
در شب ولادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام)، جمعی از اهالی شعر و فرهنگ و اساتید ادبیات فارسی میهمان رهبر انقلاب بودند. عباس باقری از شعرای کشورمان، شعری را در این جلسه خواند که رسانه KHAMENEI.IR متن آن را در ادامه منتشر میکند.
از مرگ فراگرفتهام زادن را
وز حلق بریده نغمهسردادن را
لبتشنه کنار آب آموختهام
برخاستن از درون افتادن را
زود است که روز سینه پر دود کند
آتش به حریم عشق نمرود کند
با نای بریده سورۀ فجر بخوان
تا کار هزار نای داوود کند
دشتیم و شقایق است زیب تنمان
داغیم و حریر زخم پیراهنمان
ابریم و ز خون لاله تر دامن ما
این است ز فیض عشق در خرمن ما
در عشق به پای سیستان پیر شدیم
همبستر تیغ و زخم شمشیر شدیم
ماندیم و به صبر تلخ بیعت کردیم
تا مثل گز کویر نامیر شدیم
تا که چشم شور شب را ارمغان آورده بود
دولت صبح ارغوان را حرز جان آورده بود
روزگاری تلخ، شاعر در سحرگه میسرود
آنچه در شبهای تاریک ارمغان آورده بود
آب در همسایگیِ سنگ میجوشد ز کوه
ابر از کام نهنگ این مهربان آورده بود
آرش پیر ارادت چون مرید عشق بود
از ازل جان را به همت در کمان آورده بود
پادشاه توس بر کرسی فقر خویشتن
از مناعت آن همه شهنامهخوان آورده بود
تا به تصویر آورد آینده را مانی ز صبر
بر کبود آسمان رنگینکمان آورده بود
آتش از بهر چه میافروخت مکر شعلهور
تا سیاوش آه دل آتشنشان آورده بود
بیوراسبی تا نباشد کی فریدون بر شود
کاوه از خون شهیدان کاویان آورده بود
سرمه بر جام جنونش ریخت دست روزگار
آن که روزی سرمه از گرد یلان آورده بود
مرد دریا از خروش موج سرکش رو نتافت
ساحل از نازکدلی کف بر دهان آورده بود
هان چه میگویی که خلوت جوشن امنیت است
پور دستان سینه را بهر سنان آورده بود
گر مرید آفتابی چشم را بیخواب کن
قاف را سیمرغِ رفعت دیدهبان آورده بود