others/content
نسخه قابل چاپ

|یادداشت|

نمایی باز از تصویری خیلی نزدیک

 با گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، بازخوانی سیره و شخصیت حضرت امام خمینی رحمه‌الله همچنان یکی از ضرورت‌های فرهنگی و اجتماعی کشور است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی سال گذشته در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب تهران،‌ ضمن اشاره به نیاز جوانان به خواندن کتاب و معرّفی شخصیّت‌‌ها و خلأ موجود در این مسأله فرمودند «امام یک شخصیّت برجسته‌ی کم‌نظیر در تاریخ است؛ ما درباره‌ی امام چقدر کتاب نوشته‌ایم؟ چه نوشته‌ایم؟ اینها خیلی مهم است. این کارها باید انجام بگیرد. ۱۴۰۳/۲/۲۴»

از این روی و با نزدیک شدن به سالگرد ارتحال امام راحل عظیم‌الشأن، دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب اسلامی قصد دارد تا چهارمین پاسداشت هنر و ادبیات انقلاب اسلامی را به بازخوانی سیره و شخصیت امام خمینی اختصاص دهد و در جریان این رویداد، تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «روح‌الله» را منتشر کند.

کتاب «روح‌الله» روایت مستندی از زندگی حضرت امام خمینی است که آقای هادی حکیمیان، آن را در قالب داستان‌واره و به‌صورت مستند به رشته‌ی تحریری در آورده است.

به همین مناسبت بخش کتاب رسانه‌ی KHAMENEI.IR در یادداشتی از آقای نیما اکبرخانی، نویسنده رمان تحسین‌شده‌ی بانوی دوم مرگ، مزیت‌های مطالعه روایت کتاب «روح‌الله» در شناخت از زندگی امام خمینی(ره) را بررسی کرده است.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif اغلب برای همه ما پیش می‌آید که کسی را می‌شناسیم، واقعاً هم همینطور است. دوره دوره‌ی شناخت‌های سطحی و مقطعی‌ست. دنیای دور و بر ما در حال پرورش «اقیانوس‌هایی به عمق چند انگشت» است و این روند تولید را به سرعت و با قدرت در حال پیگیری‌ست.
می‌شناسیم در حالی که نمی‌شناسیم.

نوع بدتری هم وجود دارد شخصیت‌های حقیقی و حقوقی فراوانی اطراف ما وجود دارند که حتی نمی‌شناسیم و در عین حال و صد البته متأسفانه فکر می‌کنیم «می‌شناسیم». در واقع دور بر ما همان دنیای این روزها علاوه بر تولید فراوان اقیانوس‌های کم عمق مذکور در حال تولید «توهم دانایی»ست.
نمی‌شناسیم در حالی که فکر می‌کنیم می‌شناسیم.

حالا هر قدر سوژه مورد بحث نزدیک‌تر باشد، هر قدر کادر دوربین ما متمرکزتر باشد این توهم شناخت قطعاً شدیدتر و عمیق‌تر خواهد بود. خلاصه که اوضاع جالبی نیست.
و اما بعد.

کتاب «روح‌الله» نوشته آقای «هادی حکیمیان» پادزهری‌ست در مورد یکی از این عدم شناخت‌ها یا خدای نکرده توهم شناخت‌هایی که این روزها فراوان است.

روح‌الله یک نقاشی از یک آدم نیست، چند صد تا کنار هم است. هادی حکیمیان شجاعانه رفته سراغ یکی از پر بحث‌ترین، چالش برانگیزترین و تأثیرگذارترین شخصیت‌های جهان در قرن بیستم که کمتر جایی از نه ایران که جهان وجود دارد که نام او نرفته باشد و شناختی ولو حدأقلی از او وجود نداشته باشد.

«سیّد روح‌الله موسوی خمینی » یا آن‌طور که ما می‌شناسیم «امام خمینی» در نظر اغلب آدم‌های حتی مملکت خودمان تصویری دارد به شکل پیرمردی با قد افراشته، مقتدر، ریش سفید با ابروانی پُر پشت، نشسته بر مسند رهبری انقلابی عظیم که در اغلب نشریات دانشگاهی جهان چهارمین انقلاب تأثیرگذار جهان است که هنوز هم زنده است، ایستاده است و نفس می‌کشد.

«امام خمینی» برای اغلب خوانندگان این سطور تصویرش همان روحانی سیّدی‌ست که در پرواز فرانسوی مشهور به طرزی باورنکردنی آرام است و به راحتی وضع روحی‌اش را با خبرنگار هم در میان می‌گذارد.

«امام خمینی» برای اغلب مردم ایران تصویرش آن گام برداشتن‌های آهسته است در معیت «ژرژان فابین باتاواش» همان یونیفرم‌پوش معروف روی پله‌های هواپیماست در مهرآبادِ دوازدهم بهمن. حتی برای خود آن آقا هم عجیب است. برای او خمینی امام نیست برای او و به گفته خودش «مسیح» است که ظهور کرده و او عاشقانه و با علاقه سعی کرده همراهی‌اش کند. دستش را گرفته او هم متقابلاً دست او را در دست فشرده است.
خلاصه همه انگار او را می‌شناسند در حالی که چندان هم از این خبرها نیست.

«هادی حکیمیان» اینجا وارد شده و خط را شکسته است. تصویر را گسترش داده، چشم انداخته از ۱۲۸۱ تا ۱۳۶۸ را خوب نگاه کرده است تا بتواند این تکه‌ها را این قطعات شکسته و جدا از هم را که اغلبشان هم متعلق به یک بخش زمانی‌ست را تبدیل کند به یک کل منسجم.

سیّد روح‌الله که این روزها که من می‌نویسم و شما می‌خوانید برای ما شده است «امام خمینی» اما از اول که اینطور نبوده، سیّد اول فرزندی بوده برای پدر و مادری، بعداً شوهری بوده برای زنی و پدری برای فرزندانی. یک‌جایی بین این‌ها طلبه‌ای بوده که سر درس اساتید می‌نشسته، و بعداً شده استادی که طلاب سر درسش می‌نشستند. یک وقتی نوجوانی‌ست در پی کسب علم و شوق مسافرت به قم آموختن دارد، زمانی دیگر مجتهدی درجه اول است صاحب تألیفات فراوان.

کتاب «روح‌الله» همین است تصویری کامل از مردی مؤثر در تاریخ قرن بیستم، که برای هوادارنش، معتقدین به انقلاب اسلامی ایران «امام» است و برای دشمنان و مخالفینش احتمالاً بزرگ‌ترین خصم عمرشان.

داستان کتاب «حکیمیان» داستان آدم است در کوران زندگی و طوفان‌ها. داستان مردی‌ست استوار و ایستاده که از قضا و بد روزگار زندگی سختی هم دارد، اما تصمیم گرفته ادامه دهد، تسلیم نشود و کوتاه نیاید و نهایتاً موفق است. دشمنانش تسلیم می‌شوند، سر تعظیم فرود می‌آورند و دست آخر دنیاست که برایش کنار می‌کشد و جلویش کوتاه می‌آید.

احتمالاً مطالب بند قبلی را می‌دانستید، کتاب اما به روزهای سیّد روح‌الله می‌پردازد آن وقتی که جوان است و درس می‌خواند یا تازه ازدواج کرده و هنوز مجتهد نشده است. زندگی‌نامه گونه‌ایست شیرین، خواندنی و صد البته پر ماجرا.

«حکیمیان» به خوبی خط زمانی را می‌شکند و اجازه نمی‌دهد ضرب آهنگ داستان در زمانه‌هایی که چندان چالشی نیست کند شود و از همه مهمتر اینکه نویسنده توانسته است تاریخ را در فرم داستان روایت کند. خیلی خوب است برای آدم‌هایی مثل من که حال و حوصله سر و کله زدن و دست و پنجه نرم کردن با کتب تاریخی و اسناد و متون سخت‌خوان را ندارند. می‌توانید بخوانید لذت داستان خواندن را ببرید و از سوی دیگر مطمئن باشید دارید سند تاریخی می‌خوانید نه تخیلات نویسنده در مورد تاریخ را.

کتاب «روح‌الله» زیست و زمانه آدم‌های ایران را هم به خوبی شرح می‌دهد ، اینکه ایران ما دقیقاً چه شکلی بوده و مردمش چه شکلی زندگی می‌کردند. خوب دستتان می‌آید دوره سلطنت دو پهلوی اوضاع از چه قرار است و دنیا و مملکت دست کیست. می‌توانید با خواندش درک کنید چه شد که یک نسلی شکل گرفت که دنبال « سیّد روح‌الله» راه افتاد و همه چیز را تغییر داد. همه چیز را به معنای واقعی کلمه تغییر داد.

نظام سلطنتی و پادشاهی ایران را به جمهوری اسلامی بدل کرد، از خودش که قرار بود ملتی بی آزار و سر به زیر برای مستکبرین باشد نسل انقلابی، رزمنده و جانباز ساخت و حتی، حتی «سیّد روح‌الله خمینی ابن سید مصطفی» را هم تغییر داد و بدلش کرد به «امام خمینی».

خلاصه که کتاب روح‌الله را بخوانید. راستش این آخر سر یک اعترافی هم بکنم. من کتاب را قبول کردم تا یادداشت بنویسم، ناراحت بودم، رودربایستی کردم و پذیرفتم و از سر اجبار شروعش کردم ولی چند صفحه‌ای که پیش رفتم شرمنده شدم.
خیلی خوب بود.

خیلی خوش گذشت و فهمیدم خودم هم فکر می‌کردم که «امام» را می‌شناسم. اینطور نبود. در حالی که لذت می‌بردم کلی هم یاد گرفتم. شما هم بخوانید قول می‌دهم هم یاد بگیرید و هم لذت مطالعه را ببرید.
....
نام پرونده : کتاب روح‌الله
لطفاً نظر خود را بنویسید:
نام :
پست الکترونیکی :
نظر شما :
ضمن تشکر ، نظر شما با موفقیت ثبت شد.
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی