قانون / قانون اساسی/قانونگرایی / مقررات
قانون، نرمافزار ادارهی کشور است؛ دستگاههای اجرایی در حکم سختافزارها هستند. اگر شما بتوانید این نرمافزار را هوشمندانه، صحیح، جامع، مؤثر در ابعاد گوناگون زندگی و پُرکنندهی خلأها فراهم کنید، سختافزارها کار خودشان را درست انجام خواهند داد. البته سختافزار هم گاهی اوقات تعمیر میخواهد، گاهی اوقات روغنکاری میخواهد، گاهی اوقات دورانداختن میخواهد؛ لیکن یک سختافزارِ خوب هم با یک نرمافزارِ ناقص و غلط هیچ محصولی نخواهد داشت.1384/03/08
لینک ثابت
از اشکالات بزرگ این است که قوانین طوری با بیدقتی یا عدم مراجعهی لازم به مواردی که باید مراجعه کرد، تنظیم شود که اندکی نگذشته، احتیاج به تجدیدنظر پیدا کند و یک مقدار وقت مجلس به تصویب مجدد قانون بگذرد... یک روز قانون را درست کنیم، یک روز قانون را رد کنیم و یا تغییر کلی بدهیم؛ اینطوری نباشد؛ قوانین با ثبات و مستحکم باشد.1384/03/08
لینک ثابت
کسانی که با گردن کشی در مقابل قانون، حرمت آن را از بین می برند یا دارای نیت سوء و عناد هستند و یا در بی مبالاتی و غفلت به سر می برند این افراد در واقع مقدمه و زمینه بروز دیکتاتوری را فراهم می کنند چرا که شکستن حرمت قانون به هرج و مرج منجر می شود و هرج و مرج نیز مردم را آماده پذیرش عناصر مستبد می سازد.1382/11/01
لینک ثابت
من وکیل مدافع قانونم، و در درجه اوّل قانون اساسی.
من معتقدم باید به قانون عمل کرد؛ چه به نفع ما باشد، چه به ضرر ما. خیلی از قوانینی که در مجلس تصویب میشود، ممکن است مورد قبول شما نباشد؛ خیلی از مصوّبات دولت ممکن است مورد قبول شما و من نباشد؛ اما به همان چیزی هم که قبول نداریم، باید عمل کنیم، و این منطق دارد. منطق این است که قانونِ بد بهتر از بیقانونی و نقض قانون است. اینکه ما قانون را هرجا طبق میل ما از آب درمیآید، قبول داشته باشیم؛ هرجا نتیجهاش طبق میل ما از آب درنمیآید، قبول نداشته باشیم، منطقی نیست. من معتقدم قانون باید ملاک باشد.1382/10/22
لینک ثابت
قانون یعنی چه؟ قانون یعنی سرنوشت یک کشور؛ قانون یعنی سرنوشت انسانها در یک جامعه. چون همه متّبع هستند و مجبورند از قانون تبعیّت کنند. دولت هم باید از قانون تبعیّت کند؛ رهبر هم باید از قانون تبعیّت کند.1382/09/26
لینک ثابت
همه... در چارچوب قانون حرکت کنند. نه مجلس، نه شورای نگهبان، نه مجمع تشخیص مصلحت، نه رئیسجمهور، نه رهبری، هیچکدام حق ندارند از چارچوب قانون تخطّی کنند. هرجا قانون اختیاراتی به کسی یا مجموعهای داده، طبق آن عمل کنند.1382/05/15
لینک ثابت
قانون آمده تا جای صدای کلفت را بگیرد؛ کسی با صدای کلفت در هر موضعی که هست، بگوید اینطور باید بشود! خیال هم نکنید که استبداد و دیکتاتوری و صدای کلفت و افزونطلبی، مخصوص کسانی است که در رأس نظامند؛ نخیر، در بدنه نظام هم چنین چیزهایی وجود دارد و همه جایش هم بد است. خوی پادشاهی، خوی استبداد در همه جا بد است؛ در هر جا زشت است؛ به هر شکلی که باشد، بد است. قانون آمده جلوِ این مسائل را بگیرد. بر طبق قانون و در چهارچوب آن باید حرف زده و عمل و رفتار شود و حلّ و فصل هم به وسیله قانون صورت گیرد. این بهترین معیار وحدت است.1382/03/07
لینک ثابت
قانون برای این است که کسی نتواند با صدای کلفت، حرف خودش را در جایی سبز کند و به کرسی بنشاند. قانون، فاصل است؛ همه چیز باید طبق قانون و بر اساس ممشا و روال قانونی باشد. قانون اساسی روالی را معیّن کرده، قوانین عادّی هم دارند؛ بنابراین همان روال باید طی شود.1382/02/22
لینک ثابت
شما [نمایندگان مجلس] با وضع قانون، راههای صحیح را معیّن میکنید و دستگاههای پیشرونده را از غلتیدن در ورطههای خطرناک باز میدارید. عظمت و اهمیت قانون، اینگونه معلوم میشود. بنابراین قانونگذاری، بسیار بسیار مهمّ است و هر چه قانون با نگاه آگاهانهتر و خبرهتر و شناخت موضوعات و مصالح کشور بیشتر همراه باشد، استحکام آن بیشتر است. وقتی استحکام قانون بیشتر بود، کارایی آن بیشتر خواهد بود و مدّت زمان بیشتری میتواند مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین نقش قانون خیلی مهمّ است.1381/03/07
لینک ثابت
بیش از فقر، تبعیض برای مردم گزنده است. در قوانین، شما باید اینها را مراعات کنید؛ با قانون میتوانید جلوِ اینها را تا حدّ زیادی بگیرید. البته قانون، همه چیز نیست؛ باید مدیریّت اجرایىِ خوب حتماً وجود داشته باشد تا قانون کارایىِ خود را نشان دهد؛ لیکن قانون هم سهم بسیار زیادی دارد.1381/03/07
لینک ثابت
امام در ساخت و مهندسىِ نظام جمهوری اسلامی، همه عناصر و اجزایی را که میتوانست این نظام را استوار و ماندگار کند، مورد ملاحظه قرار داد و با مهارتِ تمام این عناصر اصلی را در درون این بنای شامخ و مستحکم کار گذاشت. این عناصر اصلی عبارت است از اسلام، مردم، قانونگرایی و دشمنستیزی.... وقتی در کشوری انقلاب میشد - یا انقلاب حقیقی، یا کودتایی به اسم انقلاب - مدتها از دولت و تشکیلات دولتی و نظم دولتی خبری نبود. یک گروه به نام مسؤولان انقلاب، زمام کشور را در دست میگرفتند و طبق میل و تشخیص خودشان - هرطور بود - عمل میکردند. در انقلاب اسلامی، امام اجازه نداد اینطور بشود؛ حتّی از قبل از پیروزی انقلاب دولت تعیین کرد تا نظم وجود داشته باشد. با اینکه آن وقت شورای انقلاب هم بود، اما امام خواست با شکل قانونی و منطقی، کشور اداره شود... چند ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود که امام گفت باید قانون اساسی نوشته شود. آن کار هم نه به وسیله جمعی که خود امام معیّن کند، بلکه باز به وسیله منتخبان مردم صورت گرفت. مردم اعضای مجلس خبرگان را - که منتخبان مردم بودند - انتخاب کردند تا قانون اساسی تدوین شود؛ باز مجدداً همان قانون را به رأی مردم گذاشتند. .... بنابراین از اوّل، مبنای کارِ انقلاب بر نظم و قانون بود. کسانی که با این ترتیب منطقی انقلاب نمیتوانستند کنار بیایند، یا نمیتوانستند تحمّل کنند که این انقلاب اینگونه قدمبهقدم منطقی حرکت کند، در همه این موارد اخلال کردند. تفالههای آنها امروز هم انقلاب را به بیقانونی متّهم میکنند! این انقلاب، مظهر نظم و قانون بود؛ در هیچ جای دیگر دنیا، در این انقلابهایی که اتّفاق افتاده است - چه در انقلابهای این قرن و چه قبل از آن - چنین چیزی دیده نشده است. این را باید مغتنم شمرد. پایبندی به نظم و قانون و مسؤولیتهای قانونی قوا باید مورد احترام همه باشد.
اگر شما امروز میبینید که با تبلیغات و تحریک دشمنان، در هر برههای از زمان، قوای قانونی کشور مورد تعرّض تبلیغاتی قرار میگیرند، این دنباله همان دشمنیای است که از اوّل با اساس نظم و قانون در جمهوری اسلامی وجود داشت و امام مقابل آن ایستاد. ما همیشه این را تأکید کردهایم و باز هم تکرار میکنیم، وظایفی که در قانون اساسی برای قوای سهگانه و مسؤولان قانونی معیّن شده، معتبر و محترم است و همه باید در مقابل این قانون، حالت تسلیم داشته باشند. بیقانونی به شکلهای مختلفی خود را نشان میدهد. یکی از آنها همین است که علیه اساس و ترتیبات قانون اساسی مبارزه تبلیغاتی شود و لجنپراکنی صورت گیرد و به مسؤولیتهای قانونی در هر بخشی از بخشها بیاحترامی گردد. این آن چیزی است که از اوّلِ انقلاب، دشمنان امام و اسلام بر روی آن پافشاری میکردند و امام در مقابل آن ایستاد.1380/03/14
لینک ثابت
توصیه من به همه مسئولان، به همه مراکز قانونگذاری، به همه مراکز قانونی و به همه آحاد ملت، رعایت قانون است. اگر ما قانون را رعایت کنیم، دشمن نمیتواند به طمعورزی خود ادامه دهد. قانون باید رعایت شود. قانون، راه نفوذ دشمن را هم بسته است. اگر دیده میشود در مواردی اغتشاشگرانی از سوی دستگاههای تبلیغاتی دشمن تأیید میشوند، اینجا بهترین پاسخ به دشمن این است که قانون اجرا شود... با رعایت قانون، با رعایت انصاف، بدون تن دادن به اختلافات جزئىِ سیاسی... دشمن نمیتواند به طمعورزی خود ادامه دهد.1379/07/14
لینک ثابت
در قانون اساسی، رهبری، رئیس جمهور، رئیس قوّه قضاییّه و دیگر مسؤولان کشور، با آحاد مردم در قبال قوانین هیچ تفاوتی ندارند. هیچکس بالاتر از قانون نیست. قانون اساسی اختیاراتی را به کسانی میدهد. قانون اساسی به قاضی میگوید محکوم یا تبرئه کن؛ حکم قضایی صادر کن. به رهبری هم میگوید با ملاحظه این جهات، عفو کن. این مافوقِقانون حرکت کردن نیست؛ این متن و مُرّ قانون است. قانون برای همه یکسان است. برای کسانی که گرههایی را باز کنند، راههایی را بگشایند و مشکلاتی را حل نمایند، مسؤولیتهایی وجود دارد. آنجایی که قانون در میان است، همه یکسانند. این امر بسیار مهمّی در اسلام است.1379/04/07
لینک ثابت
ملاک، قانون است؛ سلایق افراد ملاک نیست. آن قانونی که در مجلس شورای اسلامی تصویب و در شورای نگهبان تأیید شده است، برای همه معتبر و حجت است؛ چه کسی که آن قانون را میپسندد، چه کسی که آن قانون را نمیپسندد. قانون تا قانون است، همه موظّفند به آن عمل کنند.1378/10/18
لینک ثابت
نباید قانونگذاری را به چشم یک امر کوچک و فردی و جدای از یکدیگر نگاه کرد. مجموعه قوانینی که شما [نمایندگان مجلس]میگذارید - چه به صورت قانونهای جدا جدا، چه به صورت قانون بودجه یکساله، چه به صورت برنامههای بلند مدّتِ پنجساله و یا اگر همّت کنند، بیشتر - همه اینها عبارت است از آن چیزی که این کشور در آن طریق سیر خواهد کرد. راه این کشور و این ملت، همین قانونی است که شما میگذارید.1375/03/29
لینک ثابت
همه تلاش نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی این باشد که قوانین را صددرصد منطبق با شرع مقدّس اسلام تنظیم کنند؛ زیرا شرع مقدّس اسلام تأمین کننده نیاز و سعادت مردم است؛ همچنان که تا به امروز بوده است. بحمداللَّه قوانین جمهوری اسلامی جزو مترقّیترین قوانین و منطبقترین آنها با قوانین اسلامی است. قوانین اقتصادی و جزایی و قوانین گوناگون مربوط به مسائل حقوقی و ارتباطات و مناسبات گوناگون مردم با یکدیگر، براساس اسلام است.1373/06/04
لینک ثابت