در بیست و سومین روز از ماه مبارک رمضان ۱۳۹۸ جمعی از استادان و اعضای هیئتهای علمی دانشگاهها با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند و ۱۰ نفر از آنان به ارائه دیدگاههای خود درباره موضوعات مختلف وضعیت کشور پرداختند. یکی از این اشخاص، آقای دکتر علی عبدالعالی، دانشیار دانشکده مهندسی برق دانشگاه علم و صنعت ایران بود که طی سخنانی به طرح «مشکلات مصرفگرایی و پیشنهاداتی برای رونق تولید» پرداخت. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن و فیلم این سخنان را به شرح زیر منتشر میکند.
عرض سلام دارم خدمت معلم و استادی که معتقدم اگر تنها بخشی از ارشادات ایشان عملی میشد حال نظام آموزشی ما امروز بهتر از این بود. و عرض سلام دارم خدمت همکاران عزیزم.
عرائضم را با یک پرسش آغاز میکنم. آیا رونق تولید فقط مربوط به زمان تحریم است؟ و آیا فقط مرتبط با موضوعات اقتصادی است؟ در دوران ارجمندی مصرف و خواری تولید همهی شئون زندگی ما در معرض یک آسیب بزرگ و تاریخی قرار میگیرد. ملت و دولت مصرف کننده فقط ماشین و لباس و لوازم خانگی را مصرف نمیکنند. خودشان، محیط زیستشان، تاریخ و مذهبشان را هم مصرف میکنند. ملت و دولتی که ساختهی غرب را مصرف میکند نمیتواند فکر غرب را مصرف نکند. پس به جای او فکر هم میکنند. برای او سند ۲۰۳۰ هم مینویسند.
مثل نی خود را ز خود کردی تهی
بر نوای دیگران دل مینهی
او حتی از سند تحول بنیادین خودش هم فقط اسمش را مصرف میکند. تا جایی که شما پس از چندین سال از ابلاغ آن سند در سال گذشته پرسشگری فرمودید. که چرا کمتر از ده درصد آن به مرحلهی اجرا رسیده است. ملت و دولت مصرف کننده گاهی سخن رهبر خود را در مورد لزوم رونق تولید را هم مصرف میکنند.
پس تولید بحثی ورای اقتصاد و تحریم است. از شما به عنوان مرجع دینی خودم پرسشی دارم. آیا خوردن مردار حیوان در شرع مقدس جایز است؟ پس چگونه است که ما سالهاست مشغول مصرف از مردار دایناسورها هستیم؟ آیا ترامپ میداند که با حذف نفت از اقتصاد ایران چه خدمتی به تاریخ و فرهنگ و اقتصاد ما میکند؟
ترامپ امروز کاری را میکند که ۶۶ سال پیش در ۲۸ مرداد ۳۲ سیاستمداران بسیار باهوشتر از او با یک کودتا برعکسش را انجام دادند و پول نفت را به اقتصاد ما برگرداندند. تا ما به خوردن مردار دایناسورها که ازقضا در بین حیوانات کوچکترین مغز را دارد عادت کنیم.
جامعهای که تولید نمیکند هیچ چیز در آن واقعی نیست و همه چیز در آن فانتزی است. و معنای همه چیز در آن با پسوند «زدگی» مشخص میشود. مرحوم جلال آل احمد ۵۸ سال پیش چنین گفت: ما ملل در حال رشد سازندهی ماشین نیستیم. اما به جبر اقتصاد و سیاست باید مصرف کنندگان نجیب و سر به راهی باشیم برای ساختههای غرب.
امروز به برکت انقلاب اسلامی آن جبر سیاسی در میان نیست. اما ما همچنان مصرف کنندهی ساختههای غربیم. حالا باید پرسید که نقش مدرسه و دانشگاه در رونق تولید چه میتواند باشد؟ پیش از پاسخ به این سؤال باید پرسید که آیا دانشگاه و مدرسه یک ارگانیسم جدا از جامعه است؟ آیا عملکرد مغز جدا از قلب و دست و پا و دستگاه گوارش است؟ آیا در جامعهی مصرف کننده میتوان توقع دانشگاه تولیدکننده داشت؟ یا باید منتظر شیوع بیماری دانشگاهگرایی به تعبیر شما، آن هم دانشگاهی مدرک زده و اپلای زده و مقاله زده، بود که تازه ورودیهایش هم به دشواری از سد مافیای کنکور چند ده هزار میلیاردی عبور کردهاند.
شاید عبارت آکواریوم دانشگاهی عبارت بدی نباشد. دانشگاه امروز ما مخصوص بوم ما طراحی نشده است. نود سال پیش به صورت عاریهای در دوران طاغوت آن را به ما دادهاند و ما آن را همچون اثری موزهای نگهداری میکنیم. برخی روشها اگرچه ممکن است مسکنی موقت ولیکن در بلندمدت وصلههای ناجورند که منجر به رونق تولید واقعی نخواهند شد. آن چشم اندازی که فرمودید اطمینان دارم همهی دوستان حاضر در جلسه این یکی دو جمله را از رهبر انقلاب بارها شنیدند، یکبار دیگر تکرار میکنم. فرمودید شما پنجاه سال دیگر، چهل سال دیگر این آینده را تصور کنید که در دنیا هر کسی بخواهد به یافتههای علمی دست پیدا بکند مجبور بشود زبان فارسی را یاد بگیرد. سؤال من از همهی همکارانم این است. آیا با این رویکردها و روشها و سرعت کنونی ما به چنین نتیجهای در چهل سال آینده خواهیم رسید؟
تجربههای شیرین و موفق ما کجا بودهاند؟ عرصههایی که ما با چالش و نیاز واقعی و بومی بدون امید به شرق و غرب مواجه بودهایم مثل صنایع نانو، بیو، موشکی، هستهای و سلولهای بنیادی که امروز به نقطهی قوت کشور پرافتخار ما تبدیل شدهاند. پس دانشگاه نه تنها باید مسائل واقعی را حل کند بلکه باید اساساً زادهی نیازهای واقعی کشور باشد.
اجازه میخواهم یک مثال عرض کنم. تصور کنید قرار است در منطقهی مکران در جنوب کشور، مدرسه و دانشگاهی تأسیس بکنیم با دو شرط. شرط اول قصد نداریم از سیستمهای آموزشی بیگانه تبعیت کنیم. و دوم اینکه مجبور نیستیم از قوانین دست و پاگیر و کنکور و مقاله و امثال اینها خودمان را اسیر بکنیم. آنگاه سؤال من این است اسم آن مدرسه چه میشود؟ مدرسهی تولید. اسم آن دانشگاه چه میشود؟ دانشگاه تولید که همهی هدفش میشود حل مسائل واقعی کشور در آن جغرافیا. در حوزههایی همچون شیلات و حمل و نقل دریایی و امثال ذلک. ما معتقدیم که سرآغاز رونق تولید آموزش تولید به مفهوم جامع آن است.
شبکهای از اساتید جهادی، متعهد و متخصص در سالهای اخیر در جلساتی رسمی و غیررسمی با یک معماری خودجوش و با تشکیل هستههای نخبگانی با هدف توسعه و پیشرفت ایران اسلامی مقدمات طراحی استراتژی توسعهی اقتصادی و علمی کشور را فراهم آوردهاند. که بنده به نمایندگی پیشنهاد اولیهی ایشان را تقدیم شما خواهم کرد. ساختاری که اگر بخواهد سرعتی منطقی داشته باشد باید از بروکراسیهای متداول دور باشد و بخشی از وظایفش راهاندازی مدارس تولید، دانشگاههای تولید در رشتههای بومی و مورد نیاز کشور خواهم بود. بر اساس دوازده هزار شغلی که یک بار به آن اشاره فرمودید.
همچنین راه اندازی زیست بومهای تولید خلاق در دانشگاههای موجود. یعنی یک سری مرکز جدید تأسیس میکند و یک سری به درمان مراکز موجود و دانشگاههای موجود و مدارس موجود میپردازد. در نهایت واگذاری مأموریت به آن مراکز دانشگاهی بر اساس تعریف رشته و دوره و تولید محتوا که این طرح تقدیم شما خواهد شد.
رونق عملیاتی تولید آن هم به صورت علمی، بزرگانی میخواهد در قوارهی حاج قاسم سلیمانی. آن چنان که شهید حسن طهرانی مقدمها و دکتر شهریاریها بودند. و ما قلباً باور داریم که بدون شک دانشمندانی این چنین در این جمع و بیرون این جمع، اما به صورت بالقوه حضور دارند.
هدف این طرح در شبکهی جهاد تولید ساماندهی و هم افزایی دانش گرانبها و همتهای ناب و کوششهای جهادگونهی بزرگانی است که چه بسا امروز دست و پایشان در غل و زنجیرهای ساختارهای کهنه و فرسودهی نظام آموزشی ما به تعبیر شما اسیر شده است.
سؤال این است که در عمل کدام مسئول است که به قدر شما در عمل معتقد به جوانگرایی باشد؟ و این هم اثباتی است به اصل بقای مدیریتی که خانم دکتر پیش از بنده فرمودند. امید روشن و قطعی است که در گام دوم انقلاب به دعای خیر حضرت صاحب الامر جان عالمی به فدایش، شما و ملت شریف و علم دوست ایران و به کوری چشم دشمنانمان و با رمز عملیات یاعلی فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم. این هم دو سه بیت از مرحوم اقبال لاهوری:
ای ز کار عصر حاضر بیخبر
چرب دستیهای یورپ را نگر
قالی از ابریشم تو ساختند
باز او را پیش تو انداختند
آنچه از خاک تو رست ای مرد حر
آن فروش و آن بپوش و آن بخور
آن نکوبینان که خود را دیدهاند
خود گلیم خویش را بافیدهاند
وای آن دریا که موجش کم تپید
گوهر خود را ز غواصان خرید
والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا.