برخی قرن ۲۱ را قرن نظامهای حقوقی و نهادهای بینالمللی میدانند. این ادعا با نگاهی به فهرست تعدد کنوانسیونها و بیانیههای حقوق بشری و... دور از واقعیت نیست. اما حقیقت این است که اکنون در دورانی بهسر میبریم که جهان بر مبنای نظمی استوار شده تا مستکبران و آنانی که خود را قدرت جهانی میدانند، بتوانند مردم جهان و ملتهای مختلف را برای رسیدن به اهداف و افزایش ثروت و قدرتشان استعمار نموده و در این مسیر از هیچ ظلمی و استفاده دوگانه از معیارهای حقوق بشری و نهادهای بینالمللی هم نگذشتهاند.
بزرگترین پروژه استعماری و استکباری
فلسطین و ظلمی که بر اهالی آن سرزمین رفته است، بزرگترین پروژه استعماری و استکباری قرن اخیر است. ظلمی که بر فلسطین و ملت فلسطین رفته در تاریخ قرنهای اخیر بیسابقه است. اشغال سرزمین، اخراج صاحبان اصلی آن و جایگزینی ملتی دیگر به جای آنها.
رهبر انقلاب در کنفرانس حمایت از فلسطین در سوم اسفند ۹۵ تأکید میکنند: «کاوشی هوشمندانه در تاریخ نشان میدهد که در هیچ برههای از تاریخ، هیچیک از ملّتهای جهان با چنین رنج و اندوه و اقدامی ظالمانه مواجه نبودهاند که در یک توطئهی فرامنطقهای، کشوری به طور کامل اشغال شود و ملّتی از خانه و کاشانهی خود رانده شوند و به جای آنان، گروهی دیگر از جای جای جهان بدانجا گسیل شوند؛ موجودیّتی حقیقی نادیده گرفته شود و موجودیّتی جعلی بر جای آن بنشیند.»
۱۳۹۵/۱۲/۰۳
اشغالگری با طعم تلخ بیحقوقی
اشغال فلسطین با ادعای پوشالی سرزمین مقدس برای یهودیان و مهاجرت یهودیان سراسر جهان به جایی که اسمش را
سرزمین بدون ملّت گذاشته بودند رقم خورد. بنا به آمارهای رسمی جمعیت یهودیان ساکن سرزمین فلسطین در دوران قیمومیت سیاه بریتانیاییها بر فلسطین از ۶۰ هزار نفر در دهه ۱۹۲۰ میلادی به بیش از ۶۵۰ هزار یهودی در سال ۱۹۴۸ و پیش از یوم النکبة رسید.
بریتانیا پس از آنکه شرایط مهاجرت غیرقانونی صهیونیستهای زیادی را به فلسطین برای اجرایی شدن اعلامیه بالفور در سال ۱۹۱۷ مهیا نمود، دست صهیونیستها را برای ارتقا آژانس یهود و ایجاد ساختارهای شبه دولتی و نظامی در فلسطین ایجاد نمود. گروههای تروریستی نظامی آژانس یهود که از مهاجرین ایجاد شده بود در این دوران دست به ۳۲ کشتار دست جمعی مثل کشتار دیریاسین، کشتار طنطوره، کشتار حیفا و تخریب بیش از ۴۷۸ روستا و آواره کردن صدها فلسطینی زدند.
در ابتدای سال ۱۹۴۷ بریتانیا به عنوان قیم فلسطین از سازمان ملل خواست تا مسئله فلسطین را در دستور کار خود قرار دهد. آن سال درگیری میان فلسطینیها، یهودیهای مهاجر و نیروهای بریتانیا به اوج خودش رسیده بود.
سال ۱۹۴۷ قدرتهای بزرگ آن زمان برای تحقق شکلگیری دولت صهیونیستی به تقسیم فلسطین نیاز داشتند تا در پوششی حقوقی غده سرطانی وخیمی را در منطقه اسلامی پایهگذاری کنند. برای این اتفاق سراغ سازمان ملل رفتند و طرح تقسیم فلسطین به دو کشور را ارائه کردند. آنها چون در ابتدا نتوانستند بیش از دو سوم آراء را جمع کنند و هنگامی که در ۲۶ نوامبر ۱۹۴۷ دیدند که در صورت رای گیری قطعنامه مذکور رد خواهد شد رئیس برزیلی مجمع عمومی حکم به تعویق رأی گیری درباره این قطعنامه داد.
پس از آن صهیونیستها و آمریکاییها تلاشهای زیادی را برای کسب آرای بیشتر به کار گرفتند. مثلاً به همسران نمایندگان کشورهای آمریکای لاتین هدایای متعددی مانند الماس و پالتوهای چرم گران قیمت دادند و یا آمریکا با وعده کمک اقتصادی به دولتهایی که علیه قطعنامه مذکور رأی داده بودند آنها را به سمت رای مثبت سوق داد. کشورهایی چون گواتمالا، لیبریا و فیلیپین از جمله کشورهایی بودند که با تهدید و تطمیع رأی خود را عوض کردند.
(۱)
جنایت
قطعنامه تقسیم فلسطین در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۸ با رأی لب مرزی ۲۳ رأی موافق برابر ۱۴ رای مخالف و ۱۰ رأی ممتنع تصویب شد و مولود نا مشروع «اسرائیل» متولد شد.
براساس این قطعنامه که ۷۵ سال پیش تصویب شد، ۵۵ درصد خاک فلسطین به یهودیانی داده میشد که تا آن سال علی رغم مهاجرت گسترده با حمایت بریتانیا، تنها ۳۱ درصد جمعیت و ۶ درصد سرزمینهای فلسطین را در اختیار داشتند.
قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل، بارها مورد اعتراض حقوقی قرار گرفته است. زیرا قطعنامههای مجمع عمومی سازمان ملل الزام آور نیستند و حتی در قالب منشورهای خود سازمان ملل هم الزامی ایجاد نمی کنند. قطعنامه ۱۸۱ اساساً با اصول شکل گیری سازمان ملل متحد که مبتنی بر احقاق حقوق ملتها در زمینه برخورداری از آزادی و تعیین سرنوشتشان به دست خویش بود مغایرت داشت.
گسترش سرزمینهای اشغالی بر خلاف قطعنامه ۱۸۱، کتشار صبرا و شتیلا در لبنان در سال ۱۹۸۲، آغاز ساخت دیوار حائل از سال ۲۰۰۲، انجام بیش از ۲۷۰۰ ترور تا سال ۲۰۲۲ و دهها کشتار دسته جمعی مردم فلسطین در سالهای ۲۰۰۹، ۲۰۱۵ و ۲۰۲۱ تنها بخشی از جنایات رژیم خونخوار صهیونیستی است.
۷۵ سال اشغال سرزمین و کشتار، واکنش طبیعی صاحبان اصلی آن را به همراه داشت. رهبر انقلاب در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح ۳ روز پس از طوفان الاقصی تأکید کردند: «این بلا را عملکرد خود صهیونیستها بر سرشان آورد. وقتی ظلم و جنایت از حد گذشت، وقتی درندهخویی به نهایت رسید، باید منتظر طوفان بود... اقدام شجاعانه و در عین حال فداکارانهی فلسطینیها پاسخ به جنایت دشمن غاصب بود که سالها ادامه داشت و در ماههای اخیر شدّت آن افزایش پیدا کرده بود؛ مقصّر هم دولت کنونی حاکم بر رژیم غاصب صهیونیستی است. در تاریخ اخیر دنیا تا آنجایی که ما در این برههی اخیر دنیا، [یعنی] در این صد سال اخیر یا بیشتر سراغ داریم ... هیچ ملّتی از ملّتهای مسلمان، مثل ملّت فلسطین، در فشار، در محاصره، در کمبود قرار نداشته و ندارد؛ نه امروز در دنیا سراغ داریم، نه در این برههای که حالا جلوی چشم ما است سراغ داریم... و رفتار این رژیم ظالم اینجور بوده که به زن و مرد رحم نکرده، به کودک و کهنسال فلسطینی رحم نکرده، حرمت مسجدالاقصی را نگه نداشته، شهرکنشینها را مثل سگ هار به جان فلسطینیها انداخته، نمازگزاران را زیر پا لگدکوب کرده؛ خب، در مقابل این همه ظلم و جنایت، یک ملّت چه کار کند؟ یک ملّت غیور، یک ملّت کهنسال ــ ملّت فلسطین ملّت امروز و دیروز نیست، یک ملّت چندهزارساله است ــ در مقابل این همه ظلم چه واکنشی از خودش نشان بدهد؟ خب معلوم است که طوفان بهپا میکند؛ فرصت پیدا کند، طوفان بهپا میکند.»
۱۴۰۲/۰۷/۱۸
تکرار تاریخ، نابودی ظلم و آپارتاید
رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی نمونهای از پایدار نماندن ساختارهای نژادپرستی و ظلمهای سیستماتیک مقابل ملتهاست. شروع تبعیضنژادی در آفریقای جنوبی به اواسط قرن هفدهم و ورود سه کشتی هلندی به
خلیج تیبل باز میگردد. پنج سال بعد از ورود کشتیهای هلندی، مردم بومی سلسله حملاتی را علیه هلندیها آغاز کردند که همگی شکست خورد اما از همانجا بود که نوع رابطه میان سیاهان و سفیدها در سه قرن آینده تبیین شد: چرخه مقاومت و سرکوب
.
آنچه در زمان جنگ جهانی رخ داد، به تشکیل دولت آپارتاید آفریقای جنوبی سال ۱۹۴۸ منجر شد. یعنی درست همان سالی که آپارتاید صهیونیستی سر برآورد. ظلم و جنایت ماندگار نخواهد شد و سرنوشت تمام آنها جبرا یکسان است. رهبر انقلاب با مقایسه رژیم آپارتایدی آفریقای جنوبی با آپارتایدی صهیونیستی می گویند: «آن رژیم از بین رفت و نابود شد، این هم از بین خواهد رفت؛ این هم نابود خواهد شد.»
۱۴۰۰/۰۶/۲۷
نلسون ماندلا و دیگر رهبران آفریقای جنوبی به همراه مردم این کشور، سالها علیه این سیستم تبعیض نژادی جنگیدند تا اینکه سرانجام پس از ۴۶ سال مبارزه، در ۱۴ آوریل ۱۹۹۴ نخستین انتخابات ریاست جمهوری آفریقای جنوبی برگزار شد
. تجربه آپارتاید آفریقای جنوبی پیش روی فلسطینیها و سران جنایتکار صهیونیستی است، ملت فلسطین با اراده و صبر آن را نزدیک میبینند و اشغالگران جنایتکار صهیونیست، علی رغم دست و پا زدن و تشدید جنایات، راه فراری از آن ندارند.
منابع:
(۱ محسن محمد صالح، کتاب القضیة الفلسطینیة: خلفیاتها التاریخیة وتطوراتها المعاصرة، ص ۶۵-۶۶