«مجاهد کبیر، پرچمدار مقاومت در منطقه، عالم بافضیلت دینی و رهبر مدبّر سیاسی» تنها چند مورد از ویژگیهای شخصیّت بینظیر یکی از بهترین شاگردان مکتب روحالله الموسویّ الخمینی در عصر و زمان حاضر، حجّتالاسلام والمسلمین سیّدحسن نصرالله، دبیرکلّ شهید حزبالله لبنان است که رهبر انقلاب اسلامی در پیام خود به مناسبت شهادت ایشان برشمردند. شهادت این عالم ربّانی و مجاهد بزرگ در حالی رخ داد که «سرگرم طرّاحی برای دفاع از مردم بیپناه ضاحیهی بیروت و خانههای ویرانشده و عزیزان پرپرشدهی آنان بود، همچنان که دهها سال برای دفاع از مردم ستمدیدهی فلسطین و شهر و روستای غصبشده و خانههای تخریبشده و عزیزان قتلعامشدهی آنان طرّاحی و تدبیر و جهاد کرده بود.»
۱۴۰۳/۷/۷
سازش نکرد
درحالیکه جهان در برابر نسلکشی مردم مظلوم غزّه صرفاً تماشاچی است و اقدامی درخور و شایسته برای متوقّف کردن ماشین کشتار رژیم صهیونیستی ــ که فرمان آن به دست آمریکا است ــ انجام نمیدهد، این سیّدحسن نصرالله بود که در ادامهی سالها مجاهدت و حمایت از فلسطین، از ابتدای جنگ غزّه مردانه وارد این میدان شد و اعلام کرد تا جنایات رژیم جنایتکار اسرائیل علیه مردم مظلوم غزّه پایان نیابد، حزبالله نیز از این معرکه خارج نشده و از اِعمال فشار به رژیم صهیونیستی دست نخواهد کشید؛ موضوعی که منابع رژیم نیز به آن اذعان داشته و اعلام کردند دبیرکلّ حزبالله در برابر تهدیدها و تطمیعها در این زمینه، حاضر به سازش و ترک میدان نبرد نشد. در همین زمینه، شبکهی اِنبیسی آمریکا به نقل از یک مقام رژیم صهیونیستی نوشت که تصمیم به ترور نصرالله پس از آن گرفته شد که تلآویو به این نتیجه رسید که دبیرکلّ حزبالله هیچ راهحلّ دیپلماتیکی را برای پایان دادن به درگیریها بین دو طرف نمیپذیرد، مگر اینکه جنگ در غزّه پایان یابد. به گفتهی این مقام رژیم صهیونی، تلآویو از روز هشتم اکتبر ــ اوّلین روز آغاز تجاوز به غزّه و ورود حزبالله به جنگ برای حمایت از مردم غزّه ــ سعی کرد توافقی جداگانه با حزبالله داشته باشد، امّا سیّدحسن نصرالله آن را نپذیرفت و هر گونه توافق را منوط به توافق با حماس کرد. در واقع، میتوان و باید گفت دبیرکلّ فقید حزبالله لبنان، شهید راه آزادی قدس شریف شد و جان خود را در این مسیر فدا کرد؛ لذا «فیض شهادت، پس از اینهمه مجاهدت، حقّ مسلّم او بود.»
۱۴۰۳/۷/۷
استحکام حزبالله
با ترور وحشیانه و جنونآمیز این پرچمدار مقاومت که به دنبال ترور برخی از فرماندهان ارشد حزبالله در طیّ یکی دو هفتهی اخیر در لبنان روی داد، صهیونیستها گمان کردند کار حزبالله به پایان رسیده و میتوانند برای همیشه از زیر ضرب این حلقهی کلیدی جبههی مقاومت خارج شوند ــ اخبار و تحرّکات برای حملهی زمینی به جنوب لبنان در همین راستا قابل ارزیابی است ــ امّا رخدادهای روزهای بعد نشان داد که محاسبات دشمن در این زمینه کاملاً اشتباه بوده است؛ چرا که حجم و عمق شلّیکهای موشکی حزبالله به سرزمینهای اشغالی افزایش یافت و نیروی زمینی دشمن، علیرغم عملیّات روانی گسترده، تا کنون در مرز جنوب لبنان زمینگیر شده و برخی تلاشهای آن برای ورود به خاک لبنان با واکنش قاطع و غافلگیرانهی رزمندگان حزبالله مواجه شده و تلفاتی جدّی را نیز متحمّل شده است تا شاهدی بر این تحلیل دقیق رهبر انقلاب از راه نصرالله باشد: «اساسی که او در لبنان پایهگذاری کرد و به دیگر مراکز مقاومت جهت بخشید، با فقدان او نه تنها از میان نخواهد رفت، که به برکت خون او و دیگر شهیدان این حادثه، استحکام بیشتر خواهد یافت. ضربات جبههی مقاومت بر پیکر فرسوده و روبهزوال رژیم صهیونی، به حول و قوّهی الهی کوبندهتر خواهد شد. ذات پلید رژیم صهیونی، در این حادثه، به پیروزی دست نیافته است.»
۱۴۰۳/۷/۷
مجاهد فیسبیلالله
امّا راز این استحکام که در برابر سختترین ضربات دوام میآورد و از زیر سهمگینترین آوارها بار دیگر قامت راست میکند، در چیست؟ عوامل متعدّد و مهمّی در این قضیّه دخیل هستند، امّا اصل و روح آن به ایمان و باور عمیق و خاصّ این شهید برمیگشت که تمام قولوفعلهایش «فیسبیلالله» بود و همین ایمان و اتّکال، به منبعی برای دیگر نیروهای حزبالله نیز تبدیل شده بود. شهید نصرالله علاوه بر آنکه در ایمان و معنویّت، شخصیّتی برجسته و کمنظیر بود، درعینحال در مدیریّت و اجرا این ایمان را با تدبیر و عقلانیّتی مثالزدنی آمیخته بود. آمیزهی ایمان و عقلانیّت، از او رهبری تاریخی ساخت که الهامبخش مردم منطقه شد؛ مردمی که بارها طعم تلخ شکست از رژیم صهیونی را چشیده بودند، کشتارها را دیده بودند و از این غدّهی سرطانی متنفّر بودند، امّا این تنفّر با ترس نیز همراه بود؛ شکستهای تاریخی، به همراه القائات برخی سران خائن منطقه، آنان را به این نتیجهی نادرست رسانده بود که ایستادن در برابر رژیم غاصب، غیرعقلانی است و کسی را یارای پنجهدرپنجه افکندن با این هیولای خونخوار نیست.
حزبالله، به رهبری سیّدحسن نصرالله، این الگوی ذهنی را تغییر داد. او نشان داد که میتوان هم مؤمن و مبارز بود و هم عقلانی حرکت کرد و میتوان مقابل رژیم غاصب صهیونی ایستاد و شکست نخورد. مردانگی، شرافت، غیرت، صداقت، شجاعت و ایمان مثالزدنی این شخصیّت برجسته، او را به یکی از محبوبترین چهرههای جهان اسلام و بهخصوص در میان مردم مسلمان منطقه و اعراب تبدیل کرد، تا جایی که نامش به شعارها راه یافت و گویی این مردمِ تحقیرشده و پُر از خشم و کینه، درحالیکه رهبرانشان پنهان و آشکار با قاتلان صهیونی دستِ دوستی میدادند و پیمان سازش میبستند، سیّدحسن را تنها قهرمان قابل اتّکاء برای تحقّق آرمانهای دور و بربادرفتهی خود میدیدند و میگفتند: «یا نصرالله یا حبیب، اضرب اضرب تلأبیب» و «یا الله یا الله، احفظ لنا نصرالله»؛ وقتی هم که قهرمان خود را شهید یافتند، شعار سر دادند که «هیلا هیلا هلا، هیلا هیلا هلا، کلّنا حسن نصرالله».
عزاداریم، امّا به پیش میرویم
بدون شک، اندوهِ از دست دادنِ چنین بزرگمردی برای تمام مستضعفان و مبارزان عالم سخت و سنگین است، امّا مسئلهی اساسی همان است که رهبر معظّم انقلاب اسلامی روز چهارشنبه در دیدار با نخبگان علمی کشور فرمودند: «ما در این روزها عزاداریم؛ بخصوص بنده، بجد عزادار هستم. حادثهای که اتّفاق افتاد حادثهی کوچکی نیست؛ فقدان آقای سیّدحسن نصرالله حادثهی کمی نیست و جدّاً ما را عزادار کرده. ... ما گرچه در عزا هستیم، امّا عزای ما به معنی ماتم گرفتن و افسرده شدن و یک گوشه نشستن نیست؛ جنس عزای ما از جنس عزای سیّدالشّهدا
علیه السّلام است؛ زنده و زندهکننده است. عزاداریم امّا این عزا ما را به حرکت و پیشرفت و شوق بیشتر به کار وادار میکند. من میخواهم این پیام را در دل و جان خودمان، به معنای واقعی کلمه نفوذ بدهیم، احساس کنیم عزاداریِ ما هم باید ما را به پیش ببرد.»
۱۴۰۳/۷/۱۱
سیّدحسن نصرالله، این مجاهد بزرگ و پرچمدار مقاومت، پس از چند دهه جهاد مخلصانه به آرزوی دیرین خود رسید و به برادران شهیدش سیّدعبّاس موسوی، حاج عماد مغنیه، حاج قاسم سلیمانی و دیگران پیوست، امّا میراثی سترگ و ماندگار از خود به جا گذاشت که گریبان صهیونیستها را رها نخواهد کرد. «سیّد مقاومت، یک شخص نبود، یک راه و یک مکتب بود، و این راه همچنان ادامه خواهد یافت. خون شهید سیّدعباس موسوی بر زمین نماند، خون شهید سیّدحسن هم بر زمین نخواهد ماند.»
۱۴۰۳/۷/۷