اوایل تابستان ۱۳۹۰ بود، در حالیکه بیداری اسلامی در کشورهایی نظیر مصر، تونس و... شکل گرفته بود، اردوگاه استکبار و دنبالههای آن تلاش کردند تا با مهندسی معکوس این موج مردمی و البته با تجهیز گروههای تروریستی تکفیری در مناطق مرزی سوریه و میدانداری آنها در اعتراضات مردمی علیه برخی ناکارآمدیها، این حرکتهای مردمی را به انحراف کشانده و شورشیان از نقاط مختلف جهان را با گرایشی از جنس اسلام آمریکایی و با ابزار تکفیر و خشونت عریان به کشورهای حامی مقاومت گسیل کنند. این حرکت مزورانه که به تشکیل گروههای تروریستی از جمله داعش منجر شد، از مقطعی به بعد، علاوه بر سوریه، وارد بخشهایی از عراق هم شد؛ داعش تلاش میکرد با کشتار و قتل عام و نمایش چهره خون آشام خود، تلسطش را در منطقه تثبیت و جسارت و جرات مقاومت را از دیگران بگیرد.
داعش و جنگ افروزی وحشیانه
گروهک تکفیری-آمریکایی داعش که از هیچ قانون و مرامی پیروی نمیکرد، با درندگی و با رفتار وحشیانه و مسلح به تسلیحات بهروز و انواع خودروهای زرهی، شهرها را یکی پس از دیگری، تسخیر و پرچم سیاه خود را در آنجا نصب میکرد و به نام سرکرده خود، ابوبکر البغدادی خطبه میخواند! داعش در عراق اما آنقدر پیشروی کرده بود که جمهوری اسلامی ایران هشدار داد که اگر به ۴۰ کیلومتری مرزهای ایران نزدیک شوید، ضرب شست مستقیم نیروهای مسلح ایران را خواهید دید. اگرچه داعش هیچگاه جرات نکرد که خود را درگیر جنگ مستقیم با ایران کند اما به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی: «شهدای [مدافع حرم] رفتند با دشمنی مبارزه کردند که اگر اینها مبارزه نمیکردند، این دشمن میآمد داخل کشور... اگر جلویش گرفته نمیشد، ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و بقیهی استانها با اینها میجنگیدیم و جلوی اینها را میگرفتیم. در واقع این شهدای عزیز ما جان خودشان را در راه دفاع از کشور، ملت، دین، انقلاب اسلامی فدا کردند.»
۱۳۹۴/۱۱/۵ یورش داعش به شهرهای مختلف سوریه و عراق آنقدر سنگین بود که لکه های سیاه بر روی نقشه جغرافیایی عراق و سوریه، وضعیت فوق بحرانی در حاکمیت سیاسی و امنیتی را نشان می داد! وضعیتی که تحلیل محاسباتی را از بسیاری از سیاسیون منفعل گرفته بود و از بهانهتراشیهایی همچون اینکه جنگ در این کشورها به ایران ارتباطی ندارد تا مذاکره با داعش! را پیشنهاد می دادند. اما تدبیر چیز دیگری بود...!
ایران و انقلاب اسلامی نشانه بود
تحلیل عمیق وضعیت منطقه، نشان میداد هدف این جریان مخرب، گسترش دامنه نفوذ تروریسم تکفیری و تضعیف جبهه مقاومت در غرب آسیا و در یک کلام، جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران بود، «[غربی ها]دیدند که با ایران نمیشود روبهرو شد... میدیدند عمق راهبردی انقلاب را در کشورهای منطقه... لذا به فکر این افتادند که قبل از آنکه به ایران بشود حمله کرد... باید رفت کشورهای دُور و بَر را، آنجاهایی که عمق راهبردی ایران است و هر کدام به یک نحوی با جمهوری اسلامی مرتبطند، اینها را بایستی اوّل فلج کرد... این نقشه را، این توطئه را هم خود آمریکاییها....در سالهای اوّل این قرن میلادی، در سال ۲۰۰۶ و بعد از آن افشا کردند.»
۱۴۰۱/۹/۵ عراق، سوریه، لبنان، لیبی، سودان و سومالی شش کشوری بودند که «عمق راهبردی ایران به نظر آنها[آمریکایی ها] این شش کشور بود؛ اینها بایستی در اختیار آمریکا و استعمار قرار میگرفتند، بعد میآمدند سراغ ایران.»
۱۴۰۱/۹/۵
شکست دستگاه محاسباتی دشمن در آوردگاه با مقاومت
نقشه به هم ریختن منطقه در اتاقهای فکر آمریکایی کشیده و تسلیحات کشورهای غربی ارسال شده بود، تروریستهایی از ملیتهای مختلف برای جنگ مستقیم علیه مردم سوریه و عراق ساماندهی و به این کشورها گسیل شده و حتی بیمارستان های رژیم صهیونیستی برای درمان و مداوای مجروحان تجهیز شده بود، دستگاههای حقوق بشری نشانگرهای حساسیت خود را در قابل جنایات داعش علیه کودکان و زنان و غیرنظامیان، خاموش کرده و در عوض رسانههای غربی مدام بر طبل از دست رفتن مشروعیت سیاسی حاکمیت این کشورها، میکوبیدند و برای داعش با تکنیکهای مختلف اغوای رسانهای، مارش نظامی کوک می کردند.
در چنین شرایطی جمهوری اسلامی واقعیتهای میدان را به درستی شناخت و بعد از درخواست رسمی دولتهای قانونی سوریه و عراق، کمک مستشاری به این کشورها و فرهنگ جدیدی را در دستور کار خود قرار داد که بهتدریج، به «دفاع از مقدسات اسلامی» و «دفاع از حرم» معروف شد. مقاومتی ایمانی و مجاهدتی با غیرت و تعصب دینی که جورچین دشمن را به صورت سلسلهوار بر هم زد و همه ۷تریلیون دلاری را که رئیسجمهور پیشین آمریکا به اختصاص آن برای نقشه آمریکا در این منطقه اعتراف کرد، نابود و اعتبار نظریه پردازان سیاسی امنیتی کاخ سفید را بار دیگر بر باد داد و برگی دیگر بر خاطرات سخت شکست نظامی آمریکا در عرصهی جهانی اضافه کرد. آری«نقشهی اینها، توطئهی اینها با نیروی عظیم و کارآمد جمهوری اسلامی خنثی شد که مظهر و پرچم این نیروی عظیم، شخصی بود به نام حاج قاسم سلیمانی. حالا معلوم میشود که چرا اسم حاج قاسم سلیمانی برای ملّت ایران این قدر محبوب است و برای دشمنان ایران این قدر مغضوب است که از آوردن اسمش عصبانی میشوند، خشمگین میشوند.»
۱۴۰۱/۹/۵
حاج قاسم سلیمانی؛ قهرمانِ شکستِ استکبار
راز عصبانیت آمریکا از نام حاج قاسم سلیمانی و فرماندهی جریان مقاومت، ناکامی و شکستهای پی درپی از او و مکتب مقاومت بود. آمریکا تصور میکرد اینبار با این نقشه چندلایه و با خلع سلاح کشورهای حامی مقاومت اسلامی، میتواند کار ایران را یکسره کند و یکبار دیگر یکهتازی خود را در عرصه نظامی و مدیریت تک قطبی جهان، نشان دهد اما نتیجهای که به دست آورد، چیزی جز شکست و ناکامی نبود. «آمریکاییها تصمیم گرفتند ریشهی مقاومت را در غرب آسیا بکَنند، مطمئن هم بودند که این کار را خواهند کرد؛ ما ایستادیم، ما گفتیم نمیگذاریم. امروز برای همهی دنیا ثابت شده است که او میخواست و نتوانست، و ما خواستیم و توانستیم؛ این را همه در دنیا فهمیدهاند.»
۱۳۹۶/۱۱/۱۹
مرد میدان، فرمانده پیروز
حاجقاسم مرد میدانهای سخت و پیچیده بود. در میدان رزم نظامی، توانست یک جنگ امنیتی ـ نظامی را در کل جغرافیای منطقه در ابعاد زمینی، فنی، دریایی، هوایی، موشکی و ... سازماندهی و فرماندهی کرده و با هوش و شجاعت و تدبیرش، شکست را بر دشمن و عواملش تحمیل کند. در طول سالهای فرماندهی حاج قاسم سلیمانی در سپاه قدس، رژیم صهیونیستی از لبنان عقبنشینی کرد و تغییرات شگرفی در معادلات قدرت نظامی مقاومت اسلامی در لبنان اتفاق افتاد. مقاومت در فلسطین شاهد تحول بزرگی بود. این تحولات، در جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ نمود پیدا کرد و رژیم صهیونیستی متحمل شکست سنگینی شد. بعد از این، نقشههای دیگری نیز توسط آمریکا یعنی جورج بوش پسر و کاندولیزا رایس طراحی و مسئله «خاورمیانه جدید» مطرح شد. آمریکا در این زمینه هم از محور مقاومت شکست خورد. در عراق هم آمریکا به دلیل مبارزه جوانان و گروههای مقاومت، نتوانست در بلند مدت، اشغالگری خود را به ساختار سیاسی، تحمیل کند. در یمن نیز مقاومت، پروژه آمریکایی ـ سعودی را به شکست کشاند. نتیجه این مجاهدتهای مستمر، مخلصانه و همهجانبه، تولید قدرت برای کشور و ایجاد ظرفیت و عمق راهبردی برای «ایران قوی» بود و حاج قاسم نماد و فرمانده این مقاومت و افتخار آفرینی است.
قاسم سلیمانی، تا ابد زنده است
وقتی در بامداد ۱۳ دیماه ۱۳۹۸، سردار بزرگ و پرافتخار اسلام، آسمانی شد و در آغوش شهیدان جای گرفت، این بار خون او جان تازهای به جریان مقاومت بخشید. صدق و اخلاص حاجقاسم، محبت او را در دل ملت ایران و دیگر آزادگان منطقه و جهان قرار داده بود و تشییع میلیونی حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و یارانشان، پاسخ دندان شکنی به آمریکاییها و طرفداران آنها بود و «ملّت ایران نشان داد که به نمادهای مقاومت عشق میورزد، ملّت ایران نشان داد که طرفدار مقاومت است، طرفدار تسلیم نیست»
۱۳۹۸/۱۰/۲۷ «شهید سلیمانی، هم در زمان زنده بودنش استکبار را شکست داد، هم با شهادتش شکست داد»
۱۳۹۹/۹/۲۶ مسیری که او ایجاد کرد مکتب مقاومت در جهان اسلام را جان دوباره بخشید و از این رو «شهید سلیمانی ماندنی است، تا ابد زنده است.»
۱۴۰۰/۱۰/۱۱