سیّدمحمدباقر، دومین فرزند سیّدحیدر صدر تا پیش از ۱١ سالگی مقدمات علوم را آموخت و سپس برای ادامه تحصیلات عالی حوزوی عازم نجف اشرف شد و در آنجا علوم مختلف حوزوی را فرا گرفت و در جوار امیرالمؤمنین
علیهالسلام به تهذیب نفس پرداخت.
او که در مدت کوتاهی مراحل درسی قبل از خارج را طی کرده بود، نزد داییاش شیخ محمدرضا آلیاسین و نیز آیتاللهالعظمی سید ابوالقاسم خوئی، به تحصیل اصول و فقه عالی پرداخت. در فلسفه نیز در محضر آیتالله شیخ صدرا بادکوبهای، درسی خصوصی را گذراند. در این مدت با شخصیتهایی چون آیتالله سید محمد روحانی، آیتالله سید موسی صدر و آیتالله شیخ عباس رمیثی دروس و مباحث مختلف علمی را مباحثه میکرد.
جوانِ مجتهد
در ۲۰ سالگی با تدریس کتاب کفایة الاصول، تعلیم و تربیت طلاب جوان را آغاز کرد. از ۲۵ سالگی به تدریس خارج اصول و از ۲۸ سالگی به تدریس دوره خارج فقه پرداخت. شاگردان آیتالله صدر، علم، عمل و مبارزه را با هم آموختند. بسیاری از شاگردان ایشان طوری تربیت شده بودند که همواره آماده هر نوع فداکاری و از خودگذشتگی در راه اسلام و دفاع از آن بودند. به همین دلیل تعداد زیادی از آنها در دوران اخیر زندگی صدر به شهادت رسیدند. از مشهورترین شاگردان ایشان میتوان آیتالله سیّدمحمود هاشمی شاهرودی، آیتالله سیّدمحمدباقر حکیم و آیتالله سید محمدکاظم حائری را نام برد.
(۱)،(۲) آیتالله صدر در سن ۱۴ سالگی به اجتهاد نائل آمد.
(۳) دوران گسترش مرجعیت او بهتدریج پس از وفات آیتالله طباطبایی حکیم (۱۳۴۹ شمسی) آغاز شد.
رهبر معظم انقلاب درباره ایشان میفرمایند: «بنده سال ۱۳۳۶ به عراق رفتم و آقای سید محمدباقر صدر را آنجا دیدم. ایشان خیلی جوان بود، حدود بیستوپنج سال سن داشت. همانوقت هم معروف به فضل بود. شهید صدر به معنای واقعی کلمه یک نابغه بود. ما در زمینه مسائل فکری و اسلامی و در زمینه فقه و اصول و بقیه چیزها، آدمهای پیشرفته زیاد داریم، منتها نابغه خیلی نادر است. ایشان جزو نادرهایی بود که حقیقتاً نابغه بود. ذهن و فکر او فراتر از کارهایی که دیگران میکنند، حرکت میکرد. ایشان بحمدالله شاگردهای خوبی هم تربیت کرده بود.»
(۴)
صدر و جنبشهای اسلامی
فعالیتهای سیاسی صدر از دوران جوانی و در قالب مبارزه با اندیشههای سیاسی الحادی و غیردینی حاکم بر عراق آغاز شد. پس از کودتای عبدالکریم قاسم در عراق و گسترش اندیشه چپ، با همکاری علمای نجف و زیر نظر مرجع بزرگ شیعه آیتالله سید محسن حکیم، جماعة العلماء نجف الاشرف (جامعه روحانیت نجف) را برای مبارزه با این جریان تشکیل داد. او در همان ابتدای جوانی با همکاری برخی دیگر از علمای جوان عراق مانند سید مهدی حکیم و سید مرتضی عسکری حزبی نام «الدعوة اسلامیة» و مبتنی بر مبانی اسلامی تشکیل داد. هدف حزب این بود که با گسترش آگاهی اسلامی عموم مردم و تربیت نخبگان، تغییر فکری امت را بر عهده بگیرند و برای تحقق حکومت اسلامی تلاش کنند.
از دیگر اقدامات سیاسی کمنظیر صدر که برگ درخشانی را در مبارزات علمای شیعه رقم زد فتوای او در مخالفت با حزب بعث بود. وی با تشدید فعالیتهای ضددینی حزب بعث عراق، در پاسخ به استفتایی پیوستن به این حزب و همکاری با آن را شرعاً حرام اعلام کرد و با این حکم نقشی بنیادین در تربیت نسلی مبارز برای سرنگونسازی حکومت ضددین بعثی داشت. کارگزاران رژیم عراق به سبب مبارزات خستگی ناپذیرش، بارها خود او را دستگیر و شکنجه کردند و نیز برای جلوگیری از فعالیتهای او یاران نزدیکش را زندانی، تبعید، شکنجه و اعدام نمودند.
پیروزی انقلاب ایران
بهمن ۱۳۵۷ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایشان در همان شب در مسجد جواهری در نجف اشرف بابت پیروزی انقلاب از خداوند متعال سپاسگزاری کرد. سید محمدباقر حکیم در خصوص این سخنرانی گفته است: «به طور قاطع تبعیت و اطاعت امام را اعلام کردند و این در حالی بود که آیتالله صدر مرجع دوم عراق از نظر تعداد مقلدین بودند.» ایشان همچنین طی پیامی خطاب به امام خمینی، آمادگی خود را برای هرگونه همکاری اعلام کرد و در پیامی دیگر به مردم ایران آنان را به ادامه پیروی از امام سفارش کردند. ایشان در فردای پیروزی انقلاب اسلامی دستور برپایی تظاهراتی در حمایت از انقلاب را صادر کرد که در نتیجه آن تعداد زیادی از سوی رژیم بعثی عراق بازداشت شدند.
صدر بارها از یارانش خواست تا به هر شیوه ممکن به حمایت از انقلاب اسلامی بپردازند.
(۵) او صراحتاً در گفتگو با یارانش و نیز در نامهای که به شاگردانش در ایران نوشت، تأکید کرد که از این پس به هیچ عنوان نباید در پی مطرح کردن مرجعیت او باشند و اکنون که امام خمینی ولایت امر را به عهده گرفته است، باید همه ظرفیتها و امکانات موجود در خدمت ایشان قرار بگیرد و در یک کلمه: «در امام خمینی ذوب شوید همانطور که او در اسلام ذوب شده است».
رهبر معظم انقلاب در جایی دیگر درباره ایشان میفرمایند: «بمجرّد اینکه انقلاب شد و امام آمدند ایران، آقای صدر آن حرف معروف را زد که به شاگردان خودش گفت: ذوب شوید در امام خمینى، همچنان که او در اسلام ذوب شده است. این خیلى شناخت لازم دارد، خیلى فهمِ اوضاع لازم دارد که بفهمد مسئله انقلاب چیست. ما کسانى را داریم که تا همین امروز که قریب چهل سال از انقلاب میگذرد، هنوز درست نفهمیدهاند این انقلاب چه بود و چه شد و چه اتّفاقى افتاد. این آدم، آنروز درک کرد انقلاب را و مسائل و مفاهیم انقلاب را. اینها نبوغ است، یعنى شناخت درست محیط، پیرامون، علم، بیان، کیفیّت تبیین، اثرگذارى و...»
(۶)
صدر همچنین به منظور بنیانگذاری مبنای فکری و فقهی برای انقلاب اسلامی ایران، کتاب «الاسلام یقود الحیاة» را به رشته تحریر درآورد و آن را در همان ماههای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی برای امام خمینی فرستاد.
(۷)،
(۸)
اندیشهای که باقی ماند
پیروزی انقلاب اسلامی و حمایتهای صریح شهیدصدر از این انقلاب و تأثیر فراوان نهضت مردم ایران در عموم ملت عراق، رژیم بعث را از گسترش انقلاب اسلامی به این کشور بیمناک ساخت. از این رو رژیم صدّامی تصمیم گرفت تا یگانه شخصیتی را که میتوانست این انقلاب را در عراق امتداد ببخشد، از میان بردارد. سران رژیم، ابتدا از طریق مذاکره و وعدههای مختلف تلاش کردند تا آیتالله صدر هرگونه حمایت از اتقلاب ایران را متوقف کرده و از رژیم بعثی حمایت کند. پاسخهای قاطع و دست رد محکم آیتالله صدر باعث شد، رژیم شیوهای متناسب با خوی خشن بعثی خود را به کار بگیرد. از این رو به مدت ده ماه منزل ایشان را محاصره کرد و تحت نظارت شدید قرار داد. سپس بار دیگر و به گمان اینکه فشارها او را تسلیم کرده است از ایشان خواست تا از تأیید انقلاب ایران و امام خمینی دست بردارد و از حزب بعث پشتیبانی کند و در غیر این صورت اعدام خواهد شد. او در پاسخ گفت: «مرا از مرگ نترسانید، من در انتظار چنین روزی هستم.»
(۹)
در نهایت رژیم سفاک بعث در شانزدهم فروردین آیتالله صدر و فردای آن روز خواهرش بنتالهدی را دستگیر و روانه زندان کرد و سرانجام در ۲۲جمادیالاول ۱۴۰۰ (۱۹ فروردین ۱۳۵۹) آن نابغه کمنظیر جهان اسلام و خواهر مظلومش را زیر شکنجه به شهادت رساند. پیکر شکنجهشده شهید آیتالله صدر، به پسر عمویش، سید محمدصادق صدر، تحویل داده و مخفیانه در قبرستان وادیالسلام مدفون شد.
(۱۰)

پس از انتشار خبر شهادت آنها، امام خمینی سه روز عزای عمومی و یک روز تعطیلی عمومی اعلام کردند. امام در پیام تسلیت شهادت آیتالله صدر فرمودند: «مرحوم آیت الله شهید سیدمحمد باقر صدر و همشیرۀ مکرمۀ مظلومۀ او ـ که از
معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود ـ به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع
دلخراشی به درجۀ رفیعۀ شهادت رسیده اند. شهادت ارثی است که امثال این شخصیتهای
عزیز از موالیان خود برده اند؛ و جنایت و ستمکاری نیز ارثی است که امثال این
جنایتکاران تاریخ از اسلاف
ستم پیشۀ خود می برند. شهادت این بزرگواران که عمری
را به مجاهدت در راه اهداف اسلام گذرانده اند به دست اشخاص جنایتکاری که عمری
به خونخواری و ستم پیشگی گذرانده اند عجیب نیست؛ عجب آن است که مجاهدان راه
حق در بستر بمیرند و ستمگران جنایت پیشه، دست خبیث خود را به خون آنان آغشته
نکنند. عجب نیست که مرحوم صدر و همشیرۀ مظلومه اش به شهادت نایل شدند»
(۱۱) تا سالها پس از شهادت شهیدصدر، چنانچه کسی از ملت عراق نام یا تصویر ایشان را مطرح میکرد، مزدوران بعثی وی را به اتهام طرفداری از جمهوری اسلامی و خیانت به عراق دستگیر میکردند.
(۱۲)
رهبر معظم انقلاب درباره خبر شهادت ایشان میفرمایند: «اوایل انقلاب وقتی خبر شهادت آیتالله صدر به ما رسید، ضربه بسیار سنگینی بود. ایشان برای نظام اسلامی و جامعه اسلامی واقعاً عمود فکری بودند. از قبل از انقلاب، ما از کتابها و فعالیتهای بسیار باارزشی که ایشان داشتند، مطلع بودیم. بعد هم که انقلاب پیروز شد، ایشان پیامهای بسیار خوبی دادند. به آقای صدر خیلی امید بود. خدا لعنت کند صدام را.»
(۱۳)
روشنگر بانوان مسلمان
خواهر شهید صدر، آمنه صدر معروف به بنتالهدی از زنان نویسنده و فعال فرهنگی-سیاسی
عراق بود. سرپرستی
مدارس الزهراء در
نجف و
کاظمین، تشکیل جلسات خانگی دینی، نوشتن مقاله در مجله الاضواء، داستاننویسی و سرایش اشعار مذهبی از فعالیتهای فرهنگی-دینی اوست.
(۱۴)
در جامعهای که نقش زنان را محدود میدانست، او بهعنوان یکی از نخستین بانوان روشنفکر اسلامی عراق، وارد عرصه علم و فرهنگ شد. بنتالهدی با قلم و تدریس، زنان بسیاری را با حقوق و جایگاه حقیقیشان در اسلام آشنا کرد. او همواره همگام و دوشادوش شهید صدر، در راه زنده نگه داشتن اسلام، مبارزه میکرد و در پایان نیز در همین راه به همراه برادرش به شهادت رسید و پیکرش همچون جده شهیدهاش صدیقه طاهره مخفی ماند.
رهبر معظم انقلاب درباره شهیده صدر میفرمایند: «اگر خانوادهای توانستند دختر خودشان را درست تربیت کنند، این دختر یک انسان بزرگ شد. ما در ایران هم داشتیم، در زمان خودمان هم داشتیم، در خارج از ایران هم داشتیم. در همین زمان ما، یک زن جوانِ شجاعِ عالمِ متفکّرِ هنرمندی به نام خانم «بنتالهدی»، خواهر شهید صدر، توانست تاریخی را تحت تأثیر خود قرار دهد، توانست در عراقِ مظلوم نقش ایفا کند، البته به شهادت هم رسید. عظمت زنی مثل بنتالهدی، از هیچ یک از مردان شجاع و بزرگ کمتر نیست. حرکت او، حرکتی زنانه بود، حرکت آن مردان، حرکتی مردانه است؛ اما هر دو حرکت، حرکت تکاملی و حاکی از عظمت شخصیت و درخشش جوهر و ذات انسان است. اینگونه زنهایی را باید تربیت کرد و پرورش داد.»
(۱۵)
(۱ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی(۱۳۸۹).خاطرات سالهای نجف، ج۲، تهران: عروج، ص ۴۷
(۲ جعفرپور، فرهنگنامه شهدای علم و دانش، ص ۱۴۱
(۳ مستند آغازگر یک پایان، مصاحبه با علامه مرتضی عسکری که اجازه مکتوب اجتهاد آیتالله صدر را شخصاً از آیتالله خویی گرفته است. نیز بنگرید به: العاملی، ابوزید(۲۰۰۶ م).محمدباقر الصدر، السیرة والمسیرة فی حقائق ووثائق، ج١. لبنان: عارف للمطبوعات. ص١٨٣.
(۴ بیانات رهبر انقلاب در دیدار خانواده شهید آیتالله سید محمدباقر صدر، ۱۳۸۳/۳/۱۹
(۵ طباطبایی، فاطمه (۱۳۹۰). اقلیم خاطرات، تهران: نشر عروج، ص ۳۳
(۶ بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضاى پژوهشگاه تخصصى شهید سیدمحمدباقر صدر، ۱۳۹۵/۵/۲۵
(۷ بهداروندیانی، غلامرضا؛ منصوری، جواد (۱۳۹۸). تاریخ ایران پس از انقلاب اسلامی، ج۳، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۳۷
(۸ کولایی، الهه (۱۳۶۰). یادواره شهید آیتالله سید محمدباقر صدر، قم: انتشارات ناصر، ص ۴۷
(۹ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، خاطرات حجتالاسلام سید محمدمهدی طباطبایی شیرازی، ص ۱۱۹
(۱۰ پورداراب، سعید (۱۳۹۶). تقویم تاریخ دفاع مقدس، ج۴۴، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۴۲۴
(۱۱ صحیفه امام، ج۸، ص۱۵۰
(۱۲ مرکز اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۸۹). فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، ج۱، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۲۳۰
(۱۳ بیانات رهبر انقلاب در دیدار خانواده شهید آیتالله سید محمدباقر صدر، ۱۳۸۳/۳/۱۹
(۱۴ الحسون، محمد؛ مشکور، امعلی (۱۳۶۹). اعلام النساء المؤمنات. تهران: انتشارات اسوه. ص ۷۵
(۱۵ بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از زنان، ۱۳۷۶/۷/۳۰