریكا در سخنرانیهای رسمی خود میزنند، هیچكس در دنیا باور نمیكند.1381/09/01
لیبرال دموکراسی, دموکراسی غربی, دموکراسی دروغین, تبلیغ باطلها دمکراسیهای امروز دنیا بر پایهی تبلیغات دروغ و فریبنده و مسحور کردن چشمها و دلهاست.1381/07/30
ایالات متحده امریکا, دموکراسی غربی, نظام سرمایهداری غرب, دموکراسی دروغین, لیبرال دموکراسی امروز در كشورهای غربی و در خود امریكا، آن چیزی كه به نام دموكراسی و انتخابات وجود دارد، صورت انتخابات است. باطن آن، حاكمیت سرمایه است.1379/02/23
تحت فشار بودن گروههای چپ در گذشته آمریکا همهی مطبوعات باید توجّه داشته باشند كه خطّ قرمزی وجود دارد و از این خطّ قرمز، هیچ كس نباید عبور كند. نه اینكه ما اجازه نمیدهیم؛ در هیچ جای دنیا اجازه نمیدهند. در به اصطلاح دمكراتیكترین كشورها هم اجازه نمیدهند. شما ببینید آن وقتها كه در امریكا خبری از موج چپ بود - حالا كه دیگر این خبرها نیست - چپهای امریكا -اعم از گروههای كمونیست یا سوسیالیست - و اجتماعاتشان تحت چه شرایطی زندگی میكردند! شما رمانهایی را كه بعضی از نویسندگان دارای گرایش به چپ، مثل «هواردفاست» نوشتهاند - چند رمان او به فارسی هم ترجمه شده و بنده دیدهام - بخوانید و ببینید دربارهی چپها چه مطالب تكاندهندهای آوردهاند! همین كتاب معروف «خوشههای خشم» اثر «جان اشتاین بك» یا دیگر كتابش را كه الان در ذهنم نیست، بخوانید و ببینید راجع به وضع چپها و برخورد سردمداران مركزِ به اصطلاح دمكراسی با آنها، چه نوشته است! بخوانید و بدانید كه مركزِ به اصطلاح دمكراسی و قبلهی كسانی كه صاحب چنین قلمهای بد و زشتی در ایرانند، حتّی حاضر نبودند چپها را تحمّل كنند؛ چون معتقد بودند، ماركسیسم، نظام سرمایه داری امریكا را زیر سؤال میبرد. خوب؛ اگر چپها را تحمّل میكردند، به معنای موافقت با عبور آنها از خطّ قرمز بود. اگر امروز مجموعهای در امریكا پیدا شود كه بنویسد، بگوید و شعار بدهد «امریكا باید تجزیه گردد»، یا شعار بدهد «امریكا باید به چهل و نه ایالت تقسیم شود»، چگونه با آن رفتار میكنند؟ اگر امروز كسی در امریكا قد عَلَم كند و بگوید «چون چهل، پنجاه میلیون سیاه در ایالات متّحده زندگی میكنند، باید كشور جداگانهای داشته باشند و بخشی از امریكا را به آنها بدهید تا حكومت تشكیل دهند»، دولت امریكا با وی چه برخوردی خواهد داشت؟ آیا همان كاری را كه با فرقهی داوودیها كردند و همه را در ساختمانی به آتش كشیدند، با او نخواهند كرد؟ اینها خطوط قرمز یك ملت است. شما، انقلاب را زیر سؤال ببری، اصل انقلاب را نفی كنی و در نفی نظام جمهوری اسلامی بكوشی؟! خوب؛ این خطّ قرمز است و قابل تحمّل نیست.1375/02/13
به راه انداختن «جنگ روسری» توسط کشورهای اروپایی در اروپا و در کشورهایی که خود را مهد تمدن و دمکراسی میشمارند، مسلمانان دچار تبعیض و حقکشی و حتّی فشار و سرکوب قرار میگیرند و صریحاً به جرم پایبندی به اسلام محکوم میشوند. آنچه در هفتههای اخیر در فرانسه و بعضی دیگر از کشورهای اروپایی «جنگ روسری» نامیده شد، در واقع مبارزهی سراسیمه و ناشیانهیی از سوی سردمداران فرهنگ غربی با پدیدههایی است که آنان آن را جهش برقی از فرهنگ اسلام و نشانهی نفوذ روزافزون اسلام تلقی میکنند و در مقابله با آن به قدری صبر و متانت را از دست میدهند که یکباره رؤسای کشور به مبارزهجویی در برابر چند دختربچهی متعبد و چند خانوادهی مقید مسلمان ظاهر میشوند! اینها همانهایند که فریاد دفاع ریاکارانهشان از آزادیها و تمایلات فردی، گوش دنیا را کر کرده است! وقتی اعتراض علیه نویسندهیی است که وقیحانه به مقدسات یک میلیارد مسلمان دشنام داده، آنان طرفدار آزادی بیان و عقیدهی فردی میشوند؛ اما وقتی سخن از زن یا دختربچهی مسلمانی است که میخواهد بر طبق عقیدهی مذهبی خود لباس بپوشد، دیگر آزادی فردی از یاد میرود و همه چیز رنگ دیگری مییابد و هرگونه حرکت ضد اخلاقی و ضد آزادیها و حقوق فردی، نام مبارزه با ارتجاع میگیرد! اف باد بر ریاکاران دروغگو و منافق! در بسیاری از کشورهای اروپایی، اقلیت مسلمان مورد آزار و تبعیض و تحقیر قرار میگیرد؛ اما آنها که در همهی امور کشورهای دیگر زیر عنوان دفاع از حقوق بشر دخالت میکنند و حتّی از تحریک انگیزههای قومی و مذهبی در مواردی که لازم بدانند، ابا نمیکنند، کمترین اشارهیی به حق تضییعشدهی این مظلومان نکرده، با سکوت و احیاناً عمل خود، به ستمی که بر مسلمین میرود، مهر تأیید میزنند. در برخی کشورهای آسیایی هم اقلیتهای بزرگ مسلمان دچار همین سرنوشتند .1368/09/02