others/content
نسخه قابل چاپ

|روایت|

«ای ایران» بخوان آقای کریمی...

 روایت روز چهارم مراسم سوگواری حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام در حسینیه حضرت امام خمینی با حضور رهبر انقلاب اسلامی ۱۴ تیر ۱۴۰۴ به قلم مهدی خانعلی‌زاده

* شب چهارم روضه‌ی بیت رهبری است؛ شب عاشورا...
سه روز از آغاز مراسم عزاداری ایام محرم در حسینیه‌ی امام خمینی(ره) گذشته و عدم حضور رهبر انقلاب در مراسم، رسانه‌های اسرائیلی را که در میدان جنگ نظامی شکست خورده‌اند، وارد فاز جدیدی از جنگ رسانه‌ای کرده است. اقدام درست و منطبق بر عقل دفتر رهبر انقلاب البته با تأیید کارشناسان روبرو شده است و مردم ایران هم با یادآوری دوران شیوع ویروس کرونا در کشور که باعث شد تا مراسم عزای سیدالشهدا(ع) با حضور رهبری و بدون حضور مردم برگزار شود، از شیوع ویروس «اسرائیل» سخن می‌گویند که باعث شده تا این بار مردم در مراسم عزاداری بیت رهبری شرکت کنند و خود رهبری حضور نداشته باشند.

البته رسانه‌های اسرائیلی درحالی به این مسئله‌ی عادی در حوزه‌ی حفاظت، کنایه می‌زنند که هنوز تصاویر فرار مقامات رژیم غاصب سرزمین فلسطین از سرزمین‌های اشغالی به سمت کشورهای مجاور و برگزاری جلسات کابینه‌ی امنیتی به صورت مجازی از خاطر افکار عمومی جهان پاک نشده است. همچنین تصاویر حضور رئیس‌جمهور فعلی آمریکا در قفس شیشه‌ای بعد از یک سوءقصد مشکوک به او، هنوز در اینترنت در دسترس است. این درحالی است که رهبر انقلاب از ساعات ابتدایی تهاجم تروریستی اسرائیل علیه ایران، فرماندهی جنگ را برعهده گرفتند و اولین عملیات موشکی ایران کمتر از ۲۴ ساعت بعد از ترور فرماندهان ارشد نظامی صورت گرفت.

* شب چهارم روضه‌ی بیت رهبری است؛ شب عاشورا...
نیمی از حسینیه‌ی امام خمینی(ره) پر شده که مراسم به صورت غیررسمی آغاز می‌شود. ابتدا قرائت زیارت عاشورا و سپس اندکی مداحی و سپس سخنرانی. چند دقیقه‌ای به اذان مغرب باقی مانده که نوای قرائت قرآن، گوش‌نوازی می‌کند و سپس «الله اکبر» برای نماز جماعت. در میانه‌ی نماز مغرب و عشا، چشمم به پارچه‌ی مشکی خاصی که روی آن «صلی‌الله علیک یا ابا عبدالله» نوشته شده، می‌افتد؛ جایی که همیشه رهبر انقلاب در آنجا می‌نشستند و همراه با مردم به اقامه‌ی عزا می‌پرداختند. اگرچه نوعی از باور قلبی برایم از چند شب پیش وجود دارد که این شب عاشورا، شب عاشورای ویژه‌ای خواهد بود اما با این حال، خالی بودن این مکان، من را به این قطعیت می‌رساند که ویروس اسرائیل همچنان پراکنده است و باید با تدبیر از آلودگی به آن جلوگیری کرد.

بعد از نماز، زیارت وارث خوانده شد و حجت‌الاسلام عالی سخنرانی را آغاز کرد. در ابتدای سخنرانی، نگاهم به همان پارچه‌ی مشکی با شعار «صلی‌الله علیک یا ابا عبدالله» بود و اندکی حواسم جمع‌تر به نفر بغل‌دستی‌ام میگویم که امشب می‌تواند شب حضور «آقا» باشد اما با تأکید او بر این مسئله که همه چیز عادی به نظر می‌رسد، شعله‌ای که در قلبم روشن شده بود، خاموش شد.

سخنران ماجرا را از قوام اقدامات اجتماعی با رهبر و تکیه‌ی خانواده بر تدابیر پدر آغاز کردند و به روایت جنگ ۱۲ روزه‌ی اخیر رسیدند؛ جایی که دشمن اسرائیلی تلاش کرد تا با یک ضربه‌ی تروریستی سنگین، دستگاه تصمیم‌گیری در ایران را دچار اختلال کند اما «رهبر» به پشتوانه‌ی «ملت»، تدبیر کرد و سربازان «وطن» در کمتر از چند ساعت، ورق را به نفع ایران برگرداندند.

در میانه‌ی همین صحبت‌هاست که انگار یک لحظه، زمان متوقف شد؛ انگار بیان جمله‌ی پایانی سخنران چند دقیقه طول کشید. هم‌همه‌ای غیرمترقبه بلند شد و نهایتاً! «یک صلوات بفرستید» که از سوی حجت‌الاسلام عالی بیان شد، همه‌ی نگاه‌ها را به سمت همان کتیبه «صلی‌الله علیک یا اباعبدالله» معطوف کرد که...

سی ثانیه‌ای طول کشید تا مردم از شوک و ذوق و هیجانِ تماشای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خارج شوند و شعارهای پراکنده و غیرمنسجم، جای خود را به «حیدر حیدر»های پرخروش و از صمیم جان بدهد. دو سه باری عینک از چشم برداشتم تا اشک‌های ناخودآگاه جاری شده را پاک کنم و دوباره عینک بر چشم بگذارم تا این صحنه‌ی تکرارنشدنی تاریخ را تماشا کنم. بله؛ درست می‌دیدیم: در میانه‌ی تهدیدهای دشمن صهیونیستی و در حالی که تلاش می‌شد تا جنگ رسانه‌ای ضمیمه‌ی جنگ نظامی شود، رهبر انقلاب اسلامی در صلابت و سلامت وارد حسینیه‌ی امام خمینی(ره) شدند تا در کنار مردم به عزاداری بپردازند.

شوق مردم پایانی نداشت و شعارها به دنبال هم سر داده می‌شدند: «ابوالفضل علمدار، خامنه‌ای نگهدار»؛ «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند»؛ «خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست»... چند دقیقه‌ای به همین شور و شوق گذشت و حتی اشارات چندباره‌ی سخنران هم از غوغای جمعیت کم نکرد. در این میان، حاج محمود کریمی از فرصت استفاده کرد و خود را از آن سوی حسینیه حضرت آقا رساند؛ جایی که ایشان بعد از خوش‌وبش همیشگی، از او خواستند تا نوحه‌ی «ای ایران» را بخواند وحاج محمود هم خواند...
ای میهن خدایی
صحن امام رضایی
ایران ذوالفقار و...
ایران عاشورایی

* شب چهارم روضه‌ی بیت رهبری است؛ شب عاشورا...
رژیم اسرائیل به دنبال اجرای «دکترین ضاحیه» در ایران بود؛ یعنی تلاش می‌کرد تا با تغییر معادله‌ی امنیتی در غرب آسیا، تهران را همانند بیروت به محلی تبدیل کند که در هر لحظه می‌تواند در آن دست به اقدامات ضدایرانی بزند. استفاده‌ی رسانه‌های اسرائیلیِ فارسی‌زبان از تعابیری مانند اینکه رهبر ایران هم مانند رهبران گروه‌های مقاومت در منطقه از این به بعد باید از طریق مانیتور و به صورت غیرمستقیم با مردم در ارتباط باشد، در راستای تثبیت همین گزاره در اذهان عمومی بود؛ گزاره‌ای که با حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مراسم عزاداریِ شب عاشورا، خیلی زود سوخت و جنگ رسانه‌ای را همانند جنگ نظامی با پیروزی ایران همراه کرد.

«ای ایران»ی که در شب عاشورای ۱۴۰۴ خورشیدی در حسینیه‌ی امام خمینی(ره) تهران خوانده شد و مردم با آن سینه زدند و اشک ریختند، یادآور برافروختگی و سرور یاران اباعبدالله(ع) در شب عاشورای ۶۱ قمری بود؛ شبی که سیدالشهداء جایگاه بهشتی یاران را به آنان نمایش داد و آنان نیز وفاداری خود را به سالار شهیدان تجدید کردند. حدود ۱۴۰۰ سال از قیام کربلا گذشته اما همچنان «کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا»؛ مخصوصاً در شب چهارم روضه‌ی بیت رهبری...
برچسب‌ها: عاشورا؛
....
لطفاً نظر خود را بنویسید:
نام :
پست الکترونیکی :
نظر شما :
ضمن تشکر ، نظر شما با موفقیت ثبت شد.
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی