بیانات در مراسم تودیع قاریان قرآن
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم (۱)
این چند روزی که در ایران حضور داشتید، الحمدللَّه شما را خشنود و راضی مییابیم. ما به قرآن و هرچه که با قرآن نسبت دارد - که از جملهی بهترینش، قرّاء قرآن هستند - قلباً علاقه و عشق داریم. ما شماها را هم از دور میشناسیم و سالهاست که تلاوت قرآنتان را گوش کردهایم. الحمدللَّه خوشحالیم که مردم مسلمان میتوانند از تلاوت قرآنِ خوب استفاده کنند. آرزوی ما این است که انشاءاللَّه مردم مسلمان در هرجا که هستند، در کنار استفادهی از متن قرآن و کلام معجزنشان آن، به مفاهیم و معارف قرآنی هم توجه بکنند.
فاصلهیی را که ما تاکنون طی کردهایم، فاصلهی خیلی زیادی است. این جوانانی که الان شما میبینید عاشق قرآنند و زندگیشان در قرآن است، در زمان رژیم شاه کارشان این نبود؛ از قرآن غافل بودند. بنابراین، فاصلهی زیادی را تا اینجا پیمودهاند. همت ما این است که انشاءاللَّه قرآن حفظ بشود. من هم به این برادران مسؤول سفارش کردهام که روی این مسأله کار کنند.
قبل از انقلاب، من ممنوعالسفر بودم؛ یعنی نمیتوانستم به خارج از کشور سفر کنم. مدتها در زندان بودم؛ وقتی هم که از زندان بیرون آمدم، در داخل کشور محصور بودم. در آن وقت، یکی از آرزوها و تصمیمهایم این بود - به خانوادهی خودم هم گفته بودم - که اگر بتوانم از کشور خارج بشوم، برای دیدن قرّاء - مخصوصاً شیخ مصطفی اسماعیل - به مصر میروم. اتفاقاً شیخ مصطفی اسماعیل تا بعد از انقلاب زنده بود؛ لیکن متأسفانه ما در آن سالهای اول انقلاب، به این فکری که حالا هستیم، نبودیم؛ والّا به هر طوری بود، من شیخ مصطفی اسماعیل را به تهران میآوردم.
شیخ مصطفی اسماعیل، خیلی فوقالعاده بود. چیزهایی در تلاوت او بود که انصافاً قابل تقلید است. منهای مسألهی صدا و کیفیت ادای حروف و کلمات، او کلمات قرآنی را جان میداد. یعنی وقتی که او آیه را میخواند، آن احساسی به مستمع دست میداد که در آیه اقتضای آن احساس بود. مثلاً فرض بفرمایید که در سورهی هود، آنجایی که راجع به قضیهی پسر نوح آیات کریمه را میخواند: «انّ ابنی من اهلی و انّ وعدک الحق» (۲)، انسان پدری را احساس میکند که پسر کافرش دارد در مقابلش از بین میرود؛ یعنی هم احساس رأفت به خاطر بُنوّت او، و هم احساس نفرت به خاطر کفر او. او این را با خواندن خودش به انسان القا میکند. این، چیز خیلی مهمی است و آن تأثیر قرآنی را در خواننده مضاعف میکند. شبیه این را - نه به این شدت - من در خواندن شیخ عبدالفتاح دیدم؛ او هم تا حدودی اینطور است. مرحوم منشاوی هم جزو آن چهرههای برجستهی قرآنی است. چند نفر از مقلدان ایشان الان در اینجا هستند.
بههرحال، امیدواریم که خدای متعال به شما توفیق بدهد و حفظتان کند و انشاءاللَّه در طول سالهای متمادی، منشأ اشاعهی قرآن باشید. حالا ما میخواهیم از تلاوت شما استفاده کنیم.
از خواندن آقایان خیلی حظ و استفاده کردیم. انشاءاللَّه که نفستان همیشه باز و روشن و در خدمت آیات کریمهی قرآن باشد و از این سفر هم خاطرات خوب و ماندگاری برایتان بماند. انشاءاللَّه به همت این برادران، باز هم در آینده گذارتان به ایران بیفتد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
۱) در این دیدار شعبان عبدالعزیز صیاد، محمود صدیق منشاوى حضور داشتند.
۲) هود: ۴۵