![]()
1370/02/06
بیانات در مراسم تودیع قاریان قرآن، استاد شیخ شعبان عبدالعزیز صیاد و شیخ محمود صدیق منشاوى
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
الحمدلله که شما را راضی و خشنود مییابیم. ما به قرآن و هر چه به قرآن نسبت دارد، قلباً علاقه داریم و عشق داریم و از جملهى بهترین آنها، قرّاء قرآن [هستند]. و شماها را هم ما از دور مىشناسیم، صداهایتان را شنفتهایم و تلاوتهایتان را سالها گوش کردهایم. خوشحالیم که الحمدلله مردم مسلمان میتوانند از تلاوت قرآنِ خوب استفاده کنند. آرزوى ما این است که انشاءالله مردم مسلمان، در هر جا که هستند، در کنار استفادهى از متن قرآن و کلام معجزنشان قرآن، به مفاهیم قرآنى و معارف قرآنى هم توجّه بکنند.
این فاصلهاى را که ما طى کردیم تا اینجا، فاصلهى خیلى زیادى است. این جوانهاى ما، اینجور جوانهایى که الان شما مىبینید که اینها عاشق قرآن هستند و زندگیشان با قرآن است، اینجور جوانها در زمان رژیم شاه، کارشان این کار نبود؛ غافل بودند از قرآن. یعنى فاصلهى زیادى را پیمودند تا اینجا. حالا همّت ما این است که انشاءالله قرآن حفظ بشود. من هم به این برادرهاى مسئول سفارش کردهام که روى این مسئله کار کنند.(۲) لیس هنا ملوک.(۳) من قبل از انقلاب، ممنوعالسّفر بودم، یعنى هر چه میخواستم مسافرت کنم خارج از ایران، ممنوع بود؛ نمیگذاشتند ــ حالا مدّتهایى که زندان بودیم، وقتى هم از زندان بیرون بودیم، محصور در خود داخل کشور بودیم ــ من همان وقت از آرزوهایم و تصمیمهایم این بود و به خانواده و عیال خودم [هم] گفته بودم که اگر چنانچه من بتوانم از کشور خارج بشوم، میروم مصر براى دیدن قرّاء، مخصوصاً شیخ مصطفىٰ اسماعیل. اتّفاقاً شیخ مصطفىٰ اسماعیل تا بعد از انقلاب زنده بود ولیکن متأسّفانه ما آن سالهاى اوّل انقلاب به این فکرى که حالا هستیم نبودیم، وَالّا هر جورى بود، من شیخ مصطفىٰ اسماعیل را میکشاندم مىآوردم تهران. شیخ مصطفىٰ اسماعیل خیلى فوقالعاده بود. یک چیزهایى در تلاوت او بود که انصافاً قابل تقلید است؛ منهاى مسئلهى صدا و کیفیّت اداء حروف و کلمات و چیزهایى مانند اینها، او کلمات قرآنى را جان میداد، یعنى وقتى که او آیه را میخواند، آن احساسى به مستمع دست میداد که در آیه، اقتضاى آن احساس بود. حالا مثلاً فرض بفرمایید که در سورهى هود، آنجایى که راجع به قضیّهى پسر نوح آیات کریمه را میخواند، وقتى که میگوید«اِنَّ ابنی مِن اَهلی وَ اِنَّ وَعدَکَ الحَقّ»،(۴) جورى میگوید که انسان احساس میکند یک پدرى است که پسر کافرش دارد در مقابلش از بین میرود؛ یعنى هم احساس رأفت به خاطر بنُوّت(۵) او، و هم احساس تأسّف به خاطر کفر او؛ این را او با خواندن خودش، به انسان القا میکند. این خیلى چیز مهمّى است. خب، این، آن تأثیر قرآنى را مضاعف میکند. شبیه این را ــ نه به این شدّت ــ من در خواندن شیخ عبدالفتّاح دیدم. او هم تا حدودى اینجور است، [امّا] نه به شدّتِ شیخ مصطفىٰ اسماعیل. به هر حال امیدواریم که خداى متعال به شماها توفیق بدهد، شماها را حفظ کند؛ انشاءالله منشأ اشاعهى قرآن باشید در سالهاى متمادى. و مرحوم منشاوى(۶) ــ برادر ایشان ــ هم جزو آن چهرههاى برجستهى قرآنى است و الان اینجا چند نفر از این مقلّدین مرحوم منشاوى را میبینم. خب حالا ما میخواهیم که از تلاوت شما آقایان استفاده کنیم.(۷) احسنتم! خب، از خواندن آقایان خیلى حظ کردیم، خیلى استفاده کردیم. انشاءالله که نفَستان همیشه باز و روشن در خدمت آیات کریمهى قرآن باشد. انشاءالله که به شما خوش بگذرد. انشاءالله که از این سفر هم خاطرات خوب و ماندگارى برایتان بماند. انشاءالله باز هم در آینده به همّت این برادرها(۸) گذارتان به تهران و ایران بیفتد. یک هدیهی کوچک هم به شما میدهیم. فیامانالله. خب حالا بپردازیم به آقاى حسان، که ایشان هم شاعر قرآن و شاعر [اهلبیت هستند]. شعر قرآنتان را شنیدهام؛ آن شعر دربارهى بلالتان را هم شنیدهام؛ [آنکه] آیات طیّبه را هم در شعر آوردهاید شنیدهام. یادم مىآید تقریباً حدود ۳۰ سال پیش ــ شاید حدود ۲۵ سال پیش، ۳۰ سال پیش ــ اوّلبار این آقاى حسان را ما در مشهد دیدیم؛ یک جوان گردنکلفت، صورت سرخ، خوشقیافه ــ خیلى هم ایشان زیبا و خوشقیافه بودند ــ همینطور ایستاده بودند یک جایى. یک جمعیّتى بودیم آمده بودیم و من هم یک مختصرى شنیده بودم از ایشان، زیاد هم نه، آنجا دیدم ایشان را. به نظرم تابستان هم بود و پیراهن آستین کوتاه [پوشیده] و ایستاده بود آنجا، با همین حرارت که حالا مىبینید نمونهاش است ــ نمونهاش مانده، همهاش نمانده؛ جوانى بود دیگر ــ دارد شعر میخواند. انشاءالله که همیشه مادح قرآن و مادح اهلبیت باشید. خب ما دیگر مرخّص میشویم. (۱ شیخ شعبان عبدالعزیز صیّاد و شیخ محمود صدّیق منشاوى ــ قاریان مصرى ــ و جمعی از قاریان ایرانی در این دیدار حضور داشتند.
(۲ قارى مصرى: النّاس على دین ملوکهم؛ «مردم بر دین حکمرانان و پادشاهان خود هستند.»
(۳ اینجا پادشاه و حکمران نیست.
(۴ سورهی هود، بخشی از آیهی ۴۵؛ «... پسرم از کسان من است، و قطعاً وعدهى تو راست است ...»
(۵ فرزندى
(۶ شیخ محمّد صدّیق منشاوى
(۷ تلاوت شیخ شعبان عبدالعزیز صیّاد (سورهی ابراهیم، آیات ۳۱ تا ۴۱) و شیخ محمود صدّیق منشاوی (سورهی رعد، آیات ۱۹ تا ۲۹)
(۸ این قرّاء به دعوت سازمان صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران به ایران سفر کرده بودند.
لطفاً نظر خود را بنویسید:
کدامنیتی : *
![]()
*
در این
رابطه بخوانید :
![]() برگزیدهها
آخرینها
|








