newspart/index2
لحظه‌شناسی / بصیرت / موقع‌شناسی/درک حساسیت لحظه/عمل بهنگام/درک نیاز لحظه
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
ضربه خوردن دشمن از حرکت مردم قم در قیام 19 دی ماه 56

[دشمنان کشور و انقلاب] با قم و قمی و حوزه‌ی علمیه و جوانهای قم و روحیات مردم قم اینها بشدت بدند، مخالفند؛ چرا؟ چون از قم سیلی خوردند. استكبار، جبهه‌ی ضد اسلام، جبهه‌ی ضد ملت ایران از قم سیلی خورده است. یكی از مواردی كه سیلی خورده، همین نوزدهم دی است. مردم قم زودتر از دیگران احساس تكلیف كردند، اوضاع را شناختند، مسئولیت را حس كردند و به میدان آمدند؛ اینها خیلی مهم است. هم شناختن اوضاع مهم است - بصیرت میخواهد - هم احساس تكلیف كردن مهم است؛ روح تعهد و ایمان میخواهد كه انسان احساس تكلیف كند. بعضی هستند، می‌بینند حوادث تكان‌دهنده را، می‌بینند نقشه‌های دشمن را؛ اما احساس تكلیف نمیكنند، تكان نمیخورند. بعضی هستند، می‌بینند كه دشمن جبهه‌آرائی كرده است. خوب، وقتی دشمن جبهه می‌آراید، باید ما هم در مقابل، احساس تكلیف كنیم؛ این لازمه‌ی تعهد است، لازمه‌ی ایمان است. بعضی این احساس را ندارند. البته در ملت عزیز ایران این روحیه بود، با حركت اسلامی و نهضت اسلامی تقویت شد، ریشه‌دار شد و در انقلاب خودش را نشان داد؛ لیكن جاها مختلف بودند. قمی‌ها جلو بودند. در نوزده دی احساس تكلیف كردند و آمدند توی میدان. خوب، میدان هم میدان آسانی نبود - میدان سختی بود - مواجهه‌ی با گلوله بود، مواجهه‌ی با سركوب خشن دستگاه پلیس و امنیت رژیم طاغوت بود، به كسی رحم نمیكردند؛ اما قمی‌ها آمدند داخل میدان. این بصیرت، این احساس تكلیف، این حضور در میدان، سیلی محكمی بود به دشمنان؛ همین بود كه ناگهان پاسخش از تبریز بلند شد، از آن طرف در یزد بلند شد، از آن طرف در شهرهای دیگر بلند شد؛ لذا این حركت عظیم كه زمینه‌هایش را امام بزرگوار ما در طول چندین سال آماده كرده بود، به وجود آمد؛ این سیلی است. دشمن وقتی سیلی میخورَد، كینه به دل میگیرد و مقابله میكند. حالا ما كه میخواهیم خودمان را ارزیابی كنیم، باید محاسبه كنیم. وقتی دشمن در مقابل ما بشدت دندان نشان میدهد، ما باید احساس كنیم كه پس توانائی‌های ما بالاست؛ میتوانیم به این دشمن ضربه بزنیم.1389/10/19
لینک ثابت
هوشیاری،جرئت اقدام،امید به آینده ؛ درسهای حادثه 29 بهمن

درس حادثه‌ی بیست و نه بهمن، تأثیر هوشیاری، بیداری، بهوش بودن، یك؛ و جرئت اقدام، دو - ملاحظه نكردن از سختی‌ها و خطرها - و امید به آینده، سه؛ این سه تا خصوصیت است. اولاً درك كند. خیلی‌ها اهمیت موقعیت را نفهمیدند. مردم تبریز موقعیت و حساسیت را درك كردند و اقدام كردند. خودِ این هوشمندی و درك موقعیت و حساسیت، یك امر مهمی است. بعدِ اینكه موقعیت حساس فهمیده شد، همت و جرئت برای اقدام وجود داشته باشد. این هم نكته‌ی دوم. و بعد هم این اقدام را از روی امید، با اتكاء به خدا، با توكل به خدا، با حسن ظن به خدا، انجام بدهند. بخشی از درسهای بیست و نه بهمن اینهاست.
این مردم اگر مؤمن باللَّه نبودند، اگر ایمان در درون دل این مردم موج نمیزد، آن آگاهی اگر هم به وجود می‌آمد، به كار نمی‌آمد؛ به درد نمیخورد و به اقدام منتهی نمیشد. ایمان مردم، هوشیاری مردم، اقدام بموقع، همه‌ی اینها نقش داشت. این شد درس برای ما؛ امروز هم همین جور است؛ آینده هم همین جور است. حوادث را هوشیارانه باید دنبال كرد.
خیلی از ملتها در مواقع حساس، حساسیت موقع را نفهمیدند. چون نفهمیدند، حوادث بر سر آن‌ها بار شد، از روی آن‌ها عبور كرد و غافل ماندند و لگدمال حوادث شدند. اگر آن روزی كه بعضی از علما در مقابل خودكامگی‌های رضا خان ایستادند، همه با آن‌ها همراهی می‌كردند، اگر آحاد ملت آگاهانه می‌فهمیدند كه چه اتفاقی دارد در این كشور می‌افتد و می‌ایستادند، شاید ملت ما پنجاه سال جلوتر بود و خسارتهای پنجاه سال دوران انحطاط رژیم طاغوتی و وابسته‌ی پهلوی را تحمل نمی‌كرد. غفلت موجب می‌شود كه انسان این خسارتها را تحمل كند. غفلت نبایستی به خرج داد. اگر آن روزی كه آمریكائی‌ها در این كشور كودتا راه انداختند- آمریكا و انگلیس تواماً، در سال 32- حساسیتِ موقع درك می‌شد، اقدام مناسب انجام می‌گرفت، یقیناً سالها خسارتهائی كه عاید شد برای كشور، پیش نمی‌آمد. هوشیارانه حوادث را باید رصد كرد.1387/11/28

لینک ثابت
نوزدهم دی ماه؛ پاسخ مومنانه مردم قم به نیاز زمانه

نوزدهم دی یك نقطه‌ی درخشنده است؛ نه فقط در تاریخ قم، بلكه در تاریخ كشور ما و تاریخ انقلاب. جوانان قم، مرد و زن، طلبه و غیر طلبه، در این روز یك پاسخِ مؤمنانه و قهرمانانه به نیاز زمان دادند. مهم این است كه هر ملتی، هر شخصی و هر مجموعه‌ای بتواند به نیاز زمانه‌ی خود پاسخ دهد. البته مردم قم اوّلین بار در نوزدهم دی نبود كه این هوشیاری و هوشمندی و شجاعت را از خود نشان دادند؛ هزار و دویست سال است كه شهر قم پایگاه اشاعه‌ی افكار منوّر اهل بیت علیهم‌السّلام است. آن وقتی‌كه حكومتهایِ مخالف اهل بیت هم بر سرِ كار بودند، مردم قم این موضع را حفظ كردند و اگر سختیهایی هم داشت، آن را تحمّل كردند. هفتاد سال هم هست كه قم مركز و پایتخت فكری و علمی دنیای اسلام است. از زمان ورود مرحوم آیت‌اللّه حائری به قم سال 1340 قمری این شهر به مركز اصلیِ علمیِ عالم اسلام و تشیّع تبدیل شد و بعد در زمان مرحوم آیت‌اللّه بروجردی به اوج خود رسید؛ و محصول آن دوره‌ها پیدایش شخصیت عظیم القدر و كم‌نظیری مثل امام بزرگوار بود. این سابقه‌ی درخشان برای قم وجود دارد كه همیشه به نیاز زمان پاسخ گفته است. نوزدهم دی هم از این قبیل بود.
اشكال كار ملتها و اشخاصی كه توسری‌خور زمانه باقی می‌مانند و مغلوب حوادث دورانِ خود می‌شوند، این است كه زمان و جریانات خود را نمی‌شناسند؛ آنچه را كه اقتضاء و نیاز زمان است، درك نمی‌كنند؛ اگر هم درك می‌كنند، گاهی شجاعت ابراز آن را ندارند. لذا زمانه و عوامل مخالف و معاند بر آن‌ها غلبه می‌كند.
اگر مردم قم در نوزدهم دی‌ماه سال 1356 قیام نمی‌كردند و آن حوادث عظیم را پی‌درپی به وجود نمی‌آوردند، احتمالًا حوادث به سمت و سوی دیگری می‌رفت؛ اما آن‌ها ابتكار به‌خرج دادند و مرد و زن و جوان و پیر و روحانی و غیر روحانی، در این حركت سهیم شدند؛ هرچند نقطه‌ی اصلی ثقل این كار بر دوش جوانها بود؛ چون فطرت پاك و پایبند نبودن به تعلّقات مادی، جوان را راحت‌تر به وسط میدانِ انجام وظیفه می‌بَرَد. همه‌ی ملت ایران در دوران انقلاب، این منش و كار بزرگ را نشان دادند؛ یكی زودتر، یكی دیرتر؛ اما جلوتر از همه قم بود. نتیجه این شد كه دژ تسخیرناپذیری كه دربست در اختیار دشمنان ملت ایران و غارتگران و زورگویان و راهزنان بین‌المللی بود دژ حكومت ایران به وسیله‌ی مردم از دست آن‌ها خارج شد و مردم آن را فتح كردند.1379/10/19

لینک ثابت
خدمات حركت دانشجويی به انقلاب اسلامي

حركت دانشجویی، به این انقلاب خیلی هم خدمت كرده است. قبل از انقلاب، در خیل مبارزات عظیم مردم، دانشجویان چشمگیر بودند؛ حضور داشتند و فعّال می‌نمودند. من بیشترین مشاهده‌ام در این مورد، مربوط به مشهد است. در محیط دانشجویی مشهد، من فعّال بودم؛ تهران هم كه می‌آمدم، همین‌طور بود. در دانشگاههای مختلف می‌آمدم و می‌رفتم؛ دانشجویان با من ارتباط داشتند و از نزدیك می‌دیدم كه چه خبر است. الآن بعضی از همین مسئولان كنونی كشور، از دانشجویانِ آن‌روز ما هستند كه با ما ارتباط داشتند. از اوّلِ انقلاب به بعد، این نقش تمام نشد. شاید اگر كسانی در مسئولیتهای گوناگون مربوط به قضایای دانشجویان قرار داشتند كه به این مقوله علاقه‌مند بودند، بركات زیادتری بر آن بار می‌شد؛ اما بدون آن هم بركاتی بر این حركت و احساس و بیداری و انگیزش دانشجویی پدید آمد كه چند نمونه‌اش را به شما می‌گویم: یك نمونه‌اش، همین قضایای دانشگاه تهران بود كه گروهكهای الحادی آمدند دانشگاه تهران را تصرّف كردند و از اتاق‌ها و سالنها و مراكزش به‌عنوان اتاق‌های جنگ، انبارهای سلاح و مركز توطئه علیه اصل انقلاب و علیه نظام استفاده كردند! فضا را قُرق هم كردند؛ یعنی یك حالت ارعابی نه فقط در مسئولان آن روز مسئولان آن روز، دولت موقّت بودند كه اصلًا جان و توان و دل و جگرِ ورود در این میدانها را نداشتند؛ آن‌ها كه هیچ! كه حتّی در دل بسیاری از افراد انقلابی هم ایجاد كرده بودند. در محیط خودِ دانشگاه تهران، این‌ها بیشترین رعب را ایجاد كردند. من یادم نمی‌رود كه در یكی از سخت‌ترین آن روزهایش، اتّفاقاً خودم در دانشگاه بودم و یك برنامه‌ی هفتگی داشتم. در مسجد دانشگاه تهران، آن روز طبق معمول، روزِ برنامه بود. آمدم، دیدم دانشگاه خلوتِ خلوت است. به مسجد آمدم؛ شاید بیست نفر، سی نفری در مسجد بیشتر نبودند. وقتی وارد مسجد شدم، چند نفر آمدند و گفتند: آقا! زود از اینجا بروید! گفتم مگر چه شده؟! معلوم شد كه بله، دانشگاه را قُرق كرده‌اند و از زدن و كشتن و این چیزها هم اصلًا ابایی ندارند! چه كسانی در مقابل این‌ها ایستادند؟ خودِ دانشجویان. اوّلین، یا یكی از اوّلین نشانه‌های بروز فعّالیت مؤثّرِ بسیار كارساز جوشش دانشجویی، در همین قضیه بود. دانشگاه نیمه‌تعطیل بود، اما دانشجویان یعنی یك مجموعه‌ی انقلابیِ محض همه زنده و فعّال آمدند و داخل دانشگاه ریختند و آنجا را تطهیر كردند. این قضیه، مربوط به سال پنجاه و هشت است كه آن را عرض می‌كنم. این یكی از نمونه‌هاست.اگر ما پیوندهای دانشجویی و ارتباطات دانشجویی را كه به بركت انقلاب مستحكم شده بود نمی‌داشتیم، این كار به این خوبی و به این روشنی امكان نداشت. البته آن روز دانشجویان در بخشهای اساسی انقلاب هم رفتند و فعّال شدند در سپاه پاسداران، در جهاد سازندگی، در بخشهای گوناگونی از كشور بعد جنگ شروع شد، كه همین شهدایی كه اسم آوردیم، این‌ها همه دانشجو، اهل علم و اهل تحصیل بودند. بعضیشان دارای استعدادهای خیلی خوب و مراتب عالی بودند؛ اما وجودشان وقف خواسته‌های انقلاب و نیازهای انقلاب بود. بنده همیشه این جمله را به دوستانم تكرار می‌كردم؛ الآن هم به شما می‌گویم كه هر انسانی باید تلاش كند، نیاز لحظه را بشناسد و آن را برآورده كند. اگر نیاز این لحظه‌ی تاریخ را نشناختید و آن را برآورده نكردید و فردا فهمیدید، كار گذشته و دیر شده است؛ مثل یك خطّ تولید كه همین‌طور حركت می‌كند و تكنسین‌ها و كارگران و مهندسان و متخصّصان در جای خودشان قرار گرفته‌اند. وقتی این ابزار جلوِ شما می‌رسد، اگر كاری را كه باید انجام دهید، انجام ندادید، دیگر از دست رفته است؛ ابزار بعدی یك چیز دیگر است. تاریخ و زمان و نیازهای جامعه این‌طوری است؛ و این آن چیزی است كه جوان بخصوص دانشجو از عهده‌ی آن برمی‌آید؛ می‌تواند آن را بداند و می‌تواند عمل كند؛ چون انرژی دارد؛ فعال است؛ چشمش باز است؛ ذهنش باز است؛ آینده هم متعلّق به اوست؛ برای خودش هم كار می‌كند.1378/09/01
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی