
در شب ولادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام)، جمعی از اهالی شعر و فرهنگ و اساتید ادبیات فارسی میهمان رهبر انقلاب بودند. محمدجواد آسمان از شعرای کشورمان، شعری را در این جلسه خواند که رسانه KHAMENEI.IR متن آن را در ادامه منتشر میکند.
باور نخواهی کرد در این ظهر تابستان
در جمعهای از جمعههای خلوت تهران
یادت مرا در شهر راه انداخته باشد
مثل نسیمی، جوی آبی خیس و سرگردان
شاید به جای شعر باید نامه بنویسم
شاید از این معقولتر باشد ولی چندان...
شاید... ولی باید نوشت وگفت و خالی کرد
این بغض را که گریه خواهد شد به هر عنوان
یک روز پیدا کردمت، روزی که گم بودم
رفتی ولی نه... مانده بودی در رگم پنهان
شاید به چشمت گرگ باراندیدهای باشم
باران فراوان دیدهام؛ اما نه این باران
چشمی مرا عاشق نکرد و عاشقی کردم
عاشق شدن سخت است اما عاشقی آسان
هرجا که زخمی بود زخمی از دلم جوشید
در پاسخ لبخند خندیدند این و آن
این عشق شاید نیست! شاید نیست، اما چیست؟
باشد! تو اسمش را به هر چه هست برگردان
بگذار شکل ماه باشد عشق اگر خورشید
بگذار شکل مِه بگیرد ابر اگر باران
بیجاست از تو انتظار عاشقی حتی
توعشق بیآغازی و من عشق بی پایان