newspart/index2
تبلیغات دشمن
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
سیاه نمایی وضعیت کشور توسط برخی افراد در مراجعه به رهبری

امروز اگر به تبلیغات دشمن نگاه کنید، می‌بینید اگر در مسائل اقتصادی اظهارنظر میکنند، همه‌ی حرفشان این است که بن‌بست است، گره ناگشودنی است، اشکالات فراوان است، فردا چنین خواهد شد. یک عده‌ای هم این مسائل را باور میکنند و همانها را در داخل تکرار میکنند. قبل از شروع انتخابات و آن قضایای فتنه، بعضی از کسانی که بعداً امتحان خودشان را در فتنه دادند، به ما مراجعه میکردند که آقا سال آینده، سال سختی است - یعنی همان سال 88 - از لحاظ اقتصادی چنین است، چنان است؛ فضا را تنگ، تاریک، مشکل، غیر قابل عبور جلوه میدادند؛ مسئولین را یک جور میخواستند دلسرد کنند، مردم را یک جور. این تبلیغات نشانه‌ی این است که آنها از این حرکت عظیم و پرشتابِ مسئولین و مردم عقب ماندند.1389/08/02
لینک ثابت
اعلان حمایت مشاور رئیس جمهور آمریکا از اغتشاشگران سال 82

تبلیغات علیه ما از اول انقلاب بود. هر چیزی را که توانستند، در داخل مورد اتهام قرار دادند؛ از شخص امام گرفته تا مردم، تا اجتماعات مردم، تا نماز جمعه‌ی مردم را مورد اهانت، مورد تهمت و نسبتهای خلاف قرار دادند در تبلیغات جهانی، با امکانات فراوانی که در تبلیغات داشته‌اند؛ مخصوص امروز نیست؛ امروز هم البته هست، لیکن در گذشته کمتر از امروز نبوده، مواردی بیشتر هم بوده.
خرابکاریهای داخلی مخصوص امروز نیست. در سال 82 بعد از قضایای عراق - حمله‌ی اشغالگران به عراق - اینجا در تهران چند روزی اغتشاش شد. آن زن سیاهپوستِ مشاور رئیس جمهور آمریکا که بعد شد وزیر خارجه‌ی او، صریحاً اینجور گفت: ما از هر اغتشاشی و شورشی در تهران حمایت میکنیم؛ این را صریح اعلان کرد. امیدوار شده بودند، خیال کردند که حالا حادثه‌ای در تهران دارد اتفاق میافتد؛ این مال سال 82 است. آن روز بود، قبل از آن روز هم کم و بیش شبیه آن بود، بعد از آن هم بود؛ سال 88 هم نظائرش را، شبیه‌اش را، دیگر همه یادشان است، ملاحظه کردید، دیدید. آنچه که امروز به صورت تهدید وجود دارد، جدید نیست.1389/05/27

لینک ثابت
مهربانی مسلمانان با مردم به هنگام فتح شامات

آنچه كه برای استكبار مهم است، «اسلام» است. می‌خواهند اسلام را بزنند؛ این را همه باید بفهمیم. برای آن‌ها شیعه و سنی فرق نمی‌كند. هر ملتی، هر جمعیتی، هر شخصیتی كه تمسكش به اسلام بیشتر باشد، آن‌ها از او احساس خطر می‌كنند؛ حق هم دارند. واقعاً اسلام برای اهداف و مقاصد سیطره‌جویانه‌ی استكبار خطر است؛ برای ملتهای غیر مسلمان، نه؛ هیچ خطری نیست. آن‌ها عكسِ این را تبلیغ می‌كنند. آن‌ها با استفاده‌ی از هنر، با استفاده‌ی از تبلیغات، با استفاده‌ی از سیاست، با استفاده‌ی از رسانه‌ها این‌طور تبلیغ می‌كنند كه اسلام علیه ملتهای دیگر است! علیه ادیان دیگر است! این‌طور نیست. اسلام علیه ادیان دیگر نیست. اسلام همان دینی است كه وقتی بر مناطق غیر مسلمان مسلط شد، اصحاب ادیان از رحمت اسلام شكرگزاری كردند و گفتند شما بر ما از حكام قبلی خودمان مهربان‌تر هستید. در همین منطقه‌ی شامات، وقتی فاتحان اسلامی وارد شدند، یهودیان و مسیحی‌هایی كه در منطقه بودند، به آن‌ها گفتند شما مسلمانها بر ما مهربانید. آن‌ها با مردم مهربانی كردند. اسلام دین رأفت است، دین رحمت است؛ رحمةً للعالمین است. اسلام به مسیحیت می‌گوید: «تعالوا الی كلمة سواء بیننا و بینكم». مشتركات را با آن‌ها مورد ملاحظه قرار می‌دهد. اسلام علیه ملتهای دیگر نیست، علیه ادیان دیگر نیست؛ علیه زور است، علیه ظلم است، علیه استكبار است، علیه سیطره‌جوئی است. سیطره‌جویان و ظالمان و مستكبران این حقیقت را بعكس در دنیا وانمود می‌كنند. آن‌ها از همه‌ی امكانات هم استفاده می‌كنند؛ از هالیوود گرفته تا امكانات تبلیغاتی، تا اسلحه و نیروهای نظامی، برای اینكه عكسِ این را تبلیغ كنند و به دنیا نشان بدهند.1386/01/17
لینک ثابت
جنجال دشمنان برعلیه رئیس جمهور ایران در قضیه قتل اسحاق رابین

این‌که میبینید جنجال علیه جمهوری اسلامی زیاد است، دلیل اقتدار ماست. امام (رضوان‌اللَّه‌علیه) یک وقت فرموده بودند اگر جمهوری اسلامی چیزی نیست، چرا این‌قدر علیه آن صف‌آرایی میکنند؟ اگر اهمیتی ندارد، چرا برای مقابله‌ی با آن، این‌قدر خودکشان میکنند؟ این، دلیل اقتدار جمهوری اسلامی است. این چند روزه سر قضیه‌ی موضعگیری رئیس جمهور جنجالی به وجود آوردند. البته این بار اول هم نبود؛ بار چندم بود. یکبار دیگر هم ده، یازده سال قبل به مناسبت قتل اسحاق رابین، رئیس جمهور وقتِ ما آن روز اظهار نظری کرد؛ جنجالی درست کردند که چرا رئیس جمهور ایران از قتل نخست‌وزیر اسرائیل اظهار خوشحالی کرده! اولین احساسی که به انسان دست میدهد، شرمندگی از بشریت است به عوض سران اروپا و غرب؛ اینها باید از بشریت شرمنده باشند که این‌قدر تحت نفوذ صهیونیست‌ها هستند.1384/08/08
لینک ثابت
اروپاییها جنگ به راه میاندازند، بعد هم دم از صلح میزنند!

این حرفهایی که گاهی آدم میشنود که در دنیا ما را به خشونت‌طلبی متّهم میکنند، حرفهایی نیست که آدمهای هوشمند و زیرک آن را بپذیرند یا بر زبان جاری کنند. برای از رو بردن یک ملت، بهترین راه این است که با انبوه تبلیغات متراکم او را از میدان خارج کنند؛ دائماً او را متهم کنند و در موضع دفاع قرار دهند؛ این یک شیوه شناخته شده است. ما را به خشونت متهم میکنند. چه کسانی این کار را میکنند؟

یکی، دو سال پیش، یکی از رؤسای کشورهای اروپایی به این‌جا آمده بود. میدانید که در دیدارهای بین‌المللىِ سطوح بالا، بسیاری از حرفها، کلیّات و نوعاً تعارف‌آمیز و ایده‌پراکنی است. او راجع به صلح صحبت کرد که بله، ما طرفدار صلح هستیم. من خارج از پروتکلهای معمولىِ این‌گونه ملاقاتها، حالت طلبگی به خودم گرفتم و گفتم شما اروپاییها جنگ را به راه میاندازید، خودتان هم دم از صلح میزنید! بزرگترین جنگهای تاریخ بشر را شما اروپاییها به راه انداختید و آن همه آدم کشته شدند. ما که این طرف دنیا بودیم، باد جنگِ شما این همه به ما خسارت وارد کرد؛ حالا هم آمده‌اید و دم از صلح میزنید! «خود گویی و خود خندی، خود مرد هنرمندی». گفتم ما مشکلی به نام جنگ نداریم. هیچکدام از کشورهای اسلامی، طالب جنگ نیستند. شما از جنگ حرف میزنید، خودتان هم میآیید شعار صلح میدهید!1380/05/01

لینک ثابت
مبارزه میزا کوچک خان با روسها، انگلیسها و عوامل رضاخان

امروز رسانه‌های غربی با برنامه‌ریزیهای میلیاردی، در تبلیغات رسانه‌ای خود - چه در تلویزیونشان، چه در رادیوشان، چه در مصاحبه‌هایی كه دائماً می‌كنند و متأسّفانه بعضی از عناصر داخلی هم فریب آنها را می‌خورند و اسیر و نوكر آنها می‌شوند؛ حرفهایی كه آنها مایلند، اینها بر زبان جاری می‌كنند - می‌كوشند تا به شما جوانان ایرانی تفهیم كنند كه یك ظرف خالی هستید و مظروف ندارید؛ مظروف شما را ما باید بدهیم؛ ما باید این ظرف را پُر كنیم؛ شما امروز این مایه را ندارید، دیروز هم نداشتید، طبعاً فردا هم نخواهید داشت! تاریخ شما را هم منكر می‌شوند؛ می‌خواهند گذشته‌ی شما را هم زیر پا لگد كنند؛ نه فقط تاریخِ قدیمِ چند صدساله را، بلكه تاریخِ‌ بیست‌ساله‌ی اخیر را هم می‌خواهند زیر پا لگد كنند و آن را انكار نمایند. آن‌ها می‌خواهند فرهنگ‌سازی و الگوسازی كنند؛ آن‌ها می‌خواهند جوان ایرانی و نسل نوی ایرانی، یك نسل تحقیرشده‌ی توسری‌خور باشد تا بتوانند روی او سوار شوند و به او دیكته كنند و آن كاری را كه آن‌ها می‌خواهند، انجام دهد. برای اینكه كسی را به زیر مهمیز بكشند، بهترین راه این است كه بگویند تو چیزی نیستی، تو كسی نیستی و گذشته‌ای نداری. مفاخر یك ملت را انكار می‌كنند، برای اینكه او احساس كند چیزی نیست.
میرزا كوچك، مرد تنهایی بود كه به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا- یعنی روسها و انگلیسی‌ها- یك نه‌ی بزرگ گفت. نه با روسها ساخت، نه با انگلیسی‌ها؛ اما در كنار او كسانی بودند كه می‌خواستند با دستگاه حكومتِ آن روز- بعد هم با رضا خان كه تازه می‌خواست سرِ كار بیاید- مبارزه كنند، اما به روسها پناه می‌بردند؛ به باكو رفتند و بندوبست‌هایشان را كردند و به ایران برگشتند و سرسپرده‌ی آن‌ها شدند. اما میرزا كوچك‌خان قبول نكرد و حاضر نشد سازش كند؛ او، هم با انگلیسی‌ها جنگید، هم با قزّاقهای روس جنگید، هم با لشكر رضاخانی- و قبل از رضا خان، آن كسانی كه بودند- مبارزه كرد؛ با احسان اللّه خان و دیگران هم كنار نیامد. وقتی جوان گیلانی سرِ قبر میرزا كوچك‌خان می‌رود و می‌بیند این مرد تنها، این مرد باایمان و باصفا، اگرچه در وسط جنگلهای گیلان در مظلومیت مُرد، اما شخصیت خودش را در تاریخ ایران تثبیت كرد؛ مُرد، اما یك مشعل شد. ما در دوران مبارزه‌ی خودمان، هر وقت نام میرزا كوچك‌خان را به یاد می‌آوردیم و شرح حال او را می‌خواندیم، نیرو می‌گرفتیم. او از همت و اراده و شخصیت و هویّت خود خرج كرد، برای اینكه به یك نسل هویّت و شخصیت و نیرو و اراده ببخشد. این بسیار ارزش دارد. امثال او تعدادی بودند كه در غربت مبارزه كردند، در غربت هم مُردند؛ اما می‌بینید كه امروز غریب نیستند. جریان تاریخ، جریان عجیبی است. نگذاشت و نخواهد گذاشت شیخ فضل‌اللّه‌ها و میرزا كوچك‌خان‌ها و خیابانی‌ها و امثال این‌ها، همچنان كه غریب مُردند، غریب بمانند. دشمنان می‌خواهند این مفاخر را از دست جوان ایرانی بگیرند.1380/02/12

لینک ثابت
شهید لاجوردی؛ چهره درخشان دوران مبارزات

وقتی‌كه شهید عالی‌مقام و سیّد عزیز و بزرگوار، شهید لاجوردی به شهادت رسید كسی كه چهره‌ی بسیار درخشانی بود و بسیار كسان از مجاهدات او در دوران مبارزات و در دوران اختناق خبر ندارند كه این مرد چه كرد و كجاها بود و چگونه زندگی كرد؛ چه زندانهایی كشید و چه زحمتهایی متحمّل شد. بعد از انقلاب نیز بی‌تظاهرترین كارها را كه سخت‌ترین هم بود، بر دوش گرفت و آخر هم شهید شد یكی از روزنامه‌های آلمان نوشت ترور لاجوردی، ترور نیست! یعنی آن‌ها عنوان ترور را هم عوض كردند؛ چرا؟ چون به وسیله‌ی ناراضیان داخلی انجام گرفته است! تبلیغات رسانه‌های دنیا این است. امپراتوریِ استكباریِ خبریِ مسلّط بر افكار عمومی دنیا این است.1379/01/26
لینک ثابت
توصیه رهبری به خاتمی برای موضعگیری در برابر رادیوهای دشمن

عمده قوای حیاتی این کشور، در اختیار اسلام و انقلاب است. اساسیترین پایه‌های قدرت در این کشور - یعنی مردم - دلبسته اسلام و انقلاب و راه امام و ارزشهای الهی و اسلامی‌اند. جوان این‌طور است؛ دانشجو این‌طور است؛ قشرهای غیرجوان این‌طورند؛ روحانیون این‌طورند؛ کسبه و متوسّطین این‌طورند؛ کارگران و اکثریت قشرهای مختلف مردم این‌طورند؛ دستگاه اداره کننده کشور این‌طور است؛ رؤسای کشور این‌طورند. بحمداللَّه رؤسای کشور، رؤسای سه قوّه، در خدمت اسلام و برای اسلام‌مند. واقعاً خیلی چیزها را بعضیها نمی‌دانند؛ دشمنان هم طور دیگری قضایا را منعکس می‌کنند. بد نیست همه این چیزها را بدانند. دو سال قبل از این در دوم خرداد و در انتخابات ریاست جمهوری، ملت ایران حماسه بزرگی آفرید. سی میلیون نفر پای صندوقها آمدند. تا قبل از این‌که روز انتخابات شود، رادیوهای بیگانه هرچه توانستند، علیه این انتخابات حرف زدند. مرتّب گفتند تقلّب خواهد شد. مرتّب گفتند چنین خواهد شد، چنان خواهد شد؛ برای آن‌که مردم را دلسرد کنند. هدفشان این بود. اگر شما به مجموعه‌ها و بولتنهایی که اخبار رادیوهای بیگانه را در آن سه، چهار ماه منتهی به انتخابات دوم خرداد پخش می‌کردند، نگاه کنید، خیلی از حقایق روشن خواهد شد. طوری حرف می‌زدند که مردم را دلسرد کنند تا پای صندوقهای رأی نیایند؛ اما مردم به حرف دلسوزانِ خودشان گوش کردند و به وسط میدان آمدند و با سی میلیون رأی در انتخابات شرکت کردند. واقعاً حرکت خیلی عظیمی بود و موفقیّت بزرگی برای ملت ایران و برای نظام جمهوری اسلامی شد. به مجرّد این‌که این انتخابات به پایان رسید و معلوم شد که جمعیتِ زیادی آمده‌اند و رئیس جمهوریِ منتخب مشخّص شد، رادیوهای بیگانه طوری لحنهایشان را برگرداندند که انگاری دوم خرداد را آنها راه انداخته‌اند؛ انگاری که دوم خرداد مال آنهاست! تا به‌حال هم هنوز رها نکرده‌اند؛ تا الان هم که تقریباً دو سال و نیم می‌گذرد، همچنان همان‌طور حرکت می‌کنند! تبلیغات کردند و راجع به رئیس جمهوری محترممان حرف زدند و مطالبی گفتند.

من این خاطره را می‌خواهم عرض کنم: در همان روزهای اوّل، دومِ بعد از انتخابات بود که جناب آقای خاتمی - رئیس جمهور عزیزمان - از من وقت ملاقات خواستند و آمدند با من ملاقات کردند. به ایشان گفتم من نمی‌دانم شما در این چند روز که گرفتار مسائل انتخابات بوده‌اید، فرصت کرده‌اید این رادیوها را گوش کنید یا نه؟ اما من گوش کرده‌ام. این رادیوها این‌طور وانمود می‌کنند که حرکت دوم خرداد، حرکتی بر ضدّ انقلاب، بر ضدّ امام و بر ضدّ اسلام بود! روشهای تبلیغات است؛ این‌طور حرکت می‌کنند. من مایلم شما در همین اوّلین صحبتی که خواهید کرد، تو دهن اینها بزنید و نشان دهید که نه، قضیه این‌طور نیست؛ راه، راه امام است؛ راه، راه انقلاب است. بعد از سه، چهار روز ایشان یک مصاحبه مطبوعاتی داشتند. بعد که ایشان با من مجدّداً ملاقات کردند، گفتند من در حال آن مصاحبه مطبوعاتی چیزهایی در ذهنم آماده کرده بودم که بگویم؛ اما همه‌اش از یادم رفت. تنها چیزی که به یادم بود، همان حرف شما بود که گفتید تو دهن اینها بزنید. ایشان در آن مصاحبه، تو دهن آنها زد. تا امروز هم بحمداللَّه رئیس جمهور، رئیس مجلس، رئیس قوّه قضایّیه و مسؤولان کشور، موضع انقلاب، موضع امام، موضع اسلام و پایبندی به ارزشهای اسلامی را هر روز تکرار می‌کنند. این مایه افتخار است؛ این خودش یکی از وسایل وحدت‌بخش است. یکی از عواملی که می‌تواند در سطح کشور دلها را به هم نزدیک کند، همین است. این است که بنده مکرّر عرض می‌کنم دلها باید با هم اُنس پیدا کند، وفاق پیدا شود و جریانها به هم نزدیک شوند.1378/09/26

لینک ثابت
دشمن در دوران جنگ بارها میگفت: ایران از امواج انسانی استفاده میکند

شما جوانان عزیز در آن سالهایی که من اشاره میکنم - سالهای ۶۴ و ۶۵ و ۶۶ - در میدان نبودید. بعضی خیلی کوچک بودید، بعضی هم به‌هرحال در میدان نبودید. قضیه، این‌طور بود که وقتی امام یک اشاره میکرد، سیل داوطلبان جبهه به سمت پایگاهها و پادگانها سرازیر میشد. بعضی هم بیاجازه به طرف جبهه میرفتند که البته نیروهای نظامی، اینها را میگرفتند، سازماندهی میکردند، به آنها آموزشهایی میدادند و از اینها در جبهه استفاده میشد. همینها گِره‌ی بسیاری از مشکلات را باز میکرد؛ یعنی در دوران جنگ، ما کمتر وقتی دچار کمبود نیروی انسانی شدیم. از لحاظ تجهیزات، مشکل خیلی بود؛ اما از لحاظ نیروی انسانی نه؛ چون همیشه آماده بودند. دشمن چه میگفت؟ دشمن واقعیت را میدید؛ لذا درمانده بود. آنها وقتیکه جنگ را طرّاحی و حمله‌ی نظامی به انقلاب را برنامه‌ریزی میکردند، فقط روی نیروهای سازمانی ارتش حساب کرده بودند؛ فکر سپاه و بسیج و فکر نیروهای عظیم انسانی را نکرده بودند و چون با آن مواجه میشدند، برنامه‌شان غلط از آب درمیآمد. باید با این کار به مبارزه میپرداختند؛ پس شروع به تبلیغات میکردند. از جمله حرفهایی که در دوران جنگ، بارها و بارها علیه نظام و انقلاب و امام گفته شد، این بود که ایران از امواج انسانی استفاده میکند. ما در جواب میگفتیم بله؛ ما از امواج انسانی استفاده میکنیم؛ منتها امواج انسانىِ آگاه و مؤمن. بله، ما از نیروی عشق و ایمان استفاده میکنیم. نگران بودند؛ لذا برنامه‌ریزی را شروع کردند، برای این‌که نسل جوان را از این حرکت عظیم بگیرند.1378/06/13
لینک ثابت
حضور پرشور مردم در نمازجمعه با وجود خطرات مختلف

دشمنى‌هایى است که از اوّل انقلاب تا امروز با نماز جمعه شده است. هر هفته تبلیغات سنگین حجیمى از طرف دشمنان نسبت به نماز جمعه صورت مى‌گرفت. حرفهایى مى‌زدند که تقصیر هم نداشتند؛ چون ملت ایران را نمى‌شناختند. به ضرر خودشان حرف مى‌زدند؛ مثل بسیارى از جاهاى دیگر که رادیوهاى بیگانه و صداهاى دشمن، نسبت به مردم ایران حرف مى‌زنند و اظهار نظر مى‌کنند. این‌ها در واقع خود را پیش ملت ایران رسوا مى‌کنند و بى‌خبرىِ خودشان را نشان مى‌دهند. حرفها مى‌زدند که مایه‌ى خنده‌ى مردم شرکت‌کننده در نماز جمعه بود. مى‌گفتند به هرکدام از افراد شرکت‌کننده در نماز جمعه‌ى تهران، فلان قدر پول مى‌دهند، فلان قدر جنس مى‌دهند! این‌ها همان مردمى بودند که با پشتیبانیهاى مالى خودشان، آن جنگ عظیم را پشتیبانى کردند. در همین نماز جمعه‌ى تهران، انبوه پول و جنس و هدایاى مردمى به سمت جبهه‌ها روانه مى‌شد. این‌قدر این ایرانى‌ناشناس‌ها، در باره‌ى این مردم اشتباه مى‌کردند، جفا مى‌نمودند و سخن به یاوه مى‌گفتند!
آن‌ها به تبلیغات هم اکتفا نکردند و نماز جمعه را مورد تهاجم خونین قرار دادند. پنج امام‌جمعه‌ى معتبر معروف را به شهادت رساندند: مرحوم آیت‌اللّه قاضى، مرحوم آیت‌اللّه مدنى، مرحوم آیت‌اللّه صدوقى، مرحوم آیت‌اللّه دستغیب، مرحوم آیت‌اللّه اشرفى. پنج عالمِ مجتهدِ پیرمردِ باتقواى پرهیزکارِ پارسا و پاک‌دامن را که هر هفته مردم با دل و جان پشت سر آن‌ها مى‌ایستادند و به آن‌ها اقتدا مى‌کردند، جلوِ چشم همین مردم در نماز جمعه به شهادت رساندند. به بسیارى دیگر هم سوء قصد کردند که بحمد اللّه به جایى نرسید. همین نماز جمعه‌ى تهران و همین محوطه‌اى که در آن نشسته‌اید، بسیارى از شما به یاد دارید که شاهد چه حوادثى بوده است. در موشک‌باران طولانى مدّت تهران که در چند نوبت بود، مردم در نماز جمعه شرکت مى‌کردند. یک نوبت که در حدود پنجاه روز یا دو ماه بود و هر روز و شبى موشکهاى دشمن به این شهر فرود مى‌آمد، این نماز جمعه با اجتماعى عظیم شاید بشود گفت بیش از سایر اوقات مملو از جمعیت مى‌شد. چون خطر بود و مردم احساس مى‌کردند که حضورشان در اینجا خطرپذیرى است و براى خداست، لذا براى ثوابِ مضاعف شرکت مى‌کردند! بنده نماز جمعه‌هایى را به یاد دارم که در اثناى آن، صداى انفجار موشکها از اطرافِ همین محلّ نماز جمعه مى‌آمد. در همین نماز جمعه، دشمن انفجار خونینى را به راه انداخت و جلوِ چشم مردم در همین نقطه عدّه‌اى به شهادت رسیدند؛ اما این مردم مثل کوه استوار ایستادند و تکان نخوردند. بنده آن روز در همین‌جا ایستاده بودم که آن انفجار اتّفاق افتاد. اوّل خیال کردیم موشک یا بمباران هوایى است؛ نگران شدم که نماز جمعه به هم خواهد خورد. معلوم مى‌شود که ما هم مردممان را درست‌ نشناخته بودیم. خدا مى‌داند که این صفها تکان نخورد. یک گُله‌جا این انفجار واقع شد و چند لحظه همان جا یک هیاهویى شد، بعد شهدا و مجروحان را بردند؛ اما مردم همان جا نشستند و نماز جمعه و خطبه‌ها ادامه پیدا کرد! این نماز جمعه، چنین مناظرى را شاهد بوده است. نماز جمعه‌ى تهران، به خاطر همان آثار و برکاتى که عرض شد، در این بیست سال مرکز و آماج سخت‌ترین حملات دشمن قرار گرفت.1377/08/08

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی