گزارش نشریهی خط حزبالله (شمارهی چهلوپنجم)
"شکست اسرائیل در رویارویی نظامی با حزبالله، ما را ناامید کرد." این جمله فراز مهمی از یادداشت مشاور امنیت ملی آمریکا در دورهی جرج بوش پسر است. او مسئول سیاستهای خاورمیانهای آمریکا در زمان جنگ ۳۳ روزه بوده که حالا و پس از ۱۰ سال از آن شکست تاریخی یادداشتش در پایگاه مرکز مطالعات امنیت ملی تلآویو منتشر شده است. الیوت آبرامز میافزاید: "اهداف جنگ ۳۳ روزه به معادلات منطقهای نیز مربوط بود و تلاش میشد با این جنگ ایران ضعیف و جایگاه اسرائیل در منطقه تقویت شود. اما ضعیف کردن ایران مشروط به این بود که ارتش اسرائیل بتواند ضربه سختی به حزبالله وارد کند تا در نهایت نیروهای بینالمللی یا شاید ناتو در مرزهای سوریه و لبنان مستقر شوند تا به حزبالله اجازه داده نشود که تواناییهای نظامی خود را بازیابد و آنها را گسترش دهد."
این جنگ قرار بود آغازگر یک نقشهی شوم در منطقه باشد اما در حقیقت پایانبخش همان نقشه شد. جنگی که در آن یکی از پر سروصداترین ارتشهای جهان به لبنان حمله کرد. دشمن «به غلط پنداشته بود که با حمله به لبنان ضعیفترین حلقهی کشورهای منطقه را هدف قرار میدهد و طرح وهمآلود خاورمیانهی دلخواه خود را کلید میزند.»
(۱۳۸۵/۰۵/۲۶) «اگر لبنان تسلیم تجاوز اسرائیل و امریکا میشد و اگر جوانان مجاهد حزبالله و مردم مظلوم جنوب رنج این دفاع مقدس را به جان نمیخریدند ... ادامه این روند تهاجمی تمام این منطقه را در بر میگرفت.»
(۱۳۸۵/۰۵/۲۶) حالا اما ۱۰ سال از آن روزهای سخت و البته افتخارآفرین گذشته است. جنگی که قرار بود در آن با «بریدن این بازوی توانا و کارآمد»
(۱۳۸۵/۰۵/۲۶) نسخهی مقاومت را در منطقه و بعدها ایران اسلامی بپیچاند، نتیجهای جز تقویت حزبالله لبنان در مناسبات داخلی لبنان و بلکه مناسبات منطقهای نداشت. «علیه حزبالله در لبنان چقدر اینها فعّالیّت تبلیغی و عملی کردند، تهدید کردند، تهدیدها را به عمل آوردند. درعینحال حزبالله پیکرهی رشید خود را در دنیای اسلام دارد نشان میدهد... حزبالله آنجا مثل خورشیدی دارد میدرخشد. حزبالله مایهی افتخار دنیای اسلام است.»
(۱۳۹۵/۰۲/۰۱)
موفقیت جوانان حزبالله در جنگ ۳۳ روزه، اعتماد به نفس جوانان مبارز فلسطینی را در جنگهای بعدی رژیم صهیونیستی از جمله جنگ ۲۲روزه علیه غزه افزایش داد و بعد «جوانان مصر و تونس هم از حزبالله و حماس و جهاد اسلامی الهام گرفتهاند»
(۱۳۹۰/۰۹/۰۶) برای همین، جبههی مقابل، برای جلوگیری از قدرت محور مقاومت و به تبع آن موج بیداری اسلامی، با پشتیبانی و فعالسازی گروههایی چون داعش و القاعده تلاش کرد تا جریان بیداری را به انحراف بکشاند: «جریان تکفیر، این حرکت عظیم ضدّاستکبارى و ضدّآمریکایى و ضدّاستبدادى را تغییر جهت داد به جنگ بین مسلمانان و به برادرکشى»
(۱۳۹۳/۰۹/۰۴) حزباللهی که روزی با افتخار دربرابر ارتش سفاک و خونخوار صهیونیستی میجنگید و در برابر آن دفاع جانانهای میکند با این هدف متعالی که «خطّ مقدّم مبارزات در این منطقه مرزهاى فلسطین اشغالى بود»
(۱۳۹۳/۰۹/۰۴)، حالا میبیند که «جریان تکفیر آمد این خطّ مقدّم را تبدیل کرد به خیابانهاى بغداد و مسجد جامع سوریّه و دمشق و خیابانهاى پاکستان و شهرهاى مختلف سوریّه، و اینها شد خطّ مقدّم مبارزه!»
(۱۳۹۳/۰۹/۰۴)
اگر حزبالله ده سال پیش با عملش سبب ایجاد انگیزه برای ملتهای منطقه در شکلگیری بیداری اسلامی شد؛ امروز در میدان جدید مبارزه، در حال مقابله با فتنه تکفیر در سوریه برای ایجاد امنیت است. هرچند بعضیها ممکن است متوجه این نقش تاریخی نشوند. «اینکه میبینید فلان مدّعی روشنفکری مثلاً فرض بفرمایید در مورد حزباللهِ لبنان یا سیّدحسننصرالله یا پدیدهی دیگری از این قبیل، ابراز شبهه میکند، این بر اثر نشناختن محیط است ... که نمیداند در منطقه چه خبر است، نمیداند سیّدحسننصرالله یعنی چه، حزبالله یعنی چه، ارتباطش با ایران چه تأثیراتی در سرنوشت کشور و سرنوشت انقلاب دارد؛ این بر اثر ندانستن است.»
(۱۳۹۵/۰۴/۱۲)
حزبالله تاکنون با «توکّل... اعتماد به قدرت ارادهی انسان مؤمن»
(۱۳۹۵/۰۳/۰۳) در عرصهی «جهاد کبیر» بر دشمن قدرتمند خود پیروز شده است. آنچنان که واشنگتن پست مینویسد: "حزبالله اینک یک قدرت نظامی منطقهای با هزاران نیرو است که با مجهزترین تسلیحات هوشمند بزرگترین تهدید علیه اسرائیل است. "حزبالله «مصداق این کلام نورانی قرآن است که اللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصرِهِ مَن یَشاءُ»
(۱۳۸۵/۰۵/۲۶)