
در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR، سعی دارد در چنین فضایی بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورها و وضعیت راهبردی جبهه نبرد را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و آن را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها در این جنگ تحمیلی.
پنجاهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید سید امیرحسین موسوی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی در ایام دفاع مقدس ملّت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی، هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
کابوس باند جنایتکار
خلع سلاح حزبالله یعنی برداشتن ستون مقاومت و گشودن دروازههای لبنان به روی اشغالگران. طرحی که این روزها با شعارهایی چون تقویت دولت و حفظ امنیت مطرح میشود، در حقیقت نقشهای از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی برای شکستن محور مقاومت و تبدیل لبنان به کشوری وابسته و بیدفاع است.
حزبالله، از دل جنگ ۳۳روزه سال ۲۰۰۶، به نماد عزت، استقلال و امنیت ملی لبنان مبدل شد. این نیروی مردمی توانست ارتش تا دندانمسلح اسرائیل را متوقف کند و توازنی ایجاد کند که دشمن هنوز نتوانسته آن را بشکند. حذف سلاح حزبالله، به معنای نابودی تنها سپر دفاعی لبنان در برابر تجاوزات و اشغالگریهای صهیونیستهاست.
آمریکا که در این ماجرا بهنیابت از رژیم اسرائیل عمل میکند، در تلاش است شکافی سیاسی-اجتماعی را در لبنان کلید بزند. شکافی که استقلال، امنیت و تمامیت ارضی این کشور را تهدید خواهد کرد. آنها در لبنان همان طرحی را دنبال میکنند که در عراق نیز در حال پیگیری آن هستند. ایجاد فشار اقتصادی و سخت کردن زندگی مردم و فروش رویای رفاه در اِزای تسلیم شدن. تجربه تاریخی نشان داده است دخالت و باجخواهی آنها حدّ یقف نداشته و خلع سلاح، گام اول و پیششرطی برای تحمیلهای بیشتر و مخربتر است.
خلع سلاح مقاومت، عملاً چراغ سبزی برای تلآویو است تا دامنه اشغالگری، حملات و خرابکاری خود را گسترش دهد. رژیم صهیونیستی نشان داده که حتی در نبود مقاومت، از اهداف توسعهطلبانهاش دست نمیکشد. از بین رفتن توان بازدارندگی حزبالله، جنوب لبنان و حتی بیروت را در معرض تهدید مستقیم قرار میدهد.
وعده کمکهای مالی غرب پس از خلع سلاح، سرابی بیش نیست. این کمکها، حتی اگر عملی شود، ابزار وابستگی اقتصادی و سپس سیاسی خواهند بود. تجربه کشورهای وابسته نشان داده که چنین کمکهایی با شروط سنگین و امتیازدهیهای خطرناک همراه است که میتواند استقلال لبنان را نابود کند.
لبنان امروز میان دو انتخاب قرار دارد: یا تسلیم طرحهای غربی-عبری شده و موجودیت خود را به خطر بیندازد، یا با تقویت همزمان ارتش و حزبالله، در سایه وحدت ملی و تکیه بر ظرفیتهای داخلی، امنیت و استقلالش را حفظ کند. حفظ محور مقاومت، نه فقط مسئلهای لبنانی، بلکه ضرورتی منطقهای برای جلوگیری از توسعهطلبیهای اسرائیل است.
تجربه سوریه امروز پیش چشم همگان است. حکومتی بر سر کار آمده که در حرف و عمل در راستای سیاستهای تلآویو است اما حتی چنین رویکردی هم نتوانسته مانع از تجاوزات شود و عملاً چیزی از توان دفاعی این کشور باقی نمانده است و سایه تجزیه بر سر این کشور سنگینی میکند.
رویای آمریکا و اسرائیل برای خلع سلاح مقاومت در لبنان، قطعهای از طرح بزرگتر آنها برای کل منطقه است. طرحی که در آن رژیم اسرائیل بر کل کشورهای منطقه برتری داشته و هیچ تهدیدی متوجه این رژیم جعلی و جنایتکار نباشد. مقاومت در سراسر منطقه متوجه خطرات آنی و درازمدت چنین برنامهای هست و اجازه تعبیر این رویاپردازی باند جنایتکار حاکم بر سرزمینهای اشغالی را نخواهد داد.