![]()
۱۳۶۹/۱۲/۰۱
بیانات در مراسم تودیع قاریان قرآن، استاد شحات محمّد انور و استاد محمّد بسیونی
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
خیلى خوب، خیلى خوشحالیم؛ انشاءالله که خاطرات خوبى داشته باشید. ما خواستهایم که اینجا خانهى مسلمانها باشد، خانهى اسلام و خانهى مسلمین باشد. شنیدم که الحمدلله تعلیمات قرآنىتان هم اینجا براى جوانها خوب بوده. واقعاً هم باید دنبال حفظ [بود] و این آقایان باید اصلاً برنامهریزى بکنند، هم در اوقاف، هم در جاهاى دیگرى که هستند؛ یعنى واقعاً یک برنامهریزى بشود. آن شب ایشان(۲) یک حرف درستى زد؛ گفت که بچّهها را از سنین کم وادار کنید به حفظ. اگر بشود مثلاً در مدرسهها ــ با آموزشوپرورش اصلاً جلسه بگذارید ــ ترتیبى بدهید که بچّهها را از کوچکى وادار کنند به حفظ؛ حالا مجبورشان نکنند، جایزه قرار بدهند؛ بگویند هر بچّهاى که مثلاً فرض کنید در دورهى دبستان این قدر قرآن حفظ بکند، این قدر امتیاز خواهد گرفت؛ یا مثلاً فرض کنید در دبیرستان اگر کسى این مقدار قرآن حفظ کند، به قدر این واحدها یا این درسها به او نمره میدهیم؛ یا پول ــ امتیاز مادّى ــ براى آن بگذارند؛ غرض، من حاضرم کمک کنم؛ در این مورد هر چه بخواهید پشتیبانى بکنید، من آماده هستم؛ حالا آقاى مقدّم(۳) هم این قضیّه را دنبال کنند. مسئلهى حفظ را خیلى جدّى بگیرید. ایشان راست میگوید؛ ما متأسّفانه بچّههایمان حفظ ندارند؛ ما حفظ نداریم.(۴) خب حالا بگذارید یک خرده جلو برویم تا به سنّ سربازى برسند، حرفى نداریم، معافشان هم میکنیم؛ [امّا] اینجور نباید بگوییم که حافظ قرآن [معاف شده]، چون مسئلهى سربازى در اینجا غیر از سربازى در مصر است؛ سربازىِ اینجا مثل قرآن خواندن است؛ گوش میکنید؟ سربازى اینجا جهاد فىسبیلالله است. جهاد فىسبیلالله با قرآن خواندن، عِدلین(۵) هستند؛ اینها از همدیگر جدا که نیستند؛ آن [پیشنهاد] را نمیشود عمل کرد. حالا دولت مصر ــ دولت حُسنى مبارک ــ فرق میکند با دولتِ اینجا؛ اینها از زمین تا آسمان تفاوت دارند؛ اینجا دولت، دولت قرآن است، سربازىاش هم جهاد است؛ این خیلى متفاوت است. مثلاً هر کس که حفظ قرآن داشت، من به او درجه میدهم.(۶) همین خوب است دیگر، ذرّهذرّه باید پیش برویم. ببینید پس مسئلهى حفظ مطرح شد و درجه دادن براى حفظ هم مطرح است؛ آن وقت مسئلهى موسیقى و نغمه و مانند آنها هم باز مسئلهى بعدى است که از آن هم بایستى استفاده کنیم. خب، ما میخواهیم حالا در این شب آخرى که با این آقایان در این سفر ملاقات میکنیم، از تلاوتشان هم استفاده بکنیم؛ من صرف نظر نمیکنم از تلاوت آقایان؛ خب حالا یک قدرى تلاوت کنند.(۷) احسنت و اجملت، طیّبالله انفاسکم. خب، خیلى استفاده کردیم از آقایان. خدا را شکر میکنیم که دلهاى ما را مشتاق قرآن قرار داد؛ خود این نعمتى است از طرف پروردگار عالم. خدا را شکر میکنیم که الحمدلله تلاوتهاى خوب قرآن در اختیار ما قرار میگیرد. ما همیشه در دوران حکومت طاغوت در این کشور، آرزو میبردیم که محافل قرآنى باشد، مجالس قرآنى باشد، فضاى قرآنى باشد، از اساتید قرآن استفاده کنیم، و نمیشد؛ الحمدلله که حالا خدا توفیق داده، شما استادان قرآن اینجا مىآیید؛ بین خودمان الحمدلله جوانهایمان زیاد در این راه افتادهاند و این خیلى براى ما واقعاً شکر بزرگى است. خداى متعال این ملّت ما را که یک حرکت کردند و یک مجاهدت کردند، هزاران پاداش داد؛ یکى از نِعَم همین است که الحمدلله جَو، جوّ قرآنى است. سابق ــ آن قدیمها ــ من یادم مىآید این رادیوهاى مصر را با زحمت باز میکردیم، گوش میکردیم و بعضى از این تلاوتها را پیدا میکردیم. ما یک رفیقى(۸) داشتیم ــ خدا رحمتش کند، فوت شده ــ که رفته بود چند ماه مصر مانده بود و نوارهاى شیخ عبدالفتّاح و شیخ مصطفىٰ اسماعیل و محمّد رفعت و مانند اینها را اینجا آورده بود. مخصوصاً نوار عبدالفتّاح را من خیلى خوشم مىآمد، گوش میکردم؛ بعدها هم با صداى شیخ مصطفىٰ اسماعیل آشنا شدیم. بعد که شیخ مصطفىٰ اسماعیل را شناختیم، دیگر بقیّه از یادمان رفتند! واقعاً اینجور شد؛ شیخ مصطفىٰ اسماعیل خیلى فوقالعاده است. و این را هم بگویم که در ایران، الان میل عمومى به طرف شیخ مصطفىٰ اسماعیل است؛ یعنى قرّاء ما روى شیخ مصطفىٰ اسماعیل حتماً تمرین دارند، روى دیگران کمتر. و سابق اعتقاد من این بود که این حرکت از مشهد و از دستگاه ما شروع شد؛ این را واقعاً میگویم؛ تهران ــ من یک وقت آمده بودم ــ هیچ کس غیر از عبدالباسط را نمىشناخت؛ جاهاى دیگر هم میرفتیم، عبدالباسط را فقط مىشناختند. ما در مشهد نوار شیخ مصطفىٰ اسماعیل را داشتیم. یکى از دوستان من داشت میرفت مسافرت، من گفتم که هر چه نوار شیخ مصطفىٰ اسماعیل توانستى پیدا کن بیاور. او هم رفت و چند نوار از نوارهاى بسیار خوب شیخ مصطفىٰ اسماعیل را اینجا آورد؛ من دادم به آقا مرتضاى فاطمى(۹) که آن وقت نوار تکثیر میکرد و این کارها [را انجام میداد]؛ او هم تکثیر کرد و داد به چند نفر که از تهران آمده بودند؛ نوارها همه از دستگاه ما سرازیر شد طرف تهران و شیخ مصطفىٰ اسماعیل شایع شد. انصافاً هم چیز عجیبى بود؛ خیلى فوقالعاده است؛ سورهى هود را خوانده بود، سورهى بقره را خوانده بود، آن آیات داوود و جالوت و مانند اینها را خوانده بود، تلاوتهای خیلی عالی؛ انصافاً فوقالعاده خوانده بود. غرض، با زحمت گوش میکردیم؛ اینها را گاهى از رادیو پیدا میکردیم؛ دوست میداشتیم که قرّاء بیایند؛ الحمدلله حالا شماها اینجا مىآیید، استفاده میکنیم از شما. من چند نوار هم قبلاً از آقاى شحّات انور شنفته بودم؛ در رادیو پخش میکردند و من شنفتم؛ خیلى انصافاً خوب خوانده بود. خب حالا ما با شما خداحافظى میکنیم به امید اینکه انشاءالله آخرین دیدار ما نباشد. من یک هدیهى کوچکى هم فراهم کردهام که به آقایان تقدیم میکنیم؛ براى یادگارى و نشانهى رفاقت و دوستى است. (۱ این دیدار در پایان سفر قاریان مصرى ــ شیخ شحّات محمّد انور و شیخ محمّد احمد بسیونى ــ به ایران برگزار شد. ر.ک: بیانات در دیدار جمعى از قاریان قرآن (۱۳۶۹/۱۱/۲۰)
(۲ شیخ شحّات محمّد انور
(۳ آقای سیّدعلی مقدّم
(۴ یکى از حاضران عنوان کرد که در صحبتهایی که با شیخ شحّات محمّد انور داشتیم، ایشان گفت که در مصر، هر حافظ قرآن از یک سال خدمت سربازی معاف میشود.
(۵ همتاى یکدیگر
(۶ یکی از حاضران: ما در بیست منطقه کلاس حفظ را شروع کردیم؛ از اوّل ابتدائی تا کلاس پنجم. شرکت در کلاسها انصافاً خیلی عالی بوده.
(۷ تلاوت شیخ شحّات محمّد انور (سورهى فاطر، آیات ۲۹ تا ۳۵) و شیخ محمّد احمد بسیونى (سورهى اسراء، آیات ۱۰۵ تا ۱۱۱)
(۸ مرحوم حجّتالاسلام آقای جعفر قمی (فرزند آیتالله العظمیٰ حاج آقا حسین قمی)
(۹ آقای مرتضیٰ ساداتفاطمی
برچسبها: دستاوردهای انقلاب اسلامی؛
در این
رابطه بخوانید :
![]() ![]() برگزیدهها
آخرینها
|