newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
قانون‌شکنی

شما هر قانونی بگذارید، مربوط به حمل و نقل جاده‌ای باشد، مربوط به گمرک باشد، مربوط به اقتصاد باشد، مربوط به سیاست خارجی باشد، هرچه باشد، یک آثار تربیتی و اخلاقی هم دارد؛ به این جنبه از قانون توجه بشود. اگر ما قانونی میگذاریم که روح قانون‌پذیری را در مردم تقویت میکند، این خوب است؛ اگر بعکس، قانونی میگذاریم که روح قانون‌شکنی و بی‌اعتنائی به قانون را در مردم به وجود می‌آورد - ولو به طور غیر مستقیم - این مرجوح است. اگر قانونی میگذاریم که روح قناعت را در مردم تقویت میکند، این خوب است؛ اگر بعکس، روح اسراف را در مردم تقویت میکند، این بد است. اگر روح دینداری را در مردم تقویت میکند، این خوب است؛ اگر روح لاابالیگری را در مردم تقویت میکند، این بد است. به این جنبه توجه کنید: تأثیر متقابل حقوق و اخلاق؛ ملازمات مسائل حقوقی و مسائل اخلاقی. اینها مسائل بسیار مهمی است.



اگر بی‌قانونی رائج شد، کارها گره خواهد خورد؛ ترافیک سنگین خواهد شد، گره‌های ترافیکی به وجود می‌آید، کار مردم از بین میرود، مصالح مردم پامال میشود. همه بایستی به قانون احترام بگذارند. و من به شما عرض بکنم؛ این مورد هم مثل موارد دیگر از چیزهائی است که فرهنگ آن بایستی از نخبگان سرریز بشود به بدنه‌ی جامعه. اگر شما که جزو نخبگان هستید، قانون را رعایت نکردید، انتظار نداشته باشید که بدنه‌ی جامعه قانون را رعایت کند. ادعای نخبگی بکنیم - نخبگی سیاسی، نخبگی علمی - اما در همان مورد کار خودمان به قانون بی‌اعتنائی کنیم.

در همین قضایای جاری هم بنده مصر بودم و هستم و خواهم بود بر اجرای قانون؛ یعنی یک قدم از قانون فراتر نخواهیم رفت؛ قانون کشورمان، قانون جمهوری اسلامی. مطمئنا نه نظام، نه این مردم به هیچ قیمتی زیر بار زور نخواهند رفت. نقطه‌ی مقابل قانون‌گرائی و انقیاد در مقابل قانون، دیکتاتوری است. این هم دوستان حتما میدانند و بدانند - اگر نمیدانند - که در زمینه‌ی روحی همه‌ی ما یک میل به دیکتاتوری وجود دارد؛ این را باید سرکوب کنید. همین طور که عرض کردیم، این فیل مست درون را با چکش قانون و دین و تعبد دائما سر به راه نگه داریم. اگر خود ما علاج نکنیم، علاجش مشکل خواهد شد. اگر انقیاد به قانون نبود، روح دیکتاتوری یواش یواش بروز خواهد کرد. در جوامع، دیکتاتوری همین جور به وجود می‌آید.1388/04/03

لینک ثابت
انس با قرآن

یکی از کارهای خوبی که در مجلس از اول پایه‌گذاری شد، تلاوت قرآن در اول جلسات رسمی مجلس بود. اخیرا هم در زمان
ریاست آقای دکتر حداد عادل یک سنت خوب دیگری به آن اضافه شد و آن خواندن ترجمه‌ی قرآن بود - که نمیدانم حالا هم ساری و جاری است یا نه - که خیلی خوب است. این قرآن نباید فقط حالت شکلی پیدا کند؛ باید گوش کنیم، از کلمات قرآن بهره ببریم. دلمان را بدهیم به قرآن. هر کلمه‌ای از این کلمات قرآن میتواند یک انقلابی در دلهای ما به وجود بیاورد؛ البته برای کسی که مأنوس با قرآن باشد. به حسب تجربه، آدمی که مأنوس با قرآن نباشد، بهره‌ی زیادی هم از قرآن نمیبرد. «ایکم زادته هذه ایمانا». آیه‌ای که می‌آمد، منافقین میگفتند ها چی شد؟ ایمانتان زیاد شد؟ چیزی از قرآن نمیفهمیدند. اگر انس با قرآن باشد و دل دادن به قرآن باشد، انسان آن وقت می‌بیند از هر کلمه‌ی قرآن یک قطره‌ی مصفا و پاکیزه‌ای نوش جان میکند؛ نوری به دل انسان میتابد. به این قرآن و به این تلاوت توجه بشود؛ بخصوص که حالا برای کسانی که احتیاج به ترجمه دارند، با ترجمه هم همراه است. جلسات اخلاقی و جلسات معرفتی باشد؛ کسانی بیایند ما را نصیحت کنند؛ چیزهائی را که میدانیم هم به ما بگویند. همان طور که عرض کردم، در شنیدن گاهی اثری است که در دانستن نیست. خیلی چیزها را ما میدانیم، اما یادمان نیست؛ وقتی میگویند، دل ما بیدار میشود.1388/04/03

لینک ثابت
لزوم استغفار دائمی به تأسی از پیغمبر (صلی الله علیه و آله)

ماه رجب فرصت خوبی است؛ ماه دعاست، ماه توسل است، ماه توجه است، ماه استغفار است. دائم هم باید استغفار کنیم. هیچ کس هم خیال نکند که من از استغفار مستغنی‌ام. پیغمبر خدا میفرماید که: «انّه لیغان علی قلبی و انّی لأستغفر اللَّه فی کلّ یوم سبعین مرّة».(1) بلاشک پیغمبر هم حداقل روزی هفتاد مرتبه استغفار میکرد. استغفار برای همه است؛ بخصوص ماها که در این تحرکات مادی، در این دنیای مادی غرقیم و آلوده‌ایم. استغفار بخشی از این آلودگی را پاکیزه میکند و از بین میبرد. ماه استغفار است؛ ان‌شاءاللَّه فرصت را مغتنم بشماریم.1388/04/03

1 )
مستدرك ‏الوسائل، محدث نوری، ج 5، ص320، ح 5987؛
صحيح مسلم، مسلم نيشابوری ، ج 8 ، ص 72 ؛
سنن أبی داود، ابو داود، ج 1 ، ص 339؛
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 17، ص 44؛

إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِی وَ إِنِّی لَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِی كُلِّ يَوْمٍ سَبْعِينَ مَرَّةً
ترجمه:
همانا كه قلبم را غبارى مى‏پوشاند و من روزى هفتاد مرتبه از درگاه خدا آمرزش مى‏طلبم.
لینک ثابت
لزوم کسب ایمان و عمل صالح برای سرمایه سوز نشدن عمر

اگر گفته‌اند اخلاق خوب داشته باشید، اگر گفته‌اند عمل به این مقررات داشته باشید، اگر گفته‌اند مبارزه کنید، اگر گفته‌اند عبادت کنید، همه برای این است که این ماده‌ی خامی را که به ما سپرده شده است، به کیفیت مطلوب و محصول بهینه برسانیم و از این دروازه خارج کنیم؛ برای این است که این صفحه‌ی سفیدی که به ما سپردند تا آن را با اعمال خود منقش کنیم، با نقش زیبائی، با نقش مطلوبی از آب در بیاوریم و روی دست بگیریم و برویم. همه چیز آنجاست، سرنوشت آنجاست؛ اینها مقدمه است. در این اردوگاهی که ما امروز در آن مشغول تمرین هستیم، برای اینکه تا یک جائی این تمرین به کار ما بیاید، باید سعیمان بر این باشد که در این اردوگاه از حداکثر فرصتها استفاده کنیم؛ نگذاریم غنیمتی از دست برود، سرمایه‌ای سوخت و سوز بشود و چیزی در مقابل آن عائد نشود.

اینی که فرمودند: «انّ الانسان لفی خسر»،(1) خسر یعنی همین؛ یعنی سرمایه‌سوز شدن، از دست رفتن سرمایه. همه‌ی ما هر لحظه در حال از دست دادن سرمایه هستیم. سرمایه چیست؟ عمر ماست. لحظه به لحظه من و شما داریم این سرمایه را از دست میدهیم. امروز ما نسبت به دیروز بخش دیگری از سرمایه را باز از دست داده‌ایم. در این عمر چند ده ساله مثلاً، لحظه به لحظه در حال سوختنِ این شمع است؛ در حال نابود شدنِ این سرمایه است. خوب، در مقابل او چه به دست می‌آوریم؟ این مهم است. «الّا الّذین ءامنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر».(2) اگر ایمان بود، عمل صالح بود - که بخشی از عمل صالح هم که مهمتر است، این است که تواصی به حق بود، تواصی به صبر بود - آن وقت این سرمایه رفته است، اما چیز بهتری جای آن را خواهد گرفت. مثل اینکه شما پولتان را برمیدارید، میروید بازار؛ از بازار که می‌آئید بیرون، این پول از دست رفته است و دیگر توی جیب شما نیست؛ مهم این است که در مقابلش چه با خودتان آوردید؛ از این بازار دست خالی برنگشته باشید.1388/04/03


1 ) سوره مبارکه العصر آیه 2
إِنَّ الإِنسانَ لَفي خُسرٍ
ترجمه:
که انسانها همه در زیانند؛
1 ) سوره مبارکه العصر آیه 3
إِلَّا الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَتَواصَوا بِالحَقِّ وَتَواصَوا بِالصَّبرِ
ترجمه:
مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نموده‌اند!
لینک ثابت
لزوم توجه به تأثیر متقابل حقوق و اخلاق در قانونگذاری

یک نکته‌ی دیگر این است که قانون جنبه‌ی الزام‌آور و حاکمیتی و ولایتی دارد. شما با قانون دارید اعمال ولایت میکنید بر جامعه، اعمال اقتدار میکنید بر جامعه؛ لذا قانون الزام‌آور است. اینها به جای خود محفوظ و درست. یعنی طرف شما در جامعه که آحاد مردم - از جمله خود شما - هستند، در زیر اقتدار قانون قرار میگیرند؛ قانون بر آنها اعمال ولایت میکند؛ این جنبه‌ی واضح قانون است. یک جنبه‌ی دیگری وجود دارد و آن، تأثیر فرهنگی و تربیتی قانون در جامعه است. هر قانونی که شما بگذرانید، ولو به حسب ظاهر این قانون ارتباط با مسائل تربیتی و فرهنگی هم ندارد - یک قانون اقتصادی فرض بفرمائید - این یک اثر مستقیم یا غیر مستقیم فرهنگی و اخلاقی و تربیتی بر روی مردم دارد. رفتارها و خلقیات و تربیتها اثر متقابل دارند؛ هم اخلاق در رفتار تأثیر میگذارد، هم رفتار بر اخلاق تأثیر میگذارد. شما ببینید: «ثمّ کان عاقبة الّذین اسائوا السّوئ».(1) کار بد که میکنیم، روی دل ما اثر میگذارد، روی اخلاق ما اثر میگذارد، گاهی روی برداشتها و تلقی‌های ما اثر میگذارد؛ دلبستگی که پیدا میکنیم، این دلبستگی روی ذهنیات ما اثر میگذارد. اعمال و رفتار از یک طرف، و اخلاق و تربیت از یک طرف؛ اینها تأثیر متقابل دارند.
قانون هم همین جور است دیگر. شما هر قانونی بگذارید، مربوط به حمل و نقل جاده‌ای باشد، مربوط به گمرک باشد، مربوط به اقتصاد باشد، مربوط به سیاست خارجی باشد، هرچه باشد، یک آثار تربیتی و اخلاقی هم دارد؛ به این جنبه از قانون توجه بشود. اگر ما قانونی میگذاریم که روح قانون‌پذیری را در مردم تقویت میکند، این خوب است؛ اگر بعکس، قانونی میگذاریم که روح قانون‌شکنی و بی‌اعتنائی به قانون را در مردم به وجود می‌آورد - ولو به طور غیر مستقیم - این مرجوح است. اگر قانونی میگذاریم که روح قناعت را در مردم تقویت میکند، این خوب است؛ اگر بعکس، روح اسراف را در مردم تقویت میکند، این بد است. اگر روح دینداری را در مردم تقویت میکند، این خوب است؛ اگر روح لاابالیگری را در مردم تقویت میکند، این بد است. به این جنبه توجه کنید: تأثیر متقابل حقوق و اخلاق؛ ملازمات مسائل حقوقی و مسائل اخلاقی. اینها مسائل بسیار مهمی است.1388/04/03


1 ) سوره مبارکه الروم آیه 10
ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساءُوا السّوأىٰ أَن كَذَّبوا بِآياتِ اللَّهِ وَكانوا بِها يَستَهزِئونَ
ترجمه:
سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند!
لینک ثابت
انس با قرآن عامل بهره‌گیری فراوان از آن

این قرآن نباید فقط حالت شکلی پیدا کند؛ باید گوش کنیم، از کلمات قرآن بهره ببریم. دلمان را بدهیم به قرآن. هر کلمه‌ای از این کلمات قرآن میتواند یک انقلابی در دلهای ما به وجود بیاورد؛ البته برای کسی که مأنوس با قرآن باشد. به حسب تجربه، آدمی که مأنوس با قرآن نباشد، بهره‌ی زیادی هم از قرآن نمیبرد. «ایّکم زادته هذه ایمانا».(1) آیه‌ای که می‌آمد، منافقین میگفتند ها چی شد؟ ایمانتان زیاد شد؟ چیزی از قرآن نمیفهمیدند. اگر انس با قرآن باشد و دل دادن به قرآن باشد، انسان آن وقت می‌بیند از هر کلمه‌ی قرآن یک قطره‌ی مصفا و پاکیزه‌ای نوش جان میکند؛ نوری به دل انسان میتابد.1388/04/03

1 ) سوره مبارکه التوبة آیه 124
وَإِذا ما أُنزِلَت سورَةٌ فَمِنهُم مَن يَقولُ أَيُّكُم زادَتهُ هٰذِهِ إيمانًا ۚ فَأَمَّا الَّذينَ آمَنوا فَزادَتهُم إيمانًا وَهُم يَستَبشِرونَ
ترجمه:
و هنگامی که سوره‌ای نازل می‌شود، بعضی از آنان (به دیگران) می‌گویند: «این سوره، ایمان کدام یک از شما را افزون ساخت؟!» (به آنها بگو:) اما کسانی که ایمان آورده‌اند، بر ایمانشان افزوده؛ و آنها (به فضل و رحمت الهی) خوشحالند.
لینک ثابت
لزوم بالابردن روحیه تحمل حرف مخالف در مجلس

آنی که من میخواهم تأکید کنم و به همه‌ی شما برادران و خواهران عرض کنم، این است که روحیه‌ی تحمل حرف مخالف را در مجلس بالا ببرید. یک چیزی برخلاف نظر شماست؛ خوب، بگوید؛ آسمان که به زمین نمی‌آید. گوش کنید، بعد هم با استدلال آن را رد کنید. اگر وقت رد کردن و جواب گفتن ندارید، برطبق آن رأی ندهید، عمل نکنید. اگر رفیقی، دوست و آشنائی دارید که میخواهید ذهن او را روشن کنید، خیلی خوب، آهسته به او بگوئید. نگذارید گفتن‌ها و اظهار نظر کردن‌ها ابتر و ناقص بماند. متأسفانه در مجالس ما از اوائل هم این حالت بود که یک عده‌ای وسط صحبتی، وسط حرفی، پرخاشگرانه صدا را بلند کنند و حرف بزنند.
(...)
بنابراین، هم به این معنا که انسان در مجلس حالت تحمل را بالا ببرد، هم به اینکه سعی شود اظهارنظرها از سر لجاجت نباشد، توجه شود. البته گفتنش آسان است، اما عملش سخت است. من واقعاً قبول دارم که عملش هم سخت است. گاهی انسان از روی لجاجت، از روی ستیزه‌گری و مخالفت با فلان زیدی یا فلان جریانی یا فلان گروهی اظهار نظری میکند؛ این درست نیست. یعنی حرف زدن بر اساس لجاجت و بر اساس زورآزمائیِ شخصی و جناحی و اینها نباید باشد. حرف هر کسی را، ولو آن کسی که حرف میزند، جزو جریان شما و گروه شما و جبهه‌ی شما و هرچه که میخواهید اسمش را بگذارید، نیست، گوش کنید؛ اگر دیدید حرف درستی است، آن وقت «فیتّبعون احسنه». حکمت قرآنی را ملاحظه کنید: «یستمعون القول فیتّبعون احسنه».(1) باید استماع کرد؛ بعد هرچه بهتر است، انسان قبول کند؛ ولو آن بهتر از زبان کسی در بیاید که انسان او را دوست ندارد، قبول ندارد. این خیلی حالت خوبی است. اگر این پیش بیاید، خیلی خوب است؛ برخلاف اینکه انسان تا دید این کسی که پا شده، جزو جناح مخالف است، جزو گروه منفی است از نظر من، از همان اول بنا بگذارد که او را رد کند.1388/04/03


1 ) سوره مبارکه الزمر آیه 18
الَّذينَ يَستَمِعونَ القَولَ فَيَتَّبِعونَ أَحسَنَهُ ۚ أُولٰئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولٰئِكَ هُم أُولُو الأَلبابِ
ترجمه:
همان کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند؛ آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.
لینک ثابت
آخرت, انبیای الهی, رستگاری انسان

همه‌ی این ماجراها و کشمکشهای زندگی بشر مثل بعثت انبیاء، مبارزات اجتماعی و سیاسی و نظامی‌ای که پیغمبران الهی با دشمنان خدا داشتند، مقدمه‌ی این است که انسان بتواند در هنگام عبور از این مرزی که ناگزیر باید از آن عبور کرد - یعنی مرز زندگی مادی و حیات اخروی و دائمی - شادمان و خرسند باشد و حسرت‌زده نباشد.1388/04/03
لینک ثابت
امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه), وصیت‌نامه امام خمینی, مرور مبانی انقلاب

وصیت‌نامه‌ی امام(ره)، جمع‌بندی شده‌ی فرمایشات امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) و مبانی و اصول انقلاب ما است.1388/04/03
لینک ثابت
ارزش‌های انقلاب اسلامی

مجلس قوه‏ی مفکّره‏ی کشور است. فکر در لباس قانون تجلی می‏کند، بعد در سراسر وجود کشور سریان و جریان پیدا می‏کند. چیزی که دائم باید در نظر باشد، این است که ببینیم فکر این قوه‏ی مفکّره اولًا نسبتش با ارزشهای اساسی انقلاب چیست- چون این شاخه‏ای روئیده بر بدنه‏ی عظیم و قد کشیده و مستحکم انقلاب است دیگر- ثانیاً نسبتش با جامعه، با مشکلات کشور و با نیازهای مردم چیست. یک نگاه به مبدأ، یک نگاه به منتها؛ یک نگاه به خاستگاه، یک نگاه به هدف؛ این باید روشن باشد. اگر این شد، آن وقت قوانین، هم اصیل خواهد بود، درست خواهد بود، صحیح خواهد بود، هم کارآمد خواهد بود. اگر اوّلی نباشد، قانون مثل شاخه‏ی از درخت بریده است؛ اصالت خود را از دست خواهد داد و دیگر قانون اصیلی نیست. اگر دومی نباشد، قانون اصیل است، مشروعیت دارد، اما مقبولیت ندارد. اگر منطبق بر خواستهای جامعه و نیازهای فوری و به‏روز و نیز نیازهای بلندمدت جامعه نباشد، آن وقت دیگر مقبولیت نخواهد داشت به حسب هر مقداری که در آن جهت کمبود دارد. این یک نکته است که باید در نظر باشد.
حالا مثلًا فرمودید که به سیاستهای ذیل اصل 44 قانون اساسی توجه است. ببینید، این خودش یک شاخص است. اگر سیاستهای اصل 44 را قبول داریم، فرض کنید قانونی بگذرانیم که با این سیاستها نخواند، چطور این مردود است از نظر شما؟ عین همین مسئله در شکل کلان مربوط به اصل ارزشهای انقلاب است، اصل مبانی انقلاب است. مبانی انقلاب را باید مرور کرد؛ فراموش نکنید. اینی که گفته بشود ما در نظرات امام- فرض بفرمائید حالا تعبیر «تردید» نمی‏کنند، اما حرف‏هائی می‏زنند که معنایش همان تردید است- تردید کنیم، این درست نیست. وصیت‏نامه‏ی امام، جمع‏بندی‏شده‏ی فرمایشات امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) مبانی انقلاب ماست، اصول انقلاب ماست. امام مرد بزرگی بود، آگاه بود. این‏ها را دائماً در نظر داشته باشید. قانون، موضع‏گیری و حرکت بر این اساس باشد. ممکن است یک نفر یک‏جور بفهمد، یک نفر یک‏جور دیگر بفهمد- این اشکالی ندارد- اما باید هدف این باشد، محور این باشد.1388/04/03

لینک ثابت
توجه امام خمینی(ره) به سختی کار دولت

من هم توی مجلس بودم، مثل شماها نماینده بودم، هم توی دولت بودم؛ هر دو حالت را من درک کردم. خوب، بله، نماینده متوقع است که من زحمت میکشم، مینشینم قانون میگذارم، باید به این قانون عمل بشود؛ این حرف درستی است، حرف حقی است؛ اما دولت هم حرف حقی دارد؛ دولت میگوید من توی این سنگلاخ، توی این راه دشوار، توی این سربالائىِ نفسگیر، دارم با این همه بار میروم؛ یک جا گیر میکنم، کمکم کنید؛ سختگیری نکنید. دولت، آن عنصر وسط میدان است؛ وسط معرکه است. توی این دسته‌جات سینه‌زنی عَلمهائی حمل میشود - ظاهراً اینجاها به آن میگویند عَلم یا علامت؛ ما در مشهد به آن میگوئیم جریده، یعنی همین علامتهای بزرگ - که گاهی ده شاخه، دوازده شاخه است و خیلی هم سنگین است. این گردن‌کلفت‌های مشهد مأمور کشاندن این جریده بودند؛ خیلی هم سخت بود. یادم هست این جریده‌ها را توی بازار میآوردند. یک جائی از بازار بود که یک قدری وسیع‌تر هم بود؛ آنجا باید این را دور میزدند و نمایش میدادند و کارهائی میکردند. این یک نفری که داشت جریده را حمل میکرد، ده نفر، دوازده نفر از او پذیرائی میکردند: یکی عرقش را پاک میکرد، یکی آب توی دهنش میکرد، یکی خداقوّت میگفت، یکی گاهی شانه‌اش را مالش میداد.
کار اجرائی سخت است. من یادم هست افراد خدمت امام می‌رفتند، می‌گفتند که آقا فلان‌جا اشکال دارد، بازرگانی چنین شده. خوب، هر بخشی از کشور نابسامانی‌ها زیاد است و همیشه هم هست؛ آن روز هم بود، خیلی هم بود. می‌رفتند به امام شکایت می‌کردند. بنده دیده بودم یا از بعضی‌ها شنیده بودم که امام حرفها را گوش می‌کردند و بعد می‌گفتند آقا کار سخت است. واقعش هم همین است. کار توی برنامه‌ریزی و روی کاغذ و چارت و نمودارهای گوناگون و فلان یک معنا دارد، اما کار در میدان عمل یک معنای دیگری دارد. همانی که انسان روی کاغذ خیلی راحت می‌کشد، در عمل خیلی سخت است.
این کالکهای جنگ را می‌آوردند توی اتاق بنده، دوستانِ دست‌اندرکار در مسائل جنگی هم جمع می‌شدند؛ فرماندهان جنگ توضیح می‌دادند که نقشه‌ی عملیات این است، از اینجا می‌رویم اینجا. من می‌دیدم بعضی از دوستان ما نگاه می‌کردند، می‌گفتند عجب، اینکه خیلی کار آسانی است. این یک خط کوتاه مثلًا به قدر نصف چوب کبریت، حرکت است. خوب، این نصف چوب کبریت، یعنی مثلًا فرض کنید ده کیلومتری که بناست چند هزار نفر در اینجا درگیر بشوند و تعداد خیلی زیادی کشته و مجروح بشوند. روی نقشه، نصف چوب کبریت راه است و به نظر می‌رسد زحمتی هم ندارد؛ اما در عمل سخت است. غرض، مشکل است؛ باید با دولت مدارا کرد.1388/04/03

لینک ثابت
قانون‌‌گرایی

یك مسئله‌‌ی دیگر هم- كه حالا دارد صحبت ما طولانی می‌شود- مسئله‌‌ی فرهنگ قانون‌‌مداری در كشور است. ما واقعاً احتیاج داریم به اینكه قانون در تمام امور كشور، یك شاخص، یك محور، یك فصل الخطاب محسوب شود. اگر ما قانون‌مدار باشیم، واقعاً این، زندگی مردم را روان خواهد كرد؛ درست مثل چراغ‌های سبز و قرمز سر تقاطع‌ها. ببینید رعایت نكردن این مسئله چقدر مشكل ایجاد می‌كند. خوب، شما با اتومبیلتان رسیدید سر چهارراه. فرض كنید یك دقیقه، دو دقیقه چراغ سبز بود و داشتند می‌رفتند؛ تا شما رسیدید، قرمز شد. سخت است دیگر؛ باید حالا مدتی اینجا بایستید. ورود شما در این منطقه‌‌ی ممنوعه، برای خاطر آسایش خودتان و دل خودتان، موجب می‌شود كه چند ده برابر شما گاهی آدم و اتومبیل در دو طرف مسیر كارشان دچار اختلال بشود؛ آن كسی هم كه به عنوان پلیس راهنمائی آن وسط ایستاده كه باید كار را تنظیم كند، دچار مشكل بشود. خوب، قانون را رعایت كنید تا این همه مشكل به وجود نیاید. ببینید، این یك مثال واضحی است كه به طور روزمره با آن مواجه‌‌ایم و لذا غالباً هم رعایت می‌كنند. همه‌‌ی جاها قانون همین است. اگر رعایت قانون شد، كارها روان می‌شود؛ اگر بی‌‌قانونی آمد وسط میدان- كه هركسی هم برای بی‌‌قانونیِ خودش بالاخره یك توجیهی دارد؛ یكی می‌گوید آقا این قانون حق من را ضایع كرد، این قانون نمی‌دانم چنین بود، این قانون چنان بود؛ اما این توجیه‌‌ها قابل قبول نیست- كارها مختل می‌شود.
اگر بی‌‌قانونی رائج شد، كارها گره خواهد خورد؛ ترافیك سنگین خواهد شد، گره‌‌های ترافیكی به وجود می‌‌آید، كار مردم از بین می‌رود، مصالح مردم پامال می‌شود. همه بایستی به قانون‌ احترام بگذارند. و من به شما عرض بكنم؛ این مورد هم مثل موارد دیگر از چیزهائی است كه فرهنگ آن بایستی از نخبگان سرریز بشود به بدنه‌‌ی جامعه. اگر شما كه جزو نخبگان هستید، قانون‌ را رعایت نكردید، انتظار نداشته باشید كه بدنه‌‌ی جامعه قانون‌ را رعایت كند. ادعای نخبگی بكنیم- نخبگی سیاسی، نخبگی علمی- اما در همان مورد كارِ خودمان به قانون‌ بی‌‌اعتنائی كنیم.
در همین قضایای جاری هم بنده مُصر بودم و هستم و خواهم بود بر اجرای قانون؛ یعنی یك‌قدم از قانون فراتر نخواهیم رفت؛ قانون كشورمان، قانون جمهوری اسلامی. مطمئناً نه نظام، نه این مردم به هیچ قیمتی زیر بار زور نخواهند رفت. نقطه‌‌ی مقابل قانون‌گرائی و انقیاد در مقابل قانون، دیكتاتوری است. این هم دوستان حتماً می‌دانند و بدانند- اگر نمی‌دانند- كه در زمینه‌‌ی روحیِ همه‌‌ی ما یك میل به دیكتاتوری وجود دارد؛ این را باید سركوب كنید. همین طور كه عرض كردیم، این فیلِ مستِ درون را با چكش قانون و دین و تعبد دائماً سربه‌‌راه‌راه نگه داریم. اگر خود ما علاج نكنیم، علاجش مشكل خواهد شد. اگر انقیاد به قانون نبود، روح دیكتاتوری یواش‌‌یواش بروز خواهد كرد. در جوامع، دیكتاتوری همین‌جور به وجود می‌آید.1388/04/03

لینک ثابت
قانون‌‌گرایی

‌در مورد قوه‌‌ی قضائیه آنچه كه مهم است، این است كه ما ببینیم قوه‌‌ی قضائیه برای چیست؛ آن را تأمین كنیم. همه‌‌ی كارها در این جهت باید باشد. قوه‌‌ی قضائیه برای عدل است، برای عدالت است. معیار و شاخص عدل هم عمل به قانون‌ است. اگر عمل فرد، جمع، منطبق به قانون‌ شد، این عدالت است؛ اگر از قانون‌ انحراف پیدا كرد، این بی‌‌عدالتی است. و قانون‌ هم در نظام اسلامی، قانون‌ اسلامی است. البته در مجموعه‌‌ی قوانین ما ممكن است قوانینی باشند كه صددرصد با احكام اسلامی منطبق نباشند، یا قوانینی كه از قبل مانده‌‌اند یا برخی قوانین دیگر، كه این‌ها بایست اصلاح بشود. معیار، این است كه برطبق قانون‌ عمل بشود. عدل، اینجا تحقق پیدا می‌كند.1388/04/03
لینک ثابت
اصل ۴۴ قانون اساسی

فرمودید كه به سیاستهای ذیل اصل 44 قانون اساسی توجه است. ببینید، این خودش یك شاخص است. اگر سیاستهایاصل 44 را قبول داریم، فرض كنید قانونی بگذرانیم كه با این سیاستها نخواند، چطور این مردود است از نظر شما؟ عین همین مسئله در شكل كلان مربوط به اصل ارزشهای انقلاب است، اصل مبانی انقلاب است. مبانی انقلاب را باید مرور كرد؛ فراموش نكنید. اینی كه گفته بشود ما در نظرات امام - فرض بفرمائید حالا تعبیر «تردید» نمیكنند، اما حرفهائی میزنند كه معنایش همان تردید است - تردید كنیم، این درست نیست. وصیت‌نامه‌ی امام، جمع‌بندی شده‌ی فرمایشات امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) مبانی انقلاب ماست، اصول انقلاب ماست. امام مرد بزرگی بود، آگاه بود. اینها را دائماً در نظر داشته باشید. قانون، موضعگیری و حركت بر این اساس باشد. ممكن است یك نفر یك جور بفهمد، یك نفر یك جور دیگر بفهمد - این اشكالی ندارد - اما باید هدف این باشد، محور این باشد.1388/04/03
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی