
در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR، سعی دارد در چنین فضایی بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورها و وضعیت راهبردی جبهه نبرد را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و آن را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها در این جنگ تحمیلی.
سیویکمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید رضا برومند تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی در ایام دفاع مقدس ملّت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی، هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
سرمقاله
نقاب دشمن، غرق در خون شهدا
گاهی زمانه، با همهی پیچیدگیها و پردهپوشیهایش، ناگهان نقاب از چهره واقعیت میکشد و حقیقت را عریان و بیواسطه، پیش چشم ملتها قرار میدهد. در طول چهلوهفت سال گذشته، جمهوری اسلامی ایران بارها و در جوامع مختلف حقوقی و بینالمللی این هشدار را داده که آمریکا و رژیم صهیونیستی دشمن نه تنها ملت ایران که دشمن تمام مردمان و جوامعی در دنیا هستند که نمیخواهند زیر بار زور بروند و بر استقلال خود تأکید دارند. طرح این ادعا نه بهدلیل تعصبات سیاسی، بلکه بر اساس شواهد، تجربهها و محاسبات دقیق عقلانی است.
با این حال، دشمن در تمام این سالها کوشیده تا این حقیقت را واژگون جلوه دهد. در مقابل دشمنان ایران، با دههها تبلیغات، میلیاردها دلار هزینه و تلاش انبوهی از نخبگان رسانهای و فکری تلاش کردند تا این پیام دروغین و کاملاً وارونه را به مردم ایران مخابره و القا کنند که ما با شما مردم دشمنی و خصومت نداریم و حتی خیرخواه نیز هستیم و آنکه طرف حساب ماست و با آن میجنگیم حاکمیت سیاسی ایران است.
آنچه سالها با فریب و نیرنگ، موذیانه رشته بودند، با یک حماقت تاریخی پنبه شد. در جنگ ۱۲ روزه که میان رژیم صهیونیستی و جمهوری اسلامی ایران درگرفت، برای نخستینبار پس از انقلاب، درگیری نظامی میان دو طرف بهصورت مستقیم، علنی و در قالب یک جنگ تمامعیار و کلاسیک انجام شد. رژیم اسرائیل، رسماً به خاک ایران تجاوز کرد و خطوط قرمز قطعی امنیت ملی جمهوری اسلامی را هدف قرار داد. پاسخ ایران، کوبنده، دقیق و در عین حال بازدارنده بود و این نقطه، پایان فریبکاری دشمن و آغاز یک آگاهی و بیداری جمعی بود.
دشمنی رژیم صهیونیستی با ایران در تمام سالهای پساانقلاب چیز پنهانی نبود و در مقاطع مختلف برای مردم ایران ثابت شده بود. ترور دانشمندان هستهای، برخی اشخاص و چهرههای نظامی، خرابکاری در بخشهای مختلف، از جمله اقدامات خبیثانه این رژیم بود که پیش از این جنگ نیز بارها و بارها رخ داده بود. کشتار حدود ۶۰ هزار نفر از مردم غزه که اغلب آنان زنان و کودکان هستند، ماهیت واقعی این رژیم را برای همه جهانیان فاش کرده است و این رژیم در جنایت و درندهخویی به مرحلهای رسیده است که تنفر جهانی نیز برایش اهمیتی ندارد و به جنایت و نسلکشی ادامه میدهد و با وقاحت به آن افتخار نیز میکند! از این منظر باید گفت این رژیم نزد مردم ایران پیش از این جنگ نیز کاملاً رسوا و منفور بود.
اما داستان آمریکا متفاوت بود. آمریکا در بسیاری از مقاطع، کوشیده بود خود را برای ایرانیان بزک کند. عدهای نیز در داخل کشور از روی سادهلوحی و البته گاهی آگاهانه، با این سفیدشویی و تطهیر دشمن همراه بودند. جنگ اخیر که با همراهی و پشتیبانی کامل آمریکا انجام شد، نقاب از چهره آمریکا نیز برداشت و خوشخیالترین افراد و جریانات سیاسی نیز دریافتند که دشمنی آمریکا با ایران، نه یک توهم، بلکه واقعیتی عینی و بالفعل است.
رسیدن به این آگاهی و بیداری نسبت به وجود، ماهیت و سطح دشمنی با ایران و ایرانیان، کمهزینه نبود. هزار جان گرامی قربانی شد.