others/content
نسخه قابل چاپ

شعرخوانی سیدعلی موسوی گرمارودی

خزان چو آید و در بوستان مقر گیرد
صفا ز طرف گلستان ره سفر گیرد
چو لشکری که گشاید به فتح بارویی
خزان قلمرو گلزار سر به سر گیرد
چو آتشی‌ست مگر اوفتاده در تن باغ
که شعلهاش همه در جان خشک و تر گیرد
هزار شعله برافروزد از چراغ، انار
وز آن لهیب خزان باز تیزتر گیرد
کلاه و جامۀ رنگینۀ خزانی را
یکی به بر کند و آن دگر به سر گیرد
چو تازیانه‌به‌کف باد بگذرد از باغ
چنار خم شود و دست بر کمر گیرد
چو آدمی نگرد روزگار فانیِ گل
سزد که دل ز بقای زمانه برگیرد
سوی زمانه مکن مشت باز و مِهر میار
که هر که بیشتر آورد نیشتر گیرد
بر این تهیدلِ پُرنیش امید نوش مبند
که دیدهای ز نِیِ بوریا شکر گیرد
گلی ببوی که چون صد خزان بر آن گذرد
مشام روح از آن عِطرِ بیشتر گیرد
بجوی گل ز گلستان سعدی شیراز
که بوستان دلت بوی تازه برگیرد
گلِ همیشه بهار سخنوری سعدیست
که ژالۀ هنرش خُرده بر گُهر گیرد
چنان ز نقش معانی صوَر کند در لفظ
ندانی آنکه کدام از کدام اثر گیرد
هزار صورت گلگون برآوَرَد به غزل
چنانکه باغ گل از شعر او صور گیرد
بنای نثر گذارد فشرده بر ایجاز
فزون معانی از الفاظ مختصر گیرد
صبا! به تربت سعدی پیام ما برسان
که سر برآرد و از حال ما خبر گیرد
سرود «موسوی» این چامه را به گرمارود
کزان مسیحنفس همّتی مگر گیرد
....
نام پرونده : دیدار شاعران ۹۰
لطفاً نظر خود را بنویسید:
نام :
پست الکترونیکی :
نظر شما :
ضمن تشکر ، نظر شما با موفقیت ثبت شد.
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی