رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت تقدیر رهبر انقلاب از مقدمه کتاب «هواتو دارم» متن آن که توسط آقای محمدرسول ملاحسنی، نویسنده کتاب نوشته شده است را در ادامه منتشر میکند.
ه
همه چیز از حرم حضرت زینب سلام الله علیها شروع شد. راوی کتاب یادت باشد و راوی این کتاب در سفر سوریه کنار مزار مطهر عمۀ سادات همدیگر را دیده بودند و همین دیدار پای قلم ما را به مزار خاکی کشاند. پس قبل از هر چیز باید از حضرت زینب سلام الله علیها تشکر کنم که باب آشنایی با این شهید را برایم باز کرد و به من توفیق داد تا مرام و مسلک یکی از مدافعان حریمش را به نظاره بنشینم.
و
وابستگی این قلم به انقلاب است و من به عنوان یک سرباز سعی کردم آنجایی باشم که رهبر عزیزم به آن تأکید کرده است. روایت پشت جبهه و سبک زندگی شهدا امروز راهگشای بسیاری از مشکلات و آسیبهای فرهنگی و اجتماعی ماست. رهبر دانای راز انقلاب میفرمایند: «در بیان زندگی نامه شهیدان سعی کنیم خصوصیات زندگی اینها و سبک زندگی اینها را تبیین کنیم این مهم است... این شهیدی که شما از یاد او به هیجان میآیید در محیط عادی زندگی چه جوری عمل می کرده؛ اینها خیلی مهم است؛ وضع عادیِ زندگی کردن شهدا چه جوری بوده؟ فرض بفرمایید ،ازدواجشان افرادی که اهل نگارشاند، اهل قلم خوب هستند؛ اهل ذوق در این معانی هستند، بنشینند تصویر سازی کنند؛ کتابهایی کوتاه که جوان حوصله کند بخواند. اینها را، بسازند کتاب تولید کنند.»
هواتو دارم تلاش کوچکی است در راستای این فرمایش رهبر عزیزتر از جان. امید که در نظر ایشان مقبول افتد.
ا
این کتاب صرفاً داستانی برای خواندن و گذشتن نیست؛ درسنامه شهیدی والامقام برای پیدا کردن راه است. این شهدا چراغ راهاند و به عنوان یک الگوی موفق زندگی دینمدارانه را به ما نشان میدهند. درخواستم به عنوان نویسنده کتاب از همه شما خوانندگان عزیز این است که بعد از مطالعه کتاب، دوباره کتاب را با این نگاه تورق کنید که فهرستی از درسهای شهید را برای زندگیتان داشته باشید. بیش از ۸۰ نکته اخلاقی در دل این داستان گنجانده شده که اگر ما به مرور بتوانیم این نکات را در زندگی خودمان به کار بندیم، شاید بتوانیم مثل این شهدا عاقبت به خیر و سعادتمند شویم. به قول سردار شهید سلیمانی، برای اینکه به شهادت برسیم، باید شهیدانه زندگی کنیم.
ت
تلاش کردیم به قدر ظرفیت پنجرۀ محدودمان به خورشید نگاه کنیم. آنچه خواهید خواند برشهایی از زندگی آقا مرتضاست؛ چه آنکه در این مجال گفتن از این همه خاطره ناممکن بود. در مسیر پردازش خاطرات بهدلیل محدودیت صفحات کتاب، امکان گنجاندن برخی از خاطرات در متن کتاب فراهم نشد. امیدوارم در مجال دیگری بتوانیم آن خاطرات زیبا را هم به دست علاقهمندان این راه برسانیم و پای صحبت دوستان و دیگر نزدیکان این شهید عزیز بنشینیم.
و
وظیفه من ابراز ارادت و سپاس است از خانواده معظم شهید، پدر، مادر، خواهر، برادران، خانواده همسر، دوستان و نزدیکان، همکاران و به ویژه همراهی و حُسن اعتماد همسر بزرگوار شهید. بیش از سه سال تلاش برای گردآوری خاطرات این کتاب، نشان دهنده این است که اگر این همراهیها نبود، بی شک هواتو دارم متولد نمیشد.
د
دعای خیر پدرومادرم، همراهی و صبوری همسر و فرزندانم، همیاری خواهر عزیزم در انجام مصاحبهها و همۀ بزرگوارانی که در مسیر نگارش این کتاب همراهم بودهاند، سرمایه بزرگی بود که باید قدردانش باشم. به امید آنکه ثواب این اثر، نوری باشد در توشه راه قبر و قیامت همه ما.
ا
از همه عزیزانی که مراحل فنی تولید کتاب را پیگیری کردند تشکر میکنم: بزرگوارانی که متن خاطرات را واژه به واژه پیاده کردند؛ جناب آقای رازقی هنرمند متعهد و با اخلاق برای طراحی جلد کتاب؛ خانم فهیمه اسماعیلی که با دقت تمام زحمت ویراستاری اثر را در زمان بسیار کم به دوش کشیدند، و عزیزانم در انتشارات شهید کاظمی که از این به بعد بار انتشار و معرفی این کتاب بر عهده این بزرگوراران خواهد بود. انشاءالله به دعای حق این شهید همه موفق و موید باشند.
ر
راهی که در تمام این سه سال خاطره به خاطره با نزدیکان آقا مرتضی آمدهام، نشانم داد که این شهید در مرام و معرفت کم نظیر است: حواسش به همه بوده، چه در گذشته و چه حالا که بیگمان دستش در گره گشایی بازتر است. آقا مرتضی! با دستان خالی آمدهایم تا خریدار یوسف نگاهت باشیم. امید داریم این تحفه ناچیز را از ما بپذیری؛ نه به قدر وسع ما، که به اندازه معرفت خودت، پیش ارباب بی کفن یادمان کنی.
م
مزار خاکی تو صدای اشک مرا در می آورد
کلمات را دخیل بسته ام به پنجرههای مزارت
بوی پر پروانه میآید. بگذار نور را از همین پنجرهها سر بکشیم...
محمد رسول ملاحسنی، اردیبهشت ۱۴۰۱