رهبر معظّم انقلاب اسلامی، در
سخنرانی مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای پزشکیان، توصیههای هشتگانهای داشتند که مخاطب اوّل و اصلی آنها دولت جدید بود، امّا دایرهی مخاطبین یکی از این توصیهها فراتر از دولت جدید بوده و نامزدهای انتخابات اخیر و هواداران آنها و فعّالان سیاسی و اجتماعی را شامل میشود. امّا این توصیه و مطالبهی جدّی چه بود؟
یک توصیهی جدّی
«توصیهی بعدی، مربوط به فضای احساسات عمومی ناشی از انتخابات است، که مخاطب این [توصیه] آحاد مردمند، فعّالان سیاسی و اجتماعیاند. خب انتخابات طبعاً چالشبرانگیز است دیگر؛ افرادی در انتخابات، در دو طرف قضیّه قرار میگیرند، چالشهایی به وجود میآید؛ نباید به وسوسههای دوقطبیسازی اعتنا کرد و ترتیب اثر داد؛ این توصیهی مؤکّد بنده است. نباید احساساتی که افراد را در دورهی انتخابات وادار به مجادلهی با یکدیگر میکرد ادامه پیدا کند؛ نگذارید ادامه پیدا کند. خب خاصیّت انتخابات این است دیگر: یکی رأی میآورد، یکی رأی نمیآورد؛ این نتیجهی انتخابات است. انتخابات یعنی همین؛ مثلاً یک نفر مورد علاقهی شما است رأی میآورد، یک نفر مورد علاقهی دیگری است رأی نمیآورد؛ این طبیعی است؛ این نباید موجب نقار بشود؛ این نباید موجب اختلاف و شکاف و جدایی بشود. در جمهوری اسلامی سلایق گوناگون، گرایشهای گوناگون از اوّل انقلاب تا حالا آمدند بالا، رفتند پایین؛ بعضیها امروز رأی آوردند، فردا دیگری رأی آورده؛ عکسش هم همینجور؛ این همین «وَ تِلکَ الاَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاس» است دیگر؛ این امتحان است. بنده عرض میکنم در همهی این انتخاباتهایی که اتّفاق افتاده، ملّت ایران پیروز شده؛ ما شکستخورده نداریم. آن کسانی که وارد میدان شدند، از یک نامزدی حمایت کردند و آن نامزد رأی نیاورد، اینها شکست نخوردند، اینها هم پیروزند؛ اینها جزو ملّت ایرانند دیگر، ملّت ایران پیروز است. بنابراین آن حالت نقار یا دلخوری و دلتنگیای که گاهی ممکن است در اثنای مجادلات و مباحثات انتخاباتی اتّفاق افتاده باشد، نباید ادامه پیدا کند. نه آن کسی که نامزدش رأی آورده است باید احساس اعتلا کند، نه آن کسی که نامزدش رأی نیاورده است باید احساس شکست کند؛ هیچکدام، نه این [احساس] اعتلا میکند، نه آن احساس شکست میکند. این هم توصیهی بعدی ما است که مخاطبش همهی فعّالان سیاسی و اجتماعی و انتخاباتی و مانند اینها است.»
۱۴۰۳/۵/۷
مطالبهای ریشهدار
مروری بر بیانات پیشین ایشان، در دوران انتخاباتهای گذشته، نشان میدهد این توصیه جدید و منحصر به فضای انتخاباتی اخیر نبوده و بارها بیان شده است؛ از جمله:
«افراد، دنبال برنده و بازندهی انتخابات نگردند؛ برندهی انتخابات همهی کسانی هستند که به شور و هیجان این انتخابات کمک کردند. نامزدهای انتخابات جزو برندگانند؛ آنهایی هم که رأی نیاوردند برندهاند.»
۱۴۰۰/۴/۷
«البتّه نامزدهای متعدّدی در عرصه هستند؛ حرف میزنند، نظر میدهند، هر کدام طرفدارانی دارند. ایرادی ندارد؛ یک نفر بالاخره از این جمع، به اصطلاح معمول و متعارف برنده خواهد شد؛ بنده که معتقد به برنده و بازنده نیستم؛ یک نفر بالاخره رأی میآورد، چند نفر هم رأی نمیآورند، امّا برندهی اصلی در این ماجرا ملّت ایران است؛ هر کسی که رأی بیاورد.»
۱۳۹۶/۲/۲۷
«انتخابات یک رقابت است، یک مسابقهی ملّی است بین آحاد کشور؛ اگر این مسابقه خوب و سالم و قوی برگزار شد، در بین این تیمهای مختلف هر تیمی ببرد، افتخارش مال فدراسیون خواهد بود. اینجوری است دیگر. وقتی تیمهای ورزشی خوب بازی کنند، چه تیم الف، چه تیم ب، چه تیم پ اگر برد، فدراسیون از بازی قوی و سالم اینها به خود میبالد. ... حالا هر که ببرد، هر که ببازد. در واقع، بُرد و باختی برای ملّت وجود ندارد؛ ملّت در هر صورت برنده است.»
۱۳۹۴/۱۰/۳۰
«بدیهی است در هر انتخاباتی، یک عدّهای به نتیجهی مطلوبِ خودشان نمیرسند. من نمیخواهم اسمش را بگذارم بازندهی انتخابات؛ نباید تعبیر برنده و بازنده و این واژهها و اصطلاحات غربىِ مادّی را به کار برد؛ اگر برای خدا و برای انجام تکلیف وارد میشویم، برد و باخت وجود ندارد.»
۱۳۹۲/۲/۱۶
«توصیهی اینجانب به جریانها و گروهها و احزاب سیاسی آن است که بحث دلآزار برنده و بازنده را به کنار بگذارند و به اختلافات دشمنشادکن دامن نزنند. برندهی این انتخابات ملّت است و همهی کسانی که در انتخاب شرکت داشتهاند، اعم از آنها که خود یا نامزد مورد علاقهشان رأی آورده یا نیاوردهاند؛ همه برندهاند. بازندهی این انتخابات، آمریکا و صهیونیسم و دشمنان ملّت ایرانند. همه با همدلی به یکدیگر و به دولت خدمتگزار کمک کنید تا گرهها یکی پس از دیگری گشوده شود.»
۱۳۸۲/۱۲/۲
اینها تنها چند نمونه از بیانات و تذکّرات ایشان در این مقوله است. همین تکرار، در دورههای مختلف و متفاوت، نشانگر اهمّیّت خاصّ آن است. در واقع، میتوان گفت تکرار چنین مضمون مهمی گویای آن است که توصیهی مذکور ارتباطی به این ندارد که کدام جناح و جریان سیاسی برندهی انتخابات شده باشد و موضوع فراتر از آن است.
چرا این توصیه اینقدر مهم است؟
امّا چرا این توصیه اینقدر اهمّیّت دارد که در بسیاری از دورههای انتخاباتی، از سوی رهبر معظّم انقلاب اسلامی، با ادبیّات مختلف، بیان و تکرار شده است؟ یکی از دلایل آن به ماهیّت و جوهرهی سیاست و قدرت در نظام مردمسالاری دینی و جمهوری اسلامی بازمیگردد. در جمهوری اسلامی ایران، انتخابات ابزاری برای کسب قدرت به معنای مرسوم آن در جهان نیست و کسب پستهای مدیریّتی نیز مسئولیّتی سنگین است که دارندهی آن باید، هم در این دنیا و هم در آخرت، پاسخگوی مسئولیّت خود باشد. وقتی چنین تعریفی از «رقابت» و «قدرت» وجود داشته باشد، دیگر چگونه میتوان برخی را بازنده و برخی دیگر را برندهی انتخابات نامید؟
نکتهی دیگر در خصوص اینکه رهبر معظّم انقلاب اسلامی همهی مردم و مشارکتکنندگان در انتخابات را برندگان این صحنه و آزمون میدانند، به مقدّمهی نسبتاً مفصّلی بازمیگردد که ایشان در سخنرانی روز تنفیذ ایراد کردند و پیشینهی تاریخی مشارکت مردم در قدرت و حقّ انتخاب و رأی ملّت را از دوران مشروطه تا کنون بیان فرمودند. در واقع و بدون هیچ گونه سوگیری سیاسی و صرفاً با داشتن اندکی انصاف، هر ناظری تأیید میکند که این انقلاب اسلامی بود که به معنای واقعی کلمه به مردم حقّ انتخاب و مشارکت در تعیین سرنوشت خود را داد و پیش از آن، انتخابات چیزی جز یک نمایش که گاه پهلو به کمدی میزد نبود. اگر با چنین نگاه عمیق و وسیعی به صحنهی انتخابات و رقابت بنگریم، این امکان و حق برای تعیین سرنوشت، اصلیترین جوهر انتخابات است و همگان در آن برندهاند و نتیجهی رقابت فرع ماجرا است.
یک تجربهی تلخ
امّا یک علّت مهمّ دیگر دربارهی اهمّیّت این توصیه به یک تجربهی تلخ کشور برمیگردد. ایران در انتخابات سال ۱۳۸۸ نتیجه و تبعات سنگین بیتوجّهی به این توصیهی کلیدی را در ابعاد مختلفی مشاهده کرد؛ کشور به لبهی پرتگاه رفت، دشمن به طمع افتاد و بر فشارهای گوناگون خود افزود و جامعه تا ماهها دستخوش التهاب و آشوب بود. «من به شما عرض بکنم، [انتخابات ۸۸] آزمون مهمّی بود؛ هم عبرتهای زیادی داشت، هم درسهای زیادی داشت؛ و در این آزمون، ملّت ایران پیروز شد. آنها میخواستند مردم را تقسیم کنند به یک گروه اقلّیّت، به یک گروه اکثریّت؛ یک گروهی که برندهی انتخابات است، یک گروه هم که در انتخابات به نتیجهی مطلوب خود دست پیدا نکرده، اینها را در مقابل هم قرار بدهند، ملّت را دوپارچه کنند؛ یک عدّه اغتشاشگر هم وارد میدان بشوند و با ایجاد اغتشاش، جنگ را در داخل کشور مغلوبه کنند، جنگ داخلی راه بیندازند؛ امیدشان این بود، امّا ملّت هوشیاری به خرج داد.»
۱۳۸۹/۱/۱
اگرچه با بصیرت مردم در ۹ دی ۱۳۸۸ هوشیاری مردم در برابر چنین فتنههایی رشد چشمگیری یافت و از سوی دیگر نیز شرایط انتخابات اخیر با آن دوره قابل قیاس نیست، امّا در حال حاضر نیز به دلایل گوناگون، از جمله نیاز مبرم به اتّحاد و انسجام برای رفع مشکلات داخلی و مقابله با تهدیدات و خطرات بالفعل خارجی، عمل کامل به این توصیه یک ضرورت انکارناپذیر است.