
در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
نوبت روایت فتح
از جملهی واقعیّتهای عینی جنگ تحمیلی دوازدهروزه این بود که دشمن ایران میدان شرارتهای خود را به میدان نظامی محدود نکرده، بلکه فراتر از جنگ نظامی، با جنگ روانی و تبلیغاتی در پی نابود کردن ارادهها و تغییر باورهای عمومی است. اظهارات نخستوزیر رژیم صهیونیستی، ساعاتی پس از حملهی بامداد بیستوسوّم خرداد، بهوضوح نشان میدهد که متجاوز حساب ویژهای بر روی جنگ روانی و بازی با افکار عمومی ایران باز کرده بود؛ به طوری که نزدیک به دوسوّم از اوّلین پیام ویدئویی او تلاش برای تحریک افکار عمومی جامعهی ایران است.