others/content
نسخه قابل چاپ

ملاقات با بهار در قرارگاه امید

روایتی از سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب در جمع اقشار مختلف مردم

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif هوای تهران خوب نه، فوق‌العاده است. نرمه‌نورِ اولِ صبح از میان ابرها به زمین راه باز می‌کند و بارشِ گاه‌گاهیِ بارانِ بهاری، انگار دست نوازش خداست در صبح نوروز بر سرِ اهالیِ این شهر. چنین هوایی جان می‌دهد برای بیرون‌زدن از خانه و من این بخت را دارم که صبحِ نوروزی چنین خوش‌آب‌وهوا را بیرون باشم؛ به مقصدِ یک عیددیدنیِ شیرین.

* این حسینیه‌ی خوش‌بخت
خیابان‌های شهر از هر زمانی که دیدمشان خلوت‌ترند. مسیری که همیشه در بهترین حالت دست‌کم ۴۵ دقیقه طول می‌کشد را در ۲۰ دقیقه طی می‌کنم.  از فلسطین تقاطع جمهوری اما ترافیکِ آدم‌ها و ماشین‌ها زیاد می‌شود. قرارِ نوروزیِ آقا و مردم به قاعده باید در جوار حرم امام هشتم برگزار شود اما تقارنِ رمضان و نوروز، این بخت را به حسینیه‌ی امام‌خمینی(ره) داده که علاوه‌بر همه‌ی روزهای سال، در نوروز هم مهمان‌نوازی کند. تقریباً پشت تمامِ درهای حسینیه صف است برای ورود. به اعتبار یکی از برادرانِ خوش‌تیپِ حفاظت که اسمم را توی فهرست پیدا می‌کند، از مراحل بازرسی گذر می‌کنم و می‌رسم به قرار.

پشت درِ اصلیِ حسینیه، جوانی کت‌وشلواری کمی صدایش را بالا برده. می‌گوید چهار روز است از شهرشان در استان هرمزگان آمده تهران به عشق حضور در این دیدار و حالا آن کسی که مجوز ورودش را هماهنگ کرده جواب تلفن نمی‌دهد و این بنده‌خدا را پشت در، سرگردان کرده. قصه‌اش را با بغض تعریف می‌کند و درخواست کمک دارد که یکی از دست‌اندرکاران برنامه سراغش می‌رود و می‌بردش جایی خارج از دید ما. هنوز حدود ۳ ساعت تا زمان سخنرانی آقا مانده اما تقریباً نیمی از حسینیه پر است و مهمان‌ها گرمِ چاق‌سلامتی و آرزوی سالی خوش برای همدیگرند. چند دقیقه از ورودمان به حسینیه نگذشته که همان جوان هرمزگانی را می‌بینم. کارش راه افتاده و به مهمانانِ نوروزیِ حسینیه پیوسته. سخت مشغول است تا خودش را در بهترین موقعیت ممکن نسبت به صندلی آقا جاگیر کند.

* شیک و مجلسی!
ردیف مهمان‌ها کم‌کم پر می‌شود. مقامات لشکری و کشوری به‌وفور هستند. از جمع سران قوا آقای اژه‌ای را می‌بینم و از جمع فرماندهان نظامی، آقایان رادان، سلامی، حاجی‌زاده و نصیرزاده را. چهره‌های فرهنگی و ورزشی هم کم نیستند. حسین عبدی مربی تاریخ‌ساز تیم ملی فوتبال نوجوانان هست و یکی‌دونفر از مدیران فرهنگی و چند بازیگر سریال‌های تلویزیونی.


یوسف سلامی که از راه می‌رسد نظم حسینیه به هم می‌خورد. نوجوان‌های ردیف‌های جلو مدام صدایش می‌کنند و می‌خواهند توی قاب دوربینش جا بگیرند. نجم‌الدین شریعتی هم آمده. مجری مراسم است. فکر می‌کنم از دیروز تا حالا که هم برنامه تحویل سال شبکه سه را اجرا کرده، هم برنامه سحر و هم این برنامه‌ی نوروزیِ حسینیه‌ی امام‌خمینی را، اگر توانسته باشد سرجمع دو ساعت بخوابد، کار بزرگی کرده است!

پس‌زمینه‌ی محل نشستن آقا به رنگ آبیِ سیر است؛ هم‌رنگ با دو پارچه‌نوشته‌ای که در میانه‌ی حسینیه نصب شده؛ شیک و قشنگ. علاوه بر بخشی از طبقه‌ی همکف، بالکن حسینیه هم در قرق خانم‌هاست و باتوجه به محل نشستن امروزِ آقا، احتمالاً بهترین زاویه‌دید نصیب همان خانم‌ها می‌شود. مثل همیشه صف مردانی که با لباس‌های محلی به حسینیه آمده‌اند هم شلوغ است. برای دیدار نوروزی با رهبرشان، بهترین لباس ممکن را پوشیده‌اند. لباس‌هایی رنگارنگ و خوش‌نقش که یک ایران را مهمانِ حسینیه‌ی امام‌خمینی می‌کند.

* سلاحِ امید شو...
مراسم حوالی ساعت ۸:۱۰ با جزءخوانی قرآن آغاز می‌شود و بعد، نجم‌الدین شریعتی پشت تریبون می‌رود و چند بیت در مدح مولا علی علیه‌السلام می‌خواند. یک گروه تواشیح به نام «محمد رسول‌الله» اجرای فوق‌العاده باکیفیتی آماده کرده‌اند و با این اجرا، کِیف معنوی مهمانان را چند برابر می‌کنند. بعد نوبت گروه سرود «رِی‌نوا» از شهرری می‌شود که اجرای خلاقانه‌ای دارند.

نجم‌الدین لابه‌لای بخش‌های مختلف برنامه، خوب صحنه‌گردانی می‌کند. جایی از اجرایش به سال ۱۴۰۳ می‌گوید «هزار و چهارصد و سخت». از آن تعبیرهاست که هیچ‌کس نمی‌تواند مخالفش باشد. سالی که گذراندیم نه یک سال، که یک قرن بود انگار. هر روزش، سالی و هر ساعتش، ماهی و هر دقیقه‌اش، روزی. سنگین و دیرگذر و پر رنج. داغی را نگذرانده، داغی تازه می‌آمد بر سرمان. جنسِ ۱۴۰۳ جور بود؛ همه‌جور مصیبتی بر دلمان گذاشت.


این سال پس از چهار دهه نشانمان داد رئیس‌جمهور‌ها هم می‌توانند شهید شوند، جایی در تابستان ما را مبهوت و خجلِ ترورِ مهمانی عزیز در قلب تهران کرد، کمی بعد جوری سیدحسن را از ما گرفت که تا شش ماه بعدش و وقتی روی دست مردم در ضاحیه تشییع شد رفتنش را باور نکردیم، هنوز خبرِ سید باورمان نشده یک نمای دراماتیک سینمایی نشانمان داد از یک ابرقهرمان به نام یحیی که تمام افسانه‌های دنیا در برابرش هیچ است.

این وسط و لابه‌لای فقدان‌ها، هزار و چهارصد و سه، چند فقره عبرت مثل ماجرای سوریه هم گذاشت روی دستمان و غمِ جانبازانِ جنایتِ خبیثانه صهیونیست‌ها در قضیه‌ی پیجرها و رنجِ مردمِ مقاوم و صبورِ یمن و جنگ‌ِ تن‌به‌تن‌شان با شیطان بزرگ و... می‌بینید؟ حتی فهرست‌کردنِ اتفاقات «مهم» سالی که گذشت هم هزارهزار کلمه نیاز دارد. اما امروز دیگر نه ۱۴۰۳ که نوروزِ ۱۴۰۴ است و نوروز، روزِ دیگری‌ست؛ روزِ نو شدن زمین و زمان. و در چنین روزی، ایستادن در گذشته غلط‌ترین کارِ ممکن است. نوروز می‌آید که گذشته را به تاریخ بسپارد و چراغی پیش پای فردا بیفروزد. پس نوروز، روزِ امید است. درست همان‌طور که محسن عرب‌خالقی در شعر بلند و باطراوتش برایمان خواند: «در جنگِ نرمِ یأس، سلاحِ امید شو...»

عرب‌خالقی جانِ روزه‌دارانِ مهمان در بیتِ رهبر انقلاب را تازه می‌کند با اشعارِ عمیقش. اول که با مرور سالِ سختِ گذشته، یک روضه‌ی منظوم می‌خواند و بعد با رجوعی شنیدنی به سرانجام لشکر مختار – که همه مردم ایران آن را در قسمت آخرِ سریالِ شاهکارِ «مختارنامه» دیده‌اند- از بدعاقبتیِ تسلیم در برابرِ گرگ‌ها می‌گوید؛ بعد رشادتِ یمنی‌ها را پیش چشم ما زنده می‌کند و دست آخر با یک کنایه‌ی ظریف به «کشور همسایه»، تریبون را تحویل می‌دهد. بعد از او حاج مهدی سماواتی با آن صدای خاطره‌انگیز برای مهمانانِ نوروزیِ آقا «امین‌الله» می‌خواند و چند جمله مناجات لطیف. به این فکر می‌کنم که چه صبح بابرکتی شد این صبحِ نوروز. صبحی که به قرآن گذشت و مناجات و روضه و توسل. صبحی که قرار است تا دقایقی دیگر، ختم شود به دیدار با یک مرد حکیم.

* سال نهج‌البلاغه
رأس ساعت ۱۰ آقا وارد حسینیه می‌شوند. شور جمعیت درست مثل تمام دیدارهای مردمی آقاست؛ شدید و غلیظ و تمام‌نشدنی. هزاران‌نفری که خودشان را برای عیددیدنیِ نوروزی به حسینیه‌ی امام‌خمینی رسانده‌اند از شعاری به شعار دیگر می‌روند و دقایقی طولانی زمان نیاز است که کاملاً آرام شوند. حسینیه که قرار پیدا می‌کند، وقتِ شنیدنِ اولین کلماتِ آقا در سال ۱۴۰۴ است.

آقا صحبت‌هایشان را با اشاره به تقارن نوروز و شب قدر آغاز می‌کنند. و تأکید بر این نکته که نوروز در ایران، همیشه آکنده از احوالات «معنوی» بوده. چه اینکه ایرانیان سال نو را با دعا آغاز می‌کنند و مقصد اولشان برای لحظات تحویل سال، اماکن متبرکه و مشاهد مشرفه است. بعد به مناسبتِ تقارنِ ایامِ شهادتِ امیرالمؤمنین و نوروز، به فعالین فرهنگی توصیه می‌کنند توجهی جدی به نهج‌البلاغه داشته باشند. سالی که با لیالی قدر آغاز می‌شود و روز شهادت حضرت علی علیه‌السلام را دو بار (یک بار در ابتدا و یک بار در انتها) تجربه می‌کند، آن هم در مقطعی از تاریخ ایران که رئیس‌جمهور کشور با بازخوانی کلام امیرالمؤمنین به ریاست‌جمهوری رسیده، باید هم «سال نهج‌البلاغه» باشد.

* صبر، مقدمه‌ فتح
فراز بعدی صحبت آقا یک کلاس درسِ کامل است. ایشان با مرور دوران دفاع مقدس، از هزینه‌هایی که جبهه حق در مسیر پیروزی داده است صحبت می‌کنند. در نظام فکری ایشان، از دست رفتن همت‌ها، باکری‌ها، چمران‌ها و خرازی‌ها اگرچه سخت و رنج‌آلود، اما بخشی از مسیر پیروزی جبهه‌ی حق است؛ چنان‌که در پایان جنگ هشت‌ساله‌ی عراق با ما، حتی دشمنان ایران هم راهی جز اعتراف به پیروزی ما در این نبرد نابرابر نداشتند. با این منطق، عرصه‌ی ۱۴۰۳ همان عرصه‌ی دهه‌ی شصت است. ما جمعی از بهترین‌ مردانمان را از دست دادیم اما در مسیر پیروزی، این از دست دادن‌ها غیرقابل گریز است. در چنین صحنه‌ای است که «صبر» کلید گشایش می‌شود و این، نکته‌ی بعدی‌ست که آقا به آن اشاره می‌کنند؛ در بازخوانی داستان حضرت موسی علیه‌السلام بر مبنای آیات قرآن؛ آیاتی که پیروزی نهایی موسی و قومش را نتیجه‌ی صبر می‌دانند. این صبرِ پیروزی‌ساز البته یک نمونه‌ی درس‌آموزِ بزرگ هم در تاریخ اسلام دارد؛ نمونه‌ای که ختم شد به «فتح مبین» در ۲۰ رمضان. درست در چنین روزی، سال هشتم هجرت. روزی که صبر امت نتیجه داد و «فتح مکه» را رقم زد.

* یک دعوت عمومی
آقا از آشکارشدن «قدرت معنوی مردم ایران» از پسِ وقایعِ ۱۴۰۳ می‌گویند؛ از حضور حیرت‌انگیزِ مردم در نماز «جمعه نصر» تا راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۴۰۳ که به تعبیر ایشان «تاریخی» بود. دو کلیدواژه‌ی «ملّت قوی» و «ملّت رشید» که وصف ایشان از احوالاتِ ملّت ایران در سال گذشته است؛ کلیدهای «روایت ملّت ایران»اند؛ کلیدهایی برای فهم عمق بصیرتِ ملّتی که بارِ تاریخ را بر دوش می‌کشد و به نظر می‌رسد چشم امیدِ آقا برای تحقق شعار سال ۱۴۰۴ به همین مردم است.

فراز بعدی بیانات رهبر انقلاب درباره‌ی شعار سال است. ایشان مانند پیام نوروزی، تأکید می‌کنند که بر عدم تحقق شعار سالِ گذشته واقفند و با این وجود، از نقش پررنگ مردم در رونق‌دادن به میدان تولید می‌گویند؛ و اشاره به این نکته که تولید، یکی از ارکان بهبود معیشت مردم است. شعار سال جدید هم بر همین مبنا انتخاب شده است. پیش‌شرط افزایش تولید، افزایش سرمایه‌گذاری است و این یعنی شعار سال جدید قبل از هرچیز یک «دعوت عمومی» است.

«سرمایه‌گذاری برای تولید» نه یک عبارت تازه برای سربرگ نامه‌های ادارات و بنرهای شهری؛ که یک فراخوانِ ملی‌ست برای پیشرفت اقتصادی. اگر همین سرمایه‌های خردی که این روزها دارند در بازار طلا و ارز چرخ می‌خورند و «مولّد» نیستند، قطره‌قطره جمع‌شوند و دریایی بسازند که برکتِ کارِ تولیدکننده‌ی داخلی شود، آیا نمی‌توان به فردای اقتصاد این کشور بیش از امروز امید داشت؟ اگر به جای کرورکرور نرم‌افزار خرید و فروش طلای آب‌شده که معلوم نیست چطور مثل قارچ رشد کردند و تبلیغ گرفتند و دیده‌ شدند؛ سازوکارهایی برای سرمایه‌گذاریِ خرد بر پروژه‌های بزرگ تولیدی شکل بگیرد و الگوهای «تأمین مالی جمعی» در قالب نرم‌افزار و سایت سامان پیدا کنند، روزهای بهتری در انتظار کارخانه‌ها و کارگاه‌های تولیدی نخواهد بود؟

البته که تحقق این آرزوهای زیبا پیش‌شرط‌هایی دارد. اول، تأمین امنیت سرمایه و ایجاد تضمین واقعی برای مردمی که قصد می‌کنند سرمایه‌ی خودشان را وارد چرخه‌ی تولید کنند. و دوم، کوتاه‌کردن بروکراسی‌های پیچیده در مسیر سرمایه‌گذاری و سوم، مدیریت واردات به نحوی که به تولید ملی آسیب نزند. آقا بر هر سه نکته تأکید می‌کنند و از دولت و دستگاه‌های نظارتی می‌خواهند همه این مسائل را مدنظر قرار دهند تا در کنار دعوتِ عمومی به «سرمایه‌گذاری برای تولید»، مسئولان را در مسیر زمینه‌سازیِ تحقق شعار سال، به‌صف کرده باشند.

* اهانتی به نام نیروی نیابتی
فراز آخر سخنان رهبر انقلاب، پاسخی به ماجراجویی‌های اخیر آمریکا در منطقه است. ایشان خیلی صریح و قاطع به آمریکایی‌ها یادآوری می‌کنند که در برابر ایران هرگز با تهدید به جایی نمی‌رسند. بعد تأکید می‌کنند که «ما هیچ وقت شروع‌کننده‌ی برخورد و درگیری با این و آن نبودیم، امّا اگر چنانچه کسی خباثت کند و شروع کند، بداند که سیلی‌های سختی خواهد خورد.» در مورد مسئله یمن هم تأکید کردند: «یک اشتباه بزرگی را سیاست‌مداران آمریکایی و اروپایی و امثال اینها میکنند و آن اینکه اسم مراکز مقاومت در منطقه را میگذارند نیروهای نیابتی ایران؛ به آنها اهانت میکنند! نیابتی یعنی چه؟ ملّت یمن انگیزه دارد، مراکز مقاومت در کشورهای منطقه انگیزه دارند؛ جمهوری اسلامی ایران نایب لازم ندارد.»

سیل تکبیرها پشت‌به‌پشت و از پسِ هر جمله‌ی آقا در حسینیه جاری می‌شود. این، بهترین تبیین برای «منطق مقاومت» است. دشمنی که تمام قدرتش در این منطقه را از اجیرکردن «مزدور» و برساختنِ نیروهای نیابتی دارد، بعید است حالاحالاها «منطق مقاومت» را فهم کند و ساخت آن را بشناسد.

سخنان آقا مثل همیشه منسجم است و بینش‌ساز. امروز در ۴۰ دقیقه، هم سالی که گذشت را روایت کردند، هم اکنونِ تاریخیِ ما را در یک بازخوانیِ مستدلِ تاریخی صورت‌بندی نمودند، هم شعار سال جدید را شرح دادند و هم منطق کنشگری جبهه مقاومت را تشریح کردند. دیدارِ نوروزی با آیت‌اللهِ عزیز و حکیم، جانِ همه‌ی مهمانانِ نوروزیِ حسینیه را طراوت می‌دهد و نویدبخشِ یک سالِ خوب است. کسی چه می‌داند، شاید این سال که نوروزش با سالروزِ فتح مکه مصادف شده، همان سال فتحِ ما باشد...

* عطر بهار در تنِ یک ملّت
از حسینیه که بیرون می‌آییم، رگبار بهاری جانِ درختان را تازه کرده و بهانه‌ی سبزشدن به زمین داده. بهار از همین روز اولِ سال نو دارد جلوه می‌فروشد و تندتند رد و نشانه‌های زمستان را از تنِ زمین پاک می‌کند. نوروز، روزِ امید است و ما امروز مهمانِ «قرارگاهِ امید» بودیم؛ حسینیه‌ای که آجربه‌آجرش، حکمِ سلول‌های بهاری را دارد؛ روحِ مهمانش را تازه می‌کند و عطر بهار را به تنِ یک ملّت می‌نشاند.
 
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
ایران همدل

شرکت در پویش ایران همدل

ورود به صفحه پرداخت