بعد از فروپاشی شوروی، همین استبداد به نفع امریکا و بلوک غرب افزایش پیدا کرده است. بنده در دو، سه نطق بینالمللی، در مجامع بینالمللی، روی این نکته به عنوان «سلطهی جهانی» تکیه کردم و امروز احساس میکنم استعمال اصطلاح «استبداد جهانی» یا «دیکتاتوری بینالمللی» گویاتر است. اینها نسبت به ملتهای عالم، دیکتاتوری به خرج میدهند و این، آن بلای بزرگ امروز بشریت است. ملتها از دو حال نمیتوانند خود را بیرون نگه دارند: یا باید تسلیم شوند، و آن، چیزی است که متأسفانه دولتها آن را میخواهند که غارت بشوند و آیندهای برای آنها نماند و به این ترتیب به پیشرفت همین روال استعماری و استبدادی در سطح عالم کمک میکنند. اما راه دیگر این است که ملتها بایستند و مبارزه کنند. با چه کسی مبارزه کنند؟ طرف مبارزه، اگر چه یک جنس است، اما مختلف است. باید با آن دستگاه و جهتی که دیکتاتوری جهانی را تقویت میکند، مبارزه کنند. گاهی با یک دولت است، گاهی با یک دولت دیگر است. گاهی با خود امریکاست و گاهی با روشهایی است مجاهدانه و همراه با از خود گذشتگی؛ مثل آنچه که در فلسطین و لبنان اتفاق میافتد. اینها مبارزات ملتهاست. این مبارزات بحق است یا نه؟ آیا با انصافهای عالم میتوانند مبارزهی یک ملت یا آحادی از ملت را که در مقابل آن موج عظیم قدرت، میخواهد مقاومت کند، مورد ملامت قرار دهند؟1371/08/13
لینک ثابت
آسیبشناسی انقلاب اسلامی
همهی آن توطئهها و دشمنیها و خباثتها که ذکر شد، در مقابل اراده و عزم ملتها، پوچ و هیچ است. هیچ کار نمیتوانند بکنند. این، دولتها هستند که آسیبپذیرند؛ آن هم دولتهایی که به مردم متکی نباشند. دولتها هم، اگر به مردم متکی باشند، مثل دولتهای جمهوری اسلامی خواهند شد که مشاهده کردهاید، بحمداللَّه محکم و قوی بودند. دولتهایی که به مردم خوشان متکی نیستند، آسیبپذیرند و مجبورند با امثال امریکا بسازند، برای اینکه بمانند! اما ملتها و دولتهای متکی به ملتها، آسیبپذیر نیستند. این، برای ما و برای همهی ملتها یک درس است. ما میتوانیم بینی استکبار را به خاک بمالیم. ما میتوانیم مانع از نفوذ استبداد جهانی باشیم.1371/08/13
لینک ثابت
شما دانشجویان و دانشآموزان چه پسران و چه دختران وظایف سنگینی بر دوش دارید. غیر از وظیفهی درس خواندن، که وظیفهی دانشجویی و دانشآموزی است؛ وظیفهی انقلابی بر دوش دارید، وظیفهی اسلامی و دینی هم بر دوش دارید. چه در محیط دانشگاهها و چه در محیط مدارس. این مبارزه، مبارزهی امروز و یک روز و دو روز و یک سال و دو سال نیست؛ مبارزهی نسلهاست. آن نسلی که از مبدأ و آغاز انقلاب فاصله گرفته است، اگر بخواهد ایران را به عزت برساند و بسازد و عظمت ببخشد و الگوی زندهای در مقابل ملتهای دیگر قرار دهد و بینی استکبار را به خاک بمالد، باید یک نسل انقلابی و اسلامی و متدین باشد و آن، شما هستید. امروز دانشجویید، امروز دانشآموزید و فردا گردانندگان چرخهای این کشورید. امروز خودتان را بسازید. دانشگاهها را بسازید. محیط دانشگاه را محیط انقلابی و اسلامی کنید. محیط دبیرستانها را نیز همینطور. نمیبینید که دشمن، بیشترین توجهش را به این محیطها معطوف کرده است!؟ این، برای چیست؟ برای این است که از این محیطها میترسد. در محیط دانشگاه، جوانان انقلابی و مسلمان باید مانند یک دست، مانند یکتن، با یک فکر فکر اسلام و انقلاب حرکت کنند. محیط را محیط انقلابی و اسلامی کنید. از هر چیزی که مخلِ به این یگانگی در راه خدا و در راه انقلاب باشد پرهیز کنید، تا بتوانید دانشگاهی را بسازید که فردای ایران را تأمین کند؛ جمهوری اسلامی را در مقابل دشمنان و بدخواهان و ملت ایران را در مقابل دوستان و امیدواران عالم روسفید کند. محیط دبیرستانها نیز همینطور.1371/08/13
لینک ثابت
روز سیزدهم آبان،به لحاظ التقای سه حادثه ی تاریخی که به شکل عجیبی به هم وصلند، روز مهمی در تاریخ ماست.1371/08/13
لینک ثابت
دیکتاتوری یعنی همان چیزی که اگر در کشوری این وضعیت به وجود آید ، اقلیتی حاکم می شود که مقتدر است و امکانات، پول و تبلیغات دارد.1371/08/13
لینک ثابت
حقوق بشر را کسی نقض می کند که از اسرائیل غاصب حمایت می کند. آیا آنچه که امروز در فلسطین می گذرد، بزرگترین نمونه ی نقض حقوق بشر نیست!؟1371/08/13
لینک ثابت
اقدام ملتها اقدامی است که دشمن مستکبر و مستبد نمی تواند هیچ پاسخی به آن بدهد.اقدام ملتها، اقدامهای شکننده است.1371/08/13
لینک ثابت
شعار ما میتوانیم, استکبار, استکبارستیزی, ریشهکنی استکبار جهانی, صبر
ما می توانیم دژ استبداد جهانی را، در سطح بین المللی، بشکنیم. البته با صبر، با حوصله، با استمرار مبارزه و تلاش،این کارها شدنی است.1371/08/13
لینک ثابت
امام بزرگوار، چند صباحی را در میان ما زندگی کرد. همیشه همینطور است. فرد که ابدی نیست. فرد باید بتواند وظیفهی خودش را در مدت عمر کوتاهش در همین چند صباح، انجام دهد. امام رفت و همهی ما رفتنی هستیم. اما این انقلاب ماندنی است. این ملت ماندنی است. این کشور ماندنی است و عزت و استقلال ما، إن شاء اللّه پایدار است. و این، به کمک شما جوانان و با خودسازی شما شدنی است. خودتان را بسازید.1371/08/13
لینک ثابت
بعد از فروپاشی شوروی، همین استبداد به نفع امریکا و بلوک غرب افزایش پیدا کرده است. بنده در دو، سه نطق بینالمللی، در مجامع بینالمللی، روی این نکته به عنوان «سلطهی جهانی» تکیه کردم و امروز احساس میکنم استعمال اصطلاح «استبداد جهانی» یا «دیکتاتوری بینالمللی» گویاتر است. اینها نسبت به ملتهای عالم، دیکتاتوری به خرج میدهند و این، آن بلای بزرگ امروز بشریت است. ملتها از دو حال نمیتوانند خود را بیرون نگه دارند: یا باید تسلیم شوند، و آن، چیزی است که متأسفانه دولتها آن را میخواهند که غارت بشوند و آیندهای برای آنها نماند و به این ترتیب به پیشرفت همین روال استعماری و استبدادی در سطح عالم کمک میکنند. اما راه دیگر این است که ملتها بایستند و مبارزه کنند. با چه کسی مبارزه کنند؟ طرف مبارزه، اگر چه یک جنس است، اما مختلف است. باید با آن دستگاه و جهتی که دیکتاتوری جهانی را تقویت میکند، مبارزه کنند. گاهی با یک دولت است، گاهی با یک دولت دیگر است. گاهی با خود امریکاست و گاهی با روشهایی است مجاهدانه و همراه با از خود گذشتگی؛ مثل آنچه که در فلسطین و لبنان اتفاق میافتد. اینها مبارزات ملتهاست. این مبارزات بحق است یا نه؟ آیا با انصافهای عالم میتوانند مبارزهی یک ملت یا آحادی از ملت را که در مقابل آن موج عظیم قدرت، میخواهد مقاومت کند، مورد ملامت قرار دهند؟
تأسفآور این است که تبلیغات جهانی، علیه این مبارزهها و مقاومتهاست. تبلیغات جهانی، ملتهای مبارز را با انواع و اقسام تهمتها متهم میکند، برای اینکه آنها را از میدان خارج کند. یکی از این تهمتها، موضوع «حقوق بشر» است که مثل ابزاری در دست قدرتهای جهانی است، تا اگر دیدند دولتی با نظرات آنها مخالفت میکند، آن دولت را - و اگر لازم شد آن ملت را - متهم کنند. یک ملت را هم گاهی متهم میکنند! متهم میکنند به نقض حقوق بشر و به طرفداری از تروریسم! امروز شما میبینید نسبت به جمهوری اسلامی ایران، زدن چه تهمتهایی را شروع کردهاند! همین تهمت نقض حقوق بشر و از این قبیل چیزها، که ساخته و پرداختهی مغزهای خبیث تحلیلگران آنهاست و فعالان تحلیل سیاسی در اختیارشان قرار میدهند. کسانی هستند که مینشینند و برای ملتها و دولتها چیزهایی را میسازند و خلق میکنند. اینها، ابزارهایی در دست آنهاست.
آنچه را که به ملتها به صورت اتهام وارد کردهاند، کمتر از آن چیزی نیست که به دولتها به صورت اتهام وارد میکنند. در همین نظام جمهوری اسلامی، اینها به ملت ایران، بارها تهمت زدهاند. مسأله این نیست که اینها با دولتمردان جمهوری اسلامی مخالفند. اینها با ملت ایران مخالفند! همینها بودند که میگفتند: «کسانی که در نماز جمعه شرکت میکنند - آن اجتماعات میلیونی نماز جمعه، با آن شوری که در اوایل انقلاب بود - پول میگیرند و میآیند!» این، اهانت به یک ملت نیست؟ یک ملت را کهنه پرست خواندن، یک ملت را متعبد به امور غیر منطقی دانستن، یک ملت را دگم معرفی کردن؛ اینها اهانت به یک ملت نیست؟ جرم این ملت چیست؟ این است که در آن مبارزهی رویاروی، انتخاب دوم را قبول کرده است.
حالا این شخص جدیدی که در صحنهی سیاست امریکا، ممکن است روی کار بیاید، با فاصلهی چند روز، باز شعار حقوق بشر را مطرح خواهد کرد و دنیا شاهد تکرار همین صحنهی مفتضح خواهد بود که دیگران را متهم به نقض حقوق بشر کنند. امروز در دنیا چه کسی نقض حقوق بشر میکند؟ حقوق بشر را کسی نقض میکند که از اسرائیل غاصب حمایت میکند. آیا آنچه که امروز در فلسطین میگذرد، بزرگترین نمونهی نقض حقوق بشر نیست!؟
چرا اینها اعتراض نمیکنند؟ اگر اینها طرفدار حقوق بشرند، چرا به اسرائیل کمک میکنند؟ آنچه که امروز در شرق اروپا میگذرد - در همین منطقهی بوسنی هرزگوین - آیا فجیعترین و شنیعترین نمونهی نقض حقوق بشر نیست؟! آیا کسانی از دستگاههای غیر مسؤول دنیا، نرفتند آنجا و گزارش نیاوردند و نگفتند که چه فجایعی اتفاق میافتد؟! همه خبر ندادند که زمستان اینها زمستان سخت و مهلکی است!؟ عکسها را ندیدند!؟ فیلمها را نشان ندادند!؟ اردوگاهها را توصیف نکردند!؟ چرا وارد نمیشوند؟! چرا محکوم نمیکنند؟! چرا از زبان فراتر نمیروند؟! چرا وقتی که سیاستهای خودشان مطرح است و پای اسلام و مسلمین و مستضعفین در میان نیست، آنطور لشکرکشی میکنند که در قضیهی کویت کردند؟! آنجا برای امریکا مشکلی وجود نداشت. به خرج دیگران وارد کشوری شدند و جنگ و بمباران کردند. عراق خراب بشود که به ضرر آنها نیست! کویت ویران بشود که به ضرر آنها نیست! اما آیا حاضرند چنین چیزی را در ایالات و مرزهای خودشان؛ در کشورهای خودشان تحمل کنند؟
در خلیجفارس آنطور فاجعهآفرینی به راه انداختند و محیط زیست را که این قدر از آن دم میزنند، از بین بردند. اما آیا حاضرند در مناطق زیست خودشان چنین کاری انجام گیرد؟! اینها به فکر حقوق بشر نیستند. اگر به فکر حقوق بشر بودند، وضع دنیا دگرگونه بود؛ رابطهی آکل و مأکول بین آنها و ملتها وجود نداشت و این همه فشار بر ملتهای ضعیف وارد نمیآمد. مسأله این نیست. این شعار، شعار مفتضحی است. خوب است این شعار را اینها دیگر ندهند. دنیا گوش نخواهد داد؛ کسی اعتنا نخواهد کرد. باز نیایند بگویند که «موضوع حقوق بشر در دنیا مطرح شد» و التزاماتی برای ملت ایران درست کنند. اینها کیستند که حقوق بشر را مطرح کنند؟! اینها دشمنان حقوق بشرند. اینها ناقضین حقوق بشرند. منتها وقیحند؛ پررو هستند. بلندگوها هم دست آنهاست. هر کس را بخواهند، متهم میکنند. مثل اینکه یک انسان فاسق فاجر بدکارهی منحرف، در کناری بایستد و انسانهای پاکدامن را متهم به فسق و فجور و بدرفتاری و ناپاکدامنی کند! امروز در مسألهی حقوق بشر، وضعیت اینطور است. این، وضعیت دنیاست. تنها جایی در دنیا که ملت و دولت، متفقاً و متحداً، در مقابل این سیاست زورگویانه ایستادهاند، ایران اسلامی عزیز شماست.1371/08/13
لینک ثابت
آن بلای بزرگ در جهان امروز، عبارت است از چیزی که بنده میتوانم آن را به نام «استبداد بینالمللی» و «دیکتاتوری جهانی» معرفی کنم. این اسم، برای آنچه که امروز بر ملتها میگذرد، اسم مناسبی است. استبداد بینالمللی، مرتبهی اعلای استکبار بینالمللی و جهانی است. استکبار جهانی معنایش این است که دولتها و قدرتهایی در دنیا هستند که نسبت به ملتهای دیگر، با برخورد استکباری مواجه میشوند: ثروت آنها را میبرند، در حکومتهای آنها به دخالت میپردازند، در سیاستهای آنها اعمال نظر میکنند و آنها را به این سمت و آن سمت میکشانند. این، استکبار بینالمللی است. همان چیزی که در قرن هجدهم و نوزدهم، با استعمار شروع شد و بعد در قرن بیستم به استعمار نوین مبدل گردید، و امروز، یا در دوران اوج قدرتهای استکباری، به شکل استکبار جهانی درآمد، که دنیا را بین دو قطب و دو قدرت تقسیم کرده بودند و هرکدام به نحوی ملتی را میدوشیدند و در پنجهی خود میفشردند.
امروز چیزی که به استبداد بینالمللی اضافه شده، عبارت از این است که قدرتهای مستکبر جهانی و در رأس آنها ایالات متحدهی امریکا، برای ملتهای دیگر حق حرف زدن و اظهار نظر کردن هم قائل نیستند. هر کاری که برای سیاست خودشان مفید و لازم بدانند، و لو به ضرر ملتی یا ملتهایی باشد، انجام میدهند. مثلًا در قضیهی عراق، زیر لگدهای خودشان و به وسیلهی نیروهای مسلح و سلاحهای کشندهی خودشان، منطقه را خرد و خمیر میکنند و یا در مناطق گوناگون عالم، با اشاره و یا کمک آنها، انواع فجایع و جنایات انجام میگیرد. فرض بفرمایید در فلسطین اشغالی و یا در لبنان و مناطق دیگر، آن همه فاجعهآفرینی صورت میگیرد، اما اگر ملتی، نظری برخلاف این مطالب ابراز کند یا دولتمردانی در دنیا مخالفت کنند، با استبداد و دیکتاتوری کامل، آن ملت و یا آن دولت را به انواع اتهامات متهم مینمایند؛ برای اینکه آنها را از میدان خارج کنند.1371/08/13
لینک ثابت
بعد از فروپاشی شوروی، همین استبداد به نفع امریکا و بلوک غرب افزایش پیدا کرده است. بنده در دو، سه نطق بینالمللی، در مجامع بینالمللی، روی این نکته به عنوان «سلطهی جهانی» تکیه کردم و امروز احساس میکنم استعمال اصطلاح «استبداد جهانی» یا «دیکتاتوری بینالمللی» گویاتر است. اینها نسبت به ملتهای عالم، دیکتاتوری به خرج میدهند و این، آن بلای بزرگ امروز بشریت است. ملتها از دو حال نمیتوانند خود را بیرون نگه دارند: یا باید تسلیم شوند، و آن، چیزی است که متأسفانه دولتها آن را میخواهند که غارت بشوند و آیندهای برای آنها نماند و به این ترتیب به پیشرفت همین روال استعماری و استبدادی در سطح عالم کمک میکنند. اما راه دیگر این است که ملتها بایستند و مبارزه کنند. با چه کسی مبارزه کنند؟ طرف مبارزه، اگرچه یک جنس است، اما مختلف است. باید با آن دستگاه و جهتی که دیکتاتوری جهانی را تقویت میکند، مبارزه کنند. گاهی با یک دولت است، گاهی با یک دولت دیگر است. گاهی با خود امریکاست و گاهی با روشهایی است مجاهدانه و همراه با از خودگذشتگی؛ مثل آنچه که در فلسطین و لبنان اتفاق میافتد. اینها مبارزات ملتهاست. این مبارزات بحق است یا نه؟ آیا باانصافهای عالم میتوانند مبارزهی یک ملت یا آحادی از ملت را که در مقابل آن موج عظیم قدرت، میخواهد مقاومت کند، مورد ملامت قرار دهند؟1371/08/13
لینک ثابت
به هم پیوستگی حوادث روز 13 آبان برای ملت ایران
روز سیزدهم آبان، به لحاظ التقای سه حادثهی تاریخی که به شکل عجیبی به هم وصلند، روز مهمی در تاریخ ماست...
حادثهی اول، تبعید امام است.ملتی در زیر فشار حکومتی فاسد، دست و پا میزد و عدهی کثیری از مردم در خشم و ناراحتی بودند و کسی که میتوانست احساسات مردم را هدایت کند و افکار آنها را جهت بدهد و درد دل آنها را بیان کند و از خطرات این راه نترسد، فقط امام بزرگوار ما بود. او را در نیمه شبی - در مثل چنین روزی - از خانه و مسکن خودش ربودند و از میان این ملت، اول به زندان و بعد به تبعید فرستادند؛ تا شاید خشم ملت هدایت نشود و مبارزهاش سر نگیرد. ولی برخلاف نظر آنها، امام، رهبری خود را از تبعیدگاه هم ادامه داد و دست از افشاگری و بیان حقایق و هدایت مردم برنداشت. این ملت - بخصوص جوانان - وارد یک مبارزهی عمومی شدند که پانزده سال ادامه پیدا کرد. در ادامهی همین مبارزه، در چنین روزی بود که همان دستگاه جبار و وابسته و فاسد و تحت تأثیر سیاستهای آلوده به همان بیماری - که عرض خواهم کرد - دست جنایت از آستین در آورد و دانشآموزانی را به شهادت رساند. اما بالاخره، حق پیروز شد. مبارزهی محقانهی مردم ایران پیروز گردید و آن دستگاه جبار و فاسد، مجبور شد بساط خود را جمع کند و امریکا از کشور ما برود. باز در مثل چنین روزی، خشم مقدس و حقطلبانهی یک عده جوان و دانشجوی مسلمان، حادثهی سوم، یعنی تسخیر لانهی جاسوسی را پیش آورد.1371/08/13
لینک ثابت
قدرتهای مستكبر جهانی، وسایل و ابزاری هم دارند. رادیوها، خبرگزاریها، وسایل سریعالسّیر انتقال خبر و تحلیل، دستگاههای استعماری، تحلیلگران سیاسی و سلاحهای كشنده و مرگبار، همه در اختیار آنهاست. خود را محق جلوه میدهند و سعی میكنند هر كس را كه مخالف با آنهاست، با فشار سیاسی یا نظامی و اقتصادی، ازمیدان خارج كنند تا آب از آب تكان نخورد.1371/08/13
لینک ثابت
تبلیغات جهانی، ملتهای مبارز را با انواع و اقسام تهمتها متّهم میكند، برای اینكه آنها را ازمیدان خارج كند. یكی از این تهمتها، موضوع «حقوق بشر» است كه مثل ابزاری در دست قدرتهای جهانی است، تا اگر دیدند دولتیبا نظرات آنها مخالفت میكند، آن دولت را - و اگر لازم شد آن ملت را - متّهم كنند. یك ملت را هم گاهی متّهم میكنند! متّهم میكنند به نقض حقوق بشر و به طرفداری از تروریسم! امروز شما میبینید نسبت به جمهوری اسلامی ایران، زدن چه تهمتهایی را شروع كردهاند! همین تهمتِ نقض حقوق بشر و از این قبیل چیزها، كه ساخته و پرداخته مغزهای خبیث تحلیلگران آنهاست و فعّالان تحلیل سیاسی در اختیارشان قرار میدهند. كسانی هستند كه مینشینند و برای ملتها و دولتها چیزهایی را میسازند و خلق میكنند. اینها، ابزارهایی در دست آنهاست.1371/08/13
لینک ثابت
دانشگاه, جوان مؤمن انقلابی
در محیط دانشگاه، جوانان انقلابی و مسلمان باید مانند یك دست، مانند یك تن، با یك فكر - فكر اسلام و انقلاب - حركت كنند.1371/08/13
لینک ثابت