newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
آرمانخواهی

چیزی که برای ما لازم است، این است که خود ما در نقطه‌ی تحقق آرمانهای اسلامی قرار گیریم. آن کار و آن تعلیم، با آن نیت، با آن احساس و آن غیرت انجام گیرد، تا در آینده‌ی نزدیک، ان‌شاءالله کشور در موضعی قرار گیرد که «لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون». همانی شود که خدا برای شما ملت بزرگ اراده کرده است، خواسته است و ان‌شاءالله مقدر فرموده است.1373/02/13
لینک ثابت
کار از روی عشق و ایمان، عامل رسیدن به استقلال حقیقی

همه‌ی پیشرفتهای علمیِ دنیا نیز این گونه پیش آمده است که کسانی از روی عشق یا ایمان و یا هر دو، کار کرده‌اند. یا باید عشق به کار باشد یا ایمان به ثواب الهی، یا هر دو با هم. و شما می‌توانید هر دو را با هم را داشته باشید. این گونه می‌شود که ملت ایران می‌تواند آن استقلال حقیقی و واقعی را که استقلال سیاسی مقدّمه‌ی آن است و آن نیز به یک معنا پشتوانه و پشتیبان و نگهدارنده‌ی استقلال سیاسی است، تأمین کند.
دشمن، دشمنی می‌کند و از او جز دشمنی هم انتظاری نیست. تبلیغاتی که رادیوهای دشمن می‌کنند و مطالبی که مطبوعات صهیونیستیِ جهانی می‌نویسند، ما کمترش را از آنها توقّع نداریم. دشمن است دیگر! دشمن، بدجنسی می‌کند، خباثت می‌کند، تهمت می‌زند و دروغ می‌گوید. ادّعا می‌کند که طرفدار انسانیت است؛ اما به دروغ. از او توقّعِ بیش از این نیست.
چیزی که برای ما لازم است، این است که خودِ ما در نقطه‌ی تحقّق آرمانهای اسلامی قرار گیریم. آن کار و آن تعلیم، با آن نیّت، با آن احساس و آن غیرت انجام گیرد، تا در آینده‌ی نزدیک، ان‌شاءاللَّه کشور در موضعی قرار گیرد که «لیظهره علی الدّین کلّه و لو کره المشرکون(1)». همانی شود که خدا برای شما ملت بزرگ اراده کرده است، خواسته است و ان‌شاءاللَّه مقدّر فرموده است. امیدواریم خداوند این روز و این ایام را بر شما مبارک کند و به همه‌ی ما توفیق دهد تا بتوانیم این وظایف را درست درک و براساس آنها ان‌شاءاللَّه عمل کنیم.1373/02/13


1 ) سوره مبارکه التوبة آیه 33
هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ
ترجمه:
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!
1 ) سوره مبارکه الصف آیه 9
هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ
ترجمه:
او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!
لینک ثابت
روشنفکری

در کشور ما و نیز بسیاری از کشورهای به اصطلاح جهان سوم، جهت اداره‏ی امور مملکتی دو نظر وجود دارد: یک نظر این است که مردم یک کشور و روشن‏فکران و تصمیم‏گیران آن، اظهار نظر می‏کنند که برای ساختن کشورشان و به دست آوردن آینده، باید به قدرت حاکم جهانی متّکی باشند. این قدرت حاکم جهانی در هر زمان و هرکه هست- چه قدرت برتر علمی باشد و چه قدرت برتر سیاسی و فرهنگی دنیا- برایشان فرقی نمی‏کند. می‏گویند: «ما باید دنباله‏رو قدرتهایی باشیم که امروز سکوهای اوّل دنیا را در مسابقات علمی، سیاسی و تسلیحاتی به خود اختصاص داده‏اند». استدلالشان این است که چون آن‏ها قوی‏اند، ما باید زیر بالشان برویم!

این دیدگاه و طرز فکر، در کشورهای عقب‏افتاده‏ی دنیا حاکم است. کسانی که در مسائل سیاسی و جغرافیایی مطالعه کرده‏اند، می‏دانند که چنین طرز فکری در کشورهای امریکای لاتین، در کشورهای آفریقایی و در بعضی از کشورهای آسیایی وجود داشته است و عدّه‏ای از روشن‏فکران و سیاستمداران، از آن تبعیت می‏کرده‏اند. سران رژیم گذشته‏ی ایران نیز چنین عقیده و طرز فکری داشتند. می‏گفتند: «امریکا، یا بعضی از ممالک اروپایی، پول‏دار، قوی، صاحب علم و دارای سلاحند. چرا ما خودمان را از این‏ها جدا کنیم؟! چرا ما دنباله‏رو این قدرتها نباشیم؟! بالاخره هرچه باشد این‏ها ارباب و آقایند!»1373/02/13

لینک ثابت
روشنفکری

این دو قشر، که یکی قشر معلّمین و دیگری قشر کارگران کشور است، از جهات مختلفی حقیقتاً جزو قشرهای ممتاز کشور ما هستند. تصادفات زمانه، چنین پیش آورد که شخصیت برجسته‏ای مثل شهید «مطهّری» که به یک معنا، معلّمی بزرگ و به معنای دیگر، کارگری نمونه بود، تقریباً هم‏زمان با روز کارگر به شهادت برسد. معلّمیِ آن شهید، موضوع تدریس اوست و کارگری‏اش، امر تألیف، اینجا و آنجا رفتن، حرکت کردن و تماس گرفتن با قشرهای تحصیل‏کرده و روشن‏فکر و نظایر آن است. این هم به یک معنا وجهه‏ی دیگری از شخصیت شهید مطهّری است.1373/02/13
لینک ثابت
کالای داخلی

امروز در سطح دنیا که نگاه می‏کنیم، می‏بینیم بعضی از کشورها این راه را رفته‏اند و به نتیجه هم رسیده‏اند. کشورهایی که بعد از جنگ دوم جهانی- به تعبیر مبالغه‏آمیزی که معمولًا گفته می‏شود- تقریباً با خاک یکسان شده بودند، کمر راست کردند و به خودشان پرداختند. در واقع از نیروهای درون خودشان استفاده کردند و امروز در زمینه‏ی اداره‏ی امور دنیای خود از کسانی که این‏ها را در جنگ به خاک سیاه نشانده بودند بالاتر رفته‏اند. پس به نتیجه می‏رسیم که می‏شود با چنین طرز فکری به استقلال علمی و فنّی و غیره دست یافت. امام ما رضوان الله تعالی علیه همّتش این بود که به ملت بگوید: «ای ملت ایران! ای جوان ایرانی! ای کارگر ایرانی! ای مهندس و ای مدیر ایرانی! تو بدون اینکه به بیگانه تکیه کنی خودت می‏توانی.» امام می‏خواست روحیه‏ی‏ «توانستن» را در ما زنده کند. کسانی که دارای طرز فکر اوّل- که منجر به وابستگی می‏شود- هستند، در طول دهها سال گذشته مدام به تمسخر ایرانی پرداختند و لطیفه ساختند که «مگر جنس داخلی هم جنس می‏شود؟!» ظلمی از این بالاتر به یک ملت وجود ندارد.
امروز که شما نگاه کنید، می‏بینید مصنوعات داخلی ما در موارد بسیاری، بهتر از مصنوعات خارجی است. البته آدم‏های اهل سود، یعنی کسانی که فقط به فکر جیب و سود خود هستند و هیچ به غیرت ملی و دینی و ارزش اجتماعیِ ملتِ ایران در دنیا توجّه نمی‏کنند، بر بعضی از مصنوعات داخلی ما مارک کارخانجات یا فروشگاههای معروف دنیا را می‏زنند و آن‏ها را در بازارهای اروپایی به معرض فروش می‏گذارند. آن‏ها از این کاسبی فقط به پولی که می‏توانند به دست آورند فکر می‏کنند. در حالی که این اجناس در کشور ما با سرانگشتان ظریف هنرمند ایرانی، چشم تیزبین ایرانی، مغز تیز ایرانی و استعداد والای ایرانی به وجود آمده است.1373/02/13

لینک ثابت
اقتصاد بدون نفت

آرزوی واقعی من- که البته ممکن است به این زودیها قابل تحقّق نباشد- این است که ما درِ چاههای نفت را ببندیم و اقتصاد خود را براساس کالاها و محصولات غیر نفتی بنیاد نهیم. یعنی فرض کنیم این کشور، کالایی به نام نفت ندارد. البته این کار ممکن است در این سالها و به این زودیها عملی نباشد. زیرا دشمنان ایران در دوران رژیم وابسته و فاسد پهلوی، بیش از حدّ تصور خراب‏کاری کرده‏اند و چنان ملت و کشور ما را به نفت وابسته نموده‏اند که نشود به این آسانی چنین کاری را کرد. اما روزی باید این کار بشود و آن روز، روزی است که ملت ایران بدون اینکه سرمایه‏های خود را مفت و مجّانی به دست کسانی بدهد که با کمال خباثت از ثروت ملی کشورها استفاده می‏کنند، با تکیه بر امکانات ذاتی، روی پای خودش بایستد.

متأسفانه امروز این کار امکان‏پذیر نیست. امروز به خاطر خیانت بعضی از کشورهای تولیدکننده‏ی نفت و همدستی‏شان با دزدان غارتگر بین‏المللی، به جای اینکه نفت، وسیله‏ای در دست کشورهای تولیدکننده‏ی آن برای کسب سود یا استفاده‏ی سیاسی و اقتصادی باشد، به عکس به عنوان وسیله‏ای در دست مصرف‏کنندگان قرار دارد! درست مثل جنسی است که توی سرش خورده باشد! در حالی که نفت، جنسی است که اگر امروز آن را به دنیا ندهند همه جا فاقد نور و حرارت و حرکت و صنعت خواهد شد. تمدّن صنعتی امروز، پایه‏اش بر ماشین استوار است. اگر نفت نباشد، این ماشین از حرکت خواهد ایستاد. اهمیت نفتِ ما تا این اندازه است.

البته نفتِ ما که می‏گویم، منظور نفت کلّ این منطقه و دیگر مناطق نفت‏خیز دنیاست. این منطقه بخش عمده‏ای از نفت جهان را داراست. یعنی همان دولتهایی که دستشان با دزدان غارتگر بین‏المللی یکی است، متأسفانه بخش عمده‏ای از نفت را صاحبند. امروز جنسِ به این ارزشمندی به‏منزله‏ی ابزاری در دست مصرف‏کنندگانی است که شدیداً به آن احتیاج دارند. آن‏ها چنین سیاستی را از دهها سال پیش تا به امروز، طرّاحی و اجرا کرده‏اند و متأسفانه همواره عدّه‏ای از سیاستمداران خائن کشورهای وابسته نیز، با آن‏ها همکاری می‏کنند. در چنین وضعیتی اگر ملت ایران- اعم از کارگر ایرانی، جوان ایرانی، تولیدکننده‏ی ایرانی و معلّم ایرانی- با همه‏ی تلاش و غیرت خود وارد عمل شود و این کشور را به گونه‏ای بسازد که به خاطر صادرات و واردات و نیازهای مصرفی، محتاج فروش‏ نفت خود، آن هم با این قیمتِ پایین نباشد، ببینید چه خدمت بزرگی به امروز و آینده‏ی این کشور خواهد بود!1373/02/13

لینک ثابت
فرهنگ کار

همان دولتهایی که دستشان با دزدان غارتگر بین‏المللی یکی است، متأسفانه بخش عمده‏ای از نفت را صاحبند. امروز جنسِ به این ارزشمندی به‏منزله‏ی ابزاری در دست مصرف‏کنندگانی است که شدیداً به آن احتیاج دارند. آن‏ها چنین سیاستی را از دهها سال پیش تا به امروز، طرّاحی و اجرا کرده‏اند و متأسفانه همواره عدّه‏ای از سیاستمداران خائن کشورهای وابسته نیز، با آن‏ها همکاری می‏کنند. در چنین وضعیتی اگر ملت ایران- اعم از کارگر ایرانی، جوان ایرانی، تولیدکننده‏ی ایرانی و معلّم ایرانی- با همه‏ی تلاش و غیرت خود وارد عمل شود و این کشور را به گونه‏ای بسازد که به خاطر صادرات و واردات و نیازهای مصرفی، محتاج فروش‏ نفت خود، آن هم با این قیمتِ پایین نباشد، ببینید چه خدمت بزرگی به امروز و آینده‏ی این کشور خواهد بود! این کار چگونه امکان‏پذیر خواهد شد؟ به این‏گونه که کارگر ایرانی کار را یک عبادت واقعی بداند، نه عبادت تعارفی. واقعاً برای انجام کارِ خود «قصد قربت» کند. همچنین، معلّم ایرانی مسلمان، این تفکّر اسلامی را به نوجوان و جوان دانش‏آموز یاد دهد تا آنکه ده سال دیگر در کارگاهها و مراکز تعلیم و تعلّم و تحقیقاتمان، چنان کار شود که دیگر همه‏ی استعداد این ملت، تجسّم و تبلور پیدا کند. آن وقت، زندگی راحت، رفاه برای همه‏کس در همه جا، تسلّط اقتصادی دشمنْ صفر، سرمایه‏های کشورْ محفوظ و آبرو و عظمت این کشور تأمین خواهد شد. ارزش‏ و اهمیت کارِ دو قشرِ کارگر و معلّم این‏گونه معلوم می‏شود. اگر گفتم «شهید مطهّری این‏گونه بود» واقعاً این‏گونه بود.1373/02/13
لینک ثابت
کارگر, جامعه, تکریم کار و کارگر, تکریم معلم و استاد, معلمان

معلّم و کارگر دو قشر عزیز و محترم و مکرّمِ به شدّت مورد نیاز جامعه و مورد احترام براساس ارزشهای حقیقی هستند و این، در جای خود امری مسلّم است.1373/02/13
لینک ثابت
شهید مطهری‏

شهید مطهری از کسانی بود که کار کردن و درس گفتنش فقط به خاطر یک وظیفه‌ی مقدّس بود. آن هم بی آن‌که کسی وادارش کند یا از وی بخواهد. البته بیشترِ محققّین دنیا این گونه‌اند. همه‌ی پیشرفتهای علمیِ دنیا نیز این گونه پیش آمده است که کسانی از روی عشق یا ایمان و یا هر دو، کار کرده‌اند. یا باید عشق به کار باشد یا ایمان به ثواب الهی، یا هر دو با هم. و شما می‌توانید هر دو را با هم را داشته باشید. این گونه می‌شود که ملت ایران می‌تواند آن استقلال حقیقی و واقعی را که استقلال سیاسی مقدّمه‌ی آن است و آن نیز به یک معنا پشتوانه و پشتیبان و نگهدارنده‌ی استقلال سیاسی است، تأمین کند.1373/02/13
لینک ثابت
تفاخر به کالای خارجی

امروز در سطح دنیا که نگاه می‏کنیم، می‏بینیم بعضی از کشورها این راه را رفته‏اند و به نتیجه هم رسیده‏اند. کشورهایی که بعد از جنگ دوم جهانی- به تعبیر مبالغه‏آمیزی که معمولًا گفته می‏شود- تقریباً با خاک یکسان شده بودند، کمر راست کردند و به خودشان پرداختند. در واقع از نیروهای درون خودشان استفاده کردند و امروز در زمینه‏ی اداره‏ی امور دنیای خود از کسانی که این‏ها را در جنگ به خاک سیاه نشانده بودند بالاتر رفته‏اند. پس به نتیجه می‏رسیم که می‏شود با چنین طرز فکری به استقلال علمی و فنّی و غیره دست یافت. امام ما رضوان الله تعالی علیه همّتش این بود که به ملت بگوید: «ای ملت ایران! ای جوان ایرانی! ای کارگر ایرانی! ای مهندس و ای مدیر ایرانی! تو بدون اینکه به بیگانه تکیه کنی خودت می‏توانی.» امام می‏خواست روحیه‏ی‏ «توانستن» را در ما زنده کند. کسانی که دارای طرز فکر اوّل- که منجر به وابستگی می‏شود- هستند، در طول دهها سال گذشته مدام به تمسخر ایرانی پرداختند و لطیفه ساختند که «مگر جنس داخلی هم جنس می‏شود؟!» ظلمی از این بالاتر به یک ملت وجود ندارد.
امروز که شما نگاه کنید، می‏بینید مصنوعات داخلی ما در موارد بسیاری، بهتر از مصنوعات خارجی‏ است. البته آدم‏های اهل سود، یعنی کسانی که فقط به فکر جیب و سود خود هستند و هیچ به غیرت ملی و دینی و ارزش اجتماعیِ ملتِ ایران در دنیا توجّه نمی‏کنند، بر بعضی از مصنوعات داخلی ما مارک کارخانجات یا فروشگاههای معروف دنیا را می‏زنند و آن‏ها را در بازارهای اروپایی به معرض فروش می‏گذارند. آن‏ها از این کاسبی فقط به پولی که می‏توانند به دست آورند فکر می‏کنند. در حالی که این اجناس‏ در کشور ما با سرانگشتان ظریف هنرمند ایرانی، چشم تیزبین ایرانی، مغز تیز ایرانی و استعداد والای ایرانی به وجود آمده است.1373/02/13

لینک ثابت
شهید مطهری‏

تصادفات زمانه، چنین پیش آورد که شخصیت برجسته‌ای مثل شهید «مطهّری» که به یک معنا، معلّمی بزرگ و به معنای دیگر، کارگری نمونه بود، تقریباً همزمان با روز کارگر به شهادت برسد. معلّمیِ آن شهید، موضوع تدریس اوست و کارگری‌اش، امر تألیف، این‌جا و آن‌جا رفتن، حرکت کردن و تماس گرفتن با قشرهای تحصیلکرده و روشنفکر و نظایر آن است. این هم به یک معنا وجهه دیگری از شخصیت شهید مطهّری است.

آن بزرگوار که سالگرد شهادتش با این ایام مصادف است، نمونه آن چیزی است که بنده می‌خواهم امروز روی آن تکیه کنم.1373/02/13

لینک ثابت
شهید مطهری‏

اگر ملت ایران - اعم از کارگر ایرانی، جوان ایرانی، تولید کننده ایرانی و معلّم ایرانی - با همه تلاش و غیرت خود وارد عمل شود و این کشور را به گونه‌ای بسازد که به خاطر صادرات و واردات و نیازهای مصرفی، محتاج فروش نفت خود، آن هم با این قیمتِ پایین نباشد، ببینید چه خدمت بزرگی به امروز و آینده این کشور خواهد بود!

این کار چگونه امکانپذیر خواهد شد؟ به این گونه که کارگر ایرانی کار را یک عبادت واقعی بداند، نه عبادت تعارفی. واقعاً برای انجام کارِ خود «قصد قربت» کند. همچنین، معلّم ایرانی مسلمان، این تفکّر اسلامی را به نوجوان و جوان دانش‌آموز یاد دهد تا آن‌که ده سال دیگر در کارگاهها و مراکز تعلیم و تعلّم و تحقیقاتمان، چنان کار شود که دیگر همه استعداد این ملت، تجسّم و تبلور پیدا کند. آن وقت، زندگی راحت، رفاه برای همه کس در همه جا، تسلّط اقتصادی دشمنْ صفر، سرمایه‌های کشورْ محفوظ و آبرو و عظمت این کشور تأمین خواهد شد. ارزش و اهمیت کارِ دو قشرِ کارگر و معلّم این گونه معلوم می‌شود. اگر گفتم «شهید مطهّری این گونه بود» واقعاً این گونه بود.

شهید مطهری از کسانی بود که کار کردن و درس گفتنش فقط به خاطر یک وظیفه مقدّس بود. آن هم بی آن‌که کسی وادارش کند یا از وی بخواهد. البته بیشترِ محققّین دنیا این گونه‌اند.1373/02/13

لینک ثابت
خرید هواپیماهای جنگی در رژیم پهلوی از آمریکا؛ نمونه وابستگی به استکبار

در کشور ما و نیز بسیاری از کشورهای به اصطلاح جهان سوم، جهت اداره‌ی امور مملکتی دو نظر وجود دارد: یک نظر این است که مردم یک کشور و روشنفکران و تصمیم‌گیران آن، اظهار نظر می‌کنند که برای ساختن کشورشان و به دست آوردن آینده، باید به قدرت حاکم جهانی متّکی باشند. این قدرت حاکم جهانی در هر زمان و هر که هست - چه قدرت برتر علمی باشد و چه قدرت برتر سیاسی و فرهنگی دنیا - برایشان فرقی نمی‌کند. می‌گویند: «ما باید دنباله‌رو قدرتهایی باشیم که امروز سکّوهای اوّل دنیا را در مسابقات علمی، سیاسی و تسلیحاتی به خود اختصاص داده‌اند». استدلالشان این است که چون آنها قوی‌اند، ما باید زیر بالشان برویم!
این دیدگاه و طرز فکر، در کشورهای عقب‌افتاده‌ی دنیا حاکم است. کسانی که در مسائل سیاسی و جغرافیایی مطالعه کرده‌اند، می‌دانند که چنین طرز فکری در کشورهای امریکای لاتین، در کشورهای آفریقایی و در بعضی از کشورهای آسیایی وجود داشته است و عدّه‌ای از روشنفکران و سیاستمداران، از آن تبعیت می‌کرده‌اند. سران رژیم گذشته‌ی ایران نیز چنین عقیده و طرز فکری داشتند. می‌گفتند: «امریکا، یا بعضی از ممالک اروپایی، پولدار، قوی، صاحب علم و دارای سلاحند. چرا ما خودمان را از اینها جدا کنیم؟! چرا ما دنباله‌رو این قدرتها نباشیم؟! بالاخره هر چه باشد اینها ارباب و آقایند!»
در ایرانِ گذشته، چنین طرز فکری حاکم بود. اگر کسی از شما در روستاهای خان‌زده‌ی دوران طاغوت زندگی کرده باشد، این طرز فکر را در میان قشرهای پستِ ذلیل و ضعیفی هم که خود و عیالاتشان از پس مانده‌ی سفره‌ی خان ارتزاق می‌کردند، مشاهده کرده است. نتیجه‌ی چنین طرز فکری این می‌شد که رؤسای رژیم طاغوتی پهلوی، ثروتهای این ملتِ باهوش، با غیرت، شجاع و سابقه‌دار در تمدّن و علم را صرف خرید هواپیمای جنگی از امریکا می‌کردند. وقتی هم قطعه‌ای از قطعات یک هواپیما عیب و ایرادی پیدا می‌کرد، مهندس یا مکانیسین ایرانی حق نداشت آن قطعه را باز کند و در رفع عیب و ایرادش بکوشد. زیرا قطعه‌ها، قطعه‌های مرکّب بود؛ یعنی گاهی یک قطعه از یک هواپیما، مرکّب از ده قطعه‌ی به هم بسته شده بود. باید قطعه‌ی معیوب را باز می‌کردند، به وسیله‌ی هواپیما به کشور سازنده و فروشنده - که عمدتاً امریکا بود - می‌فرستادند. آن گاه، ضمن تحویلِ قطعه‌ی معیوب، یک قطعه‌ی جدید می‌خریدند و باز می‌گشتند! چرا مهندسین ایرانی حق نداشتند به قطعه‌ی معیوب هواپیما دست بزنند؟ برای این‌که به آنها می‌گفتند: «شما را چه به این کارها؟! این مسائل مربوط به متخصصّین خارجی است. اصلاً شما دخالت نکنید و به چنین مواردی نزدیک هم نشوید!» تحقیر یک ملت همین است دیگر! بنده بسیار متأسفم که باید بگویم: امروز هم در گوشه و کنار کشور کسانی پیدا می‌شوند که چنین طرز فکری دارند. یعنی هنوز هم عدّه‌ای تحت تأثیر پس مانده‌های فکری و سلیقه‌ایِ گذشتگانِ وابسته به غرب و امریکایند.
این یک نظر و طرز فکر است. یک نظر و طرز فکر دیگر هم وجود دارد که می‌گوید: «ما ملتی هستیم که تواناییهایی داریم و باید اصل را بر این بگذاریم که از این تواناییها استفاده کنیم. البته هر جا گیر کردیم و دیدیم دیگری ابزار بهتری دارد، می‌رویم از او ابزارش را قرض می‌کنیم؛ آن گاه می‌آییم کارمان را راه می‌اندازیم. بعد هم سعی می‌کنیم خودمان آن ابزار را بسازیم.» این یک کار عاقلانه است. نمی‌شود که شما هر وقت اتومبیلتان، اجاق گازتان یا یخچالتان خراب شد به سراغ همسایه بروید و بگویید: «بی‌زحمت بیایید این وسیله را برای ما تعمیر کنید.» این کار، عین وابستگی است. البته یک وقت هم لازم است؛ یعنی طرف خبرویّتی دارد و شما باید از او یاد بگیرید. این اشکالی ندارد. همسایه وسیله‌ای دارد که می‌تواند با آن کار کند. شما آن را از او امانت بگیرید و بعد هم سعیتان بر این باشد که خودتان را از او بی‌نیاز کنید. در مقیاس یک ملت، این بی‌نیازی به معنای استقلال علمی، عملی، فنّی، فرهنگی و در یک کلام استقلال همه جانبه است. انقلاب اسلامی از ابتدا به دنبال چنین استقلالی بوده است.1373/02/13

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی