«به پیشنهاد وزیر امور خارجه، فرستاده سیاسی اش، به همراه مشاور سیاسی سفارت و مأمور مضطرب وزارت امور خارجه در نماز جمعه و راهپیمایی شرکت کردند. برای اینکه بتوانیم از بین نگهبانان عبور کنیم، فرستادگان آمریکایی بهعنوان اعضای سفارت سنگال به نگهبانان معرفی شدند. خوشبختانه افرادی که در آنجا حاضر بودند، درباره سنگال چیزی نمیدانستند. دیگر خارجیهای حاضر در آن حوالی عبارت بودند از چند خبرنگار و سفیر سنگال (واقعی). در اجتماع، کنجکاوی خیلی کمی همراه با حالتی دوستانه در برابر میهمانان خارجی به چشم میخورد. به هر حال، هیچگونه خشونتی به وقوع نپیوست.» اینها بخشهایی از گزارشی است که دقیقاً شش روز قبل از تسخیر لانه جاسوسی از محل سفارت سابق آمریکا به وزارت امور خارجه این کشور در واشنگتن مخابره شد.
متن این گزارش که با قید محرمانه از آن یادشده و در میان اسناد منتشرشده لانه جاسوسی هم قابل دسترسی است، توسط بوریس لینگن، کاردار وقت سفارت آمریکا در تهران نوشتهشده و برای وزارت خارجه کشور متبوعش مخابره شده است. آقای کاردار، گزارشی از حضور تعدادی از اعضای سفارت در میان راهپیمایان تهیهکرده که برای اطلاع از کموکیف امور شخصاً و به دستور وزیر خارجه در میدان حاضر شدهاند. جالب آنکه در همین عبارات صراحتاً اعلامشده برای آنکه حساسیت انتظامات و نگهبانان از حضور تعدادی خارجی برانگیخته نشود، این هیئت آمریکایی مرکب از مشاور سیاسی سفارت و دیگر همراهان، اتباع کشور سنگال و اعضای سفارت این کشور در تهران معرفی شوند. اتفاقی که بعد از بهمن ۵۷ در ایران افتاد و قدرتمندترین متحد آمریکا در منطقه را تبدیل به کشوری انقلابیِ مسلمان با گرایشهای ضداستکباری کرده بود، آنقدر برای مسئولان و مقامات وقت آمریکا عجیب بود که برای شناخت این جریان از هیچکاری دریغ نمیکردند، ولو آنکه این کار با فرستادن نمایندگان مستقیم سیاسی سفارت آمریکا در تهران به داخل جریانات سیاسی و اجتماعی وقت با پوششی پنهانی باشد تا حداقل بدانند چه در سر انقلابیون ایرانی میگذرد.
بر همین مبنا هم، سفارت این کشور در تهران بعد از انقلاب تبدیل به مرکز مهم ارتباطی، سیاسی و جاسوسی شده بود. مأموریت روشن بود؛ شناخت و نفوذ در نظام سیاسی نوپایی که هنوز برای خود آمریکاییها هم ناشناخته بود. رهبر انقلاب درباره آن روزها میفرمایند: «اینجا سفارتخانه خودشان را به مرکزی برای خرابکاری تبدیل کرده بودند؛ چه خرابکاری سیاسی، چه جاسوسی، چه خریدن اشخاص و شخصیتهایی که در انقلاب وارد بودند. یکی از ابزارها همین است که شخصیتها و افراد مؤثر و بانفوذ را بخرند. همه جا و همیشه هم آدمهای بیایمان و بیوجدان یا سستبنیاد پیدا میشوند که یک دستِ ثروتمند و قدرتمند بتواند آنها را خریداری کند. قیمت آدمها هم متفاوت است؛ بعضیها را ارزان میخرند، بعضیها را یکخرده گرانتر میخرند! اگر شما به اسناد لانه جاسوسی -که ظاهراً شصت هفتاد جلد کتاب یا بیشتر منتشر شده است- مراجعه کنید، جای پای این خیانتها را میبینید. اینها عکسالعمل ملت ایران را به همراه داشت.» ۱۳۸۱/۸/۱۳
ایران جزیره ثبات آمریکا در منطقه مهم غرب آسیا بود؛ امّا امواج ناشی از انقلاب اسلامی داشت تمام این وضعیت را به هم میزد. قضیه برای کاخ سفید آنقدر مهم بود که حتی طرح اداره نیروهای مسلح ایران برای سرکوب مردم و اداره میادین نفتی ایران توسط نیروی نظامی را هم در ذهن میپروراند. یکسال از سفر رئیسجمهور آمریکا، جیمی کارتر به ایران در زمستان ۱۳۵۶ نگذشته بود که در نهایت شاه از ایران رفت. بهمن ۵۷ هم از میانه گذشته بود که نظام جدید انقلابی ایران رسماً با تشکیل دولت موقت اعلام موجودیت کرد.حالا سفارت آمریکا تنها چشم و گوش کاخ سفید در سرزمینی بود که زمانی ملک طلق آنها بهشمار میرفت. رهبر انقلاب در توصیف این دوران میفرمایند: «در دوران پیروزی این ملت، آمریکا به زاویه رانده شده است؛ اما اینجا هم دستگاه جاسوسی آمریکا از تلاش بازنمیماند و حرکاتی انجام میدهد که مردم و امام را دچار سوءظنّ شدید نسبت به سفارت آمریکا میکند و جوانانی از میان دانشجویان، در چنین روزی، از راهپیمایی روز سیزدهم آبان استفاده و سفارت آمریکا را تسخیر میکنند.
جوانان دانشجو به آنجا رفتند و اسناد و مدارک را جمعآوری کردند و دهها جلد کتاب در حدود هفتاد جلد یا شاید هم بیشتر منتشر نمودند که این کتابها نشاندهنده ارتباط سفارت آمریکا با عناصر وابسته خودشان در داخل کشور ما بعضی مربوط به قبل از انقلاب، بعضی هم مربوط به بعد از انقلاب بود.» ۱۳۷۸/۸/۱۲ سفارت آمریکا در تقاطع خیابانهای طالقانی و مفتح تبدیل به مرکز مهم اطلاعاتی و سیاسی برای تحلیل و بررسی حکومت ایران و بازوی مشاورهای نهادهای سیاسی و نظامی ایالات متحده برای مهار انقلاب اسلامی شده بود. فتح لانه جاسوسی توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در چنین شرایطی اهمیت خود را به رخ میکشاند؛ چراکه آخرین جای پای آمریکاییها از ایران بریده شد. «قضیه لانه جاسوسی، این آخرین رشته ارتباط ممکن را بین انقلاب و آمریکا برید و قطع کرد. این، خدمت بزرگ و ذیقیمت را به انقلاب ما کرد.» ۱۳۷۲/۸/۱۲
اسناد لانه جاسوسی شرح کامل فعالیتها و اهمیتی است که آمریکاییها برای این حلقه آخر قائل بودند. آینه تمامقدی از شرح همه فعالیتها و فرایندهایی که قرار بود به تعبیر خودشان انقلاب اسلامی را در ایستگاه اوّلش متوقف کند. از این جهت اسناد این لانه و روایتشان میتواند نقش مهمی در تنویر افکار عمومی داشته باشد که آمریکاییها دنبال چه بودند: «جوانهای عزیز! اسناد لانه جاسوسی را بگیرید بخوانید، درسآموز است. دانشجویانی که سفارت را تسخیر کردند و فهمیدند اینجا لانه جاسوسی است، با زحمت زیاد این اسناد را -که سعی کرده بودند در کاغذخردکنها آنها را خرد کنند، نابود کنند- به هم چسباندند، با زحمت زیاد اینها را استحصال کردند و منتشر کردند؛ هفتاد هشتاد جلد کتاب منتشر شده است. اینها نشان میدهد که آمریکاییها چه در هنگامِ اوج نهضت، چه در هنگامی که نهضت و انقلاب پیروز شده است و جمهوری اسلامی تشکیل شده است، دائم در حال توطئه علیه نظام اسلامی بودهاند؛ آمریکا این است.» ۱۳۹۴/۸/۱۲
طبق رویای آمریکاییها، امواج انقلاب اسلامی باید مدتی بعد از استقرار جمهوری اسلامی فروکش میکرد. این رویا را در میان اسنادشان هم مکتوب کردهاند. واقعیت درون میدان اما امروز چیز دیگری میگوید. امواج انقلابی که امام خمینی(ره) رهبریاش میکرد امروز اقصی نقاط جهان اسلام را در نوردیده. امواج محکمی برخاسته از اعتماد و یقین انسانِ مجاهد و آگاه به یاری خداوند که امروز از ایران و لبنان تا یمن و سوریه و عراق عرصه قدرتنمایی اوست. انسانی مؤمن به قدرت خدایی که از همه ناوگانهای نظامی و قدرت اقتصادی و سیاسی استکبار بزرگتر است. آخرین نمونه آن هم در روزهای اخیر در آبهای گرم جنوب ایران رونمایی شد. انسانِ موحدِ و مجاهد و مؤمن به یاری خداوند که با شجاعتی برگرفته از قدرت لایتناهی حقیقت هستی به دل دشمن میزند و یال و کوپال و ساز و برگ نظامی و مدرن او را به هیچ میگیرد. موحدانِ عصر جدید و فرزندان خمینی کبیر همان زمان که از دیوارهای لانه شیطان بالا رفتند تا به امروز بارها و بارها ثابت کردهاند که جز از خداوند متعال از هیچ چیز دیگر باکی به دل راه ندارند. آنها مامور به انجام تکلیف و وظیفه خویشاند خواه در برابر لانه شیطان باشد خواه خاکریز خط مقدم نبرد علیه بعثیها یا پشت دیوارهای فلسطین و در نبرد با صهیونیستها و یا حتی در برابر ناوهای جنگی و ساز و برگ کوهپیکر و فولادین شیطان در آبهای جنوب ایران. ایمان آنها به خداوند است و قدرت زانوان خویش. از تو که حرکت باشد حتماً از خدا هم برکت خواهد بود و به یقین، ضرب شست و تسخیر شیطان هم دور از دسترس نخواهد بود.