گفتاری پیرامون رهنمودهای رهبر معظم انقلاب در سالروز مبعث حضرت رسول اعظم (ص)
دکتر محمد خوشچهره
نقطهی قوت نظام جمهوری اسلامی به برکت الگویی که امام خمینی(ره) ارائه کردند – برخلاف بسیاری از نظامها که عامل و محرک اصلی تحول و پیشرفت در آنها الگوهای سنتی رایج در اقتصاد سیاسی در دنیا همچون انباشت و تمرکز سرمایهی مادی، تمرکز سرمایهی انسانی بهنام تحصیلکرده یا تمرکز سرمایهی علمی که امروزه خیلیها به آن استناد میکنند- تکیه بر سرمایهای بهنام مردم بود. مقولهای که شباهتهایی با سرمایه اجتماعی (social capital) در غرب نیز داشت. سرمایهای بهنام مردم که نشان داد که اگر در هر عرصهای به کار گرفته شود، باعث تحول و پیشرفت خواهد شد. این سرمایه خودش را در قالب مشارکت و حضور مردمی نشان میدهد؛ یعنی اگر یک نظام و یا مکتبی بتواند جریانی مردمی را برای نیل به اهداف آرمانی، استراتژیک و ضروریش ایجاد کند، میتواند به توفیق اهداف و جهتگیریهایش امیدوار باشد و بالعکس اگر این پایگاه مردمی و مشارکت شکل نگیرد، در هر عرصهای - با توجه به تجربهی کشورهای مختلف- آسیبپذیر خواهد بود.
بر همین اساس امام خمینی(ره) به این مسئله اهتمام ویژهای داشتند و مشارکت مردم برای ایشان از اهمیت ویژهای برخوردار بود. البته شکلگیری این مسئله با شعار و حرف امکانپذیر نیست بلکه وجود این مؤلفه با باور و اعتماد مردم شکل میگیرد. مشارکت زمانی شکل میگیرد که پیرو آن، باور و اعتمادی شکل گرفته باشد. این باور و اعتماد هم در اثر یک فرایند شکل گرفته که تحقق آن نیازمند وجود پیششرطهایی است:
1. حقانیت نظام
2. عقلانیت در نظام تصمیمگیری و زمامداری - که رهبری در رهنمودهای امروز خود تأکید ویژهای بر آن داشتند-
3. شفافیت و صداقت در نظام
بنابراین مجموعهی این مؤلفههاست که تبدیل به باور و اعتماد مردم گشته و خود را بهصورت مشارکت و حضور مردم - سرمایهی مردمی- نشان میدهد. نقطهی قوت نظام ما همین مؤلفه است؛ همانطور که کاهش و یا عدم وجود آن نقطهی ضعف نظام محسوب میشود. دشمن نیز این مسئله را تشخیص داده که امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب در این مسیر، انقلاب را هدایت کردهاند. قطعاً اگر بتوان مشارکت مردمی را کمرنگ و یا در آن انشقاق بهوجود آورد در اثر این اختلالات، این سرمایه متحمل لطفات و خسارات سنگینی خواهد شد.
امام خمینی(ره) این الگو را در عمل و بهصورت کاملاً تجربه شده بهدست نظام سپردند. ایشان باور، اعتماد و حضور را در عرصههای سیاسی قبل از انقلاب در قالب پیروزی انقلاب که "خون بر شمشیر پیروز است" نشان دادند. در واقع مردم ما با دست خالی و بدون تجهیزات و امکانات در عرصهی سیاسی، یک رژیم را ساقط کردند و پس از آن نیز در عرصهی امنیتی این حضور مردم بود که منافقین و حزب توده و غیره را بهکنار زد.
فتنههای منافقین، فتنهی عظیمی بود اما برمبنای باور و اعتمادی که میان حکومت و مردم شکل گرفته بود، مادری فرزندش را، همسری همسرش را و یا برادری برادرش را – که جزو منافقین بودند- معرفی میکرد. براساس آن باور و اعتماد، عنصری شکل گرفت که عزیزترین افرادشان را برای حفظ نظام معرفی میکردند و یا در فضای دفاع ملی و جنگ تحمیلی، ما شاهد بودیم که امام چگونه با اعلام بسیج عمومی در یک جنگ هشتساله دنیای استکبار را شکست. بنابراین این حضور و مشارکت در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیره از اهمیت بالایی برخوردار است.
هماکنون باید بپذیریم که آگاهانه یا ناآگاهانه این سرمایهی اجتماعی دچار اختلالات و انشقاقاتی شده است که با توجه به غفلت داخلی و شیطنتهای سازمانیافتهی خارجی خساراتی را به باور و اعتماد مردم وارد نموده است. امروز باید اصل بازسازی آن در دستور کار قرار گیرد. اینجاست که نقش نخبگان، دستاندرکاران، علماء، مراجع دینی و گروههای مرجع نمایان میشود که باید هرچه بیشتر برای بازسازی این مؤلفهی مهم نظام – که بر مبنای صداقت، عقلانیت، حقانیت و تدبر شکل میگیرد- حرکت کنند. بازسازی باور و اعتماد مردم که حقانیت نظام در تبیین مجدد آن و یا در شفافسازی برخی موضوعات است، اگر بهخوبی صورت پذیرد بسیاری از مردم که دچار مسائل و ابهاماتی شدهاند را بهصورت منطقی اقناع میکند. نقش گروههای مرجع و نخبگان در رأس همه این است که بازتعریف مجددی در حقانیت، عقلانیت و صداقت نظام داشته باشند و عواملی را که ضد صداقت است برطرف کنند. این راهکاری است که میتواند سرمایهی مردمی را تقویت کند.