امروز که دشمن در رویارویی با انقلاب اسلامی، ناامیدتر اما جسورتر از همیشه است، صحنه رویارویی را در یک جنگ ترکیبی تعریف کرده است. جنگ نرم امروز یکی از میدانهای پیچیده و سخت تهاجم دشمنان است. «چرا امروز جنگ نرم علیه ما این قدر سخت است؟ علّت، این است که ما قوی شدهایم؛ ما قوی شدهایم. امروز جبههی حق از لحاظ زیرساختها، از لحاظ امکانات قوی شده. امروز چالش دشمن با جبههی حق آسان نیست، کار دشواری است.» ۱۴۰۰/۱۲/۱۹ اگر در هرجنگی، هدف و راهبرد دشمن شناسایی شود، پیروزی دست یافتنی و نزدیکتر خواهد شد. در واقع هدف دشمن این است که مردم را از پشتیبانی جمهوری اسلامی ناامید کند.«وقتی مردم حضور داشته باشند، یک کشور و یک ملّت هیچ غمی نخواهد داشت، هیچ هراسی از کسی نخواهد داشت.» ۱۴۰۰/۱۲/۱۹
اغوای خواص، نقطه کانونی جنگ نرم
اگرچه هدف دشمن ناامیدسازی توده مردم از نظام اسلامی است؛ اما یکی از مهمترین راههای دستیابی به این هدف شوم، اغوای خواص است. در طول تاریخ این خواص بودهاند که عهدهدار هدایت یا گمراهی تودههای مردم بودهاند. «هدف این است که تودههای مردم مورد اغوا قرار بگیرند امّا وسیلهی اغوای تودههای مردم، اغوای خواص است. امروز یکی از کارهای مهم، اغوای خواصّ جامعه است، [یعنی] کسانی که عنوانی دارند و امکانی دارند و احیاناً سوادی دارند و مانند اینها. چون وقتی خواص اغوا شدند، اگر به این خواصّ اغواشده فرصت داده بشود و امکان داده بشود، راحت تودهی مردم را اغوا خواهند کرد. یکی از سنگینترین جنگهای نرم تاریخ کشور ما امروز در همین زمینه در جریان است. دارند دائم با مزدورپروری، با حرامخوارسازی، با لطایفالحیل افرادی را حرامخوار میکنند؛ وقتی حرامخوار شد، مثل حیوان جلّال،دیگر خیلی مشکل میشود او را از حرامخواری دور کرد.
و مزدورپروری میکنند؛ بعضیها را با تهدید، بعضیها را با تطمیع و انواع و اقسام این چیزها. بنابراین الان یک جنگ نرم سختی وجود دارد.» ۱۴۰۰/۱۲/۱۹
با توجه به نقش ویژه خواص در حرکت عمومی جامعه، چگونه میتوان خواص همسو با دشمن را شناخت و مراقب تأثیرات منفی آنها در مسیر جامعه بود؟
یک. حق را بشناسیم و گرفتار شخصیتها نشویم
«اِعْرِفِ اَلْحَقَّ، تَعْرِفْ أَهْلَهُ»؛ این سخن نورانی امیرالمؤمنین کلید شناخت حق از باطل است؛ از شناخت حق باید اهل حق را شناخت، نه بالعکس. تاریخ اسلام همواره شاهد ریزشها و رویشهای فراوان و گوناگون بوده است؛ اصولاً مواضع اشخاص و رجال بهتنهایی حجت نیست. باید با بصیرت دنبال شناخت حق از باطل و حق از حقنما بود تا در دام شبهات و لغزشها گرفتار نشویم. حتی نباید مرعوب سوابق مبارزاتی و انقلابی برخی رجال شد! در طول تاریخ اسلام کم نبودهاند رجالی که سوابق درخشان انقلابی و پیشینه مجاهدتهای فراوان داشتهاند، اما بهمرور بر اثر ضعف مبانی، اسیر ظواهر دنیا، القائات نفسانی و تسویلهای شیاطین جن و انس گشتند و حق را وانهادند و با توجیه تراشی به دنبال مطامع خویش رفتند. کلام امام خمینی که: «میزان در هر کس حال فعلی اوست» راهنمای بسیار خوبی برای شناخت خواص است.
روزی که زبیر از پیامبر اکرم مدال سیفالاسلامی را گرفت هیچگاه کسی فکر نمیکرد که همان شمشیر روزی در برابر جبهه حق قرار گیرد. لغزش برخی افرادی که روزگاری سابقه مجاهدت و انقلابیگری داشتهاند هیچگاه دلیل تشکیک در حقانیت ودستاوردهای انقلاب اسلامی نیست. کم نبودهاند اشخاصی که حتی سوابق انقلابی نداشتهاند، اما خود را دلسوز و انقلابی نشان میدهند. «حالا انسان میشنود که افرادی میگویند نظام از هدفهای انقلاب دور شده؛ میخواهند نشان بدهند که به انقلاب دلبستهاند. من قبول ندارم این حرف را؛ من دلبستگی آنها به انقلاب را هم قبول ندارم.»
۱۴۰۰/۱۱/۲۸ امام خمینی در منشور رحانیت به روشنگری درباره این عده پرداختهاند: «دیروز مقدسنماهای بیشعور میگفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز میگویند مسئولین نظام کمونیست شدهاند! تا دیروز مشروبفروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه را مفید و راهگشا میدانستند، امروز از اینکه در گوشهای خلاف شرعی که هرگز خواست مسئولین نیست رخ میدهد، فریاد وا اسلاما سر میدهند!»
دو. تفاوتهای مدعیان و وفادارن خط امامی
راه تشخیص مدعیان خط امام و انقلاب از منتقدان حقیقی و مطالبهگران دلسوز، روشن است؛ کسی که ادعا و مطالبهای دارد، نشانههای آن ادعا در سیره و عملکرد و سبک زندگی فردی و اجتماعی وی باید هویدا باشد؛ چگونه؟ اول آنکه نگاه کنیم مقصد خط انتقادی که برخی افراد دارند کجاست؟ آیا همان خط سیاهنمایی و تباه جلوهدادن نظام و دستاوردهای آن را دنبال میکنند، یا آنکه در کنار بیان ثمرات انقلاب و دستاوردها و برکاتی که انقلاب اسلامی داشته است، نواقص و کمبودها را با کلامی روشن و دلسوزانه بیان میکنند؛ مطالبهگران واقعی انقلابی«برخورد بیگانهوار» ندارند:«در برخورد با آنچه شده، باید خانگی برخورد کنید، نه بیگانهوار و معترض. بالاخره کارهای زیادی انجامگرفته احیاناً کوتاهیهایی هم شده، اما باید مشکل را حل کرد. نباید نتیجه قهری نحوه بیان این باشد که بعد از چندی انسان احساس کند که به کل مجموعه بهشدت معترض است.» ۱۳۸۲/۸/۱۰
باید دید آیا مظهر انقلابیگری در سلوک فردی و اجتماعی آنها عیان است؟ آیا متمایل به اشرافیگری هستند یا سادهزیست و خوگرفته با دستگیری از مستضعفاناند؟ مشیشان استکبارستیزی است یا در اندیشه تسلیم در برابر بیگانگاناند؟ «کسی که زندگی اشرافی را دنبال میکند و اصلاً حرکتش حرکت اشرافی است، نمیتواند شعار حمایت از پابرهنهها را قبول داشته باشد. شعار انقلاب شعار حمایت از مستضعفین و حمایت از پابرهنهها است؛ افرادی که دنبال زندگی اشرافی هستند و حرکتشان حرکت اشرافمنشانه است، نمیتوانند به این شعار وفادار باشند. شعار انقلاب مقابله با استکبار، حرکت استکباری و قدرتهای استکباری است؛ این کسانی که دم از تسلیم در مقابل استکبار و آمریکا میزنند، نمیتوانند به این انقلاب و به این هدفها پابند باشند.» ۱۴۰۰/۱۱/۲۸
القای هراس با اغوای خواص
ملت ایران با بصیرت خود، توانایی شناخت تناقضنمایی سخن و رفتار خواص اغوا شده و دلسوزنمایان انقلاب را دارد. و برا ساس تجربه تاریخی خود دچار اشتباهات محاسباتی و اغوای برخی خواص نشده و تحت تاثیر تصویرهای ناامید کننده و موهوم و ترس آلود برخی خواص منحرف قرار نخواهند گرفت، عدهای که هر از گاهی حتی از جانب مردم هم صحبت میکنند و مدعی میشوند مردم از انقلاب خسته شدهاند، سخنی که خالی از واقعیت بوده و ناشی از بیانگیزهشدن برخی انقلابیون سابق است. «بعضیها با نام عقلانیت، با نام اعتدال، با نام پرهیز از جنجال و دردسر بینالمللی، میخواهند از مبانی انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند! این نمیشود؛ این نمیشود. این نشانهی بیصبری و نشانهی خستهشدن است. گاهی این خستهشدن را - که خودشان خسته شدهاند - به مردم نسبت میدهند: مردم خسته شدهاند! نه، نخیر... ما حق نداریم از شعارهای انقلاب و شعارهای اسلام عقبنشینی کنیم.» ۱۴۰۰/۱۱/۲۸