
در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
غرب و ایران مستقل مقتدر
«انسان، گرگِ انسان است»؛ جملهای است که با کمی تغییر از متونِ غربی پیش از میلاد مسیح به دست آمده است. همین جمله را بعدها فیلسوفانِ غربی، بر اساس وضعیتِ جامعهی خودشان، تئوریزه کردند تا امنیت را محصولِ ترس از قدرت بنامند. در دوره استعمار کهن، همین ذهنیتِ ضدِ انسانی، با نژادپرستیِ سفیدپوستانه درآمیخت و تمدنِ غربی را به بزرگترین غارتگرِ تاریخ بدل کرد.