others/content
نسخه قابل چاپ

بیانات امام خمینی در مراسم تنفیذ حکم شهید رجایی

بسم الله الرحمن الرحیم
این روز مبارک عید سعید فطر را بر همه‌ی ملت ایران و همه‌ی مستضعفان جهان و مسلمین کشورهای اسلامی و خصوص حضار این مجلس تبریک عرض می‌کنم.

من آنچه که لازم است به‌طور نصیحت به آقای رئیس‌جمهور و به همه‌ی دست‌اندرکاران جمهوری اسلامی از لشکری و کشوری عرض کنم این است که آنچه که به سر انسان می‌آید از خیر و شر، از خود آدم است . آنچه که انسان را به مراتب عالی انسانیت می‌رساند، کوشش خود انسان است و آنچه که انسان را به تباهی در دنیا و آخرت می‌کشد، خود انسان و اعمال خود انسان است.

این انسان است که خدای تبارک و تعالی به‌طوری خلق فرموده است که راه راست وکج را می‌تواند انتخاب کند و تمام انبیاء از صدر عالم تا آخر برای این آمده‌اند که این آدم را از آن راه کج و راه‌های باطل هدایت کنند به صراط مستقیم انسانیت؛ یک سرش این‌جاست و سر دیگرش عندالله است. ما خودمان را اگر توانستیم اصلاح کنیم، کنترل کنیم و تربیت کنیم خودمان را، مراقبت کنیم از خودمان، در همه‌ی امور موفق خواهیم شد. وچنانچه - خدای نخواسته - در آن مقاصد اسلامی یا انسانی که داریم ، موفق نشویم ، مع ذلک ، آن توفیق الهی که برای اشخاص صحیح و متعهد هست، برای ما هم هست. ما نباید نگران این باشیم که آیا در کارهایی که انجام می‌دهیم ، چه کارهای شخصی و در بین خودمان و خدای خودمان و چه در کارهای اجتماعی که به‌عهده‌ی کسانی هست، نباید نگران باشیم که مبادا شکست بخوریم، باید نگران باشیم که مبادا به تکلیف عمل نکنیم؛ نگرانی از خود ماست.

اگر ما به تکالیفی که خدای تبارک و تعالی برای ما تعیین فرموده است عمل بکنیم، باکی از این نداریم که شکست بخوریم  ، چه از شرق و چه از غرب و چه از داخل چه از خارج و اگر به تکالیف خودمان عمل نکنیم، شکست خورده هستیم؛ خودمان، خودمان را شکست دادیم.

تاثیر‌ناپذیری از مقام و ریاست‌ها
امروز باید همان‌طوری که در سابق به رئیس‌جمهور سابق بعضی مطالب را تذکر دادم، به آقای رجائی هم تذکراتی بدهم که قضیه‌ی مقام و ریاست هرچه باشد، این وقتی‌که نظر انسان یک نظر محدود دنیایی باشد، این مقامات، انسان را ازخودش بی‌خود می‌کند، این‌ها را مقام می‌داند.

شما حساب کنید که این سیاره‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم به اسم زمین، در مقابل منظومه‌ی شمسی چه قدر است و این منظومه‌ی شمسی که ما یکی از سیارات کوچکش را در آن زندگی می‌کنیم، در مقابل کهکشان چه قدر است و این کهکشان‌هایی که تا کنون کشف شده است که گفته می‌شود که تا آن قدری که از ستاره‌های نورانی کشف شده است به مقدار شش میلیارد سال نوری است؛ یعنی، اگر نور آن ستاره‌ای که در آخر است بخواهد بیاید به پیش ما، شش میلیارد سال نوری طول می‌کشد و آن چیزی که ماورای این‌هاست و باز کشف نشده است، حتماً بدانید که بیش از این معانی است، این‌ها هم در مقابل عظمت خالق ناچیزند.

ما باید چقدر ضعیف باشیم که در این ذره‌ای که خودش و آن منظومه‌ای که این یکی از ستاره‌های کوچکش است، اصلاً به‌حساب نمی‌آید و اگر گُم بشود نمی‌تواند پیدایش بکنند، در این غائله‌ی بزرگ عالم، ما چه‌قدر از این سیاره در اختیارمان هست؟ یک ایران، ایران یک قطعه‌ی کوچکی است در مقابل این سیاره، وحکومت ایران هم یک حکومت ناچیز کوچکی است در این سیاره و سیاره‌ی ما هم یک چیز کوچکی است در مقابل منظومه‌ی شمسی و منظومه‌ی شمسی ما هم یک چیز بسیار کوچکی است در مقابل منظومه‌های دیگر و همه‌ی آن‌ها از خداست و خالق او خداست. ما اگر بندگی خدا را بپذیریم و قلب ما منور بشود به نور بندگی خدا و عبودیت، این امر ناچیزی که به‌حساب در عالم نمی‌آید، در ما تأثیر نباید بکند.

شما دیروز نخست‌وزیر بودید و پریروز وزیر بودید و قبل از او معلم بودید و قبل از او هم یک شاگردی بودید و بعد از این هم معلوم نیست کی از این‌جا بروید. ممکن است - خدای نخواسته - همین حالا که بیرون رفتید و یا همین حالا یک بمبی این‌جا باز منفجر بشود و فاتحه‌ی همه را بخواند وقتی مطلب این است که چرا باید انسان قبل از ریاست جمهور و بعدش فرق بکند؟ مگر ریاست جمهور چه هست؟ کسی‌که دلش به نور توحید روشن است مگر عالم چه هست؟ همه‌ی عالم چه هست؟ همه‌ی عالم در مقابل عظمت خدای تبارک و تعالی چیزی نیست. تمام این عالم مادی در مقابل عالم‌های معنوی که هست قدر محسوسی ندارد. آن‌وقت ما برای یک کدخدای ده یا یک کدخدای شهر، یا کدخدای یک کشور خیال بکنیم که خیر، ما الان یک چیزی هستیم و دیگران به نظرمان کوچک بیایند و خودمان را بزرگ.

اگر شما ملاحظه کردید در نفس خودتان که غیر از خدا از او کسی اطلاع ندارد و خودتان هم تا یک حدودی اطلاع دارید، اگر دیدید که این مقامی که خدای تبارک وتعالی، مردم را دل‌شان را متوجه کرده است به شما و به شما رأی داده‌اند، این مقام شما را محکوم خودش می‌کند و شما مرکوب او و او راکب شما هست، بروید خودتان را تصفیه کنید و بدانید این را که با دست خودتان - خدای نخواسته - خودتان را در دنیا و آخرت تباه نکنید.

مسؤولیت رئیس‌جمهور در مقابل آراء ملت
خدای تبارک و تعالی حاضر است، همه‌ی این عالم در محضر حق‌تعالی است و تمام خطرات قلبی ما و تمام لحظات عمر ما و تمام آنچه که در باطن ما می‌گذرد، در مغز ما می‌گذرد، در محضر حق‌تعالی است و ما باید برگردیم به محضر حق‌تعالی و آن‌جا در آن محضر دیگر حساب پس بدهیم. هرچه آراء زیادتر باشد، مسؤولیت زیادتر است. اگر آراء شما پنج میلیون بود مسؤولیت‌تان کمتر بود. حالا که سیزده میلیون بیشتر است، مسؤولیت شما حجمش زیادتر است؛ برای این‌که شما جواب یکی‌یکی از این افرادی که به شما رأی دادند و شما را به عنوان رئیس‌جمهور اسلام، رئیس‌جمهوری کشور اسلامی تعیین کردند، هر یک از این‌ها فردا می‌آیند شما را می‌گیرند، جواب از شما می‌خواهند. من شما را تعیین کردم رئیس‌جمهوری اسلامی باشید و اسلام را در این کشور تأیید کنید و پیاده کنید و - خدای نخواسته - شما نکردید، اقلاً سیزده میلیون و هزار و چند صد نفر می‌آیند سراغ شما، ببینید که می‌توانید جواب این را پیش خدا بدهید؟ این جمعیتی که آن‌جا در حساب جمع شدند و از شما بازخواست می‌کنند، اگر می‌توانید، جواب بدهید و نمی‌توانید و ما هیچ نمی‌توانیم. باید بنابراین بگذارید که دیروز شما و امروزتان با هم فرقی نداشته باشد، هر دو برای خدمت به این مردم، این‌هایی که زحمت کشیدند و جان دادند، مال دادند، رنج کشیدند و شما آقایان را به این مقام رساندند. یک وقت نخست‌وزیر بودید حالا هم رئیس‌جمهورید، جواب می‌خواهند این‌ها.

اگر شما پای‌تان را کج بگذارید، همین سیزده میلیونی که به شما امروز رأی دادند فردا"مرده باد" می‌گویند. انقلاب این‌طور است، وضع انقلاب این‌طور است؛ طوری است که مردم دیگر سربسته و دَربسته تسلیم کسی نمی‌شوند، مردم هر یکی‌شان نظر دارند. شما می‌بینید که وقتی‌که در تلویزیون نظرخواهی می‌کنند از افراد، از زن ، از مرد، از جوان ، از پیر، همه نظر می‌دهند، این‌طور نیست که بی‌تفاوت باشند. اگر هر یک ما تخطی کنیم از آن خواستی که ملت دارد و آن خواستش اسلام است و احکام اسلام، اگر هر یک از ما تخطی کنیم علاوه‌بر آن‌که در محضر خدای تبارک و تعالی در آن روزی که همه وارد می‌شوند و حساب است در کار، جوابی نداریم، همین مردم هم در همین‌جا به ‌حساب می‌رسند. این‌ها نمی‌گذارند که – آن‌جا حسابش علی حده است- همین مردم در همین‌جا، شمایی که الان به مقام ریاست جمهور رسیدید اگر فردا - خدای نخواسته - تخطی کنید از آن راهی که راه ملت است و راهی که اسلام پیش پای همه‌ی ما گذاشته است، همین سیزده میلیون و زیادتر که به شما رأی دادند و اعتماد به شما کردند برمی‌گردند. آن‌جا هم حسابش، بدتر است.

این‌جا وقتی برمی‌گشتند خوب، شما می‌روید منزل‌تان می‌نشینید، اما آن‌جا کار مشکل است، باید شما حساب آن جا را بکنید. چنانچه ما نُفوس‌مان این‌قدر به دنیا متوجه است و منکوس هستیم و استقامت نداریم، اگر ما این‌طور باشیم و خودمان دنبال اصلاحش نباشیم، این "اخلاد الی الارض" و توجه به ارض و رو کردن به مرتبه‌ی پایین و پشت کردن به معانی و معنویات، اثرش این است که انسان در آن عالم، یک حیوان این‌طور منکوس. همان‌طوری که این‌جا کرده است نقشه‌اش آن‌جاست، تمام چیزهایی که در این‌جا واقع می‌شود یک صورتی در آن‌جا دارد. انسان مستقیم‌القامه اگر تمام یک توجهش به طبیعت شد، این استقامت قامتش را در آن‌طرف از دست می‌دهد، مثل یک حیواناتی که سرشان رو به زمین است و تمام عذاب‌هایی که در آن عالم است از خود ماست.

خداوند تبارک و تعالی مهیا نکرده یک چیزی را که ماورای خود ما به ما بدهند، همه‌ی این‌ها آنی است که ما خودمان به دست خودمان تهیه می‌کنیم و به آن می‌رسیم، اعمال ماست، رد به ما می‌شود. شاید چندین آیه در قرآن کریم به این معنا اشاره بفرماید که این‌ها اعمال خودتان است، از خارج به شما هیچ چی نرسیده است. در روایات معراج هم هست که پیغمبر اکرم دیدند بعضی از ملائکه‌ای که در آن‌جا هستند دارند یک کارهایی را انجام می‌دهند؛ درخت‌هایی را می‌کارند، چه می‌کنند، گاهی هم می‌ایستند. این را پرسیدند، جبرئیل عرض کرد - به حسب آن‌طور که نقل شده است- که این‌ها اعمالی است که مصالحش را خودشان دارند می‌فرستند، این‌ها این‌جا درست می‌کنند، وقتی آن‌ها مشغول کار خیر هستند این‌ها هم مشغول هستند، مصالح می‌رسد. وقتی آن‌ها نه، در جهنم هم همین است و اگر جهنم و بهشت را هم - خدای نخواسته – ما قائل نباشیم، این دنیا مجازات ما را می‌دهد، همین‌جا.

معذور نبودن مسؤولان در خدمت به مردم
باید شما توجه کنید که مسؤولیت شما از باب این‌که آرائتان خیلی زیاد است، مسؤولیت‌تان خیلی زیاد است. همچو نیست که آن آقایان دیگر نداشته باشند، آن‌ها هم مسؤولیت دارند، همه‌ی ما در مقابل اسلام مسؤولیم. این اسلامی که با خون اولیاء و بزرگان به دست ما سپرده شده است و الان ما مسؤول او هستیم، این اسلام را ما باید به نسل آتیه برسانیم. یک‌روزی بود که ما بعضی‌مان عذر داشتیم یا همه‌مان که نمی‌گذارند که ما عمل کنیم به اسلام، در رژیم سابق، خوب، خیلی‌ها می‌گفتند که از ما نمی‌آید، اگر می‌آمد، می‌کردیم.

امروز این‌طور نیست، امروز دست همه باز است، مجلس دستش باز است و هیچ‌کس آقا بالاسَر او نیست. دولت هم دستش باز است و مجلس هم تأییدش می‌کند. رئیس‌جمهور هم دستش باز است و ملت تأییدش کرده‌اند. هیچ عذری برای ما نیست امروز. چنانچه یک خرابی در مملکت واقع بشود و دنبال اصلاحش نرویم، عذری نداریم. همه‌ی ما، چه آن‌هایی که لشکری هستند و این‌جا هستند و نیستند و چه آن‌هایی که در کشور خدمت می‌کنند و چه مردم دیگر، همه‌ی ما مسئول هستیم؛ "کلکم راع و کلکم مسئول". وقتی همه‌ی ما مسؤول هستیم و همه‌ی ما در مقابل خدا جواب باید بدهیم، باید فکر این کشور باشیم، فکر این اسلام که در کشور ما تشریف آورده‌اند و قدم‌شان روی چشم، باشیم. نرویم سراغ این‌که حالا که من شدم رئیس‌جمهور باید چه بشود و چه بشود و من هم باید مقامم چه باشد، خیر، این از ضعف نفس انسان است، از تنگی چشم و قلب انسان است که خیال می‌کند این یک چیزی است. این یک چیز اعتباری است که امروز دادند فردا هم تمام است، می‌گیرندش می‌رود سراغ کارش. شما برای این ملتی که در این چند سال آن‌قدر در طول تاریخ زحمت دیده، در مرئی و منظر ما این همه جدیت کرده و جوان داده و مال داده و جان داده است تا این‌که آن رژیم را کنار گذاشته است و شما را روی کارآورده است، شما برای این ملت باید کار بکنید. این مملکتی که به دست شما افتاده است، باید ارتش برای این کشور کار بکند، سپاه پاسداران ، ژاندارمری ، همه‌ی قوای مسلح باید برای این مملکت خدمت بکنند، این امانتی است دست شما. مسئله، مسئله این‌جا نیست تنها، این‌جا هم اگر - خدای نخواسته - ارتش یک سستی بکند و - خدای نخواسته - یک غلبه‌ای واقع بشود از غیر - که نخواهد شد -  آن‌هم در همین دنیا ننگش بر پیشانی همه است؛ و مسئله، مسئله این‌جا نیست. مسئله جای دیگری است که ما از آن غافل هستیم.

تمام اعمال شما، تمام جدیت‌های شما ثبت است و همه‌ی عالم این چیزها را ثبت می‌کند درخودش و ما باید جواب بدهیم؛ ارتشی باید جواب بدهد - اگر خدای نخواسته - کوتاهی بکند، و آن‌هایی هم که متکفل امور کشور هستند، آن‌ها هم باید جواب بدهند. شما باید برای این پابرهنه‌ها و مستضعفین که در طول تاریخ به استضعاف کشیده شده بودند و این‌ها را حساب نمی‌آوردند و فقط آن طبقه‌ی بالا را راضی نگاه داشتند و به اصطلاح کدخدا را می‌دیدند و ده را می‌چاپیدند، شما باید توجه‌تان به این توده‌های مستضعفی که با زحمت خودشان و رنج خودشان الان در جبهه‌ها مشغول فداکاری هستند که خداوند تأییدشان کند و در پشت جبهه هم مشغول فداکاری هستند و مستضعف‌اند، آن بالاها این‌ها را ضعیف می‌شمارند و می‌شمردند و این‌ها به حساب نمی‌آمدند و در رژیم سابق برای این‌ها کاری نشده بود، برای این‌ها کار کنید.

قانع نشوید به این‌که بعضی جاها کار شده است، می‌دانم شده است، خیلی هم شده است، اما نباید قانع شد، باید همه دست به دست هم بدهید که ان‌شاءالله، برای این‌ها یک زندگی مرفهی، یک وضع صحیحی پیش بیاید، درست بشود. این‌ها حق دارند به ما و به شما، خیلی حق دارند. سیزده میلیون رأی به شما داده‌اند، این‌ها حق دارند به شما، باقی هم حق دارند به شما و همین‌طور وقتی دولتی پیش می‌آید، آن هم دولتی است که مردم به آن حق دارند. اگر نبودند این مردم، شما هم شاید حالا در حبس بودید و آن زجرها رامی‌کشیدید و دیگران هم که متعهد بودند، آن‌ها هم در حبس بودند یا در جاهای دیگر. این ملت حق دارد، دست شما را گرفته آورده این بالا نشانده، شما باید خدمت کنید به این مردم؛ شما، ما، همه باید خدمت‌گزار این‌ها باشیم و شرافت همه‌ی ما به این است که خدمت به خلق خدا بکنیم. این‌ها بندگان خدا هستند، خدای تبارک و تعالی، علاقه دارد به این بندگان و ما مسؤولیم، باید خدمت بکنیم و من امیدوارم که شما به حسب آن روحیه‌ای که دارید، آقای رجایی به حسب آن روحیه‌ای که دارند، این مقام ایشان را بازی ندهد. شما سوار مقام بشو، مقام سوار شما نشود، این دو تا مثل راکب و مرکوبند.

اگر انسان روحیه‌اش طوری باشد که سوار بشود بر هر مقامی که برای او پیش می‌آید و مهار کند او را، این به سعادت نزدیک می‌شود و اگر روحیه ضعیف باشد و وقتی که به یک مقامی رسید او سوار آدم بشود، او هرجا دلش بخواهد انسان را می‌برد تا به هلاکت می‌رساند. من از خدای تبارک و تعالی استدعا می‌کنم که شما را موفق کند به این‌که خدمت بکنید به این خلق و همه‌ی کسانی که دست‌اندرکار هستند، در هر جا، در مجلس هستند، در قوه قضائیه هستند، دولت هست، هرکس هست و همین‌طور قوای مسلح، این‌ها همه ان‌شاءالله، موفق بشوند و مایی که امروز در هجوم همه‌جانبه‌ی داخل و خارج هستیم و بحمدالله داخلش دیگر داخل آدم نیست، بله ما باید دست به هم بدهیم و این مملکت را نجات بدهیم و این اشخاصی که حالا هم باز یک فسادهای دزدکی می‌کنند، مثل دزدها که می‌روند و یک چیزی برمی‌دارند و فرار می‌کنند، این‌جوری نباشد.

ان‌شاءالله، امیدوارم موفق بشوید خدمت بکنیم به این جامعه و من واقعاً متأسفم از این‌که این مسائل پیش آمد و من در مدت‌های طولانی زحمت کشیدم که این کارها پیش نیاید و نشود این‌طور، لکن شد و "الخیر فی ما وقع". خداوند ان شاءالله ، همه‌ی شما را حفظ کند، موید کند، موفق باشید همه.

نصیحت به کارشکنان و خلاف‌کاران
و من سفارش می‌کنم به همه‌ی اشخاصی که در کنار رفتند و دارند کارهای خلاف می‌کنند، ما علاقه داریم که شما بیایید خدمت کنید به مملکت خودتان. ما میل داریم که همه‌ی خدمت‌گزار به این کشور باشند، کشوری که از اطراف به آن هجوم آورده‌اند و دهان‌های ابرقدرت‌ها باز است برای بلعیدن او. شمایی که می‌گویید ما علاقه داریم به این مملکت و علاقه داریم به این کشور، خوب دست به دست هم بدهید، با هم بسازید این کشور را.

چرا با هم جنگ و دعوا می‌کنید؟ خوب، کشتن یک‌دسته مردمی که دارند خدمت می‌کنند به این مملکت، خدمت می‌کنند به این کشور، این طریقی است که خدمت به خلق است؟ این آقای محترم که حالا با زحمت تشریف آوردند و من خیلی خوشحال شدم از این‌که آقای خامنه‌ای - سلمه الله - آمدند و حاضرند، ایشان آخر چه کرده بود؟ خوب بگویید آخر، یک کاری، یک کار خلافی، چه کرده بود ایشان که می‌خواستید ایشان را بکشید و موفق نشدید بحمدالله. دیگرانی که شما کشتید و از بین بردید، این‌ها چه کرده بودند، جز یک هو و جنجالی شما می‌کردید که چه و چه و چه، انحصارطلب و انحصار طلب. و مسئله این‌طورها نبوده، ما هم ریشه‌هایش را می‌دانیم، لکن از خدای تبارک و تعالی می‌خواهیم که همه را خدا هدایت کند و همه برگردند به دامن اسلام و همه خدمت‌گزار باشند. و من میل ندارم این‌هایی که از ایران رفتند، بیشتر از این خودشان را مفتضح کنند. آن‌ها هم نروند با آن انگل‌هایی که رفتند و فرار کردند بروند با هم بنشینند و صحبت کنند، آن‌ها هم بفهمند که وظیفه این است که به این کشور خدمت بکنند، وظیفه این است که این مملکت را حفظ بکنند.

شاید بعد از ده، بیست سال دیگر شما برگشتید به ایران، یک راهی داشته باشید، همچو جدا نشوید از ملت و بروید سراغ کارتان، حالا بروید با بختیار و نمی‌دانم چه. گرچه بختیار گفته من نمی‌پذیرم، اما لازم نیست شما بروید. شما همه‌تان خدمت‌گزار باشید و برگردید به این مملکت، مملکت شما را قبول می‌کند.

من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که همه‌ی ما را به راه راست و به صراط مستقیم هدایت بفرماید، و این جمهوری اسلامی را به ثمر برساند و ما را خدمت‌گزار این کشور قرار بدهد  و همه‌مان نسبت به هم محبت داشته باشیم و در محیط دوستی، خدمت به این مملکت بکنیم. دشمنی برای چه؟ چرا دشمن باشیم با هم؟ با هم دوست باشیم در ساختن کشور.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

بیانات امام خمینی(ره) در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری شهید رجایی 1360/5/11
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی