مقدمه
مسئلهی فلسطین قدیمیترین و پیچیدهترین بحران جهانی در مدت بیش از هفت دههی گذشته است. در نتیجه استمرار سیاستهای توسعهطلبانه و همچنین اقدامات غیرقانونی و غیرانسانی رژیمصهیونیستی، مردم مظلوم فلسطین از حقوق مسلم و لاینفک خویش محروم بوده و شرایط زندگی آنان روزبهروز رو به وخامت گذاشته است. این سیاستها و اقدامات که ناقض اهداف و اصول منشور ملل متحد و قوانین حقوق بینالملل بهویژه حقوق بینالملل بشردوستانه و حقوقبشر است، بهدلیل ناکامی جامعهی بینالمللی در اتخاذ اقدامات عملی جدی برای حل مسئلهی فلسطین، روند فزایندهی نظاممندی داشته است.
مردم فلسطین در راستای احقاق حقوق اساسی خود بهویژه حق تعیین سرنوشت و دفاع مشروع در مقابل اشغالگری و غصب غیرقانونی سرزمین خود، مقاومت کرده و در ابعاد مختلف، تلاشهای شایان توجه و ارزشمندی داشتهاند. با این حال، بهدلیل عدم وجود یک ابتکار جامع و عملی با طرحی متناسب با واقعیتها و ریشههای تاریخی، مسئلهی فلسطین لاینحل باقیمانده است.
با توجه به پیامدهای مخرب استمرار اشغال سرزمین فلسطین و آوارگی مردم این سرزمین و وضعیت بغرنج کنونی برای مردم مظلوم فلسطین و تهدیدات ناشی از این وضعیت برای صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی و با عنایت به واقعیتهای تاریخی و گاهی از عدم کارایی طرحهای مطرحشده برای حل مسئلهی فلسطین، جمهوری اسلامی ایران بر این باور است که تنها راهحل ممکن، برگزاری همهپرسی ملی با مشارکت تمامی فلسطینیان اعم از مسلمانان، مسیحیان و یهودیان و فرزندان آنان است و برهمین اساس طرح خود را تحت عنوان «همهپرسی ملی در فلسطین» به سازمان ملل متحد ارائه میدهد.
ضروری است که همهپرسی یادشده با رعایت معیارهای اصولی منطبق با واقعیتهای تاریخی و منطبق با اصول مردمسالارانه و حقوق اساسی و خدشه ناپذیر مصرح در اعلامیهی جهانی حقوقبشر، میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و نیز میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و رعایت استانداردهای بینالمللی درخصوص انتخابات برگزار شود.
براین اساس، چنین همهپرسیای میتواند مبنایی مستحکم برای حل مسئلهی فلسطین باشد.
عنوان طرح
همهپرسی ملی در سرزمین فلسطین
هدف طرح
هدف طرح «همهپرسی ملی در سرزمین فلسطین» فراهم آوردن زمینههایی برای مردم فلسطین جهت اعمال حق تعیین سرنوشت است.
مبنای حقوقی طرح
بهدنبال اقدامات غیرقانونی بریتانیا در دورهی قیمومیت، رژیمصهیونیستی در سال ۱۹۴۸ در حالی مورد شناسایی ایالات متحده آمریکا و سپس کشورهایی همچون شوروی سابق قرار گرفت که هیچگاه نظر مردم سرزمین فلسطین دربارهی سرنوشت خود خواسته نشد. درواقع، رژیمصهیونیستی در حالی شکل گرفت که مردم بومی سرزمین فلسطین، حق تعیین سرنوشت خود را اعمال نکرده بودند.
اقداماتی که منجر به تشکیل رژیمصهیونیستی گردید، برخلاف مقررات حقوق بینالملل در همان زمان بود. براساس مادهی ۲۲ میثاق جامعه ملل، بریتانیا از حاکمیتی بر فلسطین برخوردار نبود و باید حق تعیین سرنوشت را در آن منطقه اجرا میکرد که به معنای برگزاری انتخاباتی آزاد و با مشارکت تمامی ساکنان فلسطین بود. حتی پس از تشکیل سازمان ملل متحد، در حالیکه منشور ملل متحد (فصل یازدهم، مواد ۷۳-۷۴) از قواعد کاملاً مشخصی برای سرزمینهایی مانند فلسطین برخوردار بود، این قوانین مورد توجه قرار نگرفت. حتى قطعنامهی اول ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل در نوامبر ۱۹۴۷ نیز درخصوص برنامهی تقسیمبندی فلسطین اجرایی نشد، زیرا اعراب فلسطین با آن مخالف بودند. به این ترتیب، در زمان تشکیل رژیمصهیونیستی، حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین کاملاً نادیده گرفته شد.
همچنین در مذاکرات مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۴۸، نمایندهی دولت ایران در کنار تعدادی از نمایندگان کشورهای عربی، با دو تکه شدن فلسطین مخالفت کرده و آن را زمینهای برای جنگ و منازعه بیان داشت.
درواقع حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین نه در زمان اعلام موجودیت رژیمصهیونیستی در سرزمینهای اشغالی فلسطین و نه بعد از آن، تاکنون اجرا نشده است. بر اساس مادهی ۱ مشترک میثاق حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، همهی مردم حق دارند سرنوشت سیاسی خود را تعیین نمایند. همچنین براساس مواد ۱ و ۳ اعلامیهی ملل متحد در مورد حق تعیین سرنوشت مردم بومی، مردم بومی یک سرزمین حق برخورداری کامل از این حق را دارا هستند.
دیوان بینالمللی دادگستری در نظر مشورتی ۹ ژوئیهی ۲۰۰۴ خود درخصوص «پیامدهای حقوقی ساخت دیوار در سرزمین فلسطین اشغالی» به صراحت بر لزوم رعایت حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین تأکید نموده و بر تعهدات رژیمصهیونیستی برای احترام و رعایت آن تصریح میکند. همچنین لزوم اجرای حق تعیین سرنوشت توسط مردم بومی یک سرزمین در نظر مشورتی دیوان بینالمللی دادگستری مورخ ۲۵ فوریهی ۲۰۱۹ در پروندهی «جداسازی مجمعالجزایر چاگوس از موریس توسط بریتانیا» نیز بهخوبی متجلی شده است. براساس این نظر مشورتی، کشوری که قیمومیت یک منطقهی غیرخودمختار را برعهده دارد، نمیتواند به اختیار خود و بدون رعایت حق تعیین سرنوشت مردم، اقدام به جداسازی یک سرزمین نماید. همچنان که در این نظر بیان میشود، جداسازی که بدون نظر مردم بومی تحقق یافته باشد، باطل و بلااثر است و کشورهای دیگر نیز باید از چنین امری خودداری نمایند.
علاوهبر این، اصل تعیین سرنوشت از جمله اساسیترین اصول شناخته شده در حقوق بینالملل است که در مادهی ۲ منشور ملل متحد و اعلامیهی مجمع عمومی ملل متحد درخصوص اصول حقوق بینالملل در زمینهی روابط دوستانه و همکاری میان کشورها مورد توجه قرار گرفته است. این در حالی است که درواقع حق فلسطینیان برای تعیین سرنوشت در زمان اعلام موجودیت رژیمصهیونیستی در سرزمین اشغالی فلسطین و هم پس از آن بهطور مستمر در حال نقض شدن است.
بهعبارت دیگر، حق تعیین سرنوشت بهعنوان یک حق بنیادین و غیرقابل انکار در نظام بینالمللی حقوقبشر و بهعنوان قاعدهی عامالشمول در حقوق بینالملل عمومی، در بسیاری از اسناد بینالمللی بهرسمیت شناخته شده است. با عنایت به ماهیت این حق بهعنوان قاعدهی عامالشمول، تمامی دولتها موظف به رعایت تعهدات ناشی از آن و فراهم آوردن زمینههای مساعد برای تحقق آن هستند.
همچنین با توجه به قطعنامهی ۱۹۴ (۱۹۴۸) مجمع عمومی سازمان ملل «(
A / RES194
( III» در رابطه با حق بازگشت آوارگان فلسطینی به وطن اصلی خود، این طرح شامل تمامی فلسطینیان اصیل میگردد. براین اساس، برگزاری همهپرسی عادلانه و فراگیر، اساسیترین سازوکار برای دستیابی ملتها به حق تعیین سرنوشت است.
مرام اجرای طرح
اجرای این طرح شامل ۴ مرحلهی اصلی است:
۱. اعمال حق بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین تاریخی خود
۲. برگزاری یک همهپرسی ملی در میان مردمان فلسطین که قبل از بیانیهی بالفور در فلسطین ساکن بودهاند، شامل پیروان همهی ادیان برای تعیین سرنوشت و تعیین نوع نظام سیاسی
٣. تشکیل نظام سیاسی مورد نظر اکثریت مردم فلسطین
۴. تصمیمگیری درخصوص وضعیت ساکنان غیربومی فلسطین توسط نظام سیاسی منتخب اکثریت
سازوکارهای اجرایی
۱. تمامی مردم فلسطین از جمله مسلمانان، مسیحیان و یهودیان حق شرکت در همهپرسی را خواهند داشت.
٢. نمایندگان مردم فلسطین از بین مسلمانان، مسیحیان و یهودیان، نقش اساسی و مدیریتی در تمام مراحل برنامهریزی و اجرای طرح را برعهده خواهند داشت.
٣. با هدف تسهیل مشارکت تمامی فلسطینیان، بهویژه آوارگان فلسطینی در این همهپرسی، پروژهی جهانی شناسایی، سرشماری و ثبت هویت جامع کلیه شهروندان فلسطینی در فلسطین و سایر کشورها اجرا خواهد شد. یک نهاد بینالمللی با حضور نمایندگان مردم فلسطین وظیفهی اجرای این پروژه را برعهده خواهد گرفت.
۴. یک کمیتهی بینالمللی تحت نظارت و با مشارکت سازمان ملل متحد با حضور نمایندگان مردم فلسطین برای اجرای طرح مذکور و تمرکز بر مباحث اساسی فلسطین از جمله مباحث تاریخی، حاکمیتی و سرزمینی فلسطین و قدس شریف تشکیل خواهد شد.
۵. یک صندوق بینالمللی با کمک اعضای جامعه بینالمللی تحت نظارت کمیتهی مذکور برای پیشبرد و حمایت از اجرای این طرح تشکیل خواهد شد.