
حضرت آیتالله خامنهای: «اگر در جامعه، آزادی فکر، آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی عمل وجود نداشته باشد، رشد در جامعه متوقّف خواهد شد. رشد جامعه -رشد معنوی جامعه- و پیشرفت جامعه، حتماً به این آزادیها احتیاج دارد.» ۱۳۹۷/۰۳/۰۷ «به برکت آزادی است که اندیشهها رشد پیدا میکند و استعدادها شکوفا میشود. استبداد، ضدّ استعداد است. هر جا استبداد باشد، شکوفایی استعداد نیست. اسلام، شکوفایی انسانها را میخواهد. منابع عظیم انسانی بایستی مثل منابع طبیعی استخراج شوند، تا بتوانند دنیا را آباد کنند. بدون آزادی مگر ممکن است؟» ۱۳۷۷/۰۶/۱۲
شاید در ذهن بسیاری از مخاطبان این پرسش شکل گرفته باشد که در میان این همه مسئله در عرصه حقوق اساسی، چرا باید پژوهشکده شورای نگهبان به مطالعه منظومه فکری آیتاللهالعظمی خامنهای در حوزه حقوق ملّت و آزادیهای مشروع بپردازد؟ این پرسش، در واقع، مدخلی برای ورود به یکی از بنیادیترین ضرورتهای پژوهش در اندیشه سیاسی جمهوری اسلامی ایران است؛ ضرورتی که نادیده گرفتن آن، به معنای استمرار گسست میان مبانی نظری نظام و واقعیتهای اجرایی است.
چرا منظومه فکری؟
چرا حضرت آیتالله خامنهای؟
چرا حقوق ملّت و آزادیهای مشروع؟در گفتمان رسمی کشور، آزادی گاه به سطح شعاری سیاسی فروکاسته شده و گاه در مواجهه با اقتضائات امنیتی یا فرهنگی، به تعلیق درآمده است. حال آنکه در اندیشه حضرت آیتالله خامنهای، آزادی امتیازی از سوی قدرت نیست، بلکه حقی الهی است که بستر رشد انسان را فراهم میکند. ایشان تصریح کردهاند که آزادی مقدمه تعالی انسان است و بدون آن، ایمان نیز از جوهر خود تهی میشود.
در این دستگاه فکری، آزادی با دو انحراف اساسی مواجه نمیشود: از یکسو گرفتار نسبیگرایی لیبرالی نمیگردد که آزادی را از حقیقت جدا میسازد، و از سوی دیگر به دام اقتدارگرایی نمیافتد که آزادی را تهدید امنیت میپندارد. آزادی در این منظومه، حاصل پیوند عقلانیت، ایمان و مسئولیت است و از همین روست که حقوق ملّت در نظام اسلامی، هم ریشه در الهیات دارد و هم در حقوق عمومی.
ساحتهای آزادی در اندیشه حضرت آیتالله خامنهای
مطالعه حقوق ملّت و آزادیهای مشروع در منظومه فکری رهبر انقلاب، در حقیقت کوششی است برای بازشناسی مبانی نظری آن شعاری که انقلاب اسلامی با آن آغاز شد؛ شعاری که اگر به درستی فهم نشود، خودِ نظام اسلامی در معرض سوءتعبیر قرار میگیرد.
در منظومه فکری حضرت آیتالله خامنهای، آزادی جایگاهی بنیادین دارد که ریشه در توحید دارد و نه انسانمحوری سکولار. آزادی حقی الهی و لازمه مسئولیت انسانی است؛ زیرا بدون آزادی، مسئولیت نیز معنا نمییابد. در این نگاه، بندگی خداوند شرط رهایی از بندگی غیر اوست و آزادی نه در تضاد با بندگی خدا، بلکه تجلی آن است.
آزادی در دو سطح درونی و اجتماعی تحلیل میشود: درونی به معنای رهایی از اسارت شهوات و ترس، و اجتماعی به معنای حق انتخاب و مشارکت در سرنوشت جامعه در چارچوب هدایت الهی. تفاوت آزادی اسلامی با آزادی غربی در غایت و قید آن است؛ آزادی اسلامی برای رشد انسان و تحقق عدالت است و همواره در چارچوب قانون، اخلاق و مسئولیت قرار دارد.
حدود آزادی در این منظومه توسط دین، قانون و حقوق دیگران تعیین میشود. دولت اسلامی موظف است آزادیهای مشروع مانند آزادی بیان و نقد را تضمین کند، اما مجاز به تضعیف ارزشهای الهی یا ایمان مردم نیست. معیار آزادی، حقیقت و مسئولیت است و نه صرفاً میل فردی یا قدرت سیاسی.
آزادی در این نگاه، ابزار سیاسی صرف نیست، بلکه زمینهساز رشد فردی، اجتماعی و تمدنی است؛ جامعهای آزاد، خلاق، منتقد و مصون از استبداد و فساد است. آزادی تفکر و گفتوگو پیششرط پیشرفت علمی و دینی و لازمه مردمسالاری دینی است.
روششناسی ایشان در تبیین آزادی، مبتنی بر اجتهاد اجتماعی است و بهمثابه پیوند استنباط دینی با تحلیل واقعیتهای اجتماعی محسوب میگردد. به این ترتیب، آزادی مفهومی اجتهادی و تمدنی است که از قرآن و سیره اهلبیت آغاز و تا عرصه سیاستگذاری و فرهنگ عمومی امتداد مییابد.
بهعنوان نتیجه:
برگزاری همایش «حقوق ملّت و آزادیهای مشروع در منظومه فکری حضرت آیتالله خامنهای» نشان داد که پرداختن به اندیشه رهبر معظم انقلاب در این حوزه، ضرورتی علمی و ملی است. دستاوردهای این تجربه را میتوان در چهار نکته اصلی خلاصه کرد:
۱. اندیشه رهبر معظم انقلاب در موضوعاتی چون آزادی، عدالت، مردمسالاری دینی و استقلال، شبکهای درهمپیوسته از مفاهیم را تشکیل میدهد که در غیاب یکدیگر، ناقص یا حتی واژگون فهم میشوند. هر یک از این مفاهیم در نسبت با دیگری معنا مییابد و واجد مبانی و روشهای درونی خود است.
۲. بدنه دانشگاهی و نخبگانی کشور هنوز از ورود روشمند به ساحت نظری اندیشه ایشان فاصله دارد. حجم عظیمی از بیانات و متون موجود، به دلیل فقدان نگاه تحلیلی و روشمند، به منبعی بالفعل برای تولید علم تبدیل نشده است.
۳. در عرصه قانونگذاری، سیاستگذاری و اجرا، انطباق اندکی با مبانی فکری ایشان دیده میشود. این فاصله، حاصل غیبت نظریهپردازی منسجم بر پایه اندیشه رهبر انقلاب در نهادهای علمی و تصمیمسازی کشور است.
۴. در سطح جامعه نیز اندیشه حضرت آیتالله خامنهای درباره آزادی و حقوق ملّت، کمتر شناخته شده و گاه در سایه تفسیرهای سیاسی نادیده مانده است. در حالی که در بیانات ایشان، مفهومی ژرف و انسانمحور از آزادی وجود دارد که میتواند مبنای بازسازی گفتمان حقوق عمومی در ایران قرار گیرد.
بر اساس این چهار نکته، دو راهبرد سیاستی برای آینده قابل طرح است.
نخست، ضرورت تبیین نظری و آکادمیک منظومه فکری رهبر انقلاب در دانشگاهها و مراکز پژوهشی کشور؛ تبیینی که از سطح نقل گزارهها فراتر رفته و به بازسازی مبانی معرفتشناختی و روششناختی در حوزه حقوق عمومی بینجامد.
دوم، جاریسازی این اندیشه در نظام سیاسی از رهگذر طراحی سازوکارهای آموزشی و سیاستی که نظریه مادر نظام را، برگرفته از اندیشه رهبر معظم انقلاب، در ساختار اجرایی کشور نهادینه کند.
در پایان باید پذیرفت که برگزاری یک همایش یا نگارش یک یادداشت علمی، صرفاً گامی آغازین است. تبیین منظومه فکری حضرت آیتالله خامنهای در حوزه حقوق ملّت و آزادیهای مشروع، نیازمند پروژهای پایدار، نظاممند و همافزا میان مراکز علمی کشور است. آینده پژوهش حقوق عمومی در جمهوری اسلامی زمانی به بلوغ میرسد که اندیشههای رهبر انقلاب اسلامی نه در سطح شعار و ارادت، بلکه در قالب نظریههای علمی و کاربردی بازتولید شود تا نظام سیاسی کشور بر شالودهای از تفکر و ایمان استوار گردد.
ضمن تشکر ، نظر شما با موفقیت ثبت شد.